اعضای باند جاعل عناوین پزشکی که با سوءاستفاده از مجوز یک متخصص زنان و زایمان به شکل غیر قانونی اقدام به فعالیت مجرمانه میکردند، دستگیر شدند.
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، اعضای این باند که ۷ زن و یک مرد بودند با سوءاستفاده از مجوز یک متخصص زنان و زایمان به شکل غیرقانونی سقط جنین و معامله زیرزمینی نوزاد انجام میدادند.
آنها مشتریان خود را از میان خانوادههایی پیدا میکردند که فرزند نداشتند.
فروشندگان نوزاد نیز خانوادههای بدسرپرست، زنان بیوه و افرادی بودند که بهصورت نامشروع صاحب فرزند شده بودند.
بررسی این پرونده نشان داد سرکرده باند یک خانم دکتر متخصص زنان و زایمان بود که بهدلیل اقدامات غیرقانونی از کار تعلیق شده بود.
وی با همدستی یک پرستار، پیک موتوری رستوران و یک زن خانه دار باندی تشکیل داد که از مرحله شناسایی تا تحویل شناسنامه نوزاد هر کدام وظیفهای را بر عهده داشتند.
براساس اظهارات شاکیان، مشتریهای این باند پس از مراجعه به مطب پزشک زنان و زایمان، پس از امضای توافقنامهای به طبقه بالایی مطب هدایت شده و تحت سقط یا زایمان غیرقانونی قرار میگرفتند.
فعالیت این باند خلافکار زمانی تحت و اطلاعاتی قرار گرفت که یک زن باردار بهدلیل دخالت یکی از اعضای باند در روند زایمانش، فرزند خود را از دست داد. با شکایت ازاین باند خلافکار، کارآگاهان تحقیقات گستردهای را آغاز کردند و پرده از راز فعالیت مجرمانه آنها برداشته شد.
یکی از مشتریان این باند، زن جوان معتادی بود که از شوهر موقتش باردار شده بود. این زن که شرایط مالی بدی داشت و با مادرش تنها زندگی میکرد، پس از متواری شدن همسرصیغهایش، قراردادی با سرکرده این باند خرید و فروش نوزاد بسته بود تا در ازای انجام زایمان بچه را نزد خود نگه دارند، اما وی پس از زایمان متواری شد.
این باند نیز کودک را به خانوادهای سپرده و از آنها پول گرفته بودند. مادربزرگ کودک که متوجه موضوع شده بود، با حضور در مطب سرکرده باند از آنها خواسته بود با پرداخت هزینه میلیونی درمان دندانهای دختر معتادش، نوهاش را از او بخرند. این معامله انجام شد، اما با آغاز تحقیقات پلیس در این پرونده، نوزاد از خانواده دوم تحویل گرفته شده و به بهزیستی انتقال یافت.
در ادامه رسیدگی و انجام تحقیقات تکمیلی، پروندهای در دادسرای ناحیه ۱۹ تهران (جرایم پزشکی و دارویی) تشکیل شد.
بازجوییها در شرایطی ادامه داشت که اعضای رده پایین باند با وجود مدارک مستند، ارتباط با سرکردهها را تکذیب میکردند و مدعی بودند تنها با دریافت مبالغی جزئی واسطهای برای انجام دستورات خانم دکتر بودند. با وجود این انکارها کیفرخواست پرونده برای هر ۸ متهم به اتهام خرید و فروش غیرقانونی نوزاد، سقط غیرمجاز جنین و… صادر شد و برای رسیدگی در اختیار شعبه ۱۰۳۴ دادگاه کیفری ۲ (مجتمع شهید قدوسی) به ریاست قاضی محبوب افراسیاب قرار گرفت.
قاضی این پرونده پس از بررسی مدارک و اظهارات متهمان و شاکیان پرونده، ۵ عضو اصلی باند را به پرداخت جریمه نقدی و ۲۵ سال حبس تعزیری و دیگر همدستانشان را نیز به پرداخت جریمه محکوم کرد.
منبع: ایران
داستان زنی که ۳۰ سال با هر مصیبتی زندگی ساخت و حالا برای پایان همان زندگی به کلانتری مشهد مراجعه کرده است .
