رئیسجمهور آمریکا مدعی شد که میزان محبوبیت او از آنچه که نتایج برخی نظرسنجیها نشان میدهند، ۷ یا ۸ درصد بالاتر است.
به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از نشریه هیل ، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا روز گذشته (جمعه) در مصاحبه با یک برنامه رادیویی مدعی شد که محبوبیت وی از آنچه که برخی نظرسنجی ها نشان می دهند ۷ یا ۸ درصد بالاتر است. او با اشاره به نظرسنجی «راسموسن» — که در روزهای اخیر به دلیل اینکه محبوبیتش را بالاتر از نظرسنجی های دیگر نشان می دهد، به نظرسنجی مورد علاقه او تبدیل شده است– گفت: یک نظرسنجی جدید بوسیله راسموسن انجام شد که محبوبیت من را هم اکنون ۵۱ درصد اعلام کرده است.
گزارشها حاکی از آن است که مؤسسه راسموسن در روز چهارشنبه محبوبیت ترامپ را ۵۱ درصد اعلام کرد. اما تا روز جمعه محبوبیت او به ۴۷ درصد کاهش یافت. درواقع در روز جمعه که ترامپ گفته بود محبوبیتش ۵۱ درصد است، رقم محبوبیت وی بر اساس نظرسنجی راسموسن به ۴۷ درصد کاهش یافته بود و درصد نارضایتی مردم از عملکرد او ۵۲ درصد بود.
این در حالی است که فقط مؤسسه راسموسن محبوبیت دونالد ترامپ را این رقم اعلام کرده است و نظرسنجی های معتبر دیگر از جمله گالوپ و هاروارد درصد محبوبیت رئیس جمهور آمریکا را پایین تر اعلام کرده اند. به عنوان مثال، روز جمعه نظرسنجی «ریل کلیر پالتیکس» محبوبیت دونالد ترامپ را ۴۱٫۵ درصد اعلام کرده بود؛ این در حالی است که به نظر می رسد رئیس جمهور آمریکا هرگز نمی تواند این ارقام را بپذیرد.
ترامپ چند روز پیش هم اعلام کرده بود که محبوبیت وی از باراک اوباما هم بالاتر است. وی در حساب توییتر خود نوشت: از نظرسنجی راسموسن به علت انتشار آمار صادقانه اش تشکر می کنم. محبوبیت من به ۵۰ درصد رسیده است که از اوبامای متقلب در همین بازه زمانی بیشتر است.
رئیسجمهور آمریکا پیشتر هم بارها از حامیان خود خواسته بود که فقط به نتایج نظرسنجی راسموسن توجه کنند.
حامیان و مشاوران ترامپ بارها اعلام کرده اند که پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ نشاندهنده این است که نظرسنجی ها حقیقت را نشان نمی دهند. گزارشها حاکی از آن است که در دوره رقابتهای انتخاباتی، بیشتر نظرسنجی های آمریکا حاکی از پیروزی هیلاری کلینتون، نامزد دموکرات انتخابات بود؛ این در حالی است که ترامپ در نهایت پیروز انتخابات شد؛ اما او در واقع فقط توانست اکثریت آرای کالج الکترال را از آن خود کند و در کسب آرای مردمی شکست خورد.
یک نماینده مجلس گفت: اگر دولت اقدام جدی نکند و پالس افزایش قیمت نرخ دلار تا ۷ هزار تومان مخابره شود، احتمال افزایش قیمت وجود دارد.
به گزارش گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، به نقل از خانه ملت، سیدجواد حسینیکیا عضو هیئت رئیسه کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی، با اشاره به افزایش دلار تا بیش از ۵ هزار تومان، اظهار کرد: بیتدبیری دولت بود که نتوانست نرخ دلار را ثابت نگه دارد، شوکی که از افزایش نرخ دلار به بازار وارد آمد، موجب گرانی اجناس شد.
