افتخار میکنم خادم عروسهای امام رضا(ع) هستم/ «مادر عروس ایران» ۱۳۶۸مین دخترش را به خانه بخت فرستاد
پویش «هر روز یک عروس» از مشهد و در حرم امام رضا(ع) شروع شد و برکت گرفت و ما لطف آقا(ع) را در تمام مدت برگزاری پویش همراه خودمان احساس میکردیم. درواقع، حامی اصلی ما در این پویش، امام رضا(ع) بودند. آنقدر مهر و لطف آقا(ع) با این پویش عجین بوده که ما به عروسهای پویش هر روز یک عروس میگوییم «عروسهای امام رضا(ع)»…
گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ از شب پرماجرایی که میان قرصهای توی مشتش و ندایی که قلب و ذهنش را پر کردهبود، دومی را انتخاب کرد و تصمیم گرفت بهجای پایان دادن به زندگی خودش در غم از دست دادن عشقش، شور زندگی ببخشد به دختران دمبختی که لباس عروس به رویای محالشان تبدیل شده، حدود ۴ سال میگذرد. هزار و چند روز از آن شب سرنوشتساز گذشته و «سیما علیپور» به عوض لباس عروسی که از دست داد، هزار و چند دختر چشمانتظار را با لباس عروس راهی خانه بخت کرده. «مادر عروس ایران» که حالا دیگر چهرهای آشنا برای بسیاری از هموطنان است، همین چند روز قبل و با عروس کردن ۲ دختر دیگرش، به قولش عمل کرد و تعداد عروسهایش را به تعداد سال تولد عشق ازدسترفتهاش رساند؛ ۱۳۶۸.
در پایان پویش «هر روز یک عروس» که به همت مادر عروس ایران و دوستانش در «ایران تیم» و همراهی مردم و خیّران در ۵ استان برگزار شد، به سراغ سیما علیپور رفتیم تا برایمان از روزهای شاد این عروسها بگوید؛ دخترانی که او معتقد است عروس امام رضا(ع) هستند.
همهجا را برای پیدا کردن عروسهایمان گشتیم!
«پایان مراسم بزرگ عروسی گروه ایران تیم با حضور ۲۰۰ عروس و داماد در اواخر بهمن ۱۳۹۸، شروع یک کار بزرگ جدید برای ما بود. از وقتی ایده جذاب «هر روز یک عروس» به ذهنمان رسید، دوستانمان در استانهای مختلف کشور شروع به شناسایی عروسهای واجد شرایط کردند. گرچه فقط چند روز بعد، کرونا آمد و همه برنامهریزیها را به هم ریخت، اما ما همچنان روی حرفمان برای اجرای پویش هر روز یک عروس ماندیم.» مادر عروس ایران بیمقدمه میرود سراغ آثار کرونا بر فعالیتهای گروهش و از تلاش مضاعفی میگوید که روی آن ویروس هزارچهره را کم کرد: «بچههای ایران تیم خیلی زود کار شناسایی عروسها را در نقاط مختلف شروع کردند. در این میان، مجموعهای از فعالان اجتماعی در سراسر کشور که علاقه داشتند با ما همکاری کنند هم پای کار آمدند و شروع به تحقیق در شهرهای خودشان کردند.
در نهایت با همکاری این عزیزان و خیریههای مورداعتماد در نقاط مختلف، جمع عروسهای ما جمع شد؛ عروسهایی که با وجود شرایط بسیار نامناسب اقتصادی، اغلب تحتپوشش هیچ نهاد و خیریهای نبودند. پدران این دختران عزیز، کارگران ساده و اغلب روزمزدی بودند که در شرایط عادی هم توان تهیه جهیزیه نداشتند چه برسد در دوران کرونا که خیلیهایشان بیکار شدهبودند. کرونا درواقع هم شیوه کار ما را تغییر داد و هم کارمان را سنگینتر کرد. شرایط خاص دوران کرونا و رکود اقتصادی ناشی از آن، حتی خانوادههایی را که قبلاً شرایط مالی متوسطی داشتند در تنگناهای عجیب قرار داد و دختران عزیز آنها را هم به فهرست عروسهای ما اضافه کرد. واقعاً وقتی به عروسهای شناساییشده نگاه میکردیم، هرکدام قصهای داشتند. مثلاً یکی از دوستان میگفت: «از جایی عبور میکردم، دیدم یکی از پاکبانان شریف شهرداری گوشهای نشسته و بیصدا گریه میکند. جلو رفتم و علت را پرسیدم. گفت: عروسی دخترم نزدیکه اما هنوز نتونستم جهیزیهش رو آماده کنم…» انگار خدا دوست ما را سر راه آن پدر زحمتکش قرار داده بود تا دغدغهاش را رفع کند.»
