حوادث/ همدستی مادر و پسر برای یک جنایت خانوادگی/قتل بخاطر قیمت میوه/ پدری دخترش را به گورستان کشاند تا طلسمش باطل شود /دستگیری مرده ای که مواد مخدر قاچاق می کرد‌!/

همدستی مادر و پسر برای یک جنایت خانوادگی

پسر جوان که با همدستی مادرش، سناریوی قتل پدرش را طراحی و اجرا کرده بود پس از ۲ هفته مجبور به اعتراف شد.
به گزارش «ایران»، اوایل خرداد امسال، پسر جوانی با مراجعه به پلیس یکی از شهرستان‌های اطراف تهران از ناپدید شدن پدر ۵۲ ساله‌اش خبر داد و گفت: پدرم برای انجام کاری روز گذشته از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. دوستان و فامیل هم از او خبری ندارند.
با شکایت پسر جوان تحقیقات پلیسی برای یافتن مرد میانسال به نام شاپور آغاز شد. اما در حالی که تلاش‌ها برای یافتن سرنخی از وی ادامه داشت ۱۵ روز بعد پدر شاپور با پلیس تماس گرفت و گفت: پسرم را کشته‌اند و جسدش را در بیابان رها کرده‌اند.
کشف جسد در بیابان
با تماس پیرمرد، تیم جنایی بلافاصله راهی محل کشف جسد در بیابان‌های حسن آباد شدند. با اینکه به‌خاطر گذشت زمان بخشی از جسد از بین رفته بود اما آثار کبودی روی گردن او، حکایت از مرگ بر اثر خفگی و قتل داشت.
پدر شاپور در رابطه با پیدا کردن جسد پسرش گفت: از وقتی پسرم ناپدید شد خیلی بی‌قراری می‌کردم، دلم می‌خواست بدانم چه اتفاقی برای پسرم افتاده است. یک روز قبل از کشف جسد، نوه‌ام پدرام که بی‌قراری‌های مرا در گم شدن پدرش می‌دید، پیشنهاد داد که به بیابان‌های اطراف شهر برویم و آنجا را بگردیم تا شاید رد و اثری از پسرم بدست آوریم. اگرچه امیدی به پیدا کردن او نداشتم اما بهتر از این بود که دست روی دست بگذارم. به همراه پدرام راهی بیابان‌های اطراف شدیم و در کمال تعجب ساعتی بعد در بیابان‌های حسن آباد جسد را پیدا کردیم.
دستگیری پسر مقتول
تمام شواهد و مدارک حکایت از آن داشت که شاپور به قتل رسیده است. از آنجا که پسر مقتول پدربزرگش را به محل کشف جسد برده بود این فرضیه قوت گرفت که او در ماجرای قتل پدرش نقش داشته باشد بنابراین دستور تحقیق از وی صادر شد.
در حالی که پسر ۲۲ ساله منکر جنایت بود اما در تحقیقات پلیسی کارآگاهان به مدارک دیگری رسیدند که نشان می‌داد پدرام در قتل پدرش دست داشته است. یکی از مدارک این بود که مشخص شد پدرام از مدتی قبل با پدرش اختلاف شدید داشته و از سویی مادر پدرام نیز رابطه خوبی با همسرش نداشته است. دومین مورد این بود که پسر جوان چند روز قبل از مرگ پدرش، بی‌اجازه و مخفیانه از حسابش ۱۰ میلیون تومان برداشت کرده بود که وقتی پدرش متوجه شده همین مسأله درگیری بین آنها را بیشتر کرده بود.
با کنار هم قرار دادن این دلایل و اینکه پدرام پیشنهاد جست‌وجو در بیابان را به پدربزرگش داده بود، بازجویی‌ها از وی شدت گرفت و سرانجام لب به اعتراف گشود: من با همدستی مادرم، این جنایت را مرتکب شدم. چند سالی بود که اختلافات پدر و مادرم بیشتر شده بود. هر روز دعوا و درگیری بود و عامل این اختلافات را پدرم می‌دانستم.
از طرفی پدرم مرد خسیسی بود و با اینکه وضع مالی خوبی داشت اما به من پولی نمی‌داد. تمام دوستان و هم‌سن‌و سال‌های من موتور و ماشین داشتند که پدرشان برای آنها خریده بود اما من هیچی نداشتم. اختلافات ما زمانی بیشتر شد که من ۱۰ میلیون تومان بدون آن‌که به او بگویم از حسابش برداشت کردم.
وقتی پدرم متوجه شد که از حسابش پول برداشت کردم، به‌قدری با من بدرفتاری و توهین و تحقیرم کرد که همان موقع نقشه قتلش را کشیدم و وقتی به مادرم گفتم او هم قبول کرد با من همکاری کند.
پدرام گفت: شب حادثه من پاهای پدرم را گرفتم و مادرم دور دهان و گلویش را گرفت. وقتی مطمئن شدیم خفه شده جسد را داخل پتو پیچیده و در صندلی عقب ماشین گذاشتم و به سمت بیابان‌های حسن‌آباد رفتم. جنازه را آنجا رها کردم و به خانه برگشتم. بعد از مدتی، وقتی بی‌تابی و بی‌قراری‌های پدربزرگم را دیدم تصمیم گرفتم محل رها کردن جسد را به او نشان دهم، تا پدربزرگم آرام‌تر شود.
با اعتراف پسر جوان، مادر ۴۸ ساله‌اش نیز بازداشت شد. وی در تحقیقات اظهارات پسرش را تأیید کرد و مدعی شد که پدرام در این جنایت نقشی نداشته است. با اعتراف متهمان به قتل، تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

