مریم مسعود
تهران- ایرنا- این روزها درگیری فلسطینیان با نیروهای اسرائیلی به سبب طرحهای این رژیم برای الحاق بخشهای تازه ای از کرانه باختری و همچنین مصادره زمینهای نزدیک حرم ابراهیمی در الخلیل افزایشیافته و سبب غلیان خشم مردم فلسطین در هفتادودومین سالگرد «روز نکبت» شده است.
رژیم صهیونیستی که در ۱۶ ماه گذشته به سبب انحلال کابینه و برگزاری سه انتخابات پارلمانی در بحران حاکمیتی بیسابقه به سر می برد، این روزها و همزمان با همه گیری کرونا یک کابینه ائتلافی اضطراری تشکیل دادهاست.
یکی از محورهای مورد توافق بین دو گروه ائتلافی در کابینه جدید، الحاق ۳۰ درصد کرانه باختری بویژه دره رود اردن (غور اردن) است که روند آن از یازدهم تیرماه (اول جولای) آغاز می شود.
از سوی دیگر، بیستوچهارم اردیبهشتماه کمیته اسراییلی «هماهنگکننده امور در کرانه باختری» طرح مصادره زمینهای اطراف مسجد ابراهیمی در الخلیل را با هدف ساخت آسانسوری برای تسهیل تردد صهیونیست ها به این مکان و همچنین شهرکسازی جدید در منطقه تصویب کرد.
این رخدادها با سفر وزیر امورخارجه آمریکا به عنوان همپیمان اصلی رژیم صهیونیستی به فلسطین اشغالی همزمان شده که یکی از دستورکارهای وی پیگیری طرح «معامله قرن» است؛ طرحی که الحاق ۳۰ درصد کرانه باختری، فقط بخشی از آن به شمار میرود.
از سوی دیگر، فلسطینیان هر سال در این روزها که سالگرد «روز نکبت» است، گرد هم میآیند تا اعتراض خود را به ادامه اشغالگری سرزمین خود و آوارگی ۶ میلیون هموطن ابراز کنند.
آغاز اشغالگری
در سال ۱۸۹۶ «تئودور هرتزل» روزنامهنگار مجارستانی ساکن اتریش، مساله مهاجرت یهودیان جهان به فلسطین و جنبش صهیونیسم را مطرح کرد.
در قسمت جنوب غربی قدس کوهی به ارتفاع ۹۰۰ متر از سطح دریا به نام «صهیون» (به معنای کوه خشک و پر آفتاب) قرار دارد. در آنجا حضرت داود و سلیمان علیهماالسلام معابدی ساختند و بعدها مسلمانان آنجا را تکمیل کردند.
هرتزل گفت: همه یهودیان جهان باید اطراف این کوه جمع شوند و همه نقاط فلسطین را بگیرند. از این رو، این نظریه را «صهیونیگرایی» نیز نام دادهاند.
صهیونیسم یعنی گرایش به این طرز فکر که همه یهودیان جهان در سراسر فلسطین دولتی تشکیل دهند. در این شیوه فکری فقط یهودیانی که در این سرزمین زندگی میکنند حق حاکمیت دارند و نه اقوام بومی و ادیان دیگر.
در خلال جنگ اول جهانی به ویژه سال ۱۹۱۶ که جنگ با عثمانیها شدت گرفت دولتهای فرانسه و انگلیس طبق قراردادهای سری ممالک عربی خاورمیانه را تقسیم کردند. دولت انگلیس سرهنگ لورنس معروف به «لورنس عربستان» را که کارمند سازمان جاسوسی بریتانیا بود، به عربستان فرستاد تا «شریف حسین بن علی الهاشمی» و فرزندانش فیصل و عبدالله را به قیام ضدعثمانی و بیرون کردن آن از سرزمینهای عربی بویژه فلسطین وادار کند تا پادشاهی عربستان به شریف حسین داده شود.
فلسطین، عراق و اردن زیر سلطه انگلیس قرار میگرفت و سوریه و لبنان نیز به فرانسه داده میشد. عبدالله فرزند شریف حسین پادشاه تحت سلطه انگلستان در اردن تعیین شد و فیصل نیز باید زیر نظر انگلیس بر عراق حکومت میکرد.
پنجم ژوئن سال ۱۹۱۶ شورش شریف حسین و فرزندانش ضدعثمانی به نام «انقلاب عربی» آغاز شد. سال ۱۹۱۷ عثمانیها در بلاد عربی شکست خوردند.
