گزارش/آسیب‌های نسلی سیگار کشیدن زنان

بررسی پیامدها و راهکارها؛

آسیب‌های نسلی سیگار کشیدن زنان

 آسیب‌های نسلی سیگار کشیدن زنان

نتایج مطالعات جدید نشان می‌دهد دود سیگار زنان برای نسل پس از آن‌ها آسیب‌های جسمی و روحی بسیار زیادی برجای می‌گذارد و با توجه به اینکه میلیون‌ها نفر از زنان در جهان استعمال دخانیات دارند، ضرورت دارد، دولت‌ها برای این چالش مهم سلامت جامعه، اقدامات مناسبی انجام دهند.

چندین دهه است که سیگار برای سلامتی انسان ماده‌ای مضر شناخته شده و طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی سیگار یکی از انواع مواد مخدر و اعتیادآور است. براین اساس اعتیاد به نیکوتین به اندازه هروئین خطرناک و وابستگی به آن پیش‌رونده بوده اما تاکنون آگاهی مردم از خطرهای آن، سبب قطع مصرف آن نشده است.

طبق گزارش اطلس جهانی دخانیات، فقط در سال ۲۰۲۰ دلیل مرگ بیش از ۸ میلیون نفر انسان، دخانیات بوده است که از این تعداد بیش از ۱.۵ میلیون نفر زن بودند. زنان چه خود مصرف­‌کننده باشند و یا در معرض دود تحمیلی دیگران قرار گیرند، بزرگ‌ترین قربانیان این صنعت پرسود هستند.

طبق گزارش جنسیتی سازمان بهداشت جهانی در مورد سیگار در سال ۲۰۲۰ حدود ۲۰۰ میلیون نفر از یک میلیارد سیگاری در جهان را زنان تشکیل می‌دهند.                         گزارش سازمان بهداشت جهانی نیز حاکی است از بیش از ۵ میلیون نفری که سالانه جان خود را در اثر استعمال سیگار از دست می‌دهند، ۱.۵ میلیون نفر زن هستند که ۷۵ درصد آنها در کشورهای کم‌ یا متوسط درآمد زندگی می‌کنند.
کارشناسان این سازمان معتقدند اگر کشورها توجه نکنند، تا سال ۲۰۳۰ سیگارکشیدن می‌تواند عامل مرگ دست‌کم ۸ میلیون نفر در سال باشد که ۲.۵ میلیون نفر از آنها را زنان تشکیل می‌دهند.

۲۰۰ میلیون زن سیگاری در جهان 

طبق گزارش جنسیتی سازمان بهداشت جهانی در مورد سیگار در سال ۲۰۲۰ حدود ۲۰۰ میلیون نفر از یک میلیارد سیگاری در جهان را زنان تشکیل می‌دهند و نکته حائز اهمیت اینکه صنعت تنباکو در جهان با توجه به اینکه بازار خود را در میان مردان پیدا کرده با تغییر مسیر برای افزایش وسعت بازار خود، زنان را به شدت هدف قرار داده است. اکنون سیگارهایی فقط برای مصرف زنان به بازارهای جهانی گسیل شده است.

پزشکان می‌گویند استعمال دخانیات در زنان بیشتر از مردان آسیب‌پذیری دارد و اختلال در چرخه قاعدگی، اختلال در باروری، حاملگی خارج رحمی به دلیل مصرف سیگار، یائسگی زودهنگام، سرطان دهانه رحم و سرطان پستان، همه از پیامدهای مصرف سیگار است. همچنین نتایج بسیاری از تحقیقات تائیدکننده این علایم و نشانه‌ها در افراد سیگاری و غیرسیگاری است.

پیامدهای نسلی سیگارکشیدن زنان باردار

استعمال دخانیات توسط مادران باردار، آسیب‌های جبران‌ناپذیری از اختلالات تنفسی و مغزی گرفته تا سقط را متوجه جنین خواهدکرد؛ اختلالاتی که کارشناسان سازوکارهای گوناگونی همچون مشوق‌های مالی را برای ترک آن پیشنهاد می‌کنند.
تاثیر منفی و نامطلوب کشیدن سیگار در دوران بارداری بر هیچکس پوشیده نیست. زنان باردار سیگاری بیشتر از دیگر زنان باردار در معرض سقط جنین، مرگ جنین، تولد نوزاد نارس و کم‌وزن قرار دارند. همچنین استعمال سیگار در دوره بارداری بر سلامت کودکان بعد از تولد نیز تاثیر گذاشته و زمینه ابتلا به بیماری‌هایی همچون آسم، اختلالات مغزی و چاقی را افزایش می‌دهد.

سیگار چگونه به مادر و نوزاد آسیب می‌رساند؟

نوزاد ممکن است حتی پس از طی یک دوره بارداری کامل باز هم خیلی کم‌وزن به دنیا بیاید. سیگار رشد جنین را قبل از تولد کُند می‌کند.

نوزاد ممکن است حتی پس از طی یک دوره بارداری کامل باز هم خیلی کم‌وزن به دنیا بیاید. سیگار رشد جنین را قبل از تولد کُند می‌کند.

ممکن است کودک خیلی زود به دنیا بیاید که به آن تولد نارس می‌گویند. شایان ذکر است که نوزادان نارس اغلب به مشکلات سلامتی دچار می‌شوند. وزن کم هنگام تولد، مشکلات تغذیه، مشکلات تنفسی آنی و مشکلات تنفسی که تا دوران کودکی ادامه دارد، فلج مغزی  و به عبارتی آسیب مغزی که باعث ایجاد مشکل در حرکت می‌شود، نمونه‌ای از این آسیب‌ها است.

افزون بر آن، تاخیر در رشد که موجب می‌شود کودک در مهارت‌های زبانی، فکری یا حرکتی عقب مانده شود و مشکلات شنوایی یا بینایی از دیگر مشکلات است. نوزادان نارس ممکن است نیاز داشته باشند روزها، هفته‌ها یا حتی ماه ها در بیمارستان بمانند.

سیگار کشیدن به ریه‌ها و مغز در حال رشد کودک آسیب می‌رساند. آسیبی که می‌تواند تا دوران کودکی و تا نوجوانی ادامه یابد. همچنین خطر وقوع خونریزی‌های غیرطبیعی در دوران بارداری و زایمان را دو برابر می‌کند که می تواند هم مادر و هم نوزاد را در معرض خطر قرار دهد. همچنین خطر نقص‌های مادرزادی از جمله شکاف لب، شکاف کام یا هر دو را در کودک افزایش می‌دهد. این شکاف سوراخی در لب کودک یا (کام) است که نوزاد را در تغذیه مناسب دچار مشکل خواهد کرد و احتمالا به جراحی نیاز خواهد بود.

نوزادان مادرانی که در دوران بارداری سیگار می‌کشند  و همچنین نوزادانی که پس از تولد در معرض دود سیگار قرار می‌گیرند در معرض خطر بیشتری برای سندرم مرگ ناگهانی نوزاد یا به اختصار (SIDS ) هستند.

با وجود آگاهی از این خطرها بازهم ممکن است برخی از زنان باردار به سیگار کشیدن ادامه دهند. به نظر می‌رسد تاثیر درمان‌های جایگزین  نیکوتین، مانند چسب‌های ترک سیگار {چسب نیکوتین، از طریق پوست به درون بدن نیکوتین آزاد می‌کند}، برای زنان باردار کمتر از دیگر افراد سیگاری است. افزون بر آن، دیگر راهکارهای حمایتی مانند مشاوره توسط متخصصان یا درمان شناختی-رفتاری، برای افراد باردار سیگاری کارایی چندانی ندارد.

سازوکارهای حمایتی از ترک سیگار در دوران بارداری

بیشتر زنان باردار سیگاری می‌خواهند سیگار را ترک کنند اما ترک همیشه در دوران بارداری کار آسانی نیست. علاوه بر این، زنان باردار سیگاری اغلب احساس شرمندگی و تنهایی دارند. نوع حمایت مناسب می‌تواند به یک زن باردار کمک کند تا در این مرحله از زندگی از چالش‌های منحصر به فرد و خاص ترک سیگار عبور کند.

نوع حمایت مناسب می‌تواند به یک زن باردار کمک کند تا در این مرحله از زندگی از چالش‌های منحصر به فرد و خاص ترک سیگار عبور کند.

طبق داده‌های مربوط به سال ۲۰۱۷ فرانسه، ۲۵ درصد از زنان باردار حداقل گاهی اوقات سیگار می‌کشیدند و ۲۲ درصد نیز هر روز از سیگار استفاده می‌کردند.

از آنجا که مصرف سیگار در دوران بارداری آسیب‌های زیادی بر سلامت مادر و نوزاد به همراه دارد، ضروری است راه‌های درمانی موثر دیگری برای کمک به ترک سیگار در باردار مورد ارزیابی قرار گیرد. تئوری اقتصادی گویای آن است که ارائه پاداش مالی می‌تواند منجر به تغییر در رفتار زنان باردار سیگاری در حوزه سلامت شود.

تئوری اقتصادی گویای آن است که ارائه پاداش مالی می‌تواند منجر به تغییر در رفتار زنان باردار سیگاری در حوزه سلامت شود.

یک راهکار؛ مشوق‌های مالی ترک سیگار

اگرچه سیگار بیش از هر چیز یک اعتیاد محسوب می‌شود اما ترک آن مانند هر تصمیم دیگری، نیازمند مقایسه بین هزینه و فایده است. فرد سیگاری باید بتواند انتخاب کند که حس رضایت ناشی از سیگار کشیدن را از دست بدهد و در این راه تلاش کند تا در ازای آن مزایایی مانند پول کسب کند.

