یادداشت / اعتماد…!

قندالی رئیس صندوق ذخیره فرهنگیان بازداشت شد..دو یا سه مدیربانک سرمایه بازداشت شدند…!!
هزاران میلیارد تومان از اعتبار و اعتماد فرهنگیان اختلاس شد و جایی که باید التیام آلام معلمینی شود که با اعتماد سهم و پولشان را برای صندوق ذخیره و بانک سرمایه هبه کردند تبدیل شد به فروریختن و نابودی اعتمادی که به بزرگانشان کردند…بانکی که به جز سرمایه گذاران فرهنگی اش به همه امکانات و تسهیلات داد. رابطه بین دولتمردان و اعتماد یعنی ماندگاری، اعتماد که از مردم سلب شد دولتمردان محکوم به اضمحلال اند و به سراشیبی سقوط نزدیک می شوند. اگر بی صداترین و فاخرترین قشر جامعه یعنی معلمین فریادی درگلو دارند و به سکوت تبدیلش کرده اند نشان از حماقت وبی خبری و بی سوادی وبی عرضگی آنان نیست،گاه سکوت به اندازه یک تجمع میلیونی فریاد دارد که باید آن را فهمید وبامدیریت نگذاشت که به زمزمه وگاه فریاد بدل شود، باید هزینه بازگرداندن آب رفته به جوی را مسئولانی پرداخت کنند که خلا و حفره های نظارتی را نتوانستند بپوشانند و نتیجه اش شد از هم گسیختگی اعتماد عمومی… مردم ما چه شرافتی دارند، چه صبوری می کنند و هنوز اعتماد را بخشش می کنند، کاسه ای دارند که درآن صبرمی ریزند، چه خوب است که سر ریز نشود، سوء استفاده گران را در هر رده و منصبی بدون ملاحظه باید سرکوب کرد آن هم با شدیدترین و سنگینترین نوع اش…
اگر بنا به مصلحت زیرسبیلی رد شد مثل بسیاری موارد دیگر، می شود بازی بامردم،که ازاین بازیهای عوام فریبانه حوصله شان زودسر خواهد رفت…
غده های فساد را بی ترس و مصلحت بایدسوزاند وگرنه دیری نخواهد پایید که فساد همه را ذبح خواهدکرد…

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*