«هر روز یک عروس»؛ پویشی که روی کرونا را کم کرد
«بعد از موج اول و دوم کرونا، با لطف و همراهی خیّران و حامیان عزیز در تهیه جهیزیهها، مقدمات لازم را برای برگزاری مجالس عروسی فراهم کردهبودیم و ذوق و شوق زیادی برای شروع پویش هر روز یک عروس از روز میلاد پیامبر اکرم (ص) در سال گذشته داشتیم اما اوجگیری دوباره کرونا، دست ما را بست و انتظار عروس و دامادهایمان را طولانیتر کرد. اما به لطف خدا بالاخره این طلسم با شروع سال جدید و در ماه شعبان شکست و پویش با قدرت در ۵ استان خراسان رضوی(مشهد)، آذربایجان شرقی(تبریز)، کردستان، تبریز و البرز شروع شد. کرونا گرچه باعث شد در ادامه هم عروسیهای ما با وقفههای مقطعی همراه شود اما الحمدلله این روند در چند ماه گذشته هیچوقت تعطیل نشد و ما بهور مستمر و بهویژه در اعیاد و میلاد ائمه اطهار(ع) در شهرهای مختلف عروسی داشتیم.
دغدغه من، دوستانم و تمام خیّران حامی مادر عروس ایران این بود که دخترانمان را به آرزویشان برسانیم و آنها را با لباس سفید عروس و با برپایی جشن راهی خانه بخت کنیم. به همین دلیل، تا جایی که شرایط اجازه میداد، سعی میکردیم مراسم نمادین و مختصر عقد و عروسی را با حداقل نفرات شامل اعضای اصلی خانواده عروس و داماد در فضایی مناسب و با رعایت پروتکلها برگزار کنیم. جالب است بدانید یکی از خیّران اصلی ما که کمکهای فراوان و باارزشی در تهیه جهیزیهها داشت، یکی از حاضران این مجالس جمعوجور بود. ایشان میگفت: «دوست دارم بله گفتن دخترهایم را بشنوم. دلم میخواهد صدایشان تا وقتی زندهام در گوشم باشد…» البته در بسیاری موارد هم به دلیل شرایط بحرانی کرونا، دخترهایمان فقط لباس عروس پوشیدند، از زیر قرآن ردشان کردیم، نقل روی سرشان پاشیدیم و بدون مراسم به خانه جدیدشان رفتند. حتی بعضی عروسهایمان را اصلاً ندیدیم. فقط جهیزیهها را به شهرشان فرستادیم و رابط مورد اعتمادمان آن را به دست عروس خانم رساند.»
اعضای «ایران تیم» در مرحله آماده سازی جهیزیه ها
این بار هیچ عروسی منتظر جهیزیه نماند
بعد از گذشت یک سال و نیم از عروسی بزرگ در تالار وزارت کشور، هنوز کام مادر عروس ایران از بعضی اتفاقات تلخ است. یاد برخی خلف وعدهها که به دلگیری بعضی عروسها منجر شد که میافتد، دلش میگیرد: «متاسفانه در آن مقطع، درحالیکه قرار بود ظرف یکی دو روز جهیزیه به دست عروسها برسد و آن را به خانهشان ببرند، بعضی نهادهای رسمی که تهیه جهیزیه را تقبل کرده و درباره ارسالش به خانه نوعروسان به ما اطمینان داده بودند، خلف وعده کردند و بعضی عروسهای عزیز ما را چشمانتظار گذاشتند. این بار و در پویش هر روز یک عروس اما اجازه ندادیم این اتفاق ناخوشایند تکرار شود.