ارائه پاداش‌های مالی برای ترک سیگار می‌تواند تلاش برای نکشیدن سیگار و همچنین از دست دادن رضایت ناشی از مصرف آن را جبران کند. جوایز مالی بر این تصمیم در حوزه سلامت تاثیر می‌گذارد به‌گونه‌ای که مزایای ترک آن بر هزینه‌ها غلبه می‌کند.

ارائه پاداش‌های مالی برای ترک سیگار می‌تواند تلاش برای نکشیدن سیگار و همچنین از دست دادن رضایت ناشی از مصرف آن را جبران کند. جوایز مالی بر این تصمیم در حوزه سلامت تاثیر می‌گذارد به‌گونه‌ای که مزایای ترک آن بر هزینه‌ها غلبه می‌کند.
حال سئوال اینجاست که آیا ارائه پاداش مالی برای کمک به ترک سیگار در زنان باردار موثر خواهد بود؟ برای پی بردن به این موضوع، یک کارآزمایی تصادفی با حضور ۴۶۰ زن باردار در ۱۸ بخش زایمان در فرانسه صورت گرفت. این آزمایش با هدف بررسی میزان اثربخشی مشوق‌های مالی مشروط برای ترک سیگار در زنان باردار انجام شد.

شرکت‌کنندگان، همه در سه ماهه نخست بارداری، به طور تصادفی به دو گروه با اندازه مساوی تقسیم شدند: یک گروه که در ازای خودداری از استعمال سیگار مشوق‌های مالی دریافت می‌کردند و یک گروه که فقط از طریق مشاوره کنترل می‌شدند اما مشوق‌های مالی دریافت نمی‌کردند. برای گروه دوم ویزیت‌های ماهانه‌ای به صورت حضوری در نظر گرفته شده‌بود که شامل مشاوره‌های معمول پزشکی و مشاوره‌های مربوط به ترک سیگار تا پایان بارداری بود. در هر بازدید، زنان باردار با متخصصان مراقبت‌های بهداشتی که به طور خاص برای ترک سیگار آموزش دیده بودند، ملاقات کردند.

خودداری از سیگارکشیدن شرکت‌کنندگان با گزارش خود آنان دراین مورد و همچنین با آزمایش اندازه‌گیری سطح مونوکسید کربن در بازدم آنان که معیار استاندارد قرار گرفتن در معرض دود است، ارزیابی شد. در هر بازدید، شرکت‌کنندگان گروه دارای مشوق‌های مالی کوپن‌هایی دریافت می‌کردند که مبلغ آن به پرهیز فعلی و قبلی آنها بستگی داشت.

هر چه تعداد دفعات پرهیز آنها بیشتر باشد، مبلغ پاداش مالی نیز بیشتر می‌شد. حداکثر مبلغی که شرکت‌کنندگان می‌توانستند در این مطالعه به دست آورند ۵۲۰ یورو بود. شایان ذکر است که هر کوپن ۲۰ یورویی ارائه شده در بسیاری از فروشگاه‌ها از جمله فروشگاه‌های مواد غذایی، تجهیزات مراقبت از کودکان و غیره قابل استفاده بود اما امکان آن نبود که از آنها برای خرید تنباکو یا الکل استفاده شود.

برنامه مشوق‌های مالی به طور خاص برای تشویق پرهیز مداوم از سیگار کشیدن در طول دوره بارداری طراحی شده بود، چرا که فقط پرهیز مداوم از سیگار ممکن است تاثیر ملموسی بر سلامت نوزاد داشته‌باشد.

تجربه کاهش دو برابری ترک‌ سیگار با مشوق‌ مالی

مشوق‌های مالی مشروط به پرهیز از سیگار به زنان کمک کرد، سیگار را در طول بارداری خود ترک کنند؛ موضوعی که برخی از مشکلات اصلی نوزادان این گروه از افراد را در لحظه تولد بهبود بخشید. در گروهی که هیچ انگیزه و پاداش مالی ارائه نشده‌بود، ۷.۴۲ درصد از شرکت‌کنندگان در طول بارداری خود سیگار را ترک کردند.

در میان کسانی که از مشوق‌های مالی بهره‌مند شدند، این میزان به ۱۶.۴۵ درصد رسید. از این رو می‌توان نتیجه گرفت که انگیزه‌های مالی پرهیز مداوم از سیگار را دو برابر کرد.

مشوق‌های مالی مشروط به پرهیز از سیگار به زنان حاضر در یک مطالعه کمک کرد، سیگار را در طول بارداری خود ترک کنند؛ موضوعی که برخی از مشکلات اصلی نوزادان این گروه از افراد را در لحظه تولد بهبود بخشید.              این نتایج زمینه را برای به‌دست آمدن دستاوردهای بهتر در سلامتی نوزادان آماده می‌کند. احتمال تولد نوزادان با وزن کم در دوره نزدیک به زایمان و هنگاه تولد کاهش یافت؛ موضوعی که به عنوان یک پیش بینی شناخته‌شده عوارض جانبی بهداشتی برای دوره پریناتال {پیش از زایمان} و همچنین تولد نوزاد است.

پیامدهای نامطلوب در دوره نوزادی مانند انتقال به بخش نوزادان، تشنج، ناهنجاری و مرگ و میر  بین نوزادان شرکت‌کنندگانی که در گروه مشوق‌های مالی بودند، نسبت به گروهی که فقط کنترل می‌شدند به میزان ۵.۳ درصد کاهش یافت. شایان ذکر است که این مداخله تاثیری بر تولد نوزاد نارس نداشت.

فواید بلندمدت ترک سیگار بعد از بارداری

حال این پرسش به ذهن می‌رسد که «آیا مقامات بهداشت عمومی، مشوق‌های مالی را در روال مراقبت‌های بهداشتی زنان باردار و سیگاری اعمال می‌کنند؟ »

نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که ارائه مشوق‌های مالی مشروط به پرهیز از سیگار در افزایش نرخ ترک سیگار در طول بارداری و بهبود سلامت نوزادان در هنگام تولد موثر است. اما ارزیابی تاثیر این اقدام نباید فقط  به این دوره از زندگی محدود شود. بدیهی است که سلامت نوزادان بر روند رشد و سلامتی آنان در دوره‌های بعدی زندگی نیز تاثیر می‌گذارد.

البته قبل از اتخاذ این سیاست غیرمعمول، تصمیم‌گیرندگان حوزه بهداشت عمومی ممکن است از خود بپرسند که نظر مردم در این زمینه چیست. این سئوال پیشتر به طور تصادفی از گروهی از مردم فرانسه پرسیده‌شد و میزان مقبولیت آن به صورت دقیق مورد ارزیابی قرار گرفت. بیش از ۵۰ درصد از پاسخ‌دهندگان موافق این نوع سیاست بودند.

از آنجا که مطالعات دیگر از کشورهای دیگر نیز نشان داده که با ارائه مشوق‌های مالی اثربخشی ترک سیگار در زنان باردار افزایش می‌یابد، می‌توان اطمینان یافت که این سیاست می‌تواند به طور گسترده مورد استفاده قرار گیرد. طبق نظرسنجی‌های صورت گرفته درباره میزان مقبولیت استفاده از مشوق‌های مالی برای ترک سیگار در زنان باردار، حدود ۵۰ درصد از پاسخ‌دهندگان موافق این سیاست بودند.

 

 

 

آیا می‌توان امسال نگاه به تولید دانش‌بنیان را تغییر داد؟

تهران- ایرنا- با وجود آن که در سال‌های اخیر، مفهوم اقتصاد دانش‌بنیان به دلیل امتیازهای آن مورد توجه قرار گرفته و براساس برخی معیارها، تسهیلات و معافیت‌هایی برای شرکت‌های دانش‌بنیان ایجاد شده، به نظر می‌رسد آنچه ضروری‌تر است، محوریت دانش در تولید و اقتصاد کشور است.

محوریت دانش در تولید و اقتصاد کشور، به این معناست که اقتصاد کشور نه براساس نظرهای شخصی، سیاسی، سلیقه‌ای و غیره، بلکه بر پایه دانش سامان داده شود و دانش علاوه بر تاثیر در فناوری تولید یک محصول، در کل فرایندهای تولیدی، اقتصادی، مدیریتی و حکمرانی کشور حکمفرما شود.

یک مثال عینی و کاربردی

این دانش‌های کاربردی، لزوما پیچیده نیستند اما بی‌توجهی به آنها آثار زیان‌بار جدی برای مردم و کشور به همراه دارد. به یک مثال کوچک و عینی توجه کنید:

بعد از تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی، بعضی شرکت‌های خارجی سازنده لوازم خانگی به همین بهانه کشورمان را ترک کردند. در زمانی شماری از شرکت‌های لوازم خانگی با ارسال نامه به مسئولان کشور، خواستار ممنوعیت واردات لوازم خانگی برای حمایت از تولید داخلی شدند.
در وجود مشکلات متعدد پیش پای تولیدکنندگان داخلی شکی نیست اما این خواسته با انتقاد کارشناسان روبرو شد. آنها به این «اصل علمی تجربه‌شده» اشاره می‌کردند که «رقابت باعث افزایش کیفیت و کاهش قیمت می‌شود و کنار گذاشتن شرکت‌های خارجی از بازار ایران، به کاهش کیفیت و افزایش قیمت منجر می‌شود.» با این حال درخواست تولیدکنندگان مورد پذیرش قرار گرفت و ورود لوازم خانگی خارجی ممنوع شد.
با گذشت مدتی کوتاه، پیش‌بینی کارشناسان محقق شد و در شرایطی که مصرف‌کننده ایرانی چاره‌ای جز خرید کالای ایرانی نداشت، تولیدکنندگان داخلی که حالا بی‌رقیب بودند، به جای افزایش کیفیت، قیمت را افزایش دادند.
کار به جایی رسید که رهبر معظم انقلاب (۱۴۰۰/۱۱/۱۰)  با گلایه از افزایش قیمت لوازم خانگی اظهار کردند: من گلایه می‌کنم از دوستانی که مسئولان کالاهای خانگی و لوازم خانگی هستند. ما از اینها حمایت کردیم، اسم آوردیم، شنیدم بعضی از اقلام دو برابر ارتقاء قیمت پیدا کرده، چرا؟ نبایستی این‌جور برخورد بشود با حمایت‌ها.

