آخرین خبر :

حوادث

 ۱۰ کشته و ۵ مصدوم حاصل ریزش سه ساختمان در مشهد

رئیس اداره حوادث و مدیریت بحران دانشگاه علوم پزشکی مشهد، آخرین وضعیت مصدومان حادثه ریزش سه ساختمان در مشهد را اعلام کرد.

به گزارش «تابناک»؛ شهرام طاهرزاده با اشاره به آخرین وضعیت مصدومان حادثه ریزش و تخریب سه ساختمان در شهرک شهید رجایی مشهد، اظهار کرد: بر اثر این حادثه در مجموع ۱۵ تن کشته و مصدوم شدند که از این تعداد ۸ تن زن و ۷ تن مرد بودند.

وی با اشاره به کشته شدن ۱۰ تن در این حادثه تاکنون، ادامه داد: از این تعداد ۶ فوتی در صحنه حادثه بوده و ۴ تن از مصدومان نیز در هنگام انتقال به مراکز درمانی فوت کردند؛ از این افراد ۶ مرد و ۴ زن بودند.

رئیس اداره حوادث و مدیریت بحران دانشگاه علوم پزشکی مشهد تصریح کرد: بر این اساس، هم اکنون ۵ تن از مصدومان این حادثه در بیمارستان تحت درمان هستند.

وی در خصوص شدت جراحات مصدومان این حادثه و احتمال افزایش تلفات، بیان کرد: شدت حادثه و ترومای مصدومان بالا بوده و بستگی به انجام روند درمان دارد.

کد خبر: ۸۲۸۱۶۵
تاریخ انتشار: ۰۴ شهریور ۱۳۹۷ – ۰۲:۳۰ ۲۶ August 2018

شمشیرباز تیم ملی هنگ‌کنگ پس از کسب مدال برنز امروز در بین هواداران و تماشاگران حاضر در سالن از دختر مورد علاقه‌اش درخواست ازدواج کرد.

خواستگاری در بازی‌های آسیایی!

 

 

 

۲۵۶۳۴بازدید
کد خبر: ۸۲۸۱۷۳
تاریخ انتشار: ۰۴ شهریور ۱۳۹۷ – ۰۳:۰۰ ۲۶ August 2018
باشگاه خبرنگاران نوشت: دختری به نام پریسا پس از عضویت در یک باند شیطانی و مستهجن، با فریب مسافران ایرانی و خارجی، به آن‌ها نزدیک می‌شد و پس از عقد موقت، این افراد را تلکه می‌کرد.

پس از ٩ ماه کار سخت و پیچیده قضایی-پلیسی برای دستگیری زن هجده‌ ساله، در نهایت، این متهم در مشهد گرفتار قانون شد.

ماجرای این پرونده از آنجا شروع شد که دختری به نام پریسا پس از عضویت در یک باند شیطانی و مستهجن، با فریب ده‌ها مسافر ایرانی و خارجی، به آن‌ها نزدیک می‌شد و پس از عقد موقت، با چند نفر از طعمه‌هایش که همدستش بودند، این افراد را تلکه می‌کرد. در یکی از جلسات بازجویی، فرصتی پیش آمد که گفت‌و‌گویی با این متهم انجام شود، مصاحبه‌ای که ماحصل آن را در ادامه خواهید خواند:

– خانواده‌ات می‌دانند اینجایی؟
من خانواده‌ای ندارم. ۹ سال است که آن‌ها تنها دخترشان را از یاد برده‌اند.

– چرا؟ مگر با آنان چه کرده‌ای؟
من هرچه می‌کشم از سر خود‌خواهی و بی‌اعتنایی آن‌هاست. الان مادرم پیش شوهرش است و پدرم هم یا خماری می‌کشد یا در یکی از کوچه‌های شهر پی مواد برای مصرف روزانه‌اش می‌گردد.

– مادر و پدرت کی جدا شدند؟
سال ٨٧ .