در دوران کرونا، به لطف خدا و حمایت خیّران و مردم، حدود ۷۰۰ دختر خانم را به خانه بخت فرستادیم. جهیزیهها هم همان روز عروسی به عروس خانم تحویل داده میشد و میتوانستند وسایلشان را در خانهشان بچینند. اگر هم خودشان آن روز آمادگی نداشتند، جهیزیه را فردای روز عروسی به دستشان میرساندیم. اتفاق خوبی که افتاد، تعدادی از عروس و دامادهای مراسم قبلی را هم دعوت کردیم و با اهدای جهیزیه، ناراحتی آن مراسم را از دلشان درآوردیم و آن اتفاق ناخوشایند را برایشان جبران کردیم.»
وقتی مردم برای عروسهای ایران سنگتمام گذاشتند
اسم مردم که میآید، گل از گل مادر عروسی ایران میشکفد و میگوید: «مردم کاری کردند که تمام معادلات ما تغییر کرد. وقتی پویش هر روز یک عروس را شروع کردیم، برای تهیه جهیزیهها فقط روی کمک و حمایت خیّران و اعضای تیم خودمان حساب کرده بودیم. با خودمان گفتیم در شرایطی که کرونا غمهای بزرگی به جامعه ما تحمیل کرده، بیاییم با ارائه گزارش از عروسیها و اتفاقات قشنگ این پویش، در حد وسع خودمان حال مردم را خوب کنیم. وافعا هدف ما، سهیم کردن مردم در این حس خوب بود اما آنها چنان استقبالی از پویش هر روز یک عروس کردند که غافلگیر شدیم. هزاران پیام از طرف مردم دریافت کردیم که حرف مشترک همهشان این بود: «ما هم میخواهیم در این پویش مشارکت کنیم». ما چنین انتظاری نداشتیم. ما مردم را فقط با موضوع «اهدای تخصص» در برگزاری عروسیهایمان سهیم کرده بودیم. خوشبختانه این فرهنگ در همین مدت کوتاه کمتر از ۴ سال در تمام کشور گسترش پیدا کرده و عزیزانی که در زمینه مزون لباس عروس، سالن زیبایی، گلفروشی و تالارهای پذیرایی فعالیت میکنند، به حرکت ما ملحق شدهاند و با اهدای تخصصشان، از عروس و دامادهای کمبضاعت حمایت میکنند.
این بار اما مردم اصرار داشتند در تهیه جهیزیههای پویش هر روز یک عروس هم مشارکت کنند. اینطور بود که طرح هدیههای ۵ هزار تومانی را کلید زدیم. به مردم گفتیم اگر کسی دوست دارد بیشتر کمک کند، با افتخار استقبال میکنیم اما ما روی ۵ هزار تومانهای ماهانه شما حساب میکنیم. دومین ماه که قرار بود واریز ۵ هزار تومانها انجام شود، مصادف شد با شبهای قدر و نمیدانید چه استقبال بینظیری از طرف مردم انجام شد. جهیزیه عروسهای عزیز تبریز و کردستان با همین حمایتهای مردم فراهم شد. در تهران هم تعداد زیادی از عروسها با همین جهیزیهها راهی خانه بخت شدند. خلاصه اینکه مردم ایران واقعاً همیشه پای کار خیر هستند. حتی در این شرایط کرونایی که بسیاری از اقشار به لحاظ مالی در مضیقه قرار گرفتهاند، با کمکهایشان از حرکت ما و درواقع از ازدواج جوانان کمبضاعت حمایت کردند. باور کنید از همین حالا دوستان پیام میدهند که: «درست است برگزاری عروسیها در ماه محرم و صفر موقتاً متوقف میشود اما طرح کمکهای ۵ هزار تومانی را در این ۲ ماه هم ادامه دهید.»
برای ماشین عروس، روی خودروی ما حساب کنید
سیما علیپور روایتها دارد از لطف تمامنشدنی مردم ایران و اتفاقات قشنگی که در حمایت از عروس و دامادهای پویش هر روز یک عروس رقم زدند: «مردم پابهپای ما برای هرچه بهتر برگزار شدن این پویش مایه گذاشتند. کافی بود متوجه شوند در یک زمینه به کمک نیاز داریم. سیل پیامها به طرف ما میآمد که: «ما هستیم. کجا بیاییم؟» برای مثال، در یک مقطع فکر کردیم شاید بتوانیم برای تأمین ماشین عروس از مردم کمک بگیریم. وقتی برای این منظور فراخوان دادیم، مردم به حدی استقبال کردند و محبت نشان دادند که ما به گریه میافتادیم.
