محمد عبدالهی
باز هم تکرار می شود، قصه ی تلگرام منحوس دارد تکرار می شود. با هم مرور کنیم. روزی که اینستاگرام چتر نحس خویش را بر فراز حریم الکترونیک کشور گسترانید، اعضای حقیقی شورای عالی فضای مجازی، بجای ایستادگی دم بزنگاه متاسفانه پیجی برای خویش علم کردند و در جمع آوری فالور بیشتر گوی رقابت از همکاران ربودند. در بزنگاهی که عضو محترم شورا باید بصیرت به خرج می دادند و با اختیارات نابی که رهبر معظم انقلاب برای در نطفه خاموش کردن این مکعب های منحوس سیمانی به این افاضل تفویض کرده بودند، قدم های انقلابی بر می داشتند؛ ولی شوربختانه در آن بزنگاه تاریخی آقایان در آرزوی رساندن تعداد فالورهایشان به رقم های نجومی فالورهای شاخ های معروف مجازی مشغول بودند. اعضای محترم فراموش کرده بودند چه ماموریت خطیری بر دوش آنها قرار داده شده و در اتوبان فالوری در حال سبقت به امید رسیدن به تعداد فالورهای شاخ های کثیفی همچون ندا یاسی و سایرین بودند
و چه مفتضحانه در این فرمول یک مجازی دورها از این شاخ ها جاماندند و این طنز تلخ تاریخ به نام آنها ثبت شده است که فلان شاخ مجازی صرفا با داشتن هنر پخش لایو باد معده خویش برای عموم میلیونها فالور از آقایان جلو افتاده است.
عزیزان قصه تلگرام به تکرار رسیده است. آقایان از شاخ های تک هنری جامانده اند و اینستاگرام به لطف این سهل انگاری نابخشودنی بعنوان امپراطوری این شاخ ها همچنان پابرجا مانده است. اکنون چند دهه هفتادی گمراه مثل ندا یاسی و میلاد حاتمی و.. با میلیونها فالور، رسانه ای همگانی در اختیار دارد که تهدیدهایی جدی از رسانه رایگان خود برای کل نظام فراهم کرده است
سئوال جدی اینجاست که چه کسی این رسانه بزرگ را به شاخ ها پیشکش کرده است؟ آقایان اعضا! اکنون در فاز دوم اجرایی نقشه اینستاگرام و شاخ هایش در ایران به سر می بریم. شاخ ها از آن سوی مرزها دعوتنامه گرفته اند و به کانادا، ترکیه، اتریش و انگلیس مهاجرت کرده اند، هزینه های مهاجرت و اقامت آنها در اروپا و آمریکا برایشان با افتخار پرداخت شده است و اکنون در حاشیه امن در خارج از کشور اپوزیسیون هایی نجومی شده اند که در حال اجرای فاز دوم نقشه های نظام سلطه در داخل کشور هستند.
و سئوال اینجاست که به فرض اگر پلیس اینترپل را در این شرایط تحریک کنیم که آنها را بازداشت کنند و به کشور بازگردانند نظام مجبوراست چه هزینه سنگینی برای دستگیری یک دختربچه دهه هفتادی یا هشتادی یا یک پسرک دهه نودی پرداخت کند.
آقایان ! قرار است سناریوی تلگرام چندبار در کشور تکرار شود؟ صبحانه های اینستاگرامی شما هیچ گره ای از گره های کشور نگشود ولی وعده های چرب ناهار و شام درست درمانی برای دشمنان نظام فراهم کرد.
اکنون سونامی فجیع چالش های اینستایی به سمت نظام و فرهنگ جامعه ایران نشانه رفته است. آقایان کلاه خود را بالاتر بگذارید این بچه شاخ های مجازی در حال کوک شدن از خارج کشورند که با چالش های متعدد اینستایی نظام را در چالشی فرهنگی، اجتماعی و امنیتی غافلگیر کنند. نگویید اطلاع ندارید که چند چالش شیطانی در معیت این بچه شاخها در کشور کلید خورده است، اگر روزی از نهنگ آبی و موموی وارداتی می ترسیدیم اکنون بچه شاخ ها چالش های ضد فرهنگی و امنیتی گسترده ای را در کشور اجرایی کرده اند.