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، ۳۰سال تمام عاشقانه در کنار همسرم تلاش کردم تا وضعیت اقتصادی زندگی مان بهتر شود این درحالی بود که ۲۰ سال از ازدواج مان می گذشت اما فرزندی نداشتیم با وجود این روزی در جریان وجود یک هوو در زندگی مشترکم قرار گرفتم که دیگر …
زن ۴۵ ساله گفت: ۱۴ ساله بودم که پای سفره عقد نشستم و بعد از یک سال دوران نامزدی پا به خانه بخت گذاشتم. مادرم به من آموخته بود که در مسیر زندگی باید همراه و شریک شوهرم باشم و غم ها و شادی هایمان را با هم تقسیم کنیم من هم با عشق و علاقه برای رسیدن به سعادت و خوشبختی دوشادوش او حرکت می کردم.
وقتی مراسم جهازکشان به پایان رسید همسرم از من خواست از جهیزیه ام استفاده نکنم او می گفت داشتن یک منزل نقلی از همه چیز مهم تر است به همین دلیل همه جهیزیه ام را فروخت و با پول آن قطعه زمینی در حاشیه شهر خرید.
چند روز بعد هم با کمک های خانواده ام شروع به ساخت آن زمین کردیم درحالی که من هم چادرم را به کمرم بستم و با سطل خاک ها را از چاه بیرون می کشیدم یا با فرغون مصالح ساختمانی حمل می کردم خلاصه با هر بدبختی بود در کنار یکدیگر و با عشق و علاقه سقفی برای زندگی مشترک مان ساختیم ولی طولی نکشید که همسرم آن خانه را به بهای خوبی فروخت و با سرمایه آن چند خانه دیگر خرید و فروش کرد تا این که اوضاع اقتصادی ما روبه راه شد.
در این سال ها از رفتن به بسیاری از مراسم خانوادگی و فامیلی خودداری می کردم تا در خرج و مخارج زندگی صرفه جویی کنم. با آن که معالجات پزشکی درباره همسرم نتیجه بخش نبود و ما با گذشت سال ها از زندگی مشترک صاحب فرزندی نشده بودیم اما این موضوع هیچ گاه علاقه من به او را کم نکرد تا این که بالاخره با گذشت ۲۰ سال از این ماجرا خداوند پسر زیبایی را به ما عنایت کرد ولی من رنگ شادی و خوشحالی را در چهره همسرم ندیدم.
ابتدا فکر می کردم همسرم در این سن و سال حال و حوصله نگهداری از یک فرزند خردسال را در خانه ندارد اما رفتار او به کلی تغییر کرده بود با هر بهانه ای منزل را ترک می کرد و به من هم اجازه رفت و آمد با خانواده ام را نمی داد. روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که پسرم به سن پنج سالگی رسید. آن زمان بود که فهمیدم همسرم زن دیگری را به عقد موقت خودش درآورده است. آن جا بود که قلبم شکست و این گذشته پر فراز و نشیب مانند فیلمی از مقابل چشمانم عبور کرد.
همسرم قول داد به زودی مدت عقد موقت به پایان می رسد و او را طلاق می دهد اما نه تنها این گونه نشد بلکه او مرا از نظر نفقه و هزینه های زندگی در تنگنا قرار داد تا با بخشیدن حق و حقوقم از او طلاق بگیرم اکنون نیز نه تنها مرا مورد شکنجه های روحی و جسمی قرار می دهد تا با همسر صیغه ای اش به خارج از کشور برود بلکه مدام از شیوه های خودکشی نزد من سخن می گوید که متاسفانه من هم برای فرار از این شرایط سخت چند بار این اشتباه بزرگ را مرتکب شدم ولی به لطف خدا زنده ماندم تا این اشتباهات را جبران کنم. از سوی دیگر هم همسرم برای ساکت کردن من مدعی است منزل مسکونی را به نام من سند می زند در حالی که می دانم دروغ می گوید و اسفند ۱۳۹۷ درحالی مهر طلاق بر شناسنامه ام می خورد که اسفند ۱۳۶۸ مهر ازدواج بر آن جا خوش کرد.