از ماشینهای وطنی تا ماشینهای گرانقیمت خارجی، به صف میشدند برای خدمت به عروس و دامادها. باور نمیکنید، بدون چشمداشت از ۶ صبح میآمدند و چند ساعت منتظر میماندند تا بچههای گلکار که در زمینه اهدای تخصص برای همکاری آمده بودند، ماشینشان را گل بزنند. بعد در گرمای تابستان با خوشرویی تا شب حداقل به ۵، ۶ نقطه تهران میرفتند و عروس و دامادها را در شهر جابهجا میکردند. تازه فردا صبح با ما تماس میگرفتند و میگفتند: «من خسته نیستم ها. امروز هم اگر عروسی دارید، با کمال میل در خدمتم.»
هدایای جشن تولد ۲ خواننده، جهیزیه یک نوعروس شد
«فقط هم این نبود. بسیاری از هنرمندان و چهرهها هم در پویش هر روز یک عروس در کنار ما قرار گرفتند و مثل همه مردم، رونق مضاعفی به این پویش دادند. یکی از خاصترین اتفاقات در این پویش، با همراهی زیبای هواداران دو خواننده محبوب پاپ رقم خورد. هر سال طرفداران این ۲ خواننده برای روز تولدشان هدیه و کیک و گل میفرستادند. این هنرمندان عزیز امسال طی فراخوانی به هوادارانشان اعلام کرد هر هدیهای میخواهند به آنها بدهند، هزینهاش را به پویش هر روز یک عروس کمک کنند. جالب است بدانید با استقبال بسیار خوبی که از این فراخوان شد، توانستیم جهیزیه یکی از عروسهایمان را با همین هدایای تولد این دو خواننده تهیه کنیم.»
«سیما علیپور» و یکی از عروس هایش در حرم امام رضا(ع) در شروع پویش «هر روز یک عروس»
این عروسها، عروسهای امام رضا (ع) هستند
«من، پویش هر روز یک عروس را با تمام اتفاقات زیبا و شادیهای عروس و دامادهایش با جان و دلم تقدیم میکنم به محضر امام رضا (ع). این پویش از مشهد و در حرم امام رضا (ع) شروع شد و برکت گرفت و ما لطف آقا (ع) را در تمام مدت برگزاری پویش همراه خودمان احساس میکردیم. درواقع، حامی اصلی ما در این پویش، امام رضا (ع) بودند. آنقدر مهر و لطف آقا (ع) با این پویش عجین بوده که ما به عروسهای پویش هر روز یک عروس میگوییم «عروسهای امام رضا (ع)».
*کلیپ آغاز پویش «هر روز یک عروس» در حرم امام رضا(ع)
مادر عروس ایران مکثی میکند و لبخندبرلب از جلوه دیگری از لطف امام رئوف (ع) به عروسهایش اینطور میگوید: «از وقتی پویش هر روز یک عروس را شروع کردیم، دلم میخواست فارغ از جهیزیه و…، یک هدیه ماندگار به عروسها بدهم. بعد با خودم گفتم: چه چیزی باارزشتر و قشنگتر از قرآن؟ هدیهام مشخص شد اما نمیدانستم چه اتفاق قشنگی در راه است. یکی از دوستان که با آستان قدس رضوی در ارتباط است، وقتی از این موضوع باخبر شد، با لطف فراوان هماهنگیهای لازم را انجام داد تا بتوانیم قرآنهای متبرک از حرم امام رضا (ع) برای هدیه دادن به عروسها دریافت کنیم. درواقع، هدیه این عروسها هم، امام رضایی شد.»