برداشت عمومی از «دانش‌بنیان» بودن تولید و اقتصاد، نه محوریت دانش به معنای عام آن، بلکه به کارگیری نوعی فناوری جزئی در فرایند تولید بوده است.این یک مثال واضح و ملموس از اهمیت «دانش‌بنیان» بودن تولید است؛ یعنی اگر می‌خواهیم کیفیت تولید بالا رود و قیمت پایین بیاید، باید در کنار حذف موانع تولید، زمینه رقابت را ایجاد کنیم و در این صورت است که سازوکار تولید و بازار، ضمن رشد کیفیت و کاهش قیمت، سبب ارتقاء کار تولیدکننده شده و منافع مصرف‌کننده نیز محقق می‌شود.

برداشت عمومی از معنای «دانش‌بنیان»

برداشت عمومی از «دانش‌بنیان» بودن تولید و اقتصاد، نه محوریت دانش به معنای عام آن، بلکه به کارگیری نوعی فناوری جزئی در فرایند تولید بوده است. از همین رو شرکت‌های دانش‌بنیان به طور عام به آنهایی اطلاق شده که در ارائه تولید یا خدمت خود، از یک فناوری جدید بهره گرفته‌اند.
به عنوان نمونه، اکنون ۹۳۵ شرکت دانش بنیان در بخش مواد پیشرفته و محصولات مبتنی بر فناوری‌های شیمیایی، ۱۴۶۶ شرکت در بخش ماشین‌آلات و تجهیزات پیشرفته، ۱۴۰۳ شرکت در بخش سخت‌افزارهای برق و الکترونیک، لیزر و فوتونیک و ۱۵۴۱ شرکت در فناوری اطلاعات و ارتباطات و نرم‌افزارهای رایانه‌ای تشکیل شده، اما فقط ۱۱ شرکت در صنایع فرهنگی، خلاق و علوم انسانی و اجتماعی فعالند.

آیا می‌توان امسال نگاه به تولید دانش‌بنیان را تغییر داد؟

این در حالی است که کاربرد مفهوم دانش در تولید، فراتر از برخی فناوری‌های جزئی است. با این نگاه متفاوت، می‌توان تولید دانش بنیان را تولیدی دانست که علوم مرتبط با تولید، از جمله «علوم» انسانی همچون اقتصاد و مدیریت، «نقش محوری» در تولید ایفا کند و اتفاقا این روش است که می‌تواند مشکلات اساسی تولید را در کشور ما حل کند. در غیر این صورت استفاده از یک یا چند فناوری، ممکن است مدتی به یک تولید کمک کند اما نه می‌تواند توفیق آن کسب‌وکار را تضمین کند و نه مسائل اساسی تولید کشور را حل می‌کند.

اگر تولید دانش بنیان شود، در گام نخست تعیین می‌کند چه تولیدی انجام شود؟ تولید کدام کلا صرفه اقتصادی دارد و کدام کالا ندارد؟اگر تولید دانش بنیان شود . . .

اگر تولید دانش بنیان شود، در گام نخست تعیین می‌کند چه تولیدی انجام شود؟ تولید کدام کلا صرفه اقتصادی دارد و کدام کالا ندارد؟
اگر در هر کار تولیدی چنین رویکردی دنبال شود، ابتدا به این پرسش پاسخ داده می‌شود که تولید یک کالا در شرایط مورد نظر، از اساس توجیه اقتصادی، مزیت نسبی و توان رقابتی دارد؟ اگر این پیش‌شرط‌ها بود، تولید انجام می‌شود و در غیر این صورت، از اساس نباید به سراغ تولید رفت. با این نگاه علمی، تعریف و جایگاه خودکفایی مفهومی جدید دارد.

کشور ما با وجود توانمند بودن در فناوری، پزشکی، مهندسی و غیره، به دلیل استفاده نامناسب از دستاوردهای علوم انسانی همچون اقتصاد، مدیریت، جامعه‌شناسی و غیره، تن ندادن به «نسخه دانش»، دچار مشکل است. متاسفانه به نوعی اقتصاد و مدیریت را علم به حساب نمی‌آوریم، چون قرار است به جای تن دادن به علم، به منویات مسئولان تن دهیم؛ استقرار انواع تاسیسات پتروشیمی و فولاد و.. در نقاطی دور از مواد اولیه و آب و تنها با فشار نماینده مجلس و مدیر دولتی، محصول همین رویه است؛ این که منابع آبی کشور صرف برخی محصولات آب‌بر کم ارزش شده و با صادرات آنها در واقع منابع آبی خود را به خارجی‌ها می‌دهیم، ناشی از همین ایراد ماست و شاید بتوان در سالی که «تولید دانش‌بنیان» نام گرفته، نگاه‌ به این موضوع را اصلاح کرد.

سابقه نامگذاری سال‌ها در جمهوری اسلامی به ۱۳۷۸ (سال امام خمینی(ره)) بر می‌‎گردد. فلسفه این نامگذاری‌ها ایجاد یک رویکرد تبلیغی و تبیینی برای تقویت برخی مفاهیم، آرمان‌ها، اهداف و رویکردها و تلاش برای توجه مردم مسئولان افکار عمومی به شعار سال و تقویت تلاش‌ها برای تحقق آن است. با صرف نامگذاری یک سال مطابق با یک هدف و شعار، آن موضوع محقق نمی‌شود؛ با این حال تعیین شعار سال، می‌تواند یک فایده داشته باشد و آن تبیین درست برخی مفاهیم است و اگر درباره تولید دانش بنیان تبیین درست اتفاق بیفتد مفید خواهد بود.

 

ناپایداری وضعیت کرونا؛ بازگشایی مدارس به شرط سلامت

تهران- ایرنا- آغاز سال ۱۴۰۱ با کاهشی شدن موج امیکرون، ششمین خیز کرونا در ایران همراه شد. زمانی که ایرانیان بار سفر بستند و دل به طبیعت زدند، میهمانی رفتند و دیده بوسی کردند. حالا تعطیلات تمام شده اما ویروس کرونا هنوز هست. باید دید پاندمی در بهار نورسیده چه خوابی دیده است.

پاندمی کرونا بعد از دو سال سخت در دنیا که به مرگ بیش از ۶ میلیون نفر منجر شد و نزدیک به نیم میلیارد نفر را مبتلا کرد، هنوز ادامه دارد. نمودار سینوسی آن با موج‌های افزایشی و کاهشی در حرکت است. آمار مرگ و میر کرونا در برخی کشورهای اروپایی و آمریکا کم شده و در عوض این بار در آسیای‌شرقی در کشورهایی مثل کره جنوبی، هنگ‌کنگ و حتی ژاپن بیشتر خودنمایی می‌کند. این داده‌ها نشان می‌دهد که وضعیت کرونا ناپایدار است و با وجود نگاه‌های خوشبینانه مبنی بر افول پاندمی کرونا، نباید زود قضاوت کرد.

در ایران پس از گذر از ۶ پیک سخت که آخرین آن پیک امیکرون بود، آمار موارد ابتلا و مرگ کمتر شده اما در برخی روزها نمودارها صعودی است. در دو سال گذشته کرونا جان بیش از ۱۴۰ هزار عزیز هموطن را گرفت و حداقل بر اساس موارد شناسایی شده، هفت میلیون نفر بیمار شناسایی شدند. آماری که میزان واقعی آن به مراتب بیشتر است به خصوص در پیک امیکرون که به نظر می‌رسد اکثریت بزرگی از جامعه مبتلا شدند.

با این حال آمارهای رسمی وزارت بهداشت می‌گوید، میزان مرگ کرونا در نیمه فروردین امسال به حدود روزی ۳۷ تا ۵۴ نفر رسید اما نشانه‌هایی از روند افزایشی هم دیده می‌شود، حدود دو هزار نفر نیز همچنان در بخش‌های مراقبت‌های ویژه کرونایی با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند.

عوارض کرونا فقط مرگ و میر نبود، بیکاری، مشکلات اقتصادی خانواده‌ها، افت تحصیلی دانش آموزان و افزایش میزان افسردگی و اختلالات روانی از دیگر تبعات این مهمان ناخوانده است. بسته شدن مدارس در دو سال گذشته آسیب‌های جدی به تحصیل دانش آموزان و به خصوص رشد اجتماعی و سلامت روان آنان وارد کرد اما حفظ جان و جلوگیری از گسترش ویروس به خانواده‌ها این تصمیم را گریزناپذیر کرده بود.

اکنون پس از تعطیلات نوروز در حالی که به نظر می‌رسد، خیز امیکرون کاهش یافته، به سمت بازگشایی‌ها پیش می‌رویم اما باید دید در چه شرایطی هستیم و تصمیماتی که می‌گیریم چه پیامدهای خوشایند و ناخوشایندی را می‌تواند داشته باشد تا همزمان با بازگشت به زندگی عادی دچار تبعات ناگهانی نشویم.