– علتش چه بود؟
پدرم اعتیاد داشت. وقتی مواد به او نمی‌رسید، مانند دیوانه‌ها می‌شد و هرچه به دستش می‌رسید می‌شکست. نه‌ساله بودم و همیشه می‌ترسیدم نکند پدرم بلایی سر من و مادرم بیاورد. دعواهای آنان تمامی نداشت. هر‌روزِ زندگی‌مان شده بود جروبحث‌کردن‌های مادر و پدرم. پدرم بیکار بود. مادرم هم به من توجه نمی‌کرد تا اینکه آن‌ها از همدیگر جدا شدند.

– بعد چه شد؟
پدر و مادرم پس از طلاق، مرا بین همدیگر پاس‌کاری می‌کردند. مادرم می‌گفت: «خودت پای این بچه را به این دنیا باز‌ کرده‌ای. پس خودت هم باید از او نگهداری کنی.» پدرم هم در پاسخ مادرم می‌گفت: «تا دیروز که خرجی‌تان را می‌دادم، دخترت بود. حالا من پای او را به دنیا باز کرده‌ام؟!» این دعوا‌ها تمامی نداشت تا اینکه به مادربزرگ و خاله‌ام پناه بردم.

– در خانه مادربزرگت چه شد؟
مادربزرگم با من مهربان بود اما به این علت که سن زیادی داشت، نمی‌توانست مرا تر و خشک کند. برای همین، بیشتر وقت‌ها را در خانه خاله‌ام می‌گذراندم. آن سال‌ها به‌سختی می‌گذشت و نبودن پدر و مادر از یک سو و تحمل زخم‌زبان‌های اطرافیان از سوی دیگر، زندگی را به کامم تلخ کرده بود. اینکه هم‌سن‌وسالانم، همگی، سایه پدر و مادر روی سرشان بود و من از این سایه بی‌نصیب بودم سخت آزارم می‌داد. سیزده‌ساله بودم که رابطه من و پسرخاله‌ام بالا گرفت و این رابطه شوم موجب بی‌آبرویی‌ام شد. دیگر راهی جز ترک آن خانه برایم نبود. از طرفی، نمی‌خواستم که خاله‌ام از این ماجرا بویی ببرد چون می‌دانستم آخر سر، همه تقصیرات به گردن من می‌افتد. سال ٩٢ بود که از خانه خاله‌ام فرار کردم.

– اعتیادت از کی شروع شد؟
از همان زمانی که خانه خاله‌ام بودم. من در حاشیه شهر به دنیا آمده بودم و در همان خیابان‌ها و کوچه‌های خاکی زندگی می‌کردم. در مسیر مدرسه‌ام چند موادفروش بودند که هر موقع از جلو خانه‌شان رد می‌شدم، چند مصرف‌کننده مواد‌ مخدر یا در حال تزریق بودند یا مواد می‌کشیدند. این شرایط روی پسر‌خاله‌ام اثر گذاشته بود و او نیز مثل دیگر جوانان محله به شیشه معتاد شده بود. متأسفانه رابطه من و پسرخاله‌ام موجب آلوده شدن من هم شد.

– چگونه با مردان وارد رابطه می‌شدی؟
بعد از فرار از خانه خاله‌ام، آواره کوچه و خیابان شدم. نه جایی برای استراحت داشتم و نه پولی برای تغذیه. از طرفی، مصرف شیشه بسیار آزارم می‌داد. برای همین، تصمیم گرفتم هر طور شده جایی برای استراحت پیدا کنم. رابطه من و پسرخاله‌ام کارم را یکسره کرده بود و دیگر ترسی از رابطه با مردان نداشتم. برای همین، به سراغ مردان جوانی رفتم که هم جایی برای سکونت داشتند و هم شرایط استعمال مواد‌ مخدر را برایم فراهم می‌ساختند.