دیدی به قولم عمل کردم…
شاید هیچکدام از عروس و دامادهایی که در حدود ۴ سال گذشته با همت و محبت مادرانه سیما علیپور به شکلی شبیه رویاهایشان راهی خانه بخت شدهاند، ندانند پشت این عشق بیانتها و زیر پوست لبخندی که همیشه بر لب اوست، غم بزرگی جا خوش کرده؛ بغض سنگینی که سرمنشأ تمام کارهای بزرگ و زیبای مادر عروس ایران است. شاید کمتر کسی از میان عروس و دامادها بداند این دختر ۲۶ ساله درست زمانی که عشق زندگیاش را از دست داد و حسرت پوشیدن لباس عروس برای شروع زندگی با او در دلش ابدی شد و حتی تا مرز خودکشی هم پیش رفت، تصمیم گرفت با اهدای لباس عروس و جهیزیه و جشن عروسی به دختران دم بخت کمبضاعت، آنها را به رویای دستنیافتنیشان برساند و دل دلتنگش با شادی آنها کمی آرام بگیرد. امروز اما حال سیما علیپور جور دیگری خوب است و دلش طور دیگری شاد.
مادر عروس ایران از راز سر به مهری که دلیل این حس ناب است، اینطور میگوید: «چند هفته قبل سر مزار «امیر» رفته بودم؛ وقتی که ۶ سال از رفتن او میگذشت و در نبودش، بیش از هزار دختر را مادرانه، عروس کرده بودم. آن روز به امیر قول دادم در کمترین زمان، تعداد عروسهایمان را به عدد سال تولد او برسانم. و به لطف خدا چند روز قبل و با راهی کردن ۲ دخترمان به خانه بخت، تعداد عروسهایمان به ۱۳۶۸ رسید؛ سال تولد امیر. از خدا میخواهم هر روزِ این عروسها مثل همان لباسی که پوشیدند، سفید و روی لبهایشان همیشه خنده باشد.»
«سیما علیپور» و دختران گروه «ایران تیم»
از کرمان و شیراز تا بوشهر و خوزستان، ایرانتیمیها پای کارند
«از تولد «ایران تیم» و مادر عروس ایران، مدت زیادی نمیگذرد اما به لطف خدا و با محبت مردم، نگاه و خط مشی این گروه در سر و سامان دادن زوجهای کمبضاعت یعنی شیوه «اهدای تخصص» در سراسر کشور گسترش پیدا کردهاست. در حال حاضر در ۱۷ استان ازجمله خوزستان، هرمزگان، بوشهر، کرمان، سیستانوبلوچستان، شیراز، کهگیلویه و بویراحمد، آذربایجان شرقی، خراسان رضوی، کردستان، آذربایجان غربی و… جوانان خوشفکر و باانگیزه، در قامت فعال اجتماعی بهصورت خودجوش دور هم جمع شده و ایران تیم را تشکیل دادهاند و با همان ایده اهدای تخصص، مجالس عروسی بهیادماندنی برای زوجهای کمبضاعت برگزار میکنند. از این میان، ما فقط توانستهایم به مشهد، تبریز و کردستان سر بزنیم و باقی همتیمیهایمان را اصلاً تا به حال از نزدیک ندیدهایم. از همه این عزیزان در سراسر کشور تشکر میکنم و همانطور که قول دادهایم، تلاش میکنیم تا پایان سال به همه این استانها سر بزنیم و آموزشهای تخصصی لازم را به ایران تیمیها ارائه کنیم.»
سیما علیپور مکثی میکند و در ادامه میگوید: «از تکتک دختران ایران تیم که بدون چشمداشت به میدان این کار خیر آمدند و تمامقد در کنار من ایستادند، تشکر میکنم. واقعیت این است که ما فعال اجتماعی هستیم و از هیچکجا حقوق نمیگیریم. این دختران عزیز، آمدند از جیب خودشان، از وقت و تخصصشان مایه گذاشتند تا این کار بزرگ برای کشورشان و دختران و پسران جوان هموطنشان انجام شود. از همه بچههای ایران تیم، از خیّران و حامیان باسخاوت و از تکتک مردم عزیز که از تمام نقاط کشور و حتی از خارج کشور – چه با اهدای تخصص، چه با کمکهای نقدی و چه با دعای خیرشان – ما را مورد لطف قرار دادند و در پویش هر روز یک عروس مشارکت کردند، تشکر و قدردانی میکنم.»