سرهنگ کاظمی از دستگیری پسر جوانی خبر داد که با تهدید اقدام به آزار و اذیت دختر نوجوان کرده است.
به گزارش خبرنگار حوزه حوادث و انتظامیگروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، سرهنگ تورج کاظمی رئیس پلیس فتا تهران بزرگ اظهار کرد: روز ۲۰ دی ماه سال جاری فردی با حضور در اداره پلیس فتای تهران از ماجرای شومی که برای دخترش رقم خورده بود پرده برداشت.
وی افزود: شاکی در اظهاراتش عنوان کرد که دخترم چندی قبل در یکی از کانالهای تلگرامی با پسر جوانی که محسن نام دارد آشنا شده و بعد از اعتمادسازی دخترم را از خانهمان در منطقه جیحون بیرون کشید تا همدیگر را در خیابان ملاقات کنند.
سرهنگ کاظمی تصریح کرد: ماموران در تحقیق از پدر دختر ۱۴ ساله متوجه شدند که پسر جوان پس از قرار خیابانی که با دختر نوجوان داشته به بهانهای او را به خانهشان در منطقه جنتآباد کشیده و سپس با تهدید اقدام به آزار و اذیت دختر نوجوان کرده است.
وی افزود: در تحقیقات پلیس مشخص شد که پسر فریبکار که از این اقدام شومش فیلمبرداری کرده پس از رهایی دختر ۱۴ ساله یک فیلم از صحنههای آزار و اذیتش برای این دختر ارسال کرده و با تهدید اقدام به اخاذی از او کرده است.
سرهنگ کاظمی اضافه کرد: دختر نوجوان نیز از ترس آبرویش و با توجه به تهدیدهای محسن در چند مرحله اقدام به سرقت طلاهای مادرش کرده، اما وقتی متوجه میشود این اخاذیها و تهدیدها پایانی ندارد برای رهایی از تهدیدهای پسر جوان از پدرش کمک خواسته است.
وی افزود: ماموران پلیس فتا تهران در تحقیقات پیبردند که دختر نوجوان در مجموع ۱۸۰ گرم طلا از مادرش به سرقت برده و در اختیار پسر جوان قرار داده است.
رییس پلیس فتا پایتخت: کارشناسان پلیس فتا تهران با توجه به شماره تلفن پسر جوان موفق به شناسایی خانه محسن در منطقه جنت آباد شدند و روز شنبه ۲۹ دی ماه در عملیاتی غافلگیرانه این جوان دستگیر شد.
وی افزود: پسر جوان ابتدا خود را بیگناه معرفی کرد، اما وقتی ماموران در بررسی گوشی موبایل وی فیلم صحنه تجاوز به دختر نوجوان را کشف کردند به ناچار لب به سخن باز کرد.
سرهنگ کاظمی خاطرنشان کرد: محسن ۱۹ ساله پس از اعتراف به اقدام شومش برای سیرمراحل قانونی در اختیار مقام قضایی قرار گرفته است.
انتهای پیام/
فروشنده لوازم خانگی که قصد تصاحب خانه خانم مدیرعامل را داشت با همدستی زن جوانی نقشه شومی را طراحی و اجرا کرد.
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، چند روز قبل و با شکایت زن میانسالی که مدیر عامل یک شرکت خصوصی بود، پروندهای در اداره شانزدهم پلیس آگاهی پایتخت تشکیل شد. خانم مدیر عامل در تحقیقات گفت: به غیر از آنکه مدیرعامل شرکت خصوصی هستم، با کمک چند نفر برای دختران جوان دم بخت جهیزیه تهیه میکنیم. چند باری برای تهیه جهیزیه به مغازه لوازم خانگی رفتم که مرد میانسالی به نام سهراب صاحب آن بود. همیشه به سهراب میگفتم که وسایلی را برای جهیزیه عروس به من بدهد که به روز باشد.
او ادامه داد: حدود یک ماه قبل سهراب با من تماس گرفت و گفت: اجناس جدیدی با قیمتی مناسب آورده است. او پیشنهاد داد که برای دیدن اجناس به انبارش بروم. با سهراب در محلی قرار گذاشتم و او به همراه زن جوانی به دنبالم آمدند. در راه زن جوان که فرشته نام داشت به من آبمیوه تعارف کرد، اما بعد از خوردن آبمیوه از هوش رفتم. زمانی که به هوش آمدم خودم را داخل خانهای دیدم و سهراب و فرشته هم آنجا بودند.