دوم نوامبر سال ۱۹۱۷ «لرد آرتور بالفور» وزیر خارجه بریتانیا در اعلامیهای اعلام کرد: سرزمین فلسطین تحت نظر انگلیس قرار گرفت و باید هرچه زودتر وسایل مهاجرت یهودیان دنیا به فلسطین فراهم شود.
پس از پایان جنگ اول جهانی در سال ۱۹۱۸ دولت انگلیس به عبدالله و فیصل اطلاع داد در صورتی با پادشاهی شما بر اردن و عراق موافقت خواهیم کرد که با «حیم وایزمن» مسئول مهاجرت یهودیان به فلسطین قراردادی امضا کنید و طبق آن هیچ گونه مزاحمتی برای مهاجرت به فلسطین فراهم نیاورید.
با امضای قرارداد، انگلیس سرزمین فلسطین را تحت سلطه خویش درآورد. «سر هربرت ساموئل» اولین فرماندار انگلیسی فلسطین، به کمک وایزمن بسیاری از یهودیان لهستان، روسیه و آمریکا را به فلسطین فرستاد. همزمان رئیس مجمع یهودیان آمریکا اولین سنگ بنای دانشگاه عبریزبان را در قدس بر زمین نهاد. دو سازمان سری نظامی و پلیسی یهودی به نام «هاگانا» ارتش سری یهود و «ایرگون» سازمان تروریستی یهود تحت ریاست «مناخیم بگین» به روستاها حمله میبردند و مردم را میکشتند تا مهاجران جدید را جایگزین کنند (۱).
آن زمان شماری از مجامع غیرصهیونیستی یهودی آمریکا در مخالفت با این کشتار اعلام کردند: فرق یهودیان با ادیان دیگر در مذهب است نه در ملیت. یهودیان هر جا هستند باید با مردمان محلی همرنگ شوند نه اینکه مانند فلسطین بخواهند به زور اسلحه ساکنان و مسلمان آنجا را مطیع خود سازند (۲).
بر اثر ادامه این آدمکشیها در روستاهای فلسطینی که با حمایت فرمانداران انگلیسی و به وسیله ارتش سری یهود انجام میشد، قیامهای مردمی فلسطینیان آغاز شد.
«شیخ عزالدین قسام» یک وکیل سوریالاصل متولد لاذقیه بود که مبارزه خود را از حیفا آغاز کرد و در سال ۱۹۳۲ حزب استقلال را تشکیل داد اما عاقبت در یک مبارزه مسلحانه در سال ۱۹۳۵ به همراه دو تن از همسنگران خود شهید شد. پس از او «عبدالقادر حسینی» راهش را ادامه داد که او نیز برای فلسطین جان باخت.
پس از شروع جنگ جهانی دوم «بن گوریون» مسئول مهاجرت یهودیان از اروپا به فلسطین شد.
در سال ۱۹۴۵ که جنگ به پایان رسید یهودیان اعلام کردند «آیشمن عضو سازمان گشتاپو آلمان ۶ میلیون یهودی را در کورههای آدمسوزی کشته است.»
«روژه گارودی» نویسنده و تاریخشناس فرانسوی آمارها را اغراقآمیز میداند؛ به تحلیل وی، در ابتدای قرن بیستم کل یهودیان جهان ۱۸ میلیون بودند و در آن زمان در فاصله دو جنگ جهانی یعنی سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۹ کل جمعیت یهودیان دنیا آنقدر نبود که بعد از مهاجرت بزرگ یهودیان در سال ۱۹۳۳ از آلمان و سایر کشورهای اروپایی به آمریکا فقط ۶ میلیون نفر از آنان به دستور هیتلر به دست آیشمن به کورههای آدمسوزی سپرده شده باشند.
وی میافزاید: سازمانهای صهیونیستی جهان اینگونه آمارها را با هدف مظلومنمایی و جلب کمکهای رئیسجمهوری آمریکا برای مهاجرت یهودیان دنیا به فلسطین ارائه کردهاند.
استفاده از ترور برای تشکیل اسرائیل
مناخیم بگین برای جلب نظر دولتهای بزرگ به یک عمل تروریستی در بیتالمقدس دست زد.