تجربه دنیا در مواجهه با کرونا

«دکتر مسعود یونسیان» متخصص اپیدمیولوژی در گفت‌وگو با پژوهشگر ایرنا می‌گوید: اگرچه آمار مرگ و ابتلا به کرونا در کشور کاهش یافته است اما باید از وضعیت کشورهای دیگر عبرت بگیریم و دچار اشتباه محاسباتی نشویم.     کشورهای توسعه‌یافته زیادی در دنیا هستند که به علت برداشتن زودهنگام محدودیت‌های کرونا مجدد دچار افزایش موارد ابتلا و مرگ شدند.

گر چه هنوز موج جدیدی در کوتاه مدت پیش‌بینی نمی‌شود اما ممکن است با گسترش زیرسویه‌های امیکرون با روند افزایشی کرونا مواجه شویم. بای مراقب بود زیرا ویروس کار خودش را می‌کند

وی می‌افزاید: مساله بسیار مهم در کشور ما این است که آمار دقیقی از وضعیت موجود کرونا نداریم، بخشی از کاهش آمار ابتلا به کرونا می‌تواند به علت کم مراجعه کردن مردم در ایام تعطیلات نوروز باشد. ممکن است افراد زیادی در این روزها دچار علائم کرونا شده باشند و حتی به مراجعه و درمان بستری هم نیازمند بوده باشند اما به علت تعطیل بودن مراکز درمانی یا به تصور اینکه این مراکز بسته هستند، مراجعه نکرده‌اند. بنابراین آمارهای کرونا تا ۱۴ فروردین قابل اعتماد نیست و باید اجازه دهیم مدتی بگذرد تا آمارهای دقیق را به دست آوریم و بتوانیم قضاوت بهتری درباره وضعیت کرونا در کشور داشته باشیم.

متخصص اپیدمیولوژی ادامه می‌دهد: با افزایش مراجعات و دقت بیشتر آمار مشخص می‌شود که آیا با موارد ابتلای پنهان مواجه هستیم یا نه و آیا ممکن است دوباره با خطر افزایشی کرونا مواجه بشویم یا خیر. اگرچه هنوز موج جدیدی در کوتاه مدت پیش‌بینی نمی‌شود اما ممکن است با گسترش زیرسویه های امیکرون، با روند افزایشی کرونا در کشور مواجه شویم. امیدواریم دوباره به شرایط سخت کرونا بر نگردیم اما با اظهار امیدواری شرایط عوض نمی‌شود، ویروس کار خودش را می‌کند.

 

ناپایداری وضعیت کرونا؛ بازگشایی مدارس به شرط سلامت

الزامات بازگشایی مدارس 

دکتر یونسیان می‌گوید: بازگشایی مدارس حتما باید با فراهم شدن الزامات آن همراه باشد. نمی‌توان از کودکان انتظار داشت پروتکل‌ها را رعایت کنند، همدیگر را لمس نکنند، به یکدیگر دست نزنند و مدام در محیط کلاس ماسک بزنند. وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده فاصله‌گذاری فیزیکی الزامی نیست. وقتی فاصله‌گذاری رعایت شود، دانش آموزان درک می‌کنند که باید یکسری اصول بهداشتی را رعایت کنند و به یکدیگر دست نزنند اما وقتی دانش آموزان کنار هم نشسته‌اند، دیگر نمی‌شود انتظار داشت این اصول بهداشتی رعایت شود.

وی می‌افزاید: آمارها نشان می‌دهد ابتلای شدید به کرونا و مرگ کرونایی در کودکان کم است و اطلاعات ملی و بین‌المللی نیز این موضوع را تایید می‌کند؛ اما خطر اینجاست که کودکان آلوده به راحتی می‌توانند ویروس را به خانه ببرند، بنابراین اکنون که شرایط ناپایدار است و امکان رعایت پروتکل‌های بهداشتی در مدارس وجود ندارد، انتظار بازگشایی ناگهانی مدارس را در شروع سال نداشتیم. حداقل امیدواریم ماسک رایگان به تعداد کافی در مدارس بین دانش‌آموزان توزیع شود و تمهیداتی اندیشیده شده باشد و ماسک‌های خریداری شده دپو شده باشد، اگر چه چنین اطلاعاتی را در اختیار نداریم.

متخصص اپیدمیولوژی می‌گوید: در جایی که بودجه‌های کلانی برای خرید داروهایی هزینه می‌شود که خیلی از آنها اثربخشی زیادی هم نداشتند، حداقل انتظار، این است، ماسک کافی که تولید با کیفیت ایرانی هم دارد برای دانش آموزان تهیه شده باشد.

دکتر یونسیان ادامه می‌دهد: اواخر سال گذشته نیز با وجودی که امیکرون رو به افزایش بود، تاکید شد که مدارس باز شود، آن زمان تصمیم درستی نبود اما در زمان فعلی و در سال جدید هنوز وضعیت کرونا به درستی در کشور معلوم نیست و نمی‌شود قضاوت دقیقی داشت بنابراین شاید بهتر بود ۱۰ روزی صبر می‌کردیم تا ببینیم وضعیت کرونا در کشور به چه سمتی می‌رود و بعد برای بازگشایی‌ها تصمیم گرفته می‌شد.

 

خیز مجدد کرونا منتفی نیست

«دکتر حمید سوری» متخصص اپیدمیولوژی نیز در گفت‌وگو با پژوهشگر ایرنا می‌گوید: کاهش موارد مرگ و میر و ابتلا به کرونا فقط در ایران نیست، در بسیاری از کشورها کاهش این موارد وجود دارد به خصوص در مورد مرگ که اطلاعات آن موثق‌تر است اما این کاهش به معنای ضعیف شدن ویروس و پشت سر گذاشتن همه‌گیری کرونا نیست. موضوع بسیار مهم این است که الگوی اپیدمی کرونا در حال تغییر است. به عنوان مثال کره جنوبی که یکی از موفق‌ترین کشورها در مدیریت کرونا بود، اکنون روزانه بیش از ۳۰۰ مرگ دارد، کشورهایی مثل هنگ‌کنگ و ایتالیا  نیز با مرگ‌های سه‌رقمی کرونا مواجه هستند.

وی می‌افزاید: وضعیت کرونا پایدار نیست و نباید دلخوش باشیم و تصور کنیم اپیدمی رو به خاموشی است. سازمان بهداشت جهانی چند سناریو برای وضعیت همه‌گیری کرونا در سال جاری پیش‌بینی کرده است:

۱- یکی از این سناریوهای خوشحال کننده است، این است که ویروس ضعیف شود و از حالت سرکشی و چموشی درآید و نقش کمتری در مرگ داشته باشد.

۲- در سناریو دیگر که بر اساس گسترش واکسیناسیون استوار است، انتظار می‌رود با گسترش بیشتر واکسیناسیون افراد حساس کمتر شوند و چرخش ویروس به حداقل برسد.

۳- واکسیناسیون عامل مهمی برای مقاوم کردن افراد در برابر ویروس کروناست اما افزایش مرگ و میر در کشورهایی که پوشش کافی واکسیناسیون داشته‌اند نشان می‌دهد، نمی‌توان به واکسیناسیون به عنوان تنها گزینه برای مهار کرونا توجه کرد و فقط یکی از گزینه‌هایی است که باید رعایت شود.

کاهش موارد مرگ کرونا به معنای ضعیف شدن ویروس و پشت سر گذاشتن همه‌گیری کرونا نیست. باید به تجربه کشورهای دیگر مثل کره جنوبی نگاه کنیم، الگوی کرونا ممکن است تغییر کند                          متخصص اپیدمیولوژی ادامه می‌دهد: برای مقابله با همه‌گیری کرونا باید رویکردی همه جانبه‌نگر و هوشمندانه داشت، باید در هر زمانی سطح خطر را مورد شناسایی قرار داد و در گروه سنی یا سایر گروه‌ها بر اساس میزان خطر برنامه‌ریزی کرد. اکنون در شرایطی هستیم که با توجه به افزایش مسافرت‌ها و دید و بازدیدها احتمال خیز مجدد کرونا وجود دارد و شاید از چند هفته آینده بروز کند.

وی می‌گوید: به جز احتمال خیز دلتاکرون، چند زیر سویه و واریانت امیکرون نیز وجود دارد که ممکن است باعث افزایش موارد ابتلا شود. هنوز نمی‌شود پیش بینی دقیقی از الگوی تغییرات ویروس کرونا داشت. این ویروس در تلاش است به هر طریقی خودش را زنده نگه دارد و بقا داشته باشد، امیدواریم به سمت ضعیف شدن آن برویم اما آینده قابل پیش بینی نیست.

درهرصورت نباید تصور کرد، پاندمی کرونا تمام شده است. کشورهایی که این تصور را داشتند و شرایط را عادی کردند؛ دوباره با خیزهای مجدد کرونا مواجه شدند و مجبور شدند، دوباره سختگیری‌ها را بیشتر کنند.

سوری می‌افزاید: مشکل ما در ایران این است که مطالعات بومی دقیق چندانی درباره همه‌گیری کرونا نداریم تا به طور دقیق وضعیت کشور را بدانیم، وزارت بهداشت اگر مطالعاتی دارد باید اطلاعات مربوط به اپیدمی را در اختیار کارشناسان قرار دهد تا بتوانیم تحلیل دقیقی از وضعیت موجود داشته باشیم و دچار سردرگمی در مدیریت کرونا و روزمرگی نشویم. نباید مدیریت کرونا به خود مردم واگذار شود، ضرورت دارد با برنامه‌ریزی گام برداشت و تعطیلات؛ به تعطیل شدن برنامه‌های مدیریت کرونا منجر نشود.