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی ادامه داد: گرانی دلار سایه خود را بر تولید انداخته است، بنابراین در مجموع در شرایط فعلی افزایش نرخ دلار به ضرر تولید داخلی است، چرا که باعث میشود در سال حمایت از تولید کالای ایران هزینه تمام شده افزایش چشمگیری پیدا کند.
نماینده مردم سنقر در مجلس دهم شورای اسلامی، تأکید کرد: با این حساب با گرانی کالای ایرانی به دنبال افزایش نرخ دلار، جامعه از خرید کالای ایران اجتناب میکند و به سمت کالای خارجی ارزان قیمت میرود.
وی با بیان اینکه جا دارد دولت برای مدیریت بازار ارز چاره اندیشی کند، گفت: برای این کار یا باید دلار را دو نرخی کرد، به نحوی که برای تولیدکننده نرخی پایینتر در نظر گرفته شود یا باید نسبت به کاهش نرخ ارز گام جدی و عملیاتی برداشته شود.
حسینیکیا با تأکید بر شرایط بحرانی و نابسامان اقتصادی در کشور، اظهار کرد: شرایط بازار ارز و دلار باعث میشود از میزان سرمایه گذاری کاسته شود چرا که افراد نمیتوانند آینده بازار را پیش بینی و طبق آن عمل کنند.
این نماینده مجلس در خصوص احتمال کاهش نرخ دلار در آینده، گفت: به این دولت نمیتوان خیلی امید داشت، چرا که برخیها بی میل به افزایش نرخ ارز نیستند، در برخی از اظهار نظرها چنین پالسهایی دریافت میشود، برخیها منافعشان در این است که دولت نگاه نظارتی بر بازار ارز نداشته باشد.
وی تاکید کرد: برخیها گفته اند که دلار ظرفیت افزایش نرخ تا رقم ۷ هزار تومان را دارد، بنابراین ارز زیادی را خریداری کرده اند تا در شرایط خاص به بازار تزریق کنند، این احتمال وجود دارد میخواهند به نظام اقتصادی ایران لطماتی وارد کنند.
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی، گفت: اگر دولت اقدام جدی نکند وهمچنان پالس افزایش قیمت نرخ دلار تا ۷ هزار تومان مخابره شود، احتمال افزایش قیمت وجود دارد البته به دلیل فشار رسانهای دولت به طور مقطعی جلوی افزایش قیمت را میگیرد.
شب گذشته از حدود ساعت ۲۱، بخش وسیعی از زیرساختهای اینترنت ایران از دسترس خارج شد؛ مشکلی که طبق گفته وزیر ارتباطات فراتر از ایران بود.
به گزارش خبرنگار حوزه دنیای ارتباطاتگروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شب گذشته حدود ساعت ۲۱:۲۰ ناگهان تعداد زیادی از سایتهای اینترنتی از دسترس کاربران اینترنت خارج شد. این اختلال ناشی از یک حمله سایبری به زیرساختهای کشور بود. در این حمله سایبری سایت باشگاه خبرنگاران جوان به همراه تعدادی دیگر از سایتهای خبری برای چند ساعت از دسترس کاربران خارج شد که به خاطر این مشکل از همه مخاطبین گرامی عذرخواهیم.
پس از این قطعی گسترده، محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با انتشار پستهایی در صفحه شخصی خود در توئیتر این حمله سایبری به برخی مراکز داده کشور را تأیید کرد. آذری جهرمی اعلام کرد دامنه حملات فراتر از ایران و به دلیل اعتراض به انتخابات آمریکا صورت گرفته و موضوع در دست بررسی است. او همچنین در ساعات پایانی شب اعلام کرد که بیش از ۹۵ درصد مسیریابهای متاثر از حمله به حالت عادی بازگشتند و سرویسدهی را از سر گرفتند.
