…ورمضان این چنین به مقصدرسید..به مقصدرساند…سفره گسترد ودرآخرین پرده میهمانی برمیچیندش…تا گاه دیگر..سال دیگر…بسیاری ازمیهمانان امسالش سال دگر حضورنخواهندداشت…وبسیاری نیز تازه میهمان خواهندشد…توشه اش هرچه که باشد…تصفیه و کمی نشاط درونی…حساب وکتابش بموقع وبا صاحب سفره…ان که هم نتوانست ، نخواست که نتواند…نتوانست…نتوانست..شایداوروزه دارتراز ظاهرالصلاح های روزه داربوده…گفتم که بدانیم ملاک گرسنگی وتشنگی ظاهرنیست…قضاوت فقط بااو…
درآخرین روزهای رمضان…کیارستمی هم باطعم گیلاسش افطارکرد …دانست که خانه دوست کجاست…ورفت…این بارکه به وطن بازگردد نه بانخل طلای کن…ونه ازدرب پشتی فرودگاه از خوف…که ازدرب اصلی وازموزه سینما..