یک دست نوشته رازگشای مرگ دبیر اول سفارت سوئیس
سیلوی برونر دبیر اول سفارت سوئیس در ایران با گذاشتن دست نوشته ای سناریوی خودکشی خود را تایید کرد.
به گزارش رکنا، دیپلمات ۵۱ ساله سوئیسی که به عنوان دبیر اول سفارت سوییس در ایران و معاون مسئول حافظ منافع آمریکا در جمهوری اسلامی مشغول به کار بود، از طبقه ۱۷ برجی در کامرانیه سقوط کرد و جانش را از دست داد. این حادثه در حالی اتفاق افتاد که کشف دست نوشته ای در خانه او فرضیه خودکشی را تقویت کرده است.
ساعت ۹:۳۰ سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ماه گزارش مرگ اسرار آمیز زنی ۵۱ ساله به قاضی محمد وهابی، بازپرس جنایی تهران اعلام شد و او به همراه کارآگاهان جنایی و تیم تشخیص هویت در محل حادثه که برجی حوالی کامرانیه بود، حضور یافتند. متوفی از اتباع کشور سوئیس بود و جسدش در فضای سبز برج کشف شده بود.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که او کارمند سفارت سوئیس در ایران بوده و در طبقه هفدهم برج سکونت داشت. آنطور که مشخص بود متوفی از طبقه هفدهم برج به پایین سقوط کرده و پیکر بی جانش در محوطه فضای سبز برج افتاده بود. نخستین کسی که صبح سه شنبه با جسد وی مواجه شده بود کارگر خدماتی برج بود. تیم جنایی در ابتدا به سراغ این کارگر رفتند و به تحقیق از وی پرداختند.
او گفت: صبح سه شنبه در حال نظافت و تمیز کردن حیاط و محوطه برج بودم که ناگهان در باغچه زنی را دیدم که بی حرکت در فضای سبز افتاده بود. جلوتر که رفتم متوجه شدم او جان باخته است و وحشت زده به مسئول لابی و کارکنان دیگر برج موضوع را خبر دادم و آنها هم با پلیس و اورژانس تماس گرفتند.
صدایی شبیه به انفجار
قربانی لباس خانه به تن داشت و روی سرش کلاه بود. تیم جنایی در شاخه بعدی به تحقیق از کارکنان برج و ساکنان پرداخت. به گفته کارکنان برج ، زن سوئیسی ساکن طبقه هفدهم برج بود که ظاهرا از تراس آنجا به پایین سقوط کرده بود.
وی سیلوی برونر، دبیر اول سفارت سوییس در ایران و در برج آبشار کامرانیه ساکن بود. علاوه بر این معاون مسئول حافظ منافع آمریکا در جمهوری اسلامی ایران نیز بود. تیم جنایی برای کشف ابعاد بیشتر از این حادثه مرموز به تحقیق از ساکنان برج پرداختند.
یکی از آنها که در خانه اش دوربین مداربسته داشت سرنخی در اختیار کارآگاهان جنایی و بازپرس قرار داد. وی گفت: من زنی که فوت شده را به خوبی نمی شناختم، چون در یک طبقه زندگی نمی کردیم.
وی ادامه داد: شب قبل یعنی دوشنبه شب به دلیل اینکه خسته بودم خیلی زود خوابم برد. حدود ۲۴ دقیقه از نیمه شب گذشته بود که با شنیدن صدای مهیبی از خواب پریدم. صدایی شبیه به انفجار. تا چند دقیقه مات و مبهوت بودم اما چون دیگر صدایی شنیده نشد تصور کردم که اتفاق خاصی نیفتاده است. دوباره خوابیدم و صبح متوجه شدم که جسد زنی را که ساکن طبقه هفده بود در فضای سبز برج کشف کرده اند.
جزئیات حادثه در فیلم دوربین های مداربسته
ماموران به سراغ دوربین مداربسته ای که در خانه همسایه نصب شده بودند و رفتند و در بررسی فیلم های ثبت شده مشخص شد که او ۲۴ دقیقه بامداد از خواب پریده بود و حتی صدای عجیبی که گفته بود نیز در فیلم ضبط شده بود. این یعنی زن سوئیسی در آن زمان به پایین سقوط کرده بود.