قتل بخاطر قیمت میوه

مرد مغازه‌دار که به خاطر پرسیدن قیمت از سوی یک مشتری با او درگیر و باعث مرگش شده بود، بازداشت شد.
روز ۲۳ خرداد امسال خبر درگیری بین متصدی یک سوپرمیوه و مشتری‌اش در جاده ملارد به پلیس اعلام شد. وقتی مأموران پلیس به محل حادثه رفتند، مشخص شد مرد مغازه‌دار به دلیل اینکه مشتری ۶۱ ساله‌اش مدام قیمت میوه‌های مغازه را پرسیده بود، عصبانی شده و پس از درگیری او را هل داده است. بلافاصله مرد مجروح که از ناحیه سر بشدت آسیب دیده بود، به بیمارستان منتقل شد و متهم نیز به کلانتری رفت. مرد ۴۲ ساله در بازجویی‌ها گفت: من در مغازه بودم که این مرد وارد شد. او مدام قیمت میوه‌ها را می‌‌پرسید اما وقتی مبلغ را می‌‌گفتم، خرید نمی‌کرد و به سراغ میوه دیگری می‌‌رفت و دوباره قیمتش را می‌‌پرسید. چند دقیقه‌ای به همین شکل گذشت؛ فکر کردم قصد مزاحمت دارد چون فقط قیمت‌ها را می‌‌پرسید و من که سرگرم کار بودم، دیگر عصبانی شدم و گفتم اگر نمی‌خواهی خرید کنی، برو بعد او را هل دادم که ناگهان سرش به زمین خورد و مجروح شد.
در حالی که متهم با قرار وثیقه آزاد شده بود چند روز بعد یعنی در تاریخ ۲۸ خرداد مرد مشتری در بیمارستان به علت ضربه مغزی جان باخت. با مرگ وی، بازپرس ویژه قتل در بیمارستان حضور یافت و در نخستین گام دستور  بازداشت مرد مغازه‌دار را صادر کرد.
عامل جنایت در اظهاراتش گفت: وقتی مشتری وارد مغازه شد، با پرسیدن مکرر قیمت میوه‌هایی که جلوی در مغازه بود، باعث شد در یک لحظه عصبانی بشوم و با هم درگیر شویم. در بین درگیری او را هل دادم، اصلاً قصد زدنش را نداشتم اما او زمین خورد و سرش آسیب دید.
پس از اعتراف متهم به قتل، در این زمینه پرونده تشکیل و برای انجام مراحل قانونی به مراجع قضایی ارسال شد.
سرهنگ محمد نادربیگی، رئیس پلیس آگاهی البرز با تأیید این خبر گفت: در این پرونده و بسیاری دیگر از پرونده‌های جنایی شاهد آن هستیم که طرفین به خاطر یک لحظه عصبانیت زندگی خود را نابود کرده و حتی آینده و سرنوشت خانواده‌شان را نیز به تباهی می‌‌کشند. در حالی که با کنترل خشم می‌‌توان از فجایع این چنینی جلوگیری کرد.