وی ادامه می‌دهد: بازگشایی مدارس نیز اگر چه لازم است اما به مقدمات و ملزوماتی نیاز دارد،ضرورت دارد در مدارس نظام مراقبت فعال بهداشتی ایجاد شود، بیماریابی در این مراکز آموزشی تقویت شود، سطح ایمنی دانش‌آموزان نیز مورد پایش قرار داشته باشد. باید وضعیت ایمنی دانش آموزان در مناطق مختلف کشور را بدانیم و برای طغیان‌های احتمالی ویروس آمادگی داشته باشیم.

متخصص اپیدمیولوژی می‌گوید: بسیاری از کشورها برای بازگشایی مدارس و دانشگاهها اقدام کرده‌اند اما باید ساز و کارها و ملزومات آن رعایت شود. در نظام مراقبتی فعال می‌توان خطرات احتمالی بهداشتی در مراکز آموزشی را به سرعت تشخیص داد.

 

 

 

فرسایش خاک در ایران ۷ برابر میانگین جهانی است/ تخصیص اراضی کشاورزی برای ساخت مسکن

فرسایش خاک در ایران ۷ برابر میانگین جهانی است/ تخصیص اراضی کشاورزی برای ساخت مسکن

رئیس گروه تحقیقات و مهندسی حفاظت از آب و خاک گفت: میانگین سالیانه فرسایش خاک در جهان ۲.۲ تن در هکتار است این در حالیست که در ایران متوسط سالیانه فرسایش خاک در کشور با توجه به بررسی‌ها اخیر حدود ۱۶.۵ تن در هکتار است و این نشان می‌دهد که بیش از ۷ برابر میانگین جهانی در ایران خاک فرسایش می‌شود.

حمیدرضا پیروان در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، با اشاره به میزان فرسایش خاک در ایران افزود: میانگین سالیانه فرسایش خاک در جهان ۲.۲ تن در هکتار است این در حالیست که در ایران متوسط سالیانه فرسایش خاک در کشور با توجه به بررسی‌ها اخیر حدود ۱۶.۵ تن در هکتار است و این نشان می‌دهد که بیش از ۷ برابر میانگین جهانی در ایران خاک فرسایش می‌شود.

وی با بیان اینکه در بحث فرسایش خاک، فرسایش مجاز و فرسایش قابل تحمل اهمیت ویژه دارد، تصریح کرد: فرسایش خاک و بازتولید آن تحت تاثیر شرایط اقلیم خاص آن منطقه است و از آنجایی‌که حدود ۸۰ درصد از کشور در اقلیم خشک واقع شده است همچنین بیش از ۷۰ درصد از سازندهای زمین شناسی که بستر تولید خاک را تشکیل می‌دهند فرسایش پذیرند از این‌رو میزان خاک‌زایی در ایران نسبت به نرم جهانی پایین‌تر است به همین دلیل اراضی کشور به‌شدت در معرض فرسایش خاک قرار گرفته‌اند.

پیروان درباره دلایل میزان فرسایش خاک در کشور، گفت: شرایط اقلیمی، وضعیت زمین‌شناسی و سنگ بستر خاک به لحاظ طبیعی در بعد فرسایش خاک تاثیر مستقیم می‌گذارد.

این مقام مسئول تغییر کاربری اراضی را مهم‌ترین عامل انسانی در فرسایش خاک دانست و افزود: تغییر کاربری اراضی تحت عناوین مختلف چون توسعه مراکز صنعتی، تجاری و شهری و …. انجام می‌شود که باعث فرسایش تشدیدی خاک شده است.

رئیس گروه تحقیقات و مهندسی حفاظت از آب و خاک با اشاره به ضعف در مدیریت آمایش سرزمین، گفت: مدیران و سیاست‌گذاران ملاک و معیار مشخصی برای تبیین و راهبرد در بحث آمایش سرزمین ندارند از این‌رو در این بخش تصمیمات مقطعی گرفته می‌شود و ما شاهد سرعت در تغییرات کاربری هستیم.

وی ادامه داد: برای ساخت مسکن‌های عمومی اراضی کم شیب که عموما اراضی کشاورزی بودند اولویت دارند. به عنوان مثال در نهضت ملی مسکن بیان شده است که خاک‌های رده ۱ و ۲ در این طرح مستثنی هستند اما خاک‌های رده ۶ را می‌توان برای اجرای این طرح واگذار کرد.

این پژوهشگر حوزه آب و خاک تصریح کرد: خاک‌هایی که محدودیت کشت دارند مانند خاک‌های شور و خاک‌هایی که میزان سنگ‌ریزهای آنها زیاد است می‌توان با اصلاح خاک آنها را به عرصه کشاورزی بازگرداند. اما متاسفانه حجم وسیعی از اراضی کشاورزی با تصمیمات مقطعی از دست رفته است و تحت عنوان تولید مسکن ارزان، قانونی واگذار شده‌اند این مسئله در آینده نه چندان دور امنیت غذایی کشور را به مخاطره می‌اندازد.

وی با بیان اینکه حدود ۱۰ میلیون هکتار از اراضی کشور دیمی است، افزود: حدود ۸.۵ میلیون هکتار از اراضی کشاورزی آبی است در مجموع حدود ۱۲ درصد از اراضی کشور جزو خاک کشاورزی محسوب می‌شود. باید این نکته را در نظر داشت که ایران علاوه بر محدودیت آب محدودیت خاک نیز دارد که متاسفانه آنگونه که باید از اراضی کشاورزی بهره کاربردی نمی‌گیریم.

به گفته پیروان؛ اراضی کشاورزی رها شده بیشترین فرسایش خاک را در دارند و مهم‌ترین عامل تولید ریزگرد و گردوغبار محسوب می‌شوند.

رئیس گروه تحقیقات و مهندسی حفاظت از آب و خاک برنامه‌ریزی بلندمدت در حوزه اراضی کشاورزی را ضعیف دانست و افزود: در بحث اراضی، واگذاری آن و بهره‌برداری کاربری از آنها برنامه مدونی تنظیم نکردیم. اما لازم است که نقشه کاربردی اجرایی در این زمینه تهیه شود که بتوان بر اساس پتانسیل اراضی برنامه‌ریزی کنیم نقشه‌هایی موجود کلان هستند بنابراین برای اراضی تصمیمات مقطعی گرفته می‌شود.

وی با اشاره به راهکارهای کاهش فرسایش خاک، گفت: باید در این زمینه برنامه‌ریزی بلندمدت داشته باشیم. متاسفانه اراضی و منابع طبیعی ملی تحت عنوان اراضی دولتی معرفی می‌شوند از این‌رو مردم را در مقابل دولت قرار می‌دهیم و یک انگیزه ایجاد می‌شود که افراد عادی به این اراضی تعدی کنند اما اگر در این بخش فرهنگ‌سازی شود مردم به این باور می رسند که جنگل‌ها و مراتع نعمت‌های خدادادی هستند که باعث تداوم نسل‌های بشر می‌شوند و می‌توان از این اراضی بهره‌برداری اقتصادی درستی کرد.

پیروان با اشاره به لزوم تقویت حس مشارکت عمومی در اراضی ملی، گفت: متاسفانه به معیشت آبخیزنشین‌ها توجه نکردیم به همین دلیل نمی‌توان داشته باشیم که آنها جنگل و دیگر منابع ملی را از بین نبرند پس برنامه‌ریزی در ارتباط با مسائل معیشتی باید در اولویت قرار بگیرد.

وی در پایان افزود: تجربه نشان داده است در برخی مناطق اقدامات در بحث درآمدزایی و گردشگری متناسب با شرایط طبیعی آن منطقه نیست به همین دلیل باید هر گونه مداخله دولت متناسب با فرهنگ عمومی آن منطقه باشد که متاسفانه کمتر به این نکته توجه می‌شود.

 

 

 

 

استیصالِ مستمری‌بگیرانِ ازکارافتاده/ بازنشستگانی که حقوقشان را صرف دوا و درمان می‌کنند

استیصالِ مستمری‌بگیرانِ ازکارافتاده/ بازنشستگانی که حقوقشان را صرف دوا و درمان می‌کنند

سه میلیون و ۴۰۰هزار تومان؛ این رقم را دائم تکرار و دخل و خرجش را حساب می‌‌کند: «ماهی دو میلیون و ۴۰۰هزار تومان اجاره خانه می‌دهم. با یک میلیون تومانِ باقیمانده هم باید هم خرج دوا و درمان خودم و هم هزینه‌ی خورد و خوراک خانواده را بپردازم. همین چند روز پیش برای هزینه‌ی ویزیت دکتر مجبور شدم ۲۰۰هزار تومان از یکی از دوستانم قرض کنم…»

به گزارش خبرنگار ایلنا، ۱۳ سال پیش زمانی که به عنوان اپراتورِ یکی از دستگاه‌های تخصصی در اسکله‌ی شهید رجایی بندرعباس کار می‌کرد، بیمار شد و کمیسیون پزشکیِ سازمان تأمین اجتماعی با همه‌ی سختگیری‌هایش حکم از کارافتادگیِ کلی او را صادر کرد. حالا او یک مرد ۴۳ ساله‌ی از کارافتاده است با سه میلیون و ۴۰۰هزار تومان مستمریِ از کارافتادگی که به قول خودش «به هیچ کاری نمی‌آید…»

حمید کامجو، بازنشسته‌ی ازکارافتاده‌ای‌ست که برای اولین بار، مرداد سال ۹۸ با ما تماس گرفت و از مشکلاتش گفت. دریافتیِ این بازنشسته‌ی از کارافتاده در آن زمان ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان بود که ۹۰۰هزار تومانش را بابت کرایه‌ی خانه پرداخت می‌کرد و یک میلیون و دویست تومان باقی‌مانده را خرج دوا و درمانِ بیماری خود و هزینه‌های زندگیِ سه نفره‌شان می‌کرد.

