نقشه عجیب زن جوان برای خروج از کشور
به گزارش ایلنا، چندی قبل مردی با مراجعه به پلیس از همسرش شکایت کرد و گفت: همسرم بدون اجازه من دختر کوچکمان را ربوده و از کشور خارج شده است.
کارآگاهان در گام نخست متوجه شدند، دختر خردسال هنگامی که در خانه پدر خود در غرب تهران بوده توسط مادرش ربوده شده و به مکانی نامعلوم برده شده است.
در ادامه بررسیها مشخص شد مادر این کودک خردسال پس از ربودن فرزندش، همراه وی به کمک یک مرد جوان پاسپورت جعلی تهیه کرده و بدون اجازه پدر خانواده به کشور امارات مهاجرت کرده است. کارآگاهان پس از دریافت این اطلاعات مهم، مرد جوان را پس از تحقیقات گسترده شبانهروزی شناسایی کردند و در ادامه موفق به دستگیری وی شدند.
مرد جوان پس از انتقال به اداره یازدهم پلیس آگاهی در تحقیقات ابتدایی ادعا کرد در ازای دریافت ۶۵ میلیون تومان پول خود را پدر این کودک معرفی کرده و موفق به دریافت پاسپورت برای او شده است.
در ادامه تحقیقات مشخص شد، دختر خردسال و مادرش به دوبی رفته اند و در ادامه قصد دارند به کانادا مهاجرت کنند که در حال حاضر تلاش برای بازگرداندن این دختربچه ادامه دارد.
اخاذی از دختری که میخواست پولدار شود
به گزارش ایران، دختر جوانی به پلیس مراجعه و از مردی به اتهام کلاهبرداری و تهیه فیلم سیاه شکایت کرد و گفت: مدتی قبل در اینستاگرام با صفحه مردی به نام پویا آشنا شدم. او مطالبی درباره راههای پولدار شدن منتشر کرده بود. پس از صحبت و آشنایی با پویا او خودش را نخبه و یکی از اقتصاددانان کشور معرفی کرد و راهی برای پولدار شدن جلوی پایم گذاشت.
او گفت با خرید ارز دیجیتال خیلی زود ثروتمند میشوی و من ۲۴ میلیون تومان در این کار سرمایهگذاری کردم. بعد از مدتی ۱۲ میلیون تومان سودش را دریافت کردم و اینبار پویا پیشنهاد داد که بیشتر سرمایهگذاری کنم. من که سود خوبی کرده بودم، ۴۰ میلیون تومان دیگر هم به پویا دادم تا برایم ارز دیجیتال خرید کند.
اما چند روز بعد به من گفت ارز دیجیتال زیانآور شده و باید سرمایهگذاری دیگری انجام دهیم. من هم قبول کردم و چون به او اعتماد داشتم قرار شد برای صحبت در این مورد به شرکت یکی از دوستانش بروم. آن روز به شرکت رفتم اما بعد از خوردن شربتی که پویا برایم آورده بود بیهوش شدم. به هوش که آمدم متوجه شدم طلاهایم را سرقت کرده است.
وقتی از او طلاهایم را خواستم تهدید کرد که از من فیلم و عکسهای مستهجن گرفته است و علاوه بر طلاها و پولهای قبلی باید باز هم به او پول بدهم در غیر این صورت عکسها را منتشر میکند. من هم به اجبار ۱۰ میلیون تومان دیگر پرداخت کردم اما وقتی تهدیدها و اخاذیهایش ادامه پیدا کرد به پلیس مراجعه کردم.با شکایت دختر جوان، تحقیقات برای دستگیری پویا به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت آغاز شد.
کینه ۱۰ ساله با خون پایان یافت
کامران علمدهی/ مرد افغانستانی که به اتهام قتل عمد با سلاح گرم پای میز محاکمه ایستاده بود مدعی شد مقتول ۱۰ سال پیش همسر او را از افغانستان ربوده و به ایران آورده بود.
به گزارش «ایران»، مرداد سال ۱۴۰۰ گزارش یک درگیری خونین در یکی از مناطق جنوبی تهران آغاز شد. پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و مشخص شد مرد جوانی با همدستی برادر و پسرخالهاش پس از ورود مخفیانه به خانه یک زوج، با آنها درگیر شده و مرد صاحبخانه و یکی از مهاجمان مجروح شده و به بیمارستان منتقل شدند.
ساعاتی بعد کادر درمان اعلام کردند که مرد صاحبخانه که با شلیک گلوله کلت کمری مجروح شده بود بر اثر شدت خونریزی تسلیم مرگ شده است.