از سوی دیگر پزشکی قانونی که در محل حادثه حضور داشت اعلام کرد که بیش از ۸ ساعت از زمان مرگ وی می گذرد. همچنین معاینه جسد نشان می داد که هیچ گونه آثار جراحت که نشان دهد وی قبل از مرگش با فردی درگیر بوده، روی بدن وی وجود نداشت.
زندگی خصوصی دیپلمات سوئیسی
تیم جنایی در گام بعدی قدم در خانه متوفی گذاشت و به بررسی آنجا پرداخت. آپارتمان وی در طبقه هفدهم برج بود که داخل آنجا همه چیز مرتب به نظر می رسید. هیچ گونه آثاری از بهم ریختگی وجود نداشت. کارآگاهان به سراغ بالکن رفتند ؛ جایی که زن از آنجا به پایین سقوط کرده بود. ارتفاع نرده بالکن حدود یک متر و ۱۰ سانت بود. هیچ گونه آثار خون و بهم ریختگی در بالکن و روی نرده نیز وجود نداشت. حتی آثاری در خصوص اینکه نشان بدهد قربانی قبل از مرگ با فردی درگیر بوده به چشم نمیخورد.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که دیپلمات سوئیسی از همسرش جدا شده و به تنهایی زندگی می کرده است. او دو فرزند داشته که یکی از آنها فوت شده و فرزند دیگرش که پسری ۲۱ ساله بود در سوئیس زندگی می کند. از سوی دیگر مشخص شد که زنی ۲۰ ساله مستخدم خانه متوفی بوده که هر روز از ساعت ۸ صبح تا ۴ بعد ازظهر در خانه وی کار می کرده است. ماموران به سراغ این زن رفتند و او در تحقیقات گفت: من مدت هاست که در خانه خانم برونر( قربانی ) کار می کنم. رمز در ورودی خانه وی را دارم و معمولا هر روزساعت ۸ صبح با وارد کردن رمز وارد آپارتمان او می شدم و کارهایش را انجام می دادم. گاهی پیش می آمد که خانم، سر کار باشد یا گاهی در اتاقش خواب باشد. معمولا هر روز صبح سر کارم حاضر می شدم و کارهای مربوط به خانه را چه خانم در خانه حضور داشت چه حضور نداشت انجام می دادم. امروز هم طبق معمول همیشه ۸ صبح پا در خانه خانم گذاشتم . فکر کردم او به سرکارش رفته است اما یک ساعت بعد متوجه شدم کارگر خدماتی برج ، جسد وی را در فضای سبز پیدا کرده و به شدت شوکه شدم. وی ادامه داد: خانم گاهی حالت های افسردگی داشت اما این اواخر حالش خوب بود.
کشف دست نوشته / جسدم را بسوزانید
تیم جنایی در ادامه یک دست نوشته روی میز در سالن پذیرایی کشف کرد. کنار آن موبایل قربانی و یک خودکار نیز پیدا شد. دست نوشته با زبان انگلیسی نوشته شده بود با این مضمون که «جسدم را پس از مرگ به سوئیس منتقل کرده و به پسرم اطلاع بدهید. بعد از آن جسدم را بسوزانید و سپس خاکستر آن را کنار فرزندم که فوت شده دفن کنید. علاوه بر این هرچه پول ، دارایی و سرمایه دارم را به پسر دیگرم بدهید. »
در خصوص سقوط و مرگ چیزی نوشته نشده بود و دست نوشته بدون تاریخ و بدون امضا بود. در ادامه ماموران وقتی دست نوشته های دیگر از این زن را در خانه کشف کردند و با آخرین نوشته تطبیق دادند مشخص شد که دست خط متعلق به قربانی است. با این حال دست نوشته با دستور بازپرس جنایی برای خط شناسی در اختیار کارشناسان خط تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران قرار گرفت که بررسی های بیشتر در این خصوص صورت گیرد.