او حالا در اولین ماه سال ۱۴۰۱ دوباره با ما تماس گرفته و از همان مشکلات می‌گوید؛ از اینکه در جریان متناسب‌سازیِ حقوق در سال ۱۴۰۰ مستمریِ بازنشستگان از کارافتاده تغییر چندانی نکرده است و نمی‌تواند پاسخگوی نیاز آن‌ها باشد. اینکه وضعیتشان به مراتب بدتر از آن سال شده و هیچ مسئولی هم صدایِ آن‌ها را نمی‌شنود. از تلاشش برای گرفتنِ وامی می‌گوید که نتوانسته ضامنی برایش پیدا کند. از افزایش قیمت داروها و ویزت پزشکان، از مراجعه به استانداری و درخواست کمک، تلاشش برای پیدا کردنِ کار با وجود ازکارافتادگی کلی و از دخل و خرجی می‌گوید که به هیچ وجه با هم جور در نمی‌آید. کامجو، بازنشسته‌ی از کارافتاده‌ی بندرعباسی در یک کلام از استیصالش برای برآمدنِ از پسِ هزینه‌های زندگیِ خانواده‌ی سه نفره‌شان می‌گوید.

سه میلیون و ۴۰۰هزار تومان؛ این رقم را دائم تکرار و دخل و خرجش را حساب می‌‌کند: «ماهی دو میلیون و ۴۰۰هزار تومان اجاره خانه می‌دهم. با یک میلیون تومانِ باقیمانده هم باید هم خرج دوا و درمان خودم و هم هزینه‌ی خورد و خوراک خانواده را بپردازم. همین چند روز پیش برای هزینه‌ی ویزیت دکتر مجبور شدم ۲۰۰هزار تومان از یکی از دوستانم قرض کنم…»

مستمری‌بگیران ازکارافتاده چه کسانی هستند؟ 

از بین مستمری‌بگیرانی که سال گذشته به نحوه‌ی اجرای متناسب‌سازیِ حقوق ایراد گرفتند، می‌توان به مستمری‌بگیرانِ از کارافتاده اشاره کرد. آن‌ها سهم‌شان از اعتبارات همسان‌سازی را ناچیز و افزایشِ چنددرصدیِ حقوقشان را ناامیدکننده می‌دانستند.

مستمری‌بگیران ازکارافتاده چه کسانی هستند؟ به موجب ماده ۷۰ قانون تامین اجتماعی «بیمه‌شدگانی که طبق نظر پزشک معالج غیر قابل علاج تشخیص داده می‌شوند پس از انجام خدمات توان‌بخشی و اعلام نتیجه توان‌بخشی‌یا اشتغال چنانچه طبق نظر کمیسیون‌های پزشکی مذکور در ماده ۹۱ این قانون توانایی خود را کلا یا بعضا از دست داده باشند به ترتیب زیر با آن‌ها رفتارخواهد شد:

الف – هرگاه درجه کاهش قدرت کار بیمه شده شصت و شش درصد و بیشتر باشد از کارافتاده کلی شناخته می‌شود.

ب – چنانچه میزان کاهش قدرت کار بیمه شده بین سی و سه تا شصت و شش درصد و به علت حادثه ناشی از کار باشد از کار افتاده جزیی شناخته‌می‌شود…»

همچنین براساس بند «۱۳» ماده «۲» قانون تامین اجتماعی «ازکارافتادگی کلی عبارت است از کاهش قدرت کار بیمه شده به نحوی که نتواند با اشتغال به کار سابق یا کار دیگری بیش از یک سوم از درآمد قبلی خود را به دست آورد.» طبق بند ۱۴ ماده ۲ همین قانون، ازکارافتادگیِ جزئی نیز عبارت است از «کاهش قدرت کار بیمه شده به نحوی که با اشتغال بکار سابق یا کار دیگری فقط قسمتی از درآمد خود را به دست آورد.»

استیصالِ مستمری‌بگیرانِ ازکارافتاده

مهدی مجیدی (عضو کانون بازنشستگان شهر تهران) با اشاره به وضعیتِ بدِ زندگیِ بازنشستگان از کارافتاده می‌گوید: این گروه افرادی هستند که بنا به دلایلی از کارافتاه شده و توانایی کار کردن را از دست داده‌اند و طبق قوانین، سازمان تامین اجتماعی باید به آن‌ها مستمری پرداخت کند. اگرچه قوانین متفاوتی برای از کار افتادگی کلی و جزئی وجود دارد اما به طور کلی مستمری‌ای که به این افراد پرداخت می‌شود، بسیار کم است و کفاف هزینه‌های زندگی را نمی‌دهد.

این فعال کارگری می‌گوید: شکایتِ این گروه از مستمریِ ناچیزشان بجاست، چرا که در شرایطی که نرخ سبد معیشت برای سال گذشته حدود هفت میلیون تومان و برای امسال حدود ۹میلیون تومان تعیین شده، واضح است که رقم سه میلیون و پانصد هزار تومان بسیار ناچیز است. به خصوص که این گروه دیگر توانایی کار کردن ندارند و نمی‌توانند با کار مجدد این کمبود را جبران کنند.

عضو کانون بازنشستگان شهر تهران افزود: مستمری‌بگیرانِ از کارافتاده همه جوره تحت فشار هستند؛ یعنی همانطور که گفتم از یک طرف توانایی کار و جبرانِ کسریِ مستمریِ خود را ندارند و از طرفی دیگر هزینه‌های درمان آن‌ها قاعدتا نسبت به سایر افراد بیشتر است و بخشی از این مستمری صرفِ این هزینه‌ها می‌شود. افرادی که از سلامت جسمی برخوردارند و هزینه‌های پزشکیِ کمتری دارند در این شرایط تورمی گرفتار مشکلات بسیاری هستند، واضح است که مستمری‌بگیرانِ از کارافتاده با هزینه‌هایِ دائمیِ درمان مشکلات بیشتری متحمل می‌شوند.

مجیدی همچنین با اشاره به شکایت این افراد از سهم ناچیزشان از اعتبارات متناسب‌سازی گفت: در جریان متناسب‌سازی ملاک سنوات بیمه‌پردازی بود و از آنجا که این افراد معمولا سنوات بیمه‌پردزای کاملی ندارند، بهره‌ی چندانی از متناسب‌سازی حقوق نبردند. اگرچه دریافتیِ این گروه نیز تا حدودی افزایش پیدا کرد اما در عمل آنطور که باید مشکل کمبود دستمزد این افراد حل نشد و ما امیدواریم در بازنگری‌های بعدی حتما به وضعیتِ این گروه توجه بیشتری شود.

سخن آخر

حمید کامجو، بازنشسته‌ی از کارافتاده، می‌گوید: «اینکه در سنِ میانسالی حتی برای رفتنِ به دکتر ۲۰۰هزار تومان ته جیبت نداشته باشی و مجبور شوی از آشنایت قرض بگیری را مسئولین درک نمی‌کنند. آن‌ها نمی‌دانند شکستنِ هر روزه‌ی حرمت و غرور یعنی چه…»

 

 

 

 

برای جلب نظر شورای نگهبان؛

طرح تغییر ساعت رسمی کشور در دستورکار مجلس قرار گرفت

طرح تغییر ساعت رسمی کشور در دستورکار مجلس قرار گرفت

اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس، به منظور جلب نظر شورای نگهبان این هفته به رفع ایرادات طرح تغییر ساعت رسمی کشور خواهند پرداخت.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از خانه ملت، نشست‌های کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی روزهای یکشنبه، دوشنبه، سه‌شنبه و چهارشنبه (بیست و یکم، بیست و دوم، بیست و سوم و بیست و چهارم فروردین ماه) برگزار خواهد شد.

اعضای کمیسیون اجتماعی این هفته به بررسی موارد زیر خواهند پرداخت:

-بررسی طرح تغییر ساعت رسمی کشور (اعاده شده از شورای نگهبان) با دعوت از شورای نگهبان و با حضور نمایندگان وزارت نیرو، مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی و دستگاه‌ها و سازمان‌های مرتبط

-بررسی طرح تعیین تکلیف کارشناسان بیمه کشاورزی (اعاده شده از شورای نگهبان) با دعوت از شورای نگهبان و دستگاه‌های مرتبط

-بررسی طرح استفساریه موادی از قانون جامع خدمات رسانی به ایثارگران (اعاده شده از شورای نگهبان)

-دعوت از معاون روابط کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی، رییس کل سازمان امور مالیاتی کشور، معاون امور صنایع و اقتصادی وزارت صنعت، معدن و تجارت و مدیر عامل سازمان صنایع کوچک و شهرک‌های صنعتی در خصوص ارزیابی آثار و پیامدهای افزایش حقوق کارگران در امنیت و ثبات شغلی ایشان در سال جاری و نحوه حمایت از کارگاه‌ها و صنایع خرد

-جلسه کمیته آسیب‌های اجتماعی با موضوع کودکان زباله گرد با حضور نمایندگان شهرداری تهران، شورای شهر تهران، وزارت کشور، نیروی انتظامی و وزارت دادگستری

-جلسه کمیته موارد خاص به منظور بررسی شور دوم طرح نقل و انتقال سوابق بیمه یا بازنشستگی بین صندوق‌های بازنشستگی با حضور نمایندگان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سازمان تامین اجتماعی، صندوق بازنشستگی کشوری، مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی و دستگاه‌های مرتبط

-جلسه کمیته موارد خاص به منظور ادامه بررسی طرح نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس (اعاده شده از شورای نگهبان)

 

 

 

امتناع برخی بانک‌ها از معرفی ابر بدهکاران بانکی/ مقاومت در برابر شفافیت

امتناع برخی بانک‌ها از معرفی ابر بدهکاران بانکی/ مقاومت در برابر شفافیت

تهران- ایرنا- معرفی ابربدهکاران بانکی مطالبه‌ای است که وزیر اقتصاد اواخر آبان ماه در نامه‌ای به بانک‌ مرکزی آن را درخواست کرد تا موسسات و بانک‌ها هر سه ماه یک بار لیست مربوطه با منتشر کند، اما برخی بانک‌ها و موسسات از این دستور سرپیچی کردند.

