یادداشت/ فیلم های نامناسب چه تأثیری روی فرزندان ما دارند؟

راحله فلاح 

شما چند تا فرزند دارید؟ یکی؟ دو تا؟ سه تا؟ آیا اگر صد تا بچه هم داشته باشید، حاضر می شوید به یکی از آنها غذایی را بخورانید که مسموم است؟ یا او را به جایی ببرید که پر از مواد آلوده است؟ مسلماً نه. پس چطور است که بعضی از پدر و مادرها حواسشان به خوراک روانی فرزندشان نیست؟

باور کنید نمی خواهم شعار بدهم، اما تأثیر مسئله کم توجهی بعضی از والدین به کیفیت فیلم ها و موسیقی هایی که کودکشان را در معرض آنها قرار می دهند، کمتر از تأثیر یک وعده غذای مانده و مسموم یا نفس کشیدن در یک اتاق پر از مونوکسید کربن نیست. تأثیری که این رسانه ها روی روان کودک شما می گذارند، یک تأثیر چند جانبه است که حالا حالاها از ذهن فرزند شما پاک نخواهد شد.

شما به عنوان یک فرد بزرگسال، خاطرات کودکی تان را چگونه می بینید؟ مثلاً به صورت تصویر می بینید؟ یا به صورت یک مفهوم ذخیره شده در حافظه بلند مدت تان؟ آیا می دانید که بچه ها از هر چیزی که می بینند یا می شنوند

متأسفانه امروزه کار بعضی بی توجهی های بعضی از پدر و مادرها به جایی رسیده است که ناخواسته این جمله به ذهن متبادر می شود که «پدر و مادر هم، پدر و مادرهای قدیم». شرح حال نمونه ای از این پدر و مادرها را همین چند وقت پیش از زبان یکی از دوستان شنیدم: «میز شام که آماده شد، زن و شوهر جوان صاحبخانه که یک دختر شش ساله داشتند، از مهمان ها خواستند که سر میز بنشینند.

تلویزیون از قبل روشن بود و فیلمی پخش می شد که سانسور نشده بود. تقریباً حواس هیچ کدام از بزرگترها به آن فیلم نبود و وقتی هم که سر میز نشستیم، تمام حواس ها رفت به غذا و بگو و بخند. دخترک صاحبخانه با دو تا بچه دیگر که مهمان بودند، کنار هم سر میز نشسته بودند و غذا می خوردند. ناگهان بچه ها ساکت شدند. باز هم کسی حواسش نبود. من هم تصادفاً وقتی متوجه صحنه جنسی فیلم شدم که به نظرم چند ثانیه ای از تماشای آن صحنه توسط بچه ها گذشته بود.

با چشم و ابرو از صاحبخانه خواستم تلویزیون را خاموش کند اما او با بی تفاوتی نجوا کرد: «الآن تموم می شه». راست می گفت. فیلم همانجا تمام شد اما برای بچه ها تازه آغاز ماجرا بود چون شروع کردند به بوسه های آن مدلی و حرف زدن درباره آن. و متأسفانه باز هم پدر و مادرها با بی تفاوتی و حتی گهگاهی هم قربان صدقه ی تشویق آمیزشان با صحبت های بچه ها در این باره برخورد کردند».

متأسفانه امثال این قبیل پدر و مادرها زیاد شده اند. به عنوان یک مثال دیگر، چند وقت پیش کودک هفت ساله ای را دیدم که همزمان با صدای یکی از خواننده های زیر زمینی با گرفتن کنترل تلویزیون جلوی دهانش و ورجه وورجه کردن روی مبل، ادای او را در می آورد که گذشته از موسیقی جنون آمیزش، محتوای شعرش هم بیمارگونه بود. و متأسفانه این قبیل قصه ها ادامه دارند…

قبل از اینکه وارد این بحث شویم باز هم روی این نکته تأکید می کنم که تأثیر فیلم ها و موسیقی های نامناسب بر کودک شما، به دوران کودکی محدود نمی شود. با توجه به این مسئله به چند مورد از این آثارآسیب زا در کودکان می پردازیم:

فرقی نمی کند فیلم باشد یا موسیقی، وقتی که کودک شما چیزی را می بیند یا می شنود که محتوای سالمی ندارد، در واقع دارد ذره ذره از معصومیتش دور می شود