کارمندان سفارت چه گفتند؟
وقتی تحقیقات تیم جنایی در محل حادثه انجام و تکمیل شد، جسد متوفی با دستور قاضی جنایی به پزشکی قانونی انتقال یافت. اگرچه با توجه به وضعیت جسد، نبود آثار خراش و درگیری، نبود آثار بهم ریختگی در خانه و کشف دست نوشته احتمال خودکشی را قوت می بخشید با این وجود تیمی از کارآگاهان جنایی مامور شدند تا با انجام تحقیقات بیشتر ابعاد تازه تری از این ماجرا آشکار کنند. در مرحله بعد ماموران به تحقیق از کارمندان سفارت سوئیس در ایران و افرادی که با قربانی در ارتباط بودند پرداختند.
کارمندان سفارت و افرادی که قربانی را می شناختند از مرگ او شوکه شده بودند. آنها می گفتند که زن سوئیسی بسیار شاد، سرزنده و پر انرژی بود. آنها همچنین می گفتند که قربانی امید به زندگی داشته و باور اینکه او خودکشی کرده باشد سخت و باعث تعجب است. به گفته اطرافیان این زن، وی زنی سرحال و عاشق ایران بود.
سناریوی مرد شیاد برای طلاق همسرش
زن جوان که با نقشه تبهکارانه شوهر دومش ربوده و مجبور به بخشیدن مهریه و طلاق شده بود بهخاطر تنهایی و بیپناهی در دام گرداننده یک خانه فساد گرفتار شد.
به گزارش ایران، مدتی قبل زن جوانی با مراجعه به پلیس در حالی که از همسر سابقش به اتهام آدم ربایی شکایت میکرد، گفت: من دو بار ازدواج کردم اما هر دوبار هم مجبور به طلاق شدم. بار اول خیلی کم سن و سال بودم که ازدواج کردم و خیلی زود هم طلاق گرفتم. مدتی بعد به خاطر اینکه شرایط زندگی در خانه پدرم مناسب نبود تصمیم گرفتم دوباره ازدواج کنم. این بار به عقد یکی از اقوام درآمدم فکر میکردم او میتواند زندگی بهتری برایم بسازد اما همسر دومم بهزاد هم آدم خوبی نبود مدام اذیتم میکرد و زندگی برایم جهنم شده بود با اینکه ۲۵ سال بیشتر نداشتم نتوانستم او را هم تحمل کنم.
به همین خاطر به دادگاه رفتم و درخواست طلاق دادم. در همین روزها با دختری بهنام مهوش در آرایشگاه آشنا شدم. در ظاهر دختری با وقار و مهربان بود وقتی با هم صمیمیتر شدیم او مرا برای برادرش خواستگاری کرد اما من که هنوز متأهل بودم با پیشنهادش مخالفت کردم.
آدم ربایی سه روزه
زن جوان در ادامه گفت: در حالی که من جواب منفی داده بودم اما مهوش مدام با من تماس میگرفت و اصرار داشت یک بار برادرش را از نزدیک ببینم. بالاخره من هم موافقت کردم و یک روز برای دیدن آنها به یکی از پارکهای تهران رفتم. داخل پارک در حال گفتوگو با میلاد و خواهرش بودم که ناگهان صدایی آشنا از پشت سرم شنیدم. بهزاد، شوهر دومم در حالی که با دوربین تلفن همراهش از ما فیلم میگرفت با تهدید و فحاشی مرا متهم به خیانت و رابطه نامشروع میکرد بعد هم بدون اینکه اجازه حرف زدن به من بدهد هرسه نفر ما را سوار خودرواش کرد و به خانهای قدیمی در شهرری برد. آنجا بود که متوجه شدم مهوش و میلاد از همدستان بهزاد بودهاند و با این نقشه میخواسته مرا وادار کند مهریه ۲۰۰ میلیون تومانیام را ببخشم. بعد از سه روز بهزاد مرا به زور به یک دفترخانه در شمال تهران برد و من مجبور شدم تمام مهریهام را ببخشم و طلاق بگیرم بعد هم بهزاد مرا در خیابان رها کرد. اما بعد از آن تصمیم گرفتم نزد پلیس بروم و از او و دو همدستش به خاطر آدم ربایی شکایت کنم.