پس از آن متهمان بازداشت شدند و یکی از آنها به نام مالک به قتل اعتراف کرد. وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: ۱۰ سال قبل با دختری عقد کردم و قرار بود چند هفته بعد هم ازدواج کنیم اما فردای آن روز متوجه شدم مردی به نام حفیظ او را ربوده است.
من همه جا را به دنبالش گشتم اما نتوانستم آنها را پیدا کنم. تا اینکه با گذشت چند سال خبردار شدم که آنها به ایران فرار کرده و باهم زندگی میکنند. وقتی این خبر را شنیدم غیرقانونی به ایران آمدم خیلی تلاش کردم تا ردی از آنها پیدا کردم و متوجه شدم که آنها در ایران ازدواج کرده و صاحب ۳ فرزند شدهاند.
وی در خصوص شب حادثه گفت: به سختی خانه آنها را پیدا کردم و با برادر و پسرخالهام به خانهشان رفتیم. چون میخواستم غافلگیرشان کنم از دیوار خانه بالا رفتم و بعد در را باز کردم و وارد خانه شدیم. همسرم در آشپزخانه بود و حفیظ هم روی یک پتو دراز کشیده بود. با دیدن او خشم این سالها در وجودم دوباره شعلهور شد و به محض ورود به او گفتم تو زن من را دزدیدی اما حالا آمدهام تا زنم را ببرم اما حفیظ ناگهان از زیر متکایش یک کلت در آورد و ما را تهدید کرد بعد هم وقتی دید من از تصمیم خودم کوتاه نمیآیم یک گلوله شلیک کرد که به پای برادرم خورد و مجروح شد بعد هم همسرم از آشپزخانه بیرون آمد و با چاقویی که در دست داشت ضربهای به سر برادرم زد. در حالی که حفیظ قصد داشت با فشردن گلوی برادرم او را بکشد من اسلحهام را بیرون آوردم و با شلیک ۳ گلوله او را زدم.
متهم در پایان اعترافاتش گفت: برادر و پسرخالهام نقشی در قتل نداشتند و هر ۳ گلوله را خودم شلیک کردم.
پس از اعترافات متهمان و تکمیل تحقیقات، پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه، مادر مقتول برای مالک درخواست قصاص کرد. پس از آن زن جوان به جایگاه رفت و با رد ادعای متهم گفت: من هیچگاه با مالک عقد نکرده بودم حدود ۱۰ سال قبل به عقد حفیظ درآمدم و به ایران آمدیم و ۳ فرزند دارم. ما زندگی خوبی داشتیم اما این مرد شوهرم را کشت، من از او شکایت دارم.
پس از آن مالک به جایگاه رفت و گفت: من قصدم کشتن مقتول نبود. اگر میخواستم او را بکشم به محض ورود به خانهاش او را میکشتم. من رفته بودم تا زنم را ببرم. من عاشق زنم بودم و حالا هم او را میخواهم.
وی در پاسخ به این سؤال که در آن شب خودت عامل قتل بودهای یا همدستانت هم به تو کمک کردهاند، گفت: این دو نفر بیگناه هستند. من به تنهایی او را کشتم.بعد از آن وکیل متهم به جایگاه رفت و با نشان دادن برگه استعلام از سفارت افغانستان عنوان کرد: این برگه استعلام رسمی از سفارت افغانستان است که نشان میدهد این زن در حضور ۲ شاهد که یکی از آنها دایی و دیگری برادرش هستند به عقد مالک درآمده است. یعنی موکل من دروغ نگفته است.
در همین هنگام قاضی تصویر دایی و برادر زن جوان را به او نشان داد و پرسید: این دو نفر را میشناسی؟
اما وی چند لحظهای به تصاویر نگاه کرد و گفت: نه
قاضی با تعجب گفت: شما دایی و برادرت را نمیشناسی؟
زن جوان جواب داد: من بیشتر از ۱۰ سال است که از کشورم خارج شدهام و چهره آنها را به خاطر نمیآورم. ضمن اینکه اصلاً این برگه را قبول ندارم و جعلی است چون من با این مرد عقد نکردهام.
سپس متهم اصلی دوباره به جایگاه فراخوانده شد و در آخرین دفاعیاتش خاطرنشان کرد: آقای قاضی من برگه رسمی عقدم را آوردم، به او بگویید برگه عقد خودش را با حفیظ نشان دهد.
قاضی از زن جوان پرسید: شما را چه کسی عقد کرده که زن جوان پاسخ داد: اسمش را فراموش کردم و نمیدانم کجاست.