– از کی وارد باند بابا شدی؟
در این میان، با فردی به نام مسلم آشنا شدم. او مسافرکش بود و در فرودگاه رفت‌وآمد داشت. وقتی مسلم متوجه شد که من فراری هستم و برای تأمین هزینه‌هایم دست به هر کاری می‌زنم، گفت اگر گوش به حرفش بدهم، می‌توانم پول خوبی به جیب بزنم. متأسفانه بدون اینکه به آینده‌ام فکر کنم، پیشنهاد بی شرمانه مسلم برای ارتباط با مردان هوسران را قبول کردم و از چاله در آمدم و درون چاه افتادم.

– چگونه وارد باند بابا شدی؟
درست یادم نیست. مسلم مرا به آن مرد شیطان‌صفت معرفی کرد. بابا مردی پنجاه‌ساله است که با پسر بیست‌وهفت‌ساله‌اش زندگی می‌کند.

– چرا به او بابا می‌گویی؟
فقط من به او بابا نمی‌گفتم بلکه هر هفت دختر دیگری که شرایط من را داشتند و از خانه فرار کرده بودند و در خانه‌اش زندگی می‌کردند او را با این نام صدا می‌زدند.

– آنجا چطور جایی بود؟
خانه‌ای دوطبقه در یکی از مناطق برخوردار شهر بود. من و چند دختر دیگر که شرایطشان مثل شرایط من بود در آنجا زندگی می‌کردیم.

– برای بابا چه‌کار می‌کردید؟
بابا در تلگرام کانالی به همین نام داشت. افراد مبتذل در این کانال عضو می‌شدند و به بابا پیام می‌دادند. بعد او طبق وعده‌ای که داده بود، من یا دیگر دوستانم را به فرد مورد‌نظر معرفی می‌کرد و پس از پایان کار ٩٠ درصد از پول دریافتی را به بابا می‌دادیم و ١٠ درصد از آن را هم برای خودمان بر می‌داشتیم. او می‌گفت اگر می‌خواهیم جایی برای زندگی کردن داشته باشیم، باید بهای آن را بپردازیم.

– چه بهایی؟
علاوه‌ بر انجام کارهای خانه و پرداخت ٩٠ درصد از پول دریافتی‌مان، او و پسرش از ما سوء استفاده می‌ کردند.

– تاکنون با چند نفر رابطه داشته‌ای؟
نمی‌دانم اما همه آن‌ها قانونی بوده است.

– چطور؟
آن‌ها مرا موقت عقد می‌کردند.

– پس از اتمام مدت عقد، عده نگه می‌داشتی؟
نمی‌دانم عده چیست.

– می‌دانی مرتکب چه جرمی شده‌ای و چه جزایی در انتظارت است؟
بله، حبس و شلاق.

– می‌دانی یکی دیگر از احکامی که قانون‌گذار برای اتهامت در نظر گرفته است اعدام است؟
مگر من آدم کشته‌ام؟ شما دروغ می‌گویید. خدا پدر و مادرم را نیامرزد. مقصران اصلی آن‌ها هستند. قاضی باید حکم اعدام را برای آنان صادر کند.

– حرف دیگری مانده است که بخواهی بگویی؟
می‌خواهم توبه کنم. می‌خواهم زندگی‌ام را از نو بسازم. خودم می‌دانم که مرتکب گناه بزرگی شده‌ام. من تقصیری نداشتم. شاید اگر من هم سایه پدر و مادر روی سرم بود، الان دانشجو بودم و زندگی خوبی داشتم.

 

 

کیفرخواست قتل برای یک راننده جوان با گذشت یکسال از دستگیری اش به ۴ دلیل صادر شد.

تلفن همراه راز قتل یک کارمند را آشکار کردبه گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ رسیدگی به پرونده قتل یک جوان از ساعت ۷ و ۵۵ دقیقه ۱۲ بهمن سال ۹۵ با تماس یک رهگذر با پلیس آغاز شد. وی که جسد مرد جوانی را در کنار بزرگراه خرازی- حوالی دهکده المپیک- مشاهده کرده بود موضوع را به پلیس خبر داد.