 

دستگیری مرده ای که مواد مخدر قاچاق می کرد‌!

یکی از بزرگ ترین توزیع کنندگان مواد مخدر در شهرستان شوش که خود را مرده جا زده بود، شناسایی و بازداشت شد.

به گزارش جام جم آنلاین، سجاد اسدی مهر، دادستان عمومی و انقلاب شوش استان خوزستان گفت: پس از تلاش های شبانه روزی مرجع قضایی و پلیس یکی از بزرگ ترین توزیع کنندگان مواد مخدر در شوش شناسایی و بازداشت شد.

وی افزود: متهم یکی از بزرگ ترین توزیع کنندگان مواد مخدر است که اقدام به ترانزیت وسیع مواد مخدر از شهرستان های همجوار به داخل شوش کرده و در سال های اخیر در انتقال مواد مخدر نقش زیادی داشت.

دادستان عمومی و انقلاب شوش استان خوزستان گفت: او برای فرار از قانون و جلوگیری از اجرای محکومیت ها و مختومه شدن پرونده های اجرا نشده با همکاری برخی از کارمندان دولتی در شهرستان های دیگر به ساخت گواهی فوت جعلی اقدام کرده و قبری برای خودش خریده بود.‌

 

 

پدری دخترش را به گورستان کشاند تا طلسمش باطل شود

می خواهم برای خودم مستقل زندگی کنم. من دیگر دختری ۱۸ ساله هستم و قصد ندارم با پدر و مادرم در زیر یک سقف به این زندگی ترسناک و فلاکت بار ادامه بدهم چرا که …

به گزارش تابناک، دختر ۱۸ ساله که با چهره ای رنگ پریده و سراسیمه وارد اتاق مددکاری اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد شده بود با بیان این که پدر و مادرم خرافاتی شده اند و مدام به احضار روح مشغولند به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: پدرم شغل آزاد دارد و با موتورسیکلت سر کار می رود من هم که فرزند دوم خانواده هستم در سال آخر دبیرستان تحصیل می کنم تا مدتی قبل زندگی آرام و بی دغدغه ای داشتم اما متاسفانه روزی سارقان موتورسیکلت پدرم را به سرقت بردند به طوری که زندگی ما از همان روز دگرگون شد پدرم از این ماجرا بسیار ناراحت و نگران بود تا این که به پیشنهاد یکی از دوستانش نزد رمال رفت تا درباره سرقت موتورسیکلت از او سوال کند اما نمی دانم این رمال حرفه ای چگونه با رفتار و گفتارش پدرم را تحت تاثیر قرار داده بود که حدود یک ماه بعد و به طور ناگهانی موتور سیکلت پدرم پیدا شد.

از همان زمان به بعد دیگر زندگی پدر و مادرم تحت تاثیر فالگیر و رمال قرار گرفت. آن ها چنان به این رمال کلاهبردار اعتقاد پیدا کرده بودند که باورتان نمی شود در زندگی ما فقط رمال حکم می کند و همه درآمد پدرم به جیب او سرازیر می شود یک روز پدرم مرا به خاطر سرماخوردگی که داشتم به جای دکتر نزد رمال برد او پس از آن که نگاهی به چهره ام انداخت و ورد عجیبی بر زبان راند به پدرم رو کرد و گفت: این دختر را طلسم کرده اند او با خطوط عجیب و غریب چیزی روی پوست چرم نوشت و گفت: این طلسم را باید شبانه به گورستان ببرید و در آن جا بسوزانید و سپس خاکسترش را دفن کنید تا طلسم دخترتان گشوده شود و او از این بیماری مهلک نجات یابد. پدرم نیز شبانه دستم را گرفت و مرا به قبرستان برد. وقتی در سکوت شبانگاهی قدم برمی داشتم چیزی نمانده بود تا از ترس سکته کنم دست پدرم را محکم می فشردم و التماس می کردم که بازگردیم.