خبرهای خوب ایران را هم ببینید
پایان این گزارش فرصت خوبی است برای اینکه مادر عروس ایران، دغدغه اهالی ایران تیم از راهاندازی پویش هر روز یک عروس را در چند جمله خلاصه کند: «ازدواج، یکی از مسائل بسیار مهم جامعه است و ما معتقدیم نباید در این زمینه کمکاری شود، به ویژه در این شرایط اقتصادی که بسیاری از جوانان را ناامید کرده. تمام سعی ما این بود عروس و دامادهایی که مدتها منتظر فراهم شدن شرایط برای شروع زندگی مشترکشان بودند، در کمال عزت و آبرومندی و در سایه لطف خداوند راهی خانه بخت شوند.
اما راستش را بخواهید، ته دلمان یک خواسته دیگر هم داشتیم. در دورانی که مردم ایران در هجوم اخبار بد قرار گرفتهاند و بدخواهان ایران هم تمام تلاششان را میکنند اینطور القا کنند که در ایران جز مشکلات و غم و نابسامانی چیز دیگری نیست، دلمان میخواست با برجسته کردن پویش هر روز یک عروس، بگوییم در ایران هر روز اتفاقات قشنگ فراوانی هم رقم میخورد و با تمام مشکلاتی که وجود دارد، ایرانیها باز هم پای کار خیر و پای شاد کردن همدیگر هستند. خدا را شکر میکنم که به ما این فرصت و عزت را داد تا در این مسیر قدم برداریم و کمک کرد در جایگاه انسان بودن، ذرهای بتوانیم رسالتمان را انجام دهیم.»
*علاقهمندان برای مشارکت در پویش هر روز یک عروس میتوانند کمکهای خود را به شماره کارت ۶۰۳۷۹۹۱۸۹۹۸۷۹۲۱۱ به نام موسسه خیریه شمیم مهر سبحان واریز کرده و برای اطلاع از فعالیتهای «ایران تیم» به صفحه این گروه به نشانی iran_teami@ مراجعه کنند.
ربودن مرد طلافروش برای سرقت ۵ کیلو طلا
مردان نقاب دار پس از ربودن یک طلافروش، او را در صندوق عقب خودرواش حبس کردند تا ۵ کیلو طلا از مغازهاش سرقت کنند.
به گزارش ایران، شامگاه ۱۶ تیر ناگهان صدای آژیر خطر مغازه طلافروشی در جوادیه تهران به صدا درآمد و مأموران گشت کلانتری ۱۱۷ جوادیه بلافاصله خود را به محل رساندند. آنها به محض رسیدن به محل طلافروشی متوجه باز بودن در مغازه و سرقت طلاهای داخل ویترین و مغازه شدند همچنین مقداری از طلاها در پیاده رو خیابان و داخل مغازه ریخته بود. در ادامه تحقیقات مشخص شد که مغازه طلافروشی متعلق به مرد میانسالی بهنام هاشم است.
ساعت ۱۲:۳۴ دقیقه بامداد ۱۷ تیر زوج جوانی در حال عبور از خیابان تهران نو بودند که متوجه صداهایی عجیب از صندوق عقب یک خودروی پژو ۲۰۶ شدند که در کنار خیابان پارک شده بود. انگار فردی داخل صندوق گرفتار شده و درخواست کمک داشت.
بلافاصله این زوج با مأموران ۱۱۰ تماس گرفته و موضوع را اعلام کردند. بهدنبال این تماس مأموران کلانتری ۱۲۸ تهران نو راهی محل شده و با باز کردن در صندوق عقب خودروی پژو با مرد میانسالی مواجه شدند که دستهایش بسته شده بود و آثار ضرب و جرح روی بدنش دیده میشد.
۲ ساعت آدم ربایی
مرد ۶۰ ساله پس از نجات از صندوق عقب خودرو به مأموران گفت: من صاحب یک طلافروشی در خیابان جوادیه هستم و هر شب بعد از بستن مغازه با خودروام به خانه برمیگردم. حدود ساعت ۱۰ شب ۱۶ تیر وارد خیابان ستاری که شدم سرعتم را کم کردم تا وارد فرعی شوم که ناگهان موتورسواری که ماسک بهداشتی بهصورت داشت راه را بر من سد کرد. او خودش را مأمور معرفی کرد و مدعی بود که من مرتکب جرمی شده ام. همزمان سه مرد جوان که آنها نیز ماسک بهداشتی بهصورت داشتند به او پیوستند. آنها با چاقو و شوکر به من حمله کرده و پس از بستن دست هایم مرا روی صندلی عقب خودروام انداخته و ماشین به حرکت درآمد.