پس از رفع نسبی مشکل، نیکنفس، رئیس مرکز سایبری پلیس فتا اعلام کرد “بیشترین مشکل ایجاد شده پس از حمله سایبری شب گذشته از کار افتادن سوئیچ ها و خاموش شدن سیستم های استفاده کننده از تجهیزات Cisco بود. با رفع حمله سیستم ها بار دیگر مورد استفاده قرار گرفتند و در حال حاضر هیچ مشکلی در رابطه با این حمله وجود ندارد.
رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری از جرائم سایبری پلیس فتا تاکید کرد: مردم نگران موضوعی نباشند چرا که در این حمله هیچ نشت یا سرقت اطلاعات کاربران رخ نداده است و تنها به تجهیزات آسیب وارد شده است.
وی همچنین خاطرنشان کرد: “ما ۱۸ روز قبل مشکل را اطلاع رسانی کردیم و اگر مدیران سایت ها و افادی که مورد حمله قرار گرفتند، این هشدار را جدی می گرفتند دچار این مشکل نمی شدند”.
ولیعهد جوان آل سعود با مطرح کردن شناسایی رژیم اشغالگر قدس به دنبال اهداف جاه طلبانه جدیدی در منطقه است.
به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، در روزهای گذشته و همزمان با پنجمین روز راهپیمایی «بازگشت» در نوار غزه، محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی، در اظهارنظری بیسابقه اعلام کرد اسرائیلیها نیز مانند فلسطینیها حق دارند در سرزمین خود زندگی کنند. همین یک جمله کافی بود تا این برداشت در ذهن مخاطبان شکل بگیرد که گفته بن سلمان میتواند به معنای به رسمیت شناخته شدن اسرائیل از طرف عربستان باشد؛ موضوعی که حداقل در ۷۰ سال گذشته از خط قرمزهای کشورهای جهان اسلام بوده است. این اتفاق در حالی رخ داده است که پیش از این گامهای قبلی برای این رخداد از طرف ریاض برداشته شده بود و به همین دلیل این سوال پیش میآید که آیا میتوان این تصمیم را در ادامه اصلاحات بن سلمان دانست؟ و اگر این گونه است اهداف چنین رفتار پر ریسکی از طرف ولیعهد جوان سعودی چیست؟ چرا در برهه کنونی رژیم صهیونیستی در مرکز توجه سیاست خارجی آل سعود قرار گرفته است؟
منافع مشترک با اسرائیل یا دشمن مشترک؟
محمد بن سلمان ولیعهد جوان سعودی در گفتوگو با مجله «آتلانتیک» از منافع مشترک کشورش با رژیم صهیونیستی خبر داد. از نظر بن سلمان، در صورت برقراری صلح، منافع مشترک زیادی میان عربستان و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و دیگر کشورها از جمله مصر و اردن وجود دارد.
وی بیان کرده بود: معتقدیم این حق فلسطینیها و اسرائیلیها است که در سرزمینشان زندگی کنند. ولیعهد سعودی همچنین مدعی شده است که در قبال مسجد الاقصی و حقوق ملت فلسطین احساس نگرانی میکنیم، اما هیچ مشکلی با هیچ ملت دیگری نداریم.
وی ادامه داده بود: چنانچه صلح محقق شود، اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس مصالح مشترکی خواهند داشت و حق هر ملتی است که در کشور خود در صلح و امنیت زندگی کند. این در شرایطی است که عربستان همواره در شورای همکاری خلیج فارس نقش رهبری را داشته، بنابراین اظهارات بن سلمان میتواند در میان مدت بر مواضع دیگر کشورهای عربی نیز در قبال رژیم اشغالگر قدس تأثیر بگذارد، اما اینکه چه منافع و مصالح مشترکی بین ریاض و تل آویو شکل گرفته جای سوال است؟ شاید بتوان این فرض را مطرح کرد که منظور بن سلمان از منافع مشترک، دشمن مشترک است یعنی نیرویی که دستهای ریاض را در تحولات منطقه خالی گذاشته و مانع پیگیری اهداف متجاوزانه رژیم جعلی صهیونیستی در منطقه شده است.