با حضور تیم تحقیق در محل مشخص شد مرد جوان بر اثر خفگی به قتل رسیده است. از آنجایی که هویت جسد ناشناس بود به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد. همزمان کارآگاهان به سراغ پرونده‌های افراد گمشده‌ای رفتند که همان روز به پلیس گزارش شده بود. آنها در میان گمشدگان به پرونده جوانی به‌نام «سعید» برخوردند که صبح همان روز برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شده اما هرگز بازنگشته بود.

شباهت جسد کشف شده با مشخصات پسر جوان باعث شد تا از خانواده سعید خواسته شود برای شناسایی هویت به پزشکی قانونی بروند. بدین ترتیب هویت وی شناسایی شد.

پدر مقتول گفت: «زمانی که این اتفاق برای پسرم سعید افتاد، من و همسرم در کربلا بودیم وقتی برگشتیم گفتند سعید بیمارستان است اما بعدها متوجه شدیم که او کشته شده است. پسرم فوق دیپلم داشت و در شرکت داروسازی کار می‌کرد. روز حادثه چون دیر از خواب بیدار شده بود، با ماشین خودش به محل کارش نرفت و سوار خودروی مسافربری شد. طبق تحقیقات صورت گرفته عامل یا عاملان قتل، گوشی تلفن همراه پسرم و ۱۰۰ هزار تومان پول او را سرقت کرده‌اند.»

در ادامه بررسی‌ها به دستور بازپرس سجاد منافی آذر از شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران دستور ردگیری تلفن همراه مقتول صادر شد. اما تلفن بعد از جنایت خاموش شده بود. تحقیقات بدون هیچ سرنخی ادامه داشت تا اینکه مشخص شد چندی قبل زن جوانی از تلفن مقتول استفاده کرده است. این زن بلافاصله بازداشت شد اما با ابراز بی‌اطلاعی از سرنوشت «سعید» و ماجرای قتل، ادعا کرد که تلفن همراه هدیه همسرش برای روز تولدش بوده است.

بهرام همسر این زن نیز دستگیر شد و برای بازجویی به دادسرای جنایی تهران انتقال یافت. مرد میانسال که در همه مراحل بازجویی منکر قتل و آشنایی با مقتول شده بود به بازپرس گفت: «چند سالی است در تهران مسافرکشی می‌کنم و خانواده‌ام در شهرستان هستند. چند هفته اینجا کار می‌کنم و برای اینکه بتوانم پس‌انداز کنم شب‌ها داخل ماشینم می‌خوابم و بعد از آن به شهرمان برمی‌گردم. حدود یک ماه قبل بعد از کارم در حال تمیز کردن ماشینم بودم که متوجه شدم یک تلفن همراه زیر صندلی افتاده است. آن را برداشتم و چون سیم کارت نداشت، داخل ماشینم گذاشتم. با خودم گفتم شاید صاحبش را در مسیر پیدا کنم. اما خبری از مسافر نشد و من هم چند ماه قبل که به خانه رفتم، گوشی را به‌عنوان کادوی تولد به همسرم دادم. اما در جنایت هیچ نقشی ندارم و بی‌گناهم.»

راننده جوان به دستور بازپرس جنایی بازداشت شد و با گذشت یکسال از دستگیری بهرام و از آنجایی که مدارک پلیسی – قضایی حکایت از آن دارند که مرد جوان در این جنایت دست داشته است، کیفرخواست متهم به ۴ دلیل صادر شد.

طبق نظریه بازپرس پرونده و تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت نخستین دلیل این بود که او در همان مسیری مسافرکشی می‌کرد که مقتول به انتظار خودرو ایستاده بود. از سویی متهم جوان با مسیر آشنایی کامل داشته است. سومین دلیل گوشی تلفن همراه مقتول بود که متهم جوان به‌عنوان هدیه به همسرش داده بود. چهارمین دلیل نیز این بود که متهم با مشاهده مأموران پلیس به جای آنکه تسلیم شود اقدام به فرار کرده بود. بنابراین بازپرس با استفاده از این ۴ دلیل کیفرخواست متهم را صادر کرد و پرونده بزودی در دادگاه کیفری رسیدگی خواهد شد.