شما به عنوان یک فرد بزرگسال، خاطرات کودکی تان را چگونه می بینید؟ مثلاً به صورت تصویر می بینید؟ یا به صورت یک مفهوم ذخیره شده در حافظه بلند مدت تان؟ آیا می دانید که بچه ها از هر چیزی که می بینند یا می شنوند و یا به هر نحوی با آن مواجه می شوند یک تصویری در ذهنشان درست می کنند؟ تصویری که هم خاطره آنها را می سازد و هم شکل و شمایل نگرش آنها را نسبت به خودشان، دنیا و آینده تعیین می کند؟ با این شرایء دیگر خودتان تأثیر فیلم ها و موسیقی های نامناسب بر فرزندتان را حساب کنید!

به طور کلی مراحل رشد انسان طوری برنامه ریزی شده است که در هر مرحله جنبه های مختلف وجودی فرد پا به پای هم بالا می آیند. مثلاً در نوجوانی هم جسم شروع به رشد می کند، هم فکر، هم روابط اجتماعی و هم دغدغه های جنسی. این هماهنگی بین جنبه های مختلف رشد، اهمیت خیلی خیلی زیادی دارد.

چون اگر این جنبه ها با هم هماهنگ نباشند و مثلاً یکی از جنبه ها حتی به شکل سطحی از بقیه جلو بزند، فرد دچار سردرگمی و اضطراب می شود. پس به همین دلیل مهم، باید کودکان را از دیدن فیلم ها و شنیدن آهنگ هایی که محتواهای نامناسب دارند، به شدت دور نگه داشت و از توجیهاتی مانند اینکه «بچه است»، «از این چیزها سر در نمی آورد» و… به شدت پرهیز کرد. چون دقیقاً به همین دلیل که او بچه است و از این مسائل سر در نمی آورد، این جور چیزها می توانند برای حال و آینده او حتی خطرناک باشند.

فرقی نمی کند فیلم باشد یا موسیقی، وقتی که کودک شما چیزی را می بیند یا می شنود که محتوای سالمی ندارد، در واقع دارد ذره ذره از معصومیتش دور می شود و آثار این دور شدن، در مراحل بعدی زندگی او مانند نوجوانی و جوانی خودش را نشان خواهد داد.

در مباحث بهداشت روانی یک اصلی وجود دارد. این اصل می گوید وقتی یک فرد به بیماری روانی مبتلا می شود که زمینه جسمانیِ آن بیماری، در محیطی قرار بگیرد که احتمال بروز بیماری را افزایش می دهد. این اصل نشان می دهد که محیط چقدر می تواند در سلامت یا بیماری ما نقش داشته باشد. پس لطفاً این مسئله را به شکلی خاص جدی بگیرید. فیلم ها و موسیقی های نامناسب طوری هستند که حتی روان یک آدم عاقل و بالغ و سالم را هم دچار خمودگی و افسردگی می کنند چه برسد به روان دنیا ندیده و آسیب پذیر یک کودک!
اگر از قلم کمی تا قسمتی علمی بنده در این یادداشت، خسته شدید از شما عذرخواهی می کنم، اما به نظرم آمد که نوشتن به زبان علم شاید بتواند این یادداشت را از اتهام به شعارزدگی دور نگه دارد و ذهنیت های منصف را نسبت به واقعیت این مقولات بیدار کند.

 

 

 

 

 

قدم به قدم در مسیر یکی شدن

اسماء جیران پور

 

«خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید، مخصوصاً آن‌هایی که جوانند و بار اولشان است. مخصوص جوان‌ها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش می‌آید. آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همه عمر را به تنهایی می‌گذراند، از دید اسلامی چیز مطلوبی نیست.»

ازدواج، آغاز یک زندگی جدید است؛ شروع راهی مشترک که باید با هم طی کرد. مسیری که سختی­ها و ناممکن­های آن را باید در کنار هم و با تلاشی دو برابر، آسان ساخت و ممکن. اما عبور از این گردنه­ها، مواجهه با این مشکلات، طی این مسیر طولانی و گاه نفس­بُر، قاعده­ها و قوانین دارد؛ درست مانند تمام ابعاد دیگر زندگی یک انسان مؤمن. مروری بر این قواعد، که مهرنامه­ای در زندگی مشترک است و عامل پیوند و پایایی آن، نقشه راهی خواهد بود در مسیر همراهی.