بیست و دوم فوریه سال ۱۹۴۶ عوامل او هتل داود در بیتالمقدس را که بعضی از مهمانان آن، انگلیسی و یهودی بودند به آتش کشید که در نتیجه آن ۹۱ نفر کشته و عده بسیار زیادی مجروح شدند. سازمان ارتش سری صهیونیستی شایع کرد این آتشسوزی کار اعراب بوده است. دولت انگلیس نیز به سازمان ملل ابلاغ کرد سلطه خود را از فلسطین برمیدارد. سپس ارتش انگلیس سلاحهای خود را در اختیار ارتش سری صهیونیست قرار داد و خاک فلسطین را در عمل به صهیونیستها سپرد.
بیست و نهم نوامبر ۱۹۴۷ شورای امنیت سازمان ملل متحد به تقسیم فلسطین به دو منطقه مسلمان و یهودی رای داد. به این ترتیب رژیم اسرائیل متولد شد. در این تقسیم بندی فقط شهرهای کرانه غربی رود اردن مانند جنین، الخلیل، نابلس، قلقلیا، رامالله، بیت لحم و بخش شرقی بیتالمقدس سهم اردن شد اما بخش غربی بیتالمقدس تا کرانههای دریای مدیترانه به یهودیان رسید. نوار غزه نیز سهم «فاروق» پادشاه مصر شد.
پس از تولد رژیم اسرائیل کشتار مردم روستاهای فلسطین افزایش یافت. به دستور «مناخیم بگین» نیروهای هاگانا صبح دهم آوریل ۱۹۴۸ به روستای «دیریاسین» در غرب قدس حمله بردند و حدود ۲۰۰ نفر شامل زنان، کودکان و افراد مسن را کشتند. این فاجعه تکاندهنده به عنوان «مذبحه دیریاسین» در تاریخ ثبت شد. از آن روز سیل آوارگان فلسطینی به کشورهای عربی بویژه اردن و سوریه سرازیر شد.
بعد از این واقعه بین اعراب و رژیم جدید اسرائیل جنگ درگرفت. خندهدار اینکه فرمانده جبهه شرقی یعنی ارتش اردن برعهده «جان باگوت گلوب» یک سرهنگ انگلیسی بود که نمیخواست با اسرائیل بجنگد. در جبهه غربی نیز افسران مصری نتوانستند به نبرد ادامه دهند زیرا «فاروق» پادشاه مصر دستنشانده انگلیس بود و کمک نکرد. در نتیجه اعراب شکست خوردند.
گفته شد آن زمان «عبدالله» پادشاه اردن، مخفیانه با رژیم تلآویو تماس گرفته است و به همین دلیل بعدها نیروهای هوادار «حاج امین الحسینی» روحانی بزرگ فلسطین، وی را ترور کردند.
پانزدهم ماه می ۱۹۴۸ برابر با بیست و چهارم اردیبهشت سال ۱۳۲۷ خورشیدی حدود ۸۰۰ هزار فلسطینی از سرزمین خود آواره شدند زیرا اشغالگران صهیونیست به ۷۷۴ روستا و شهر فلسطینی یورش بردند و ۱۵ هزار غیرنظامی مسلمان و مسیحی را به خاک و خون کشیدند و حدود ۸۰ درصد از خاک فلسطین را اشغال کردند. به این ترتیب «یوم النکبه» به معنای روز آغاز مصیبت فلسطینیان پدید آمد.
روز نکبت برای صهیونیستها نماد تاسیس اسرائیل و برای فلسطینیان نماد اخراج اجباری و نابودی بافت اجتماعی و فرهنگی بهشمار میرود.
بر پایه تازهترین اعلام سازمان مرکزی آمار فلسطین، شمار فلسطینیان سراسر جهان از روز نکبت تاکنون ۹ برابر شده و به ۱۳ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر رسیده است اما فقط نیمی از آنان (۶ میلیون و ۶۴۰ هزار نفر) در فلسطین زندگی میکنند.
از این میزان یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در بخشهای اشغالی ۱۹۴۸ ساکنند. شمار فلسطینیان در کرانه باختری سه میلیون و ۲۰ هزار نفر است. جمعیت در نوار غزه دو میلیون و ۲۰ هزار نفر برآورد میشود و ۴۵۷ هزار نفر نیز در شهر قدس حضور دارند.
بنابراین جمعیت مهاجران فلسطینی در سراسر دنیا حدود ۶ میلیون نفر است (۳).