دستور قتل خواهر با دستمزد ۵۳ میلیون تومانی
دختر جوان که برای قتل خواهرمعتادش مردی را اجیر کرده بود پس از دستگیری و محاکمه به حبس محکوم شد. این در حالی است که حکم قصاص قاتل نیز تأیید شده است.
به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از سال ۹۷ با گزارش قتل دختری جوان به نام ترانه آغاز شد. خواهر مقتول به پلیس گفت: خواهرم قربانی یک سرقت شده است. پس از آن مأموران بلافاصله به محل اعزام شدند و در بازبینی اولیه جسد متوجه شدند که او بر اثر خفگی جان باخته است.
به این ترتیب جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات برای شناسایی عامل قتل آغاز شد. در ادامه پزشکی قانونی اعلام کرد که در خون مقتول مواد مخدر وجود داشته است. همین موضوع و اینکه بررسی صحنه جنایت نشان میداد قاتل با زور وارد خانه نشده، سبب شد تا مأموران به وقوع یک جنایت خانوادگی مشکوک شوند.
پس از آن خواهر مقتول به نام تارا مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: من و خواهرم با هم زندگی میکردیم من برای کاری از خانه بیرون رفتم موقع برگشتن با برادرم تماس گرفتم که او هم به خانه ما بیاید. وقتی به خانه رسیدیم هرچقدر در زدیم کسی در را باز نکرد. با کمک برادرم قفل در را باز کردیم و متوجه شدیم خواهرم کشته شده و چند وسیله هم سرقت شده است.
در ادامه همسایهها اظهار داشتند این دو خواهر همیشه با هم درگیری و اختلاف داشتهاند بنابراین مأموران به تارا ظنین شدند و وی را به عنوان متهم به قتل بازداشت کردند و در مراحل بعدی بازجویی وی راز قتل خواهرش را فاش کرد و گفت: ترانه به مواد مخدر اعتیاد داشت. او من را وادار میکرد برایش مواد بخرم و اینکار برایم بسیار آزاردهنده بود. پدر و مادرم فوت کرده بودند و برادرم هم زندگی مستقلی داشت.
من از این وضعیت خسته شده بودم و تصمیم گرفتم او را برای همیشه از بین ببرم. به جوانی به نام بهرام که ترانه از او مواد میگرفت و همسایهمان بود، پیشنهاد دادم تا در ازای دریافت مبلغی خواهرم را بکشد و او هم پذیرفت. بعد من از خانه خارج شدم و طبق نقشه با برادرم تماس گرفتم تا تنها به خانه برنگردم و موضوع اینگونه به نظر نرسد که من دخالتی در موضوع قتل خواهرم داشتم.
پس از اعترافات تارا، بهرام شناسایی و بازداشت شد و در همان ابتدا اتهام قتل را پذیرفت و پرونده پس از تکمیل، برای رسیدگی به شعبه ۷ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی برادر مقتول و تارا که خودش به اتهام معاونت در قتل در حال محاکمه بود، برای متهم درخواست قصاص کردند.
در ادامه بهرام به جایگاه رفت و گفت: من اتهام قتل را قبول دارم اما این قتل به دستور تارا خواهر مقتول بود. من هم بهخاطر اعتیادم به پول نیاز داشتم که وقتی تارا پیشنهاد ۵۳ میلیون تومانی را برای قتل خواهرش مطرح کرد وسوسه شدم و پذیرفتم.
وی درباره شب حادثه هم گفت: طبق قرار تارا در را باز گذاشت تا من بتوانم وارد خانه شوم. وقتی وارد شدم ترانه من را دید و فکر کرد که برایش مواد آوردهام اما وقتی طناب را دستم دید ترسید و داد و فریاد راه انداخت و در نهایت او را گرفتم و خفه کردم. هنوز از خانه خارج نشده بودم که تارا با برادرش رسیدند و او بدون اینکه برادرش متوجه شود من را از خانه بیرون کرد و گوشی خواهرش را هم به من داد تا پس از حضور مأموران اینطور به نظر برسد که ماجرای قتل به خاطر سرقت بوده است.
پس از بهرام، تارا به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام، ادعای تازهای را مطرح کرد و گفت: بهرام تهدیدم کرد که اگر حرفی بزنم من را میکشد و من هم از ترسم اعتراف کردم که با او همدست بودم. درحالی که من هیچ نقشی در قتل خواهرم نداشتم. با اینکه با خواهرم اختلاف نظر داشتیم و مدام دعوا میکردیم اما او را دوست داشتم و من هم مثل برادرم درخواست قصاص متهم را دارم. پس از اظهارات شاکیها و متهم پرونده، قضات وارد شور شدند و بهرام را به قصاص و سه سال حبس به خاطر قتل و سرقت محکوم کردند.
