خواستگاری با آبمیوه مسموم
به گزارش ایران، چند روز قبل رانندههای خودروهای عبوری در حاشیه بزرگراه کرج متوجه دختر جوانی شدند که بیهوش روی زمین افتاده بود. بلافاصله با اورژانس تماس گرفته و دختر جوان به بیمارستان منتقل شد.
او پس از بهبودی گفت: من در یک مطب زیبایی کار میکنم پساز اتمام کارم از مطب بیرون آمدم تا به خانه بروم. کنار خیابان به انتظار تاکسی بودم که خودروی بنزی مقابل پایم توقف کرد. با اصرار راننده سوار شدم او در مسیر کمی از خودش گفت و بعد هم شماره تلفنش را به من داد. بعد از آن شب چندین بار او را ملاقات کردم و هر بار با خودروی مدل بالایی به محل قرار میآمد و سرانجام به من پیشنهاد ازدواج داد.
تا اینکه روز حادثه به بهانه خرید آبمیوه توقف کرد و بعد از اینکه من آبمیوه را خوردم بیهوش شدم. وقتی در بیمارستان به هوش آمدم متوجه شدم خواستگار قلابی در واقع سارق بوده و طلاها و پولهایی را که بههمراه داشتم سرقت کرده و مرا در کنار بزرگراه رها کرده بود.
شکایتهای مشابه
با شکایت دختر جوان پروندهای در دادسرای ویژه سرقت تشکیل و تحقیقات برای دستگیری خواستگار قلابی آغاز شد. در ادامه تحقیقات کارآگاهان با سه شکایت مشابه دیگر نیز مواجه شدند.در هر سه پرونده پسری بهنام پژمان سوار بر خودروهای مدل بالا از جمله بنز، هیوندا، پورشه و بیام و، دخترانی را که در انتظار تاکسی بوده سوار کرده و با معرفی خود بهعنوان تاجر، خلبان و ناخدای کشتی به آنها پیشنهاد ازدواج داده است.
اما مدتی پس از این دوستی، آنها را با خوراندن آبمیوه و بستنی مسموم بیهوش کرده و طلاها و وسایل با ارزش آنها را به سرقت برده است.
در حال حاضر تحقیقات برای دستگیری خواستگار قلابی از سوی تیم تحقیق ادامه دارد.
دستگیری متهم
با شکایت دو شاکی تحقیقات ادامه یافت و در بررسیهای صورت گرفته از سوی کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی پایتخت مشخص شد پرستار قلابی مدتی قبل بهخاطر سرقت به همین شیوه بازداشت و با وثیقه آزاد شده است.
با شناسایی هویت متهم و به دستور بازپرس شعبه ۸ بازپرسی دادسرای امور جنایی پایتخت زن جوان بازداشت شد و به دو سرقت به شیوه بیهوشی اعتراف کرد.
گفتوگو با پرستار قلابی
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟
۳۰۰ میلیون تومان بدهی داشتم و برای پرداخت بدهی مجبور شدم دست به این کار بزنم. من دو سالی پرستاری و کارهای خانه یک سالمند را انجام میدادم. صاحبکارم که متوجه شد بهخاطر جهیزیه دخترم نیاز مالی دارم به من پول قرض داد. البته این پول را کمکم از او گرفتم و به من گفت که به بچههایش نگویم. اما بعد از مدتی بچههایش متوجه شدند و به تصور اینکه از مادرشان کلاهبرداری کردهام از من شکایت کردند. برای پرداخت بدهی شاکی اولم مجبور به سرقت شدم.
شگرد سرقتهایت چه بود؟
در فضای مجازی آگهیهای درخواست پرستاری از سالمند را میدیدم و با آنها تماس میگرفتم. آنها هم بدون هیچ مدرکی قبول میکردند که من پرستار مادرشان شوم. همان روز که برای پرستاری رفته بودم شروع به تمیز کردن خانه میکردم و از جای وسایل باخبر میشدم و ظهر که باید داروهایشان را میدادم به همراه دارو، قرص خواب آورم داده و سرقتم را اجرا میکردم.