به گزارش روز جمعه ایرنا، ابربدهکاران بانکی همواره یکی از مشکلات اساسی و ساختاری نظام اقتصادی و بانکی کشور هستند که علاوه بر بی‌انظباطی اقتصادی، فضای روانی منفی در سطح جامعه ایجاد می‌کنند، بنابراین مقابله با این امر همواره مورد توجه بوده است.

بر این اساس «سید احسان خاندوزی» وزیر امور اقتصادی و دارایی ۲۳ آبان ماه سال گذشته از بانک مرکزی درخواست کرد تا بانک‌ها و موسسات اعتباری هر سه ماه یک بار لیست ابربدهکاران بانکی خود را منتشر کند.

وی بانک‌ها و موسسات اعتباری را مکلف کرد برای اطلاع عموم مشخصات تسهیلات گیرنده، ‌توجیه بانک برای تخصیص منابع، مبلغ تسهیلات، میزان پرداخت، مانده بدهی، نرخ سود و نوع تضامین را اعلام کنند.

«آیت الله رئیسی» رئیس جمهوری نیز در دیدرای که با مدیران عامل بانک‌ها داشتند به صراحت اعلام کردند که بانک‌ها باید بر بدحساب‌ها سخت بگیرند و اسامی این بدهکاران بانکی منتشر شود.

انتشار اسامی بدهکاران بانکی از این جهت اهمیت دارد که بیش از ۸۰ درصد تامین مالی طرح‌ها و بنگاه‌ها توسط بانک‌ها انجام می‌شود، بنابراین نظارت بر روند تامین مالی نظام بانکی ضروری است و باید از خلق پول جلوگیری شده و آثار تورمی آن نیز حذف شود.

انتشار لیست ابربدهکاران از این جهت اهمیت دارد که بسیاری از این افراد از ابتدا نیز تمایلی به بازپرداخت بدهی خود نداشته‌اند و با زد و بندهایی که انجام دادند، این تسهیلات را در فعالیت‌های غیرمولد و واسطه‌گری به کار بستند و ضربه جبران ناپذیری به افرادی که دغدغه تولید و اشتغال در کشور دارند، اما توان مالی لازم برای این مقصود ندارند، وارد کرده‌اند.

در تعریف وزارت اقتصاد از ابربدهکار بانکی، این واژه به افرادی اطلاق می‌شود که ۱۰ درصد از اندوخته بانک‌ها را در قالب تسهیلات دریافت کرده، در واقع دارنده تسهیلات کلان بانکی محسوب می‌شوند؛ بنابراین افرادی که تسهیلات کلان دریافت کرده‌اند، ولی اقساط آن را به بانک پرداخت نکنند، به عنوان ابربدهکار بانکی شناخته می‌شوند.

براساس این گزارش، در همان دورانی که وزیر اقتصاد درخواست کرد و رییس جمهور دستور داد، برخی از بانک‌های دولتی لیست تسهیلات گیرندگان و تعهدات کلان خود در سال گذشته را اعلام کردند که بیشتر این بدهکاران حقوقی‌ها بودند، اما بازهم در گزارش‌های ارائه شده خبری از تسهیلات گیرندگان حقیقی نبود. حالا که سه ماه از تکلیفی که وزارت اقتصاد بر عهده بانک‌ها و موسسات اعتباری گذشته شاهد هستیم که بسیاری از بانک‌ها این دستور را به فراموشی سپرده‌اند و اقدامی برای ارائه و انتشار اسامی مذکور (بدهکاران بانکی) انجام ندادند و این دستور همچون مطالبه‌های به حق به فراموشی سپرده شده است.

بانک‌های مسکن، کشاورزی، ملت و صادرات از جمله بانک‌هایی بودند که همواره لیست بدهکاران خود را منتشر کردند.

 

 

 

 

چرا «چاقی» جهان گرسنه را می‌بلعد؟

سیده مریم سیدان
چرا «چاقی» جهان گرسنه را می‌بلعد؟

تهران- ایرنا- گزارش‌های بین‌المللی حاکی است اگرچه بیماری چاقی تاکنون در کشورهای با درآمد بالا بیشتر خودنمایی کرده اما این روند در کشورهای درحال توسعه و فقیر نیز رو به افزایش است به طوری که پیش‌بینی می‌شود بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان تا سال ۲۰۳۰ به چاقی مبتلا شوند.

چاقی یک بحران در حوزه سلامت عمومی در عرصه جهانی محسوب می‌شود که یک سوم کل جمعیت جهان با آن دست به گریبان هستند. طبق گزارش‌های منتشر شده از هر پنج کودک یک نفر و بیش از یک نفر از هر سه بزرگسال به این بیماری دچار هستند. بیماری‌های زمینه‌ای گوناگونی مانند فشار خون بالا، دیابت، بیماری ایسکمیک قلبی، کبد چرب، چربی خون، سیروز کبدی، سنگ کیسه صفرا، سکته، سرطان، پوکی استخوان، ناباروری و آسیب‌های روانی به چاقی ارتباط دارد.

زنگ خطر افزایش سرعت چاقی در کشورها موجب شده تا رسانه‌های گوناگون به این معضل پرداخته و چرایی، پیامدها و راهکارهای مقابله با آن را مورد بررسی قرار دهند. حال این پرسش به ذهن می‌رسد که روند چاقی در کدام کشورها سرعت بیشتری دارد؟

کشورهای صدر فهرست چاقی 

پایگاه اطلاع رسانی «مدیکال نیوز تودی» در گزارشی با عنوان «چرا ۶ کشور از ۷ کشور لیست چاق‌ترین کشورها انگلیسی زبان هستند؟» در این زمینه نوشت: به ترتیب آمریکا، مکزیک، نیوزلند، استرالیا، انگلستان، کانادا و ایرلند کشورهایی هستند که بالاترین نرخ چاقی در جهان را دارند. به استثنای مکزیک، همه این کشورها در مورد زبان اشتراک دارند. در واقع، طبق آخرین گزارش «سازمان همکاری و توسعه اقتصادی» (OECD) در مورد نرخ چاقی، ۳۳ کشور در  فهرست بالاترین نرخ چاقی قرار دارند.

به ترتیب آمریکا، مکزیک، نیوزلند، استرالیا، انگلستان، کانادا و ایرلند کشورهایی هستند که بالاترین نرخ چاقی در جهان را دارند                                                                   

طبق گزارش یاد شده، کشورهایی مانند ژاپن، کره، سوئیس، ایتالیا، نروژ، سوئد و اتریش در میان ۱۰ کشور با  کمترین نرخ چاقی قرار دارند؛ زیرا دو کشور نخست از سبک زندگی کشورهای آسیایی و دیگر کشورهای نامبرده نیز به خوبی از سبک زندگی کشورهای شمال و جنوب اروپا پیروی می‌کنند.

بسیاری از مردم، از جمله متخصصان تغذیه، متخصصان مراقبت‌های بهداشتی و اقتصاددانان در تعجب هستند که چه چیزی تمام کشورهای آنگلوساکسون را در صدر فهرست چاق‌ترین کشورها قرار می‌دهد؟

یک فرضیه این است که همه کشورهای حاضر در فهرست، تحت تاثیر سبک زندگی آمریکایی هستند. از آنجا که کشورهایی که به یک زبان صحبت می‌کنند، به احتمال زیاد ویژگی‌های یک کشور بزرگ را با سهولت و سرعت بیشتری جذب می‌کنند، بنابراین این تئوری نیز طبق همین استدلال اثبات می‌شود.

اما چرا مکزیک در میان این کشورها قرار دارد؟ از نظر تاریخی، مکزیک تا همین اواخر هرگز یک کشور دارای اضافه وزن نبود. با این حال، در طول دهه ۱۹۹۰ این کشور به موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی یا به اختصار «نفتا» ملحق شد و شیوه‌های تجاری ایالات‌متحده و احتمالا سبک زندگی آمریکایی همچون استقبال از فست فودها نیز به تدریج جزئی از زندگی آنان شده است. آمد و شد میان دو کشور نیز می‌تواند یکی دیگر از این عوامل باشد، زیرا مکزیک همسایه آمریکا است.

انگلیس چاق‌ترین کشور اروپاست و نرخ چاقی یا اضافه‌وزن در این کشور به سرعت در حال افزایش است. با وجود اینکه لندن در ۱۰ سال گذشته سریع‌ترین نرخ رشد چاقی را در اروپا داشته اما نرخ چاقی یا اضافه وزن در استرالیا در ۲۰ سال گذشته سریع‌تر از دیگر کشورهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی رشد کرده‌ است. گزارش این سازمان حاکی است که در ۱۰ سال آینده نرخ چاقی در استرالیا ۱۵ درصد دیگر افزایش خواهد یافت.