همچنین تارا نیز به ۴ سال حبس به خاطر معاونت در قتل محکوم شد. رأی صادره مورد اعتراض متهمان قرار گرفت و پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان اعتراض متهمان را نپذیرفتند و احکام صادر شده آنها را مورد تأیید قرار دادند. به این ترتیب پرونده برای اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.
اجیر کردن سارق برای دزدی از خانه عمه
زن میانسال که برای عمل جراحی پسرش نیاز به ۳۰۰ میلیون تومان داشت دو سارق اجیر کرد تا از خانه عمه عروسش سرقت کنند.
به گزارش ایران، ساعت هشت و ۳۰ دقیقه سهشنبه ۱۶ دی، زن میانسالی سراسیمه با پلیس تماس گرفت و از سرقت خانه ویلاییاش خبر داد. این زن ۶۵ ساله گفت: امروز صبح بعد از رفتن همسرم به محل کار در خانه تنها بودم. دقایقی بعد زنگ خانه به صدا درآمد.
دو مرد با لباس مأمور آب پشت در بودند که گفتند در را باز کنم تا کنتور آب را ببینند. من هم در را باز کردم بعد از اینکه وارد حیاط شدند آنها از من خواستند آخرین قبض آب را برایشان ببرم. من هم به تصور اینکه واقعاً مأمور هستند در حال گشتن دنبال قبض آب بودم که دو مرد ناشناس ناگهان وارد خانه شدند وقتی آنها را پشت سرم دیدم، اعتراض کردم که چرا وارد شدهاند اما تازه فهمیدم آنها مأمور نیستند و از ترس شروع به فریاد زدن کردم آنها وقتی با سرو صدای من رو به رو شدند پا به فرار گذاشتند. اما من با جارو دنبال شان کردم و تا میتوانستم کتک شان زدم با سر و صدای من، همسایهها نیز به کوچه ریختند و موفق شدیم یکی از سارقان را دستگیر کنیم.
بهدنبال این تماس، مأموران پلیس راهی خانه ویلایی شده و دزد دستگیر شده را به کلانتری منتقل کردند.
اجیر شدن از سوی یک زن
دزد ۲۷ ساله که سر بزنگاه دستگیر شده بود و چارهای جز بیان حقیقت نداشت، گفت: در یکی از شهرهای شمالغربی کشور آرایشگر هستم. چند روز قبل دوستم از من خواست برای دیدن یکی از آشنایانش که خانم میانسالی بود به تهران بیایم تا معاملهای انجام دهیم. دوستم در کار خرید و فروش لباسهای خارجی است و گفت میخواهد با زن میانسال که فرنگیس نام داشت، معامله کند. من هم که مدتها بود سفر نرفته بودم و از طرفی در تهران کار داشتم با شهرام راهی تهران شدیم.
او ادامه داد: دو روز قبل به پایتخت آمدیم و زمانی که به دیدار فرنگیس رفتیم، متوجه شدم این زن نقشه یک سرقت را در سر دارد و از ما خواست تا آن نقشه را اجرا کنیم. ابتدا مخالفت کردیم اما پول خوبی در کار بود و وسوسه شدیم که دستور فرنگیس را اجرا کنیم.
این زن گفت دست پسرش نیاز به عمل جراحی دارد چرا که سه انگشت دست پسر کوچکش بههم چسبیده بود و برای هزینه عمل جراحیاش که قرار بود در آلمان انجام شود به پول نیاز داشت. او میخواست این پول را از طریق سرقت خانه عمه عروس شان بهدست بیاورد و از ما خواست که نقشه سرقت را اجرا کنیم.
پسر آرایشگر گفت: فرنگیس میگفت عمه عروسش حدود دو کیلو طلا در خانهاش دارد و دلار و ارز نیز به مبالغ بالایی نگهداری میکند. آنطور که او به ما آمار داد زن صاحبخانه بعد از رفتن همسرش به سر کار در خانه تنها بود و ما به راحتی میتوانستیم وارد خانه او شویم و سرقت را انجام دهیم. نقشهای که کشیدیم خیلی حرفهای و کامل بود اما از شانس بد ما، زن صاحبخانه متوجه نقشهمان شد و من به دام افتادم.