ناپدید شدن زن جوان
با شکایت زن جوان تحقیقات به دستور بازپرس حبیبالله صادقی آغاز شد. در حالی که بررسیها برای دستگیری بهزاد و دو همدستش ادامه داشت، اما زن جوان دیگر برای پیگیری پروندهاش به دادسرا نرفت و این موضوع که برای بازپرس پرونده عجیب بود باعث شد تا وی دستور تحقیق درباره سرنوشت زن جوان را صادر کند. با بررسیهای صورت گرفته از سوی مأموران پلیس مشخص شد که او چند روز قبل در یک خانه فساد بازداشت شده است.
وقتی زن جوان به دادسرا منتقل شد و در مقابل بازپرس جنایی قرار گرفت، از اتفاقات بدی که بعد از آدم ربایی برایش رخ داده بود چنین گفت: بعد از اینکه از بهزاد جدا شدم و به خانه پدرم برگشتم خانوادهام با اطلاع از ماجرا مدام به من سرکوفت میزدند و دیگر آنجا آرامش نداشتم به همین خاطر تصمیم گرفتم از خانه پدرم بروم. اما چون جایی برای ماندن نداشتم روزها در پارک مینشستم که در یکی از همین روزها با زن جوانی بهنام شهلا آشنا شدم و برایش درد دل کردم غافل از اینکه شهلا رئیس یک باند فساد بود. او با ترفندی مرا به خانهاش برد. من فکر میکردم از روی خیرخواهی است اما وقتی وارد آن خانه شدم تازه فهمیدم در چه دامی گرفتار شدهام میخواستم فرار کنم که شهلا و نوچههایش اجازه ندادند. اگر پلیس به خانه شهلا وارد نشده بود و آنها را دستگیر نمیکرد، معلوم نبود چه بلایی سر من میآمد.
با توجه به اظهارات زن جوان، بازپرس جنایی دستور انتقال او به بهزیستی را صادر کرد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
قتل زن جوان در خانه دوست
تحقیقات برای رازگشایی از قتل مرموز زن میانسال در خانه دوستش درحالی آغاز شد که صاحبخانه مدعی است مرد ناشناسی این جنایت هولناک را رقم زده است.
به گزارش ایران، ساعت ۹ شب شنبه ۱۱ اردیبهشت، مأموران کلانتری ۱۴۹ امامزاده حسن در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت، از قتل زن میانسالی خبر دادند؛ با اعلام این خبر بازپرس حبیبالله صادقی و تیم جنایی راهی محل حادثه شدند که خانهای قدیمی در خیابان ابوذر بود که با ورود به خانه، آنها با جسد زن ۴۶ ساله در حالی مواجه شدند که گلویش بریده شده و با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
صاحبخانه که زنی جوان بود در تحقیقات گفت: من از همسرم جدا شدم و به تنهایی در این خانه دو طبقه زندگی میکنم. من ساکن طبقه دوم هستم و طبقه اول خالی است. شب حادثه دوستم کیمیا، مقتول به خانهام آمد.
من در حال آشپزی بودم که زنگ خانه به صدا درآمد. کیمیا به سمت آیفون رفت تا ببیند چه کسی زنگ میزند، اما پس از پاسخ دادن به آیفون گفت صدا نمیآید و برای اینکه ببیند چه کسی پشت در است، پایین رفت.
زن جوان ادامه داد: دو دقیقه بیشتر نگذشته بود که صدای جیغ و فریاد شنیدم. خودم را فوراً به طبقه پایین رساندم و از ترس شوکه شدم ؛جسد خونین کیمیا در راهپلههای طبقه اول افتاده بود و همان موقع مردی ناشناس از خانه خارج شد و فرار کرد. من چهره شخصی را که فرار کرد ندیدم و نمیدانم چه کسی بوده است.
به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت، زن جوان به عنوان تنها مظنون پرونده بازداشت شد. تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت ادامه دارد.