او ادامه داد: چون سرم پایین بود نمیتوانستم به خوبی خیابانها را ببینم اما برای یک لحظه پل جوادیه را دیدم. پس از دقایقی راننده توقف کرد و این بار مرا داخل صندوق عقب خودروام انداختند. بعد از آن خودرو به حرکت درآمد و من دیگر صدای کسی را نشنیدم. بعد از طی مسافتی دوباره خودرو توقف کرد و متوجه شدم که راننده از خودرو پیاده شد. مردان ناشناس دو برگه چک، گوشی تلفن همراه و دسته کلیدهایم را به سرقت بردند. نمیدانم چه مدت گذشت ولی وقتی از آدم ربایان خبری نشد به در صندوق عقب کوبیدم و با سر و صدا کمک خواستم.
هنوز لحظاتی از آزادی مرد میانسال نگذشته بود که وی در تماس مأموران پلیس با خبر شد به مغازه طلافروشی اش دستبرد زدهاند.
زمانی که هاشم راهی مغازهاش شد، طبق اظهارات مرد میانسال سارقان ۵ کیلو طلا از مغازهاش به سرقت برده بودند. پرونده سرقت از طلافروشی به دستور بازپرس مرتضی رسولی در اختیار کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد.
در ادامه تحقیقات کارآگاهان به سراغ دوربینهای مداربسته طلافروشی رفته و در بازبینی فیلم گرفته شده توسط دوربینها مشخص شد که دو مرد جوان وارد طلافروشی شده و سومین متهم بهعنوان زاغزن سوار بر موتور به انتظار همدستانشان مانده بود. سارقان که ماسک بهداشتی بهصورت داشتند وارد مغازه شده و اقدام به سرقت کردند اما ۴۵ ثانیه بعد از آنجایی که متهمان کد امنیتی طلافروشی را وارد نکرده بودند آژیر خطر طلافروشی به صدا در میآید و متهمان از ترس فرار می کنند اما هنگام فرار مقداری از طلاهای سرقتی روی زمین ریخت و آنها سعی به جمعآوری طلاها کردند اما ترس دستگیری باعث شد که فرار کنند.
سردار علیرضا لطفی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت با اعلام این خبر گفت: تحقیقات در رابطه با دستگیری متهمان ادامه داشت تا اینکه ۴ متهم طلافروشی توسط کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی پایتخت شناسایی شدند. با شناسایی متهمان، پاتوقها و محلهای تردد متهمان به مدت ۱۵ روز زیر نظر گرفته شد و در نهایت ۱۲ مرداد و در کمتر از یک ماه متهمان که هیچ رد و سرنخی از خود به جا نگذاشته بودند در ۴ عملیات جداگانه دستگیر شدند. در مخفیگاه متهمان حدود ۷۵ گرم از طلاهای مسروقه و ۲ عابر بانک که پول فروش طلاهای سرقتی داخل آن بود کشف شد. تحقیقات برای شناسایی سایر جرایم احتمالی اعضای این باند ادامه دارد و متهمان به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای ویژه سرقت در اختیار کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شدند.
گفتوگو با سردسته باند
نظیر، سردسته باند سرقت طلافروشی است. این مرد افغانستانی بههمراه دو هم ولایتی اش و یک مرد ایرانی، نقشه سرقت طلافروشی را اجرا کرد. گرچه صاحب طلافروشی مدعی است که ۵ کیلو طلا سرقت شده است اما نظیر و همدستانش اصرار دارند که حدود ۶۰۰ گرم طلا را سرقت کردهاند.