بالاخره پدرم در کنار اولین قبر پوست چرمی را آتش زد و من در حالی که آشکارا صدای تپش قلبم را می شنیدم و همه وجودم می لرزید به خانه بازگشتم. اکنون نیز مرد رمال چگونگی ارتباط با اجنه را به پدرم آموزش داده است و خانه ما در اجاره اجنه قرار دارد.

هیچ چراغی در خانه روشن نمی شود و پدر و مادرم مدام مشغول احضار اجنه هستند درحالی که من از ترس نمی توانم به خواب بروم همواره انواع کاغذهای شسته شده یا مواد دیگری که روی آن ها ورد خوانده اند به من و ۲ خواهر و برادر دیگرم می خورانند تا هیچ کس نتواند ما را طلسم کند. مدت زیادی است که با کسی معاشرت نمی کنیم و کسی نیز به خانه ما نمی آید در همین حال مادرم دور خانه را آب می ریزد و معتقد است مادر شوهرش قصد دارد زندگی او را خراب کند و باید همه بستگان نزدیک پدرم را طلسم کند. از سوی دیگر پدرم نیز مرا از رفتن به مدرسه منع می کند چرا که معتقد است خانواده مادرم مرا چیزخور کرده اند او اکنون سرکار هم نمی رود و در حال گفت وگو با اجنه است تا راه ثروتمند شدن را به او بیاموزند.

در این شرایط من دیگر نمی توانم به آن ها اعتماد کنم و غذا یا حتی نوشیدنی را در منزل بخورم به همین خاطر امروز به بهانه امتحان درسی به کلانتری آمده ام تا مرا راهنمایی کنید که چگونه می توانم مستقل زندگی کنم یا مرا به بهزیستی تحویل بدهید تا آواره کوچه و خیابان نشوم …

با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ ابراهیم خواجه پور (رئیس کلانتری آبکوه مشهد) این دختر جوان تحت حمایت پلیس قرار گرفت تا بررسی های کارشناسی و اقدامات حمایتی با هماهنگی مراجع قضایی در این باره صورت گیرد.

 

 

 

کشف سکه های نقره و مس عهد ساسانیان و اشکانیان در دیوار

۸۳ سکه قدیمی و تعدادی اشیای عتیقه مربوط به دوره های ساسانیان و اشکانیان با رصد و کنترل فضای مجازی نیروهای پلیس کشف شد.

به گزارش خراسان، جانشین فرمانده انتظامی استان کرمان در تشریح این خبر بیان کرد : به دنبال رصد و کنترل فضای مجازی توسط نیروهای مرکز فضای مجازی پلیس امنیت عمومی در سایت «دیوار »مبنی بر این که افرادی قصد فروش تعدادی سکه و چندین قطعه شیء تاریخی را دارند، بررسی موضوع در دستور کار قرار گرفت.

سرهنگ روانبخش افزود: با هماهنگی های قضایی ، ماموران با انجام اقدامات اطلاعاتی، متهمان را شناسایی و آنان را در یک اقدام غافلیگرانه هنگام انجام یک معامله دستگیر کردند.

وی گفت : در این عملیات ۸۳ سکه قدیمی از جنس نقره و مس و تعدادی اشیای عتیقه و یک مجسمه سنگی کشف شد و سه متهم دستگیر شدند.

این مقام انتظامی ادامه داد : بر اساس نظر کارشناسان میراث فرهنگی ارزش اشیای کشف شده ۲۰ میلیارد ریال برآورد و قدمت آن ها مربوط به دوره های ساسانیان و اشکانیان تشخیص داده شده است.

وی با اشاره به این که این اشیا بخشی از فرهنگ و تمدن کشور هستند و حفظ آن ها یک رسالت ملی است، خاطر نشان کرد: متهمان پس از تشکیل پرونده و واکاوی نحوه دستیابی آنان به این اشیای باستانی به مرجع قضایی تحویل شدند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*