پیش از آغاز مسیر و در تمام طول آن، باید یک نکته را همیشه و همواره در نظر داشت و آن یاد خدا و کسب رضایت اوست. چراکه ازدواج از آغاز، امری الهی و موردپسند پروردگار است، چنانچه خود در کتاب آسمانی­اش می­فرماید: «از نشانه­های خداوند این است که از نوع خودتان، همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و میانتان دوستی و رحمت نهاد.»

در نتیجه باید مدام به خود و شریک­ زندگی‌مان متذکر شویم که محبت موجود، محبتی الهی است و باید قدردان آن بود؛ همانگونه که رهبر معظم انقلاب نیز بدان اشاره داشته و فرمودند: «در ازدواج، اصل قضیه محبت است. دخترها و پسرها این را بدانند. این محبتی که خدا در دل شما قرار داده را حفظ کنید.»

اینگونه است که نظر رحمت الهی نیز جلب شده و زندگی سرشار از خیرخواهی­های خداوندی خواهد شد: «هرگاه خداوند براى خانواده‏اى خیر بخواهد، آنان را در دین دانا مى‏کند، کوچک‏ترها بزرگ‏ترهایشان را احترام مى‏نمایند، مدارا در زندگى و میانه‏روى در خرج کردن را روزی­شان مى‏نماید و به عیوبشان آگاهشان مى‏سازد، تا آن‌ها را برطرف کنند و اگر برای آنان جز این بخواهد، به‏خودشان واگذارشان مى‏نماید.»

سیدالساجدین علیه السلام نیز بر توجه به حضور یاد خدا در تک تک لحظات زندگی تأکید داشته و می­فرمایند: «اما حق همسر این است که شوهر بداند خداوند او را مایه آرامش و الفت قرار داد. و شوهر نیز بداند که همسرش نعمتى است از جانب خداوند و او را گرامى دارد و با او به نرمى برخورد کند و اگرچه حق شوهر واجب‏تر است، اما مرد موظف است با زن مهربانى و شفقت نماید.»

زبان، ابزاری است برای بیان آنچه در ذهن و دل آدمی می­گذرد؛ برای نشان دادن پنهان­های وجود؛ برای جلوگیری از قضاوت­های اشتباه و دلسردی­های ناشی از خطای در برداشت. بیان آنچه در دل داریم و به زبان آوردن احساسات واقعی، نه تنها موجب شرمندگی و سوء استفاده طرف مقابل نخواهد شد، که راهی است ظریف در دل و جان او برای همراه و یک­دل شدن با یکدیگر.

رسول مهربانی­ها در این باره می‌فرمایند: «دوستت دارم مرد به همسرش هیچ‌گاه از قلب او بیرون نخواهد رفت.» و این اصلی اساسی و روان­شناسانه و اسلامی است؛ چنانچه ایشان در جایی دیگر می­فرمایند: «هرگاه کسى را دوست داشتى، او را بدان آگاه ساز؛ زیرا این کار، دوستى را در میان شما استوارتر مى‏سازد.»

تکریم، از اصول اساسی همسرداری است، پیامبر خدا(ص) فرمودند: «کسى که زنى را به همسرى انتخاب مى‏کند، باید او را احترام کند و منزلت او را حفظ نماید.»

یکی از راه‌های تکریم و ابراز علاقه، خطاب نیکو و زیباست؛ امری که آیات الهی نیز بدان تأکید داشته و پیامبر‌اکرم(ص) نیز آن را سیره خویش ساخته بودند.

نکته دیگری که زوجین باید در خوب همسرداری کردن یادبگیرند،  قدردانی و تشکر است؛ در سنت نبوی آمده است که «پیامبر خدا در خانه که بود، از هر نوع غذایی که فراهم می‌کردند، می‌خورد و از هیچ غذایی بدگویی و مذمّت نمی‌کرد.»

در مقابل، زن نیز باید سپاسگذار همسرش باشد؛ چراکه امام صادق(ع) می­فرمایند: «از رحمت و مغفرت پروردگار دور است زنى که شوهر خود را آزار و اذیت کند و سعادتمند زنى است که شوهر خویش را اکرام و احترام کرده، اذیتش نکند و از او در همه حالات اطاعت و فرمان‏بردارى نماید.»