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟
دو سال قبل هم ولایتیام بهنام هوشنگ که از مغازه طلافروشی شاکی طلای قسطی خریداری میکرد پیشنهاد سرقت داد. من و هوشنگ هر دو در کارگاه کفاشی کار میکردیم. او گفت مرد طلافروش، شبها طلاهای ویترین مغازهاش را جمع نمیکند. مدتی از این ماجرا گذشت و هوشنگ هم از محل کارم رفت و من هم موضوع سرقت را فراموش کردم. اما اواخر سال گذشته با مشکل مالی مواجه شدم و فکر سرقت از طلافروشی دوباره به ذهنم رسید.
با اعضای باند چطور آشنا شدی؟
من به دو نفر از هم ولایتی هایم و حامد که ایرانی بود و وضع مالی خوبی نداشت، پیشنهاد سرقت را دادم که قبول کردند. از یک ماه قبل هر شب مرد طلافروش را تعقیب کردیم. ساعتهای رفت و آمدش را زیر نظر داشتیم. همدست ایرانیام سوار بر موتور زاغ مرد طلافروش را میزد و زمانی که راه افتاد به ما خبر داد. من و دو هم ولایتیام هم در خیابان محل زندگی مرد طلافروش از ساعت ۹ و نیم شب منتظر ماندیم. حامد بهعنوان مأمور راه را بر او سد کرد و بعد من و دو همدست دیگرم آمدیم.
مرد طلافروش را داخل خودرو انداختیم.ما کلید را از مرد طلافروش سرقت کرده بودیم اما نمیدانستیم که به غیر از کلید باید یک کد را بعد از ورود به طلافروشی وارد کنیم. ۴۵ ثانیه از ورودمان نگذشته بود که آژیر به صدا درآمد و از ترس فرار کردیم. کیسه طلاها در خیابان ریخت و ما سعی کردیم جمع کنیم اما از طرفی هم هر لحظه ممکن بود مأموران برسند و برای همین نیمه کاره رها کردیم.
بعد از سرقت چه کردید؟
به پارکینگ خانه یکی از دوستانمان رفته و طلاهای سرقتی را تقسیم بر چهار کردیم. حتی قرار گذاشتیم تا دو هفته بعد از سرقت طلاها را نفروشیم. حتی حامد در یک کانال تلگرامی مربوط به منطقه جوادیه اخبار را جستوجو کرد و مشخص شد که مرد طلافروش زنده مانده و او را نجات دادهاند.
دستگیری عاملان فروش مجوز تردد استانی
سه مرد که با تبلیغ در فضای مجازی مدعی بودند میتوانند برای متقاضیان مجوز تردد استانی دریافت کنند از سوی پلیس فتا دستگیر شدند.
به گزارش ایران، چندی قبل کارشناسان پلیس فتا ضمن رصد شبکههای اجتماعی با تبلیغات فروش مجوز تردد استانی روبهرو شدند با بررسی ماجرا و پیگیری موضوع مشخص شد سه نفر با انتشار این تبلیغات در فضای مجازی مدعی دریافت و فروش مجوز هستند. بدین ترتیب با دستگیری این سه متهم آنها برای تحقیق و بازجویی به پلیس فتا منتقل شدند.
سرهنگ «داوود معظمی گودرزی» رئیس پلیس فتا تهران بزرگ شامگاه دوشنبه در جمع خبرنگاران اظهار داشت: متهمان در بازجوییها اعتراف کردند از طریق فضای مجازی قصد فروش مجوز تردد بین شهری استانی را داشتیم که توسط پلیس رصد و دستگیر شدیم.
با دستگیری متهمان، تحقیقات برای شناسایی افرادی که از آنها کلاهبرداری شده و بررسی دیگر زوایای پنهان این پرونده ادامه دارد. متأسفانه برخی از شهروندان با وجود هشدارهای پلیس به تبلیغات فضای مجازی اطمینان کرده و وجوهاتی را واریز میکنند که منجر به کلاهبرداری از آنها شده و مجبور شدند در دادسرا طرح شکایت کنند.
یکی از متهمان در بازجوییها گفت: ما مجوزهای تردد را جعل نمیکردیم بلکه از آنجا که خودم ۲ بار در سال گذشته مجوز تردد گرفته بودم، قصد داشتم با مراجعه به مرکز صدور مجوز و ایستادن در صف مجوز بگیرم.
براساس این گزارش، درخواستکنندگان و خریداران این مجوزها نیز مرتکب بیقانونی شده و تحت پیگیری قرار میگیرند.