اظهارات پسر جوان باعث شد تا تحقیقات برای دستگیری همدست فراری ادامه یابد. اما هنوز ساعاتی از سرقت ناکام نگذشته بود که میثم، همدست فراری به کلانتری رفت و خودش را معرفی کرد.
آشنایی در ترکیه
میثم که رابط اصلی شهرام و فرنگیس بود در تحقیقات گفت: دو سال قبل برای خرید لباس به ترکیه سفر کردم و یکی از همسفرانم فرنگیس بود. آنجا با او آشنا شدم. وقتی به ایران برگشتیم از او بیخبر بودم تا اینکه چند روز قبل در صفحه اینستاگرامم برایم پیغام فرستاد و سفارش کالا داد و من هم لباسهایی که میخواست را برای او ارسال کردم. بعد هم فرنگیس از من خواست به تهران بیایم تا حضوری سفارشهایش را بدهد. من هم به همراه شهرام راهی تهران شدم تا هم با فرنگیس قرارداد ببندم و هم سفارشهای دیگرم را بگیرم.
جراحی ۳۰۰ میلیونی
پسر فروشنده ادامه داد: وقتی فرنگیس را دیدم متوجه شدم او مرا به تهران کشانده تا نقشه سرقتی که در سر داشت برایش اجرا کنیم. میگفت برای درمان دست پسرش ۳۰۰ میلیون تومان میخواهد و تنها راه رسیدن به این پول فروش طلاها و دلارهای خانه عمه عروس شان است. روز حادثه موقعیت خانه شاکی را از طریق تلگرام برایمان فرستاد. نه سلاح داشتیم و نه چاقو، فقط میخواستیم با تهدید زن میانسال او را بترسانیم و طلاها و دلارهایش را سرقت کنیم. اما به جای اینکه او را کتک بزنیم و نقشه سرقتمان را اجرا کنیم او ما را کتک زد.
اظهارات میثم باعث شد تا مأموران راهی خانه فرنگیس شده و او را بازداشت کنند. اما او منکر ادعای دو پسر جوان شد و گفت: من به آنها دستوری برای سرقت ندادم.
به دستور بازپرس قریب احمدزاده از شعبه سوم دادسرای ویژه سرقت، متهمان در اختیار اداره آگاهی قرار گرفتند و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.
نبرد خونین مردان قبیله برای انتخاب داماد! (۱۴+)
طبق رسمی عجیب مردان قبیله ای در اتیوپی برای داماد شدن ابتدا با هم نبرد می کنند.
انتخاب و گزینش مرد آینده برای دختران قبیله «سوری» در اتیوپی با رسمی عجیب انجام میشود. طبق این رسم ابتدا مردان کاندیدای دامادی با هم دوئلی معروف به «دونگا» انجام میدهند تا فرد برنده به عنوان داماد معرفی شود.
در این رسم مردان با چوبهای مخصوص با هم نبرد میکنند. فرد پیروز در این دوئل خونین در حالی که ژستی قهرمانانه دارد به عنوان داماد معرفی میشود.
رسم نبرد دونگا به این خاطر انجام میشود تا مردان بتوانند قدرت خود را به زنان قبیله نشان دهند. این در حالی است که گاهی در نبردهای دونگا، اعضای قبایل همسایه مانند قبیله «نیاگاتوم» نیز شرکت میکنند. در این نبرد یک داور در حین مبارزه با چوب در میان دو مبارز قرار میگیرد با این حال این رسمی خطرناک به شمار میرود و در سالهای اخیر افرادی در قبیله که اسلحه در دست میگرفتند از کنار زمین مبارزه اخراج میشدند.
البته این نبرد آنچنان هم بی خطر نیست و گاهی موجب جراحت و حتی مرگ مردان جوان میشود. تصاویر تهیه شده مردان جوان را در حالی که خون آلود هستند و آثار جراحت روی بدنشان دیده میشود نشان میدهد. این تصاویر توسط عکاسی با نام «خاویر گیل تابیوس» ۶۲ ساله اهل بارسلونا اسپانیا تهیه شده که به تازگی سفری به دهکده «اومو» داشته تا از نزدیک این نبرد را تماشا کند.
با وجود آنکه افراد قبیله از ورود گردشگران به داخل قبیله جلوگیری میکنند، اما خاویر توانسته با کسب رضایت اعضای قبیله از نزدیک به تماشای این رسم آنها نشسته و حتی از آن تصاویری را نیز تهیه کند. گفتنی است؛ با وجود آنکه دولت اتیوپی از سال ۱۹۹۴ این نبرد را غیرقانونی اعلام کرده، اما همچنان این رسم توسط اعضای قبیله انجام میشود.