تهدید برای انتشار فیلم
شاکی ادامه داد: زمانی که به هوش آمدم سهراب به من فیلمی نشان داد. آن موقع فهمیدم وقتی من بیهوش بودم از من فیلم غیر اخلاقی گرفته بودند. سهراب تهدید کرد که اگر آنچه میخواهد در اختیارش قرار ندهم، فیلم را در فضای مجازی منتشر میکند. من آدم آبروداری هستم و حتی نمیخواستم خانوادهام از این ماجرا با خبر شوند. به همین دلیل به خواسته او تن دادم و طبق خواسته سهراب، سه دانگ از خانهام را در شمال تهران قولنامهای به نام او کردم. یک دسته چک کامل را نیز سفید امضا کرده و چند سفته هم امضا کردم و به او دادم. زن میانسال گفت: بعد از آن، سهراب و زن جوان چشمهای مرا بستند و سوار ماشین کرده و در محل خلوتی رها کردند. از آن روز چیزی به کسی نگفتم و سهراب هم چکهای سفید امضای مرا در بازار خرج میکرد. اما چکها که تمام شد تماسهای تهدیدآمیز او دوباره شروع شد. میدانستم که اگر به او پول بدهم این اخاذی ادامه خواهد یافت.
شکایت از مرد شیاد
شاکی که بهناز نام داشت ادامه داد: بالاخره دلم را به دریا زدم و موضوع را با خواهرم بهنوش در میان گذاشتم. او هم پیشنهاد داد که دیگر به تهدیدهای او توجه نکنم. اما زمانی که قرار بود با خواهرم به دادسرا بیایم و شکایت کنیم سهراب همان فیلم را برای همسرم فرستاد و او را تهدید کرده بود که اگر به خواستهاش تن ندهیم فیلم را در فضای مجازی منتشر میکند. همسرم با دیدن فیلم به سراغم آمد و زمانی که ماجرا را فهمید او هم مرا تشویق کرد که از سهراب و همدستش شکایت کنیم.
دستگیری در محل قرار
به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران بررسیها برای دستگیری سهراب و فرشته ادامه یافت. اما زمانی که مأموران به مغازه سهراب رفتند، مشخص شد که مرد میانسال مغازه را تخلیه کرده و صاحب مغازه آن را به شخص دیگری اجاره داده است.
در ادامه تحقیقات خواهر مدیر عامل به شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران رفت و او هم از سهراب شکایت کرد. او گفت: دیروز سهراب با من تماس گرفت و گفت: میداند که خواهرم از او شکایت کرده است. او به من گفت: خواهرم را راضی کنم تا از شکایتش صرفنظر کند در غیر این صورت همان بلایی که سر خواهرم آورده سر من میآورد. با شکایت زن جوان، مأموران پلیس آموزشهای لازم را به بهنوش داده و زن جوان با سهراب قرار ساختگی گذاشت.
زمانی که بهنوش به محل قرار رفت، مأموران به صورت نامحسوس محل را زیر نظر گرفته و بدین ترتیب سهراب و همدستش بازداشت شدند. سهراب در تحقیقات اولیه منکر ماجرا شد و گفت: خانم مدیر عامل دروغ گفته است. فیلمی هم که برای شوهر او ارسال شده من نفرستادم. چکها و سه دانگ ملکی هم که از سوی شاکی به نام من شده به خاطر مراودههای مالی بوده است که باهم داشتیم. خانم مدیر عامل با گران شدن ملک، از معاملهای که کرده بود پشیمان شده و چنین سناریویی را مطرح کرده است. فرشته نیز منکر ماجرا شد و مدعی بود که در این ماجرا نقشی نداشته و مدتی است که به خاطر اختلافاتی که با سهراب داشته به دوستیشان پایان داده است.
به دستور بازپرس جنایی فروشنده لوازم خانگی و همدستش بازداشت شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
منبع: ایران