منبع: ایران

 

 

 

 

مشکلات خانوادگی چند پسر عمو در آبادان باعث درگیری دسته جمعی و مسلحانه بین آن‌ها شد.

درگیری مسلحانه ۲ خانواده در آبادان به دلیل اختلافات خانوادگیبه گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ عصر ۲۲ مرداد ماه سال جاری ماموران کلانتری ۱۸ ذوالفقاری آبادان در جریان درگیری مسلحانه ۲ خانواده در خیابان بهمن ۴۵ قرار گرفتند و  تیمی از ماموران برای تحقیقات فنی در محل حاضر شدند.

ماموران با حضور در محل پی بردند که چند پسر عمو به خاطر مشکلات خانوادگی با هم درگیر شده اند که این اختلافات باعث درگیری دسته جمعی و مسلحانه بین آنها شده است. در این درگیری مسلحانه ۳ تن با گلوله تفنگ شکاری مجروح که به بیمارستان شهید بهشتی آبادان منتقل شدند.

بدین ترتیب ردیابی های پلیسی برای دستگیری عاملان این تیراندازی در دستور کار ماموران قرار گرفت که ماموران با اقدامات فنی و پلیسی موفق به دستگیری ۲ تن از عاملان اصلی این تیراندازی شدند. متهمان پس از دستگیری ادعا کردند به خاطر اختلاف با خانواده عمویشان با آنها درگیر شده اند.

 

 

 

زوج جوانی که به همراه ۲ نفر از اعضای خانواده‌شان برای شنا به ساحل «کچو» رفته بودند، در دریا غرق شدند.

شنا در منطقه ممنوعه، زوج جوان را به کام مرگ کشیدبه گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ سرهنگ حیدرعلی کیخای‌ مقدم فرمانده انتظامی شهرستان چابهار گفت: ساعت ۱۴:۳۰ روز گذشته یک‌فقره مرگ مشکوک در بیمارستان امام علی(ع) شهر چابهار به مرکز ۱۱۰ اعلام و بلافاصله ماموران این فرماندهی برای بررسی موضوع به محل اعزام شدند.

وی افزود: در بررسی‌های به عمل آمده مشخص شد، زوج جوانی که به همراه ۲ نفر از اعضای خانواده‌شان با یک دستگاه وانت تویوتا برای شنا به ساحل «کچو» رفته بودند در پی گرفتار شدن در موج دریا جان باخته‌اند.

فرمانده انتظامی شهرستان چابهار خاطرنشان کرد: شنا کردن در منطقه ممنوعه و به آب زدن بدون آگاهی از عمق آن و نداشتن مهارت کافی در فنون شنا از مهمترین دلایل غرق شدگی است که می‌طلبد شهروندان به توصیه ها و هشدارهای لازم در این زمینه توجه کنند تا شاهد حوادث تلخ برای خانواده‌ها نباشیم.

 

 

 

۳کشته و ۲۴۳ مصدوم/دستور روحانی به وزیر کشور/بازگشایی تمامی محورها

زلزله بامداد روز یکشنبه کرمانشاه تاکنون سه کشته و ۲۴۳ مصدوم داشته است، گزارش‌هایی از تخریب برخی واحدهای تازه‌ساز از سوی مسئولان اعلام‌شده و کدورت آب در برخی شهرستان‌ها بالا رفته است.

بامداد روز یکشنبه زلزله‌ای به بزرگی ۵.۹ ریشتر تازه‌آباد از توابع استان کرمانشاه را لرزاند. این زلزله در عمق ۸ کیلومتری زمین رخ داد و شدت آن به‌اندازه‌ای بود که اغلب شهرستان‌های کرمانشاه آن را احساس کردند و به بیرون از منزل هجوم آوردند.

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*