در ایالات‌متحده آمریکا، انگلیس و استرالیا تفاوت میانگین وزن بدن در میان مردان در همه گروه‌های اجتماعی-اقتصادی و دانشگاهی تقریبا مشابه است اما احتمال اضافه وزن یک زن آمریکایی با تحصیلات ضعیف ۱.۳ برابر بیشتر از یک زن تحصیلکرده است، این تفاوت در بریتانیا و استرالیا ۱.۴ برابر است.

در انگلستان، تقریبا از هر ۳ کودک یک نفر اضافه وزن دارد؛ در اسکاتلند این میزان بیش از یک نفر در میان سه کودک است. به تازگی نشانه‌هایی از تثبیت نرخ چاقی کودکان در انگلیس دیده می‌شود. لازم به ذکر است که ۴۰ درصد از کودکان آمریکایی اضافه وزن دارند اما مانند انگلستان نشانه‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد این نرخ‌ها در حال کاهش هستند.

از نظر تاریخی، انگلستان که منبع اصلی فرهنگ اخیر آنگلوساکسون محسوب می‌شود در مقابل کشورهای مدیترانه‌ای که عمدتا از روغن زیتون استفاده می‌کردند، رژیم غذایی مبتنی بر کره برای پخت و پز داشته‌ است اما این رفتار قدمتی طولانی دارد، در حالی که اپیدمی چاقی نسبتا جدیدتر است.

شایان ذکر است که از هر ۱۰ نفر فقط یک نفر در سوئد چاق است اما بیش از نیمی از مردان بالغ و ۳۳ درصد از زنان بالغ  نیز اضافه وزن دارند. در سوئد در مقایسه با کشورهای انگلیسی زبان، نابرابری‌های اجتماعی تاثیر بیشتری در نرخ چاقی دارند. به عنوان مثال، یک زن سوئدی با تحصیلات ضعیف بیش از دو برابر، بیشتر از زنان تحصیلکرده در معرض اضافه وزن قرار دارد. اگرچه این شکاف در مردان کمتر است اما نسبت به اکثر کشورهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی بسیار بیشتر است.

 رشد فزاینده چاقی در کشورهای فقیر 

البته این مساله فقط مربوط به کشورهای پیشرفته نیست و در کشورهای با سطح درآمد پایین نیز با وجود فقر غذایی و  مشکلات اقتصادی، نرخ چاقی رو به افرایش است.

روزنامه «گاردین» با انتشار گزارشی تحت عنوان «نرخ چاقی احتمالا تا سال ۲۰۳۰ دو برابر خواهد شد و بیشترین افزایش در کشورهای با درآمد پایین‌تر است»، می‌نویسد: بر اساس آمارهای اطلس جهانی چاقی، پیش‌بینی می‌شود بیش از نیمی از زنان در آفریقای جنوبی به این بیماری مبتلا باشند، در حالی که انتظار نمی‌رود هیچ کشوری به هدف تعیین‌شده «سازمان جهانی بهداشت» (WHO) برای توقف رشد این بیماری دست یابد.

بر اساس برآوردهای جدید در عرصه جهانی، بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان تا سال ۲۰۳۰ با چاقی مواجه خواهند شد که حدود دو برابر آمارهای مربوط به سال ۲۰۱۰ است

بر اساس برآوردهای جدید در عرصه جهانی، بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان تا سال ۲۰۳۰ با چاقی مواجه خواهند شد که حدود دو برابر آمارهای مربوط به سال ۲۰۱۰ است.

هیچ کشوری در مسیر دستیابی به هدف سازمان جهانی بهداشت، برای توقف چاقی تا سال ۲۰۲۵ حرکت نمی‌کند؛ به طوری که پیش‌بینی می‌شود از هر پنج زن، یک نفر و از هر هفت مرد، یک نفر تا سال ۲۰۳۰ به این بیماری مبتلا شود.

سرعت رشد چاقی در کشورهای با درآمدکم و متوسط بیشتر از دیگر کشورها بوده‌ است. طبق پیش‌بینی‌های صورت گرفته در مورد هشت سال آینده تعداد افراد چاق در کشورهای کم‌درآمد در مقایسه با سال ۲۰۱۰ سه برابر خواهد شد.

ارقام جدید از چهارمین اطلس جهانی چاقی که در روزهای اخیر منتشر شد، توسط فدراسیون جهانی چاقی تهیه شده‌ است. «یوهانا رالستون» مدیر اجرایی فدراسیون جهانی چاقی، گفت که رهبران سیاسی و بهداشتی باید وخامت وضعیت را درک کرده و اقدامات لازم برای مهار آن را انجام دهند.

زنان یا مردان؛ کدامیک مستعد چاقی هستند؟

اعداد ارائه شده در این گزارش تکان‌دهنده است اما نگران کننده‌تر از آن این است که پاسخ ما به این بحران کافی نبوده‌ است. یکی از حقوق اساسی شهروندان این کشورها، دسترسی به راهکارهای مربوط به پیشگیری، درمان و مدیریت این معضل است؛ راه‌هایی که برای آنان مفید باشد. اکنون زمان اقدام مشترک، قاطع و مردم محور برای تغییر روند چاقی است.

بالاترین نرخ چاقی به آمریکای شمالی، آمریکای لاتین و دریای کارائیب تعلق دارد . تقریبا نیمی از مردم، یعنی۴۷ درصد از شهروندان در ایالات‌متحده احتمالا تا سال ۲۰۳۰ میلادی چاق خواهند شد.

بالاترین نرخ چاقی در آمریکای شمالی، آمریکای لاتین و دریای کارائیب است

با این حال، در حالی که پیش‌بینی می‌شود نرخ چاقی در این نقطه از جهان بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۳۰ حدود ۵۰ درصد افزایش یابد، انتظار می‌رود که میزان آن در آفریقا سه برابر شود و همچنین طبق یافته‌های موجود زنان بیشتر از مردان به این بیماری مبتلا خواهند شد.

زمانی فردی چاق محسوب می‌شود که شاخص توده بدنی (BMI) وی بیش از ۳۰ باشد. نکته حائز اهمیت این است که این بیماری یکی از عوامل اصلی مرگ و میر ناشی از کووید ۱۹ محسوب می‌شود.

آفریقا و چاقی!

طبق تخمین‌ها، در سال ۲۰۳۰ حدود ۷۴ میلیون نفر زن در آفریقا به چاقی مبتلا می‌شوند. این در حالی است که در سال ۲۰۱۰  این رقم شامل ۲۶ میلیون نفر بود. همچنین در سال ۲۰۱۰ تعداد هشت میلیون مرد به چاقی مبتلا بودند که در سال ۲۰۳۰ به ۲۷ میلیون تن افزایش می‌یابد.

بر اساس این گزارش، در آفریقای جنوبی تقریبا نیمی از زنان تا سال ۲۰۳۰ چاق خواهند شد و در الجزایر حدود یک سوم مردان یا ۳۰ درصد به این بیماری مبتلا خواهند بود.

در آفریقای جنوبی تقریبا نیمی از زنان تا سال ۲۰۳۰ چاق خواهند شد و در الجزایر حدود یک سوم مردان یا ۳۰ درصد به این بیماری مبتلا خواهند بود

تقریبا یک چهارم یعنی۲۲ درصد از مرگ و میرهای قابل پیشگیری ناشی از بیماری های غیرواگیر در آفریقا به اضافه وزن نسبت داده می‌شود.

این منطقه همچنان با نرخ بالای سوء‌تغذیه دست و پنجه نرم می‌کند. ماه گذشته، برنامه جهانی غذا هشدار داد که حدود ۱۳ میلیون نفر هر روز با گرسنگی شدید در شاخ آفریقا از خواب بیدار می‌شوند، زیرا این بخش از جهان با خشکسالی عظیمی دست و پنجه نرم می‌کند.

دکتر «آدلهید اونیانگو»Adelheid Onyango ))، از مسئولان دفتر منطقه‌ای سازمان جهانی بهداشت در آفریقا می‌گوید: با وجود اینکه بزرگترین مشکل در سراسر این قاره سوء‌تغذیه است اما دیگر نمی‌توانیم چشمان خود را روی چاقی در این منطقه ببندیم. این معضل در حال حاضر به عنوان یک مشکل در عرصه  بهداشت عمومی شناخته شده‌ است.

نرخ چاقی در گذشته پایین بوده‌است، بنابراین چنین رشد تدریجی چشمگیر خواهد بود.

اونیانگو افزود: ما شاهد تغییر در مصرف مواد غذایی و استفاده بیشتر از رژیم‌های غذایی ناسالم هستیم. او گفت که سیاست‌ها و سیستم‌های نظارتی برای کنترل مصرف غذاهای فرآوری‌شده، پرچرب و شیرین در بسیاری از کشورهای قاره ضعیف است و عوامل چاقی در این مناطق در مقایسه با مناطق توسعه‌یافته‌تر، جایی که مقررات و آگاهی عمومی بیشتری وجود دارد، زمینه رشد بیشتری دارد.

اطلس‌ جهانی چاقی همچنین کشورها را از نظر آمادگی برای چاقی از جمله سیستم‌های بهداشتی آنها رتبه‌بندی کرده است. آماده‌ترین کشورها برای مقابله با این بیماری، کشورهای با درآمد بالا هستند، در حالی که کمترین آمادگی مربوط به همه کشورهای با درآمد متوسط و متوسط رو به پایین و پایین است که بر نگرانی‌ها برای مهار سرعت رشد چاقی می‌افزاید.

در حال حاضر بیش از ۱۵۰ کارشناس و مدافع سلامت، نامه‌ای به وزیران بهداشت کشورهای مختلف ارسال کرده و خواستار یک برنامه اقدام بین‌المللی برای مقابله با چاقی شده‌اند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*