نکته دیگر در بیان و زبان، نیکو سخن گفتن و پرهیز از توهین و بی­ادبی است؛ خاتم رسولان الهی(ص) در این زمینه سفارش کرده­اند: «هر کس به خانواده‏اش توهین کند خوشی ‏زندگی را از دست‏خواهد داد.»، امام زین العابدین(ع)، نیز در بیان حقوق زن بر مرد می­فرمایند: «حق زن بر مرد آن است که بداند خداوند زن را مایه آرامش و انس مرد قرار داده و بداند که زن نعمتى الهى مى‏باشد؛ پس باید او را اکرام کرده و نسبت به او مهربان باشد.»

«اگر در زندگی محبت وجود داشت، سختی‌های بیرون خانه آسان خواهد شد. برای زن هم سختی­‌های داخل خانه آسان خواهد شد.» برای این اتفاق، آنچه در دل است باید به زبان بیاید تا بفهمند و بعد از آن، باید عملی شود تا باور شود.

نشان دادن محبت، در کنار بیان آن، بر زیبایی و باورپذیری کلمات بر لب آمده، کمک خواهد کرد.

در اولین قدم باید آموخت که چگونه محبت را در تک تک لحظات زندگی جاری ساخت. در این مسیر، کوچکترین حرکات و اقدامات، تأثیرات شگرفی بر زندگی خواهد داشت. رسول مهربانی­ها می­فرماید: «وقتی مرد به زن خود با محبت می نگرد و زنش نیز به او با مهر نگرد، خداوند به دیده رحمت به آنها می­نگرد.»

امام صادق(ع) نیز در توصیف اجر این مهربانی­ها می­فرمایند: «هر زنی که با جرعه‌ای آب، شوهر خویش را سیراب کند، عملش ارزشمند‌تر از عبادت یک سال است که روزها را روزه بدارد و شب‌ها را به پای دارد و خداوند در ازای هر جرعه‌ای که به همسرش داده است برایش شهری در بهشت برپا می‌کند و لغزش‌های شصت سال وی را نادیده می‌گیرد.» و پیامبر اکرم(ص) نیز خطاب به مردان می­فرمایند: «مرد در برابر لقمه­ای که در دهان زنش می­گذارد پاداش می­برد.

قدم بعدی، حس آرامش و امنیت دادن به شریک زندگی است؛ همان هدف الهی از زندگی مشترک.

برای آرامش یافتن و آرامش دادن به یکدیگر، قرار نیست اقدامی عجیب و سنگین انجام دهیم، همین نشستن در کنار یکدیگر که اجر آن از حضور در مسجد هم بیشتر است، کافی است.

همین، رعایت چند نکته ظریف برای مرد: «خوش­رفتارى، گشاده­دستى به اندازه و غیرتى همراه با خویشتن‌دارى.»، و چند توصیه زنانه برای بانوان: «حق مرد بر زن آن است که چراغ خانه را روشن کند، غذا را آماده کند و هنگام ورود مرد به خانه، تا جلوی در، به استقبال او برود و به او خوش‌آمد بگوید.» کفایت می­کند که آن ها زندگی گرم و پرمهری را تجربه کنند.  ساختن زندگی آرام، به همین سادگی­ها است.

گاه باید برخی کارها را ویژه همسر انجام داد، برای او و به خاطر او و به احترام رابطه دوطرفه میانمان؛ یکی از مهمترین این کارها که امروزه به فراموشی سپرده شده و دو طرف اهمیت کمی برای آن قائلند، آراستگی در برابر یکدیگر است.

پیامبر اکرم(ص) در جواب زنی که از حقوق شوهر بر همسرش سوال کرد، فرمودند: «وظیفه زن آن است که خود را با خوش بوترین عطرها معطر سازد، بهترین لباس‌هایش را بپوشد، بهترین زیور آلاتش را در بر کند و هر صبح و شام خود را به شوهرش عرضه کند.»

در مقابل این توصیه­ها، به مردان نیز سفارشاتی شده است. رسول اکرم(ص) به یارانشان توصیه می­کردند: «مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید، پس به درستی که بنی اسرائیل چنین نکردند و در نتیجه، زنان آن‌ها آلوده به زنا شدند.»

امام باقر علیه السلام نیز می­فرمایند: «همان­گونه که مردان دوست دارند زینت و آرایش را در زنانشان ببینند، زنان نیز دوست دارند زینت و آرایش را در مردانشان ببینند.» و این، اصلی دو طرفه است!

