یادداشت امروز / آثار اسراف در زندگی از دیدگاه اسلام
اولین و مهمترین اثر منفی اسراف از نگاه اسلام، محرومیت است. این محرومیت می تواند در حوزۀ مسائل اقتصادی و فقر مادی و یا محرومیت از هدایت الهی باشد.
حضرت علی(ع) در وسائلالشیعه می فرمایند: «اقتصاد و میانه روی باعث توانگری و اسراف و ولخرجی مایه فقر و تنگدستی است.» و یا خداوند در آیۀ ۲۵ سورۀ مومنون آورده: «همانا خداوند، انسان اسرافکار و دروغگو را هدایت نمیکند.»
در تاریخ اسلام، همواره یکی از مهمترین عواملی که در سقوط حکومتها و تمدنها، موثر شناخته شده است، مسالۀ اسراف و تبذیر است؛ چرا که اسراف و زیاده روی در بهره برداری از نعمتها و امکانات، سبب تباهی آنها و از بین رفتنشان می شود و در نهایت جامعه را فقیر و محروم می سازد. خداوند در آیات ۱۵۱ و ۱۵۲ سورۀ شعرا درخصوص گروه اسرافکاران میفرماید: «و فرمان اسرافکاران را مپذیر» و «اینها که در زمین فساد میکنند و به اصلاح حال مردمان نمیپردازند.» و در جای دیگری دربارۀ اسرافکاران مثالی ذکر کرده و فرموده است: «منطقه آبادی را که امن و آرام و مطمئن بوده و همواره روزی اش بهطور فراوان از هر مکانی فرا میرسید، اما نعمت خدا را کفران کردند و خداوند به سبب اعمالی که انجام میدادند لباس گرسنگی و ترس را در اندامشان پوشانید.»
طبق روایات و آیات متعدد، اسراف، برای آدمی، عذاب دنیوی و اخروی به همراه دارد. اسراف در دین اسلام از گناهان کبیره است.
مرحوم علامه طباطبایی در اینباره، در کتاب المیزان فرموده: «کسی که همهچیزش از آن خداوند است، اگر او را فراموش کند، در حقیقت از مسیر اعتدال و حق خارج شده و چنین فردی اسرافکار و متجاوز است. لذا خداوند آنان را به عذاب شدید و دردناک دنیوی مبتلا میکند.» نباید از یاد برد که اسراف، سبب قساوت قلب، ضعف ایمان، فساد، عادت به گناه و فراموش کردن بندگی خداوند می شود. برای مثال پیامبر دربارۀ اسراف در خوردن میفرمایند: «از پرخوری بپرهیزید که اعضای بدن را در اطاعت خداوند تنبل میسازد.»
از دیگر آثار زیانبار اسراف، درماندگی و پشیمانی است. زمانیکه انسان با اسراف و زیاده روی، سبب تباهی اموال و مواهب زندگی می شود، به حسرت دچار خواهد شد. خداوند در آیۀ ۲۹ سورۀ اسرا میفرماید: «نه هرگز دست خود را در احسان به خلق، محکم بستهدار و نه بسیار باز و گشاده، که هرکدام کنی به نکوهش و حسرت خواهی نشست.» و در جای دیگری حضرت علی(ع) فرموده اند: یعنی: «هرکه خوراکش زیاد باشد، سلامتیاش کم باشد، بار زندگی بر دوش او سنگین شود.»
بیشک این موارد، انحصاری نیستند و عوامل پدیدآورندۀ اسراف و همچنین آثار منفی و زیانبار آن بر زندگی فردی و اجتماعی بشر، بسیار گستردهتر است و بررسی تمام این موارد و مسائل در اینجا، نمیگنجد.
یادداشت امروز / حجاب ، مرزبان عفاف است
برخی روز ها تاریخی می شوند و برخی تا بلندای تاریخ سازی هم می روند. این روزها همزادهای زمینی و مکانی هم دارند؛ مکان هایی که تاریخی می شوند و بالاتر؛ تاریخ ساز می شوند درست مثل همین روزی که به نام حجاب و عفاف، ثبت تاریخ شده است و مثل محل تولد این روز که یک مسجد بود؛ یک مسجد به مثابه یک تاریخ، شاید بتوان از مسجد گوهر شاد چنین یاد کرد تا بتوان به نقش ممتاز آن هم در تاریخ سازی و هم در حراست از یک واجب الهی پرداخت. واجبی که هم در ساحت امر به معروف مطرح است و هم در عرصه نهی از منکر پرچم را به دوش می کشد. واجبی به نام بلند حجاب دینی که باز هم «فردی» است و تکلیف فردا فرد بانوان و هم وظیفه ای است «اجتماعی» که جامعه را در شئون دینی ،صاحب جایگاه می کند. واجبی که در منظومه احکام فقهی اسلام قابل تعریف است و هم در دایره رسم الخط اخلاقی دین جایگاهی درخور دارد.
واجبی که در شمار «حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرام محمد حرام الی یوم القیامه» حکمی همیشگی دارد؛ حفظ حجاب ، واجب است تا قیامت و پرده دری و حیا شکنی و کشف حجاب، حرام است تا قیامت. باری حجاب و مسجد گوهر شاد چنان در هم گره خورده است که تقویم ها و تاریخ نویس ها هم هردو را کنار هم می نشانند چه «قیام حجاب» در «مسجد گوهر شاد» با خون همواره در جوشش صدها نفر درهم تنیده شده است و نام بردن از یکی نام، دیگری را هم به ذهن می آورد.
ظرف مسجد گوهر شاد برای مظروف حجاب که هردو نیز از تقدس برخوردارند در نگاه تاریخ هم مانایی یافته است. خون شهدا- که خود زندگان جاویدند- نیز این جاودانگی را امضا کرده است و این می طلبد تا امروز و فردا و فرداهایی که در راهند نیز پای در همان راه بگذارند که با چراغ شهادت روشن است و روشن هم می ماند چه این چراغ همان فرمان حق است و چراغ حق نیز هم و کسی را توان خاموشی آن نیست چه خود خداوند فرموده است»…والله متم نوره ولو کره الکافرون».
آری باید در پرتو این چراغ حرکت کرد و در جاده دین راه پیمود تا به مقصد رسید. این هم می طلبد تا فراز های بلندی چون ماجرای «جهاد حجاب» در گوهر شاد را زنده نگهداریم و این ،جامعه ما را زنده نگه می دارد. جامعه که زنده بود،زندگی هم در قالب حیات طیبه قابل تعریف خواهد بود.حیات طیبه ای که حق ماست. حق مسلم ما. فکر می کنم یکی از قدم های بلندی که می توانیم در این راستا بر داریم «احیای امر حجاب» است که «احیای امر دین و امامت» است و در شمول دعای رحمت امام رضا(ع) برای احیا گران امر امامت قرار می گیرد.امری که به احیا و توسعه حیای اجتماعی هم می انجامد و زندگی ها را قوام می بخشد….