اهداف اصلی این نوع چالش ها که اغلب آنها «خانواده» و واکنش خانواده را نشانه گرفته اند، قبح شکنی حرمات اخلاقی و جنسی ابتدا در محیط خانه و خانواده است. آنچه این چالش ها برای خانواده در نظر دارد، پوشیدن لباس های بدن نما و ریختن قبح برهنه پوشی، ریختن قبح حاملگی نامشروع و زنا، زمینه سازی برای ارتباط جنسی با محارم، عادی سازی لواط، انجام اقدامات رکیک در جمع خانواده و دوستان و.. است. ابتدا خانواده به عنوان هسته اصلی یک جامعه اخلاقی مورد هدف قرار گرفته چرا که برای ورود به مرحله بعد «تقدس شکنی اجتماعی» ابتدا باید از سد خانواده گذشت. لذا مرحله بعدی این چالش ها، قبح شکنی در محیط های بزرگتر و سپس چالش های دسته جمعی اجتماعی خواهد بود. (درصورت عدم مقابله و کنترل)
موفقیت گسترده آنها در همراه کردن نوجوانان و جوانان کشور با نقشه های ضد فرهنگی شوم اپوزیسیون غیر قابل کتمان است. آیا باید چشمان خویش را به روی چالش تظاهر نوجوانان به حاملگی نامشروع نزد والدین و انتشار گسترده آن در پیج های شاخ ها ببندیم، آیا از چالش سیگار کشیدن غافلگیرانه نوجوانان جلوی والدین و انتشار فیلم گسترده آن در پیج شاخ ها باید کبک گونه درمان سر در برف کردن را پیشه کنیم؟
آیا از کنار انتشار گسترده فیلم باد معده ول کردن دخترکان نوجوانمان جلوی پدر و مادر و برادر باید بی اعتنا عبور کنیم؟
امروز عمروعاص های نظام سلطه خسته از بر سر نیزه کردن لباس دختران ایرانی ، روی شاخ های مجازی دست پرورده شما سرمایه گذاری کرده اند و چالش چهارشنبه های بیحجاب را در وسعت بسیار گسترده پیاده سازی می کنند.
اینکه چه شده است که دختران نوجوان ایرانی به دعوت چالشی شاخ ها لبیک گویان در خیابان های کشور جرات کشیدن شلوار از پای پسران نامحرم را جلوی دوربین های موبایل را پیدا کرده اند، خود ریشه در صبحانه های بی محل شما دارد
اعتراف کنیم، ما خود را گول زده ایم که صداوسیمایمان خصوصی نیست و تاسیس تلویزیون خصوصی ممنوع است در حالیکه تریبون رسانه ای بسیار گسترده ای را همچون اینستا در اثنای صبحانه های بی محل مان به دشمن هبه کرده ایم. چه کرده ایم که تعداد پیامک های یک برنامه تلویزیونی در شبکه های سراسری همچون یک، سه و خبر آنقدر اندک است که جرات اعلام تعداد را نداریم ولی شاخ مجازی در یک لایو بالای صدهزار بیننده را به خود جذب می کند و همچون اسبی تروا نسخه های ضد فرهنگی مدنظر اپوزیسیون را برای خیل عظیم مخاطبان از طریق غول رسانه ای اینستا می پیچد
روشنفکری های تان، صبحانه های بی محل تان، ناآگاهی تان همچون تلگرام دوباره بر فضای حریم الکترونیک کشور سایه سیاه خویش را گسترده است. چرا از تصویب یک «نه» بجا دریغ کردید؟ چقدر کارشناسان گلو پاره کردند که اینستا به مراتب از تلگرام و غیره ناپاک تر است ولی شما در وسط این میدان ناپاک صبحانه ها تناول کردید دریغ از آنکه یک «نه» ی بجا در بزنگاه اولیه؛ به مراتب هزینه های پیچیده و سنگین «نه» در زمان منقضی شده حاضر را بر دوش نظام سنگین تحمیل نمی کرد.
دوستان نگاهی به پشت سر بیندازید روزی که ویچت و وایبر و نظایر آن فیلتر شدند چون در بزنگاه اولیه این اقدام انقلابی صورت گرفت دیگر بودن یا نبودن آن محلی از اعراب ندارد ولی اینستاگرام امروز چطور ، به جرات باید اعتراف کرد تقریبا غیر ممکن است. به قول شیخ اجل سعدی:
ای سلیم! آب ز سرچشمه ببند
که چو پر شد نتوان بستن جوی
اکنون دیگر، راهکار، بستن جوی نیست بلکه امروز وظیفه تاریخی اعضای شورای عالی فضای مجازی برخورد با مجریان چالش ها در داخل کشور است. چالش های مجازی هنوز عمر چندانی ندارند. در بزنگاه چالش های مجازی قرار داریم. تا چالش های مجازی، چالش گسترده ای برای نظام و کشور فراهم نکرده باید قانون گذار در اولین فرصت ممکن سکوت قانون را در برابر این پدیده شوم نوظهور بشکند و آنرا با فوریت به جرم مشخص کیفری تبدیل نماید تا در سهل انگاری تاریخی مسئولین، حداقل خانواده های ایرانی خود پا به میدان عمل بگذارند و جلوی این چالش های مجازی را تا چالشی جدی برای فرهنگ و نظام نشده از ریشه بگیرند.