به هر حال نمیتوان این رفتار ولیعهد سعودی را بدون پیش زمینه قبلی دانست، چرا که دیدارهای مخفیانه در سفر به تل آویو، تعدیل مواضع در قبال جنایات رژیم صهیونیستی، بازگشایی حریم هوایی ریاض بر روی پروازهای مستقیم دهلی به تل آویو، تعاملات و زد و بندهای سیاسی با دونالد ترامپ در انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس از جمله مواردی هستند که در پروسه خیانت بن سلمان به فلسطینان و جهان اسلام در پرده آخر یعنی به رسمیت شناختن رژیم منحوس اسرائیل به نمایش در آمده است.
توافق استراتژیک با آمریکا در گرو رابطه با تل آویو
ولیعهد سعودی با مطرح کردن شناسایی رژیم صهیونیستی به دنبال اهداف جاه طالبانه جدیدی در منطقه است.
یک روزنامه لبنانی سال گذشته نامه محرمانه عادل الجبیر وزیر خارجه سعودی به محمد بن سلمان ولیعهد ریاض ا منتشر کرد که متن نامه حاکی از عادی سازی روابط این کشور با رژیم صهیونیستی بود. در این نامه عادل الجبیر مطرح کرده بود: محمدبن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، لازم است به شما درباره طرح ایجاد روابط میان عربستان و اسرائیل بر اساس توافق استراتژیک با آمریکا صحبت کنم. عربستان در توافق استراتژیک مشترک با دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا متعهد شد که هر نوع تلاش آمریکایی ـ سعودی کلید موفقیت است؛ زیرا در دو جهان عربی و اسلامی، عربستان بهترین کشور برای حل مشکلات است و مسئله فلسطین به هیچ وجه قابل حل شدن نیست، مگر اینکه عربستان از آن حمایت کند زیرا عربستان قبله مسلمانان است.
در ادامه این نامه ضمن تاکید بر تسلیحات هستهای اسرائیل و توان نظامی صهیونیست ها آمده است: در ابتدا، عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل مورد قبول جهان عرب نخواهد بود، اما با توجه به توان و قدرت اسرائیل و وجود توان اقتصادی در کشورهای عربی، خاورمیانه شکوفا خواهد شد و صلح و ثبات به وجود خواهد آمد. در این نامه ادعا شده است: ایجاد روابط نزدیک میان عربستان و اسرائیل متضمن خطرپذیری از طرف عربستان علیه ملتهای اسلامی است و عربستان وارد این رابطه نمیشود مگر اینکه احساس کند دشمنی آمریکا با ایران صادقانه است. بنابراین سفر دو هفتهای بن سلمان به آمریکا در این تصمیم بی پروا بی تاثیر نبوده است.
نوآوری و اصلاحات در فرای مرزها برای تثبیت قدرت
به نظر میرسد که بن سلمان نوآوری و اصلاحات درونی عربستان را به خارج از مرزهای سعودی کشانده تا رویای جاه طلبی خود را حالا با امید به صهیونیستها به واقعیت تبدیل کند. این جوان سعودی پس از آنکه مخالفان خود را نسبت به گسترش قدرت خود آگاه کرد و برای مدتی چهل شاهزاده سعودی را به بهانه واهی فساد زندانی کرد،گستره قلمرو قدرت خود را تا حدودی مشخص کرد، اما حالا نوبت به خارج از مرزها رسیده و نیاز به یک کشور همراه دارد تا در عرصه بین الملل خود را به آن پیوند دهد. همانگونه که سیاست عربستان از دیرباز همراهی با قدرت برتر بود. به همین دلیل یک رابطه عرضه و تقاضا و بازار محور بین ریاض-واشنگتن شکل گرفته است. ترامپ به دنبال پول است و بن سلمان به دنبال امنیت با دپوی سلاحهای آمریکایی.
