سرمقاله – بهانه هایی برای سرپوش گذاری

امروز خراسان جنوبی_محمد راعی فرد

چند روزی است که از دستگیری تعدادی از هنرمندان و برخی بازیگران می گذرد و موج جدیدی از گفته ها و تفاسیر به راه افتاده است. به لحاظ حقوقی و حریم خصوصی مردم هرکه می‌خواهد باشد قصد ورود به صحیح یا ناصحیح بودن آن نداریم. اما هرگاه که موج جدیدی از ناترازی ها و ورشکستگی ها وگرانی ها و تورم آغاز می‌شود ناگهان خبری نسبتاً بزرگ که معمولاً هم در حوزه فرهنگی است در جامعه پخش می‌شود و کلی اظهارنظر و تفاسیر و مقالات فراوان هم آن را همراهی می‌کنند. آن را تبدیل به یک پوشش خبری در کل جامعه می‌کنند که آهای مردم چه نشسته اید که تعدادی هنرپیشه و هنرمند زن و مرد را در یک پارتی شبانه که در آن مشروبات الکلی هم سرو می شده را شناسایی و دستگیر کرده‌ایم و برای یکان یکان آنان پرونده تشکیل شده وقس علیهذا. دقیقاً همان اتفاقی که برای آن هنرپیشه مرد افتاد دیدیم که چه موجی ایجاد گردید. یا در مورد پوشش هرازگاهی موجی برپا می‌شود اما خروجی این نوع خبرسازی ها بر افکار عمومی واقعاً چقدراست؟ آیا حتی برای چند ساعتی مردم را از مرگ و میر روزانه به دلیل آلودگی هوا و آمار بالای مرگ و میرجاده ای به دلیل بی کیفیت ترین خودروهای داخلی می رهاند. آیا کمبود آب وبرق و گاز و مازوت سوزی نیروگاه‌ها را مرهمی می‌گذارد؟ آیا کمبود نهاده های دامی و گرانی مشمئز کننده و مهوع مواد غذایی چون گوشت و مرغ و لبنیات و انواع حبوبات برای مردم دستاوردی جز فشار و درد و بی‌برنامگی به ارمغان می‌آورد؟ سیستم مدیریتی ما به گل نشسته است و بسیاری از کارها از دست در رفته و معلوم نیست که برای فردا می‌شود برنامه‌ریزی کرد یا نه؟ دلار به بالاترین قیمت خود در طول دهه های گذشته رسیده است و سکه و طلا هم به رکوردی دست نیافتنی رسیده است و بانک مرکزی کارش شده حراج سکه و طلا و فقط نظاره گراست.این مجموعه درد بی درمان مردمی است. 

برخی مدیران تکراری ما واقعاً تصور می‌کنند که درحال خدمت رسانی به مردم اند اما واقعاً اینگونه نیست. چرا که اگر درصد کمی هم این فرضیه درست می‌بود؛ اوضاع کشور چنین درهم ریخته و ناپایدار نبود.