سپس پسرخاله مالک به جایگاه رفت و اظهاراتی مطرح کرد که پرونده وارد مرحله تازهای شد. او گفت: من برادر زن اول مقتول هستم او پیش از فرار، در افغانستان با خواهر من زندگی میکرد. اما خواهرم را با دو فرزندش در افغانستان تنها گذاشت و بدون اینکه طلاقش بدهد با این زن به ایران آمد. او یک پسر ۶ ساله و یک دختر ۴ ساله داشت که هر دوی آنها حالا بزرگ شدهاند اما از نعمت پدر بیبهره بودهاند. من در قتل شوهر خواهرم نقشی نداشتم اما او کار درستی نکرد.
با روشن شدن این موضوع که مقتول ۲ فرزند دیگر هم دارد قضات برای ادامه رسیدگی به این پرونده وارد مذاکره شدند چرا که فرزندان مقتول هم به عنوان اولیای دم باید در دادگاه درخواست خود را مطرح کنند همچنین قاضی دستور بررسی برگه عقد متهم با زن جوان را نیز صادر کرد و بدین ترتیب رسیدگی به پرونده در جلسه دیگری ادامه خواهد یافت.
سارقان گوشی خود را در محل ســـــرقت جا گذاشتند
سردار «سید محمود میرفیضی» فرمانده انتظامی استان قم در اینباره گفت: در پی وقوع چند فقره سرقت تجهیزات اداری، نوشتافزار و شیرآلات از مدارس غیرانتفاعی، شناسایی و دستگیری سارقان و مهار سرقتها در دستور کار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی این فرماندهی قرار گرفت.
کارآگاهان در بررسی صحنه سرقت، یک دستگاه گوشی تلفن همراه به جا مانده از سارقان را کشف کردند و با بررسی فنی آن، اطلاعات سه سارق را به دست آوردند که دو نفرشان با اجرای یک عملیات غافلگیرانه دستگیر شدند. متهمان همگی تبعه یکی از کشورهای شرقی ایران هستند که در استان قم سکونت دارند.
وی بیان کرد: در بررسی از منزل یکی از متهمان در شهر سلفچگان، اقلام مسروقه از قبیل سه دستگاه لپ تاپ، انواع لوازم و تجهیزات آرایشی، نوشتافزار، هدفون، گوشی تلفن ثابت و اقلام رایانهای کشف شد.
کارآگاهان با استعلام از بانکهای اطلاعاتی، هویت آخرین متهم را نیز کشف کردند و مشخص شد وی قبلاً به اتهام قاچاق مواد مخدر دستگیر شده و در زندان به سر میبرد که با همکاری مطلوب دستگاه قضایی، متهم از زندان تحویل و بازجویی شد که با ارائه مستندات به ناچار لب به اعتراف گشوده و به ۴ فقره سرقت از مدارس غیر انتفاعی ۲ فقره سرقت از آرایشگاه زنانه و ۳ فقره سرقت لوازم داخل خودرو(جمعاً ۹ فقره) با همکاری همدستانش اعتراف کرد.
فرمانده انتظامی استان قم تصریح کرد: متهمان همراه پرونده تشکیل شده به مرجع قضایی معرفی و با صدور قرار مناسب روانه زندان شدند.
تصادف ساختگی برای سرقت ۸۵۰ میلیون تومان
او ادامه داد: به شهرمان برگشتم تا با فروش محصولات کشاورزی و گوسفندانم این مبلغ را فراهم کنم. روزی که میخواستم به تهران بیایم تا خودرو را بخرم صاحب نمایشگاه با من تماس گرفت و مدعی شد که صاحب خودرو پول نقد میخواهد و از من خواست تا ۸۵۰ میلیون را به صورت نقدی ببرم. با دوستم که در تهران بود صحبت کردم و او هم گفت ایرادی ندارد و درنهایت پول را به صورت نقدی تهیه کردم و راهی تهران شدم، در یکی از خیابانهای شرق تهران بودم که دو خودرو که هر کدام سه سرنشین داشتند با خودروی پژوی من تصادف کردند. مجبور شدم توقف کنم که ناگهان سرنشینان با چوب و چماق به جان من افتادند و مرا بیهوش کردند. به هوش که آمدم متوجه شدم یک هفته در کما بودم. از خودروام و ۸۵۰ میلیون تومان پول نقدی که داخل خودرو جاساز کرده بودم نیز خبری نبود.با شکایت مرد جوان، تحقیقات برای شناسایی سارقان به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت آغاز شد.