سیاستهای تجاوزگزایانه آل سعود مثل کشتار مردم یمن نیاز به سکوت غربیها دارد تا بن سلمان اهداف زیاده خواهانه و مداخله جویانه خود را در منطقه عملیاتی کند و در مقابل نیز آمریکا به دنبال ایجاد شکاف عمیقتر در جهان اسلام نسبت به مسئله فلسطین است. به نظر میرسد این امر نیز معامله سیاسی مطلوبی باشد. تحت چنین شرایطی بحثهایی همچون حقوق بشر، جنایات جنگی و تجاوز به خاک یک کشور مستقل در رابطه با جنگ سه ساله یمن رنگ میبازد تا زد و بندهای سیاسی سعودیها با غربیان به خوبی به نتیجه برسند.
اهداف اصلاح طلبانه ریاض در سیاست خارجی
محمد بن سلمان خود را در درون عربستان یک فرد مصلح و به روز نشان داده است و با ایجاد یک فضای باز نمایشی نسبت به زنان تلاش کرد نظر نسل جوان جامعه بسته عربستان را به خود جلب کند، اما محیط داخلی به تنهایی نمیتوانست خواستههای وی را برآورده کند، بنابراین عرصه سیاست خارجی گزینه دیگری بود تا رویای جاه طلبانه بن سلمان را به واقعیت تبدیل کند. در این میان دو گزینه پیش رو داشت تا بتواند نقشه قدرت گیری خود را عملی کند. یکی اینکه در رابطه با معضل اصلی جهان اسلام یعنی رژیم صهیونیستی تصمیمی راهبردی اتخاذ کند و دیگری در مورد عقب نماندن از تحولات و حفظ موقعیت قبلی و گسترش آن بود که این امر در تحولات سوریه و راه اندازی جنگ یمن نمود پیدا کرد.
اما معضل اصلی یعنی اسرائیل باید یک بار برای همیشه در عرصه سیاست خارجی ریاض حل و فصل میشد تا حمایت قدرت خارجی یعنی آمریکا به خوبی جلب شود. تعدیل مواضع، دیدارهای مخفیانه، اذعان به قدرت هستهای و نظامی رژیم صهیونیستی و در نهایت لغو ممنوعیت پرواز خطوط هوایی اسرائیل همه و همه در همین راستا بود تا جایی که کارشناسان سیاست خارجی کمتر نسبت به اظهارات ولیعهد آل سعود درباره شناسایی رژیم صهیونیستی دچار بهت و حیرت شدند.
بنابراین با توجه به برآیندهایی که در رابطه با عادی سازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی وجود دارد، میتوان سه دلیل عمده را مطرح کرد:
۱- دستیابی به سلاح هستهای و ایجاد یک رابطه راهبردی با تل آویو؛ میتوان این احتمال را مطرح کرد که بن سلمان با اتکا به منابع غنی اورانیوم عربستان تلاش دارد یک معامله اقتصادی راهبردی با رژیم اشغالگر قدس ایجاد کند.
۲- مصر جز اولین کشورهای جهان اسلام بود که توسط انور سادات رابطهاش با صهیونیستها عادی شد. از آنجایی که قاهره در رکود و بحران داخلی غرق است، حالا فرصت مناسبی است تا عربستان خود را به عنوان برادر بزرگتر کشورهای عربی معرفی کند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکند.
۳- رقابت با ایران را میتوان از مهمترین دلایل عادی سازی این رابطه دانست ایجاد تقابل در مقابل محور مقاومت و شکست بدون دستاورد در تحولات اخیر منطقه، بن سلمان جوان را بیشتر نسبت به عادی سازی رابطه با تل آویو مصممتر کرده است.
اما همواره تمام پیش بینیها در جهان سیاست آن طور که مورد توجه بوده عملیاتی نشده است، بنابراین باید منتظر ماند و دید اصلاحات بدون ترمز فرزند سعودی به کجا خواهد رسید.