زندگی، یعنی دو نیمه پر و خالی لیوان، گاهی خوشی و گاهی سختی، گاهی راحتی و گاهی سختی؛ اما باید آموخت که در روزگار سختی هم اصول را رعایت کرد؛ در خوشی، مهربان بودن، هنر نیست.

به همین خاطر است که پیامبر(ص) زوجین را از عصبانیت نهی کرده و به مردان می­گویند: «دوست ندارم مردی را ببینم که رگ‌های گردن خود را از خشم نسبت به همسرش متورم کرده است و با زنش می‌جنگد.» و به زنان نیز سفارش می­کنند: «هر زنی که شوهر خود را بیازارد، خداوند هیچ انفاق و عوض و کار نیکی را نمی‌پذیرد تا او را راضی کند، حتی اگر روزها روزه بگیرد و شب‌ها به عبادت بگذراند و…؛ چنین زنی اولین کسی است که وارد آتش خواهد شد و همچنین است اگر مرد به زنش ستم روا دارد.»

در زندگی مشترک، مسئولیت داخل خانه با زن است؛ انجام کارهای خانه، محبتی است بی­منت، از جانب زن، به تمام اعضای خانواده. به همین خاطر است که در روایات بسیاری بر همراهی و کمک به زن، در انجام امور منزل سفارش شده است و آن را صدقه و احسانی در راه خدا دانسته­اند.

در این میان، خود پیامبر(ص)، از عاملین اولیه به این توصیه­ها بودند؛ چنانچه در مورد ایشان نقل شده است: «پیامبر لباس خود را می‌دوخت، کفش خود را وصله می‌زد و آن چه را که یک مرد باید در مورد همسر خود انجام دهد، انجام می‌داد.»

در روایتی از امیرمؤمنان(ع) هم آمده است: «روزی رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم، بر ما در منزل وارد شد. فاطمه نزدیک دیگ غذا نشسته بود و من هم برایش عدس تمیز می‌کردم. آن حضرت اظهار داشتند: شنو از من که جز آنچه را که پروردگارم امر کرده نمی‌گویم! هیچ مردی نیست که در کارهای منزل به همسرش کمک کند، مگر اینکه پاداش او به هر تار مویی که بر بدنش روییده باشد، ثواب یک سال عبادتی است که روزهایش را روزه گرفته و شب‌هایش را شب زنده داری کرده باشد و خداوند به او ثوابی می‌بخشد که به صابرین و داوود نبی و یعقوب و عیسی بخشیده باشد. ای علی! کسی که در کارهای خانه به همسر خود بدون تکبر خدمت نماید، پـروردگار اسمش را در دفتر شهدا ثبت می‌کند و برایش به هر روز و شبی ثواب هزار شهید و به هر قدمی که بر می‌دارد ثواب حج و عمره می‌دهد و به ازای هر رگی در بدنش، یک شهر در بهشت برایش منظور می‌نماید. ای علی! یک ساعت خدمت کردن به همسر در کارهای خانه بهتر از عبادت هزار سال و هزار حج و هزار عمره و بهتر از آزادی هزار بنده و هزار غزوه و عیادت از هزار مریض و هزار نماز جمعه و هزار تشییع جنازه و هزار گرسنه ای که سیرشان کند و هزار برهنه را پوشاندن و هزار اسب در راه پروردگار دادن و برایش بهتر از هزار دینار به مستمندان صدقه دادن و بهتر از تلاوت تورات و انجیل و زبور و فرقان است و بهتر از خریدن و آزاد کردن هزار اسیر و بخشیدن هزار شتر به فقراست و چنین مرد خدمتکار به همسر، از دنیا بیرون نمی‌رود مگر این که جایگاه خود را در بهشت ببیند. ای علی! کسی که در خدمت به همسرش، تکبر نکند بدون حساب وارد بهشت می‌شود. ای علی ! خدمت به همسر، کفاره گناهان کبیره است و خاموش کننده آتش خشم پروردگار و مهریه حورالعین و این خدمت، موجب زیادی خوبی‌ها و درجات است. ای علی! به همسر خدمت نمی‌کند مگر شخص صدیق و یا شهید و یا مردی که خداوند متعال خیر دنیا و آخرت را برایش خواسته باشد.»

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*