اسامی شهدا و مصدومان حادثه هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ اعلام شد
روابط عمومی ارتش جمهوری اسلامی با اعلام اسامی شهدا و مصدومان سانحه هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ اعلام کرد: در این حادثه ۱۳ نفر از کارکنان این نیرو و دو نفر از کارکنان سازمان گوشت، به فیض شهادت نائل آمدند.
امیر سرتیپ دوم شاهین تقیخانی اظهار داشت: صبح امروز یک فروند هواپیمای باربری بوئینگ ۷۰۷ نیروی هوایی ارتش که دارای محموله گوشت برای اجرای طرح مردم یاری و در راستای کمک به اقتصاد کشور از مبدأ بیشکک پایتخت کشور قرقیزستان عازم کشورمان بود، دچار حادثه شد و اقدام به فرود اضطراری در فرودگاه فتح استان البرز کرد که در هنگام فرود از باند خارج و پس از برخورد با دیوار انتهایی باند دچار آتشسوزی شد.
وی افزود: در این سانحه ۱۳ نفر از کارکنان این نیرو به فیض شهادت نایل آمدند و مهندس پرواز این پرواز مجروح شده و به یکی از بیمارستانهای استان البرز منتقل و بستری شده است.
سخنگوی ارتش جمهوری اسلامی ایران خاطرنشان کرد: این پرواز در ادامه سلسله اقدامات ارتش و بهویژه نیروی هوایی ارتش در اجرای طرحهای مداوم مردم یاری و کمک به اقتصاد کشور انجام شده است و بدون شک دلاورمردان و شهدای عزیز این سانحه در جایگاه شهدا و قهرمانان هشت سال دفاع مقدس قرار دارند.
بر اساس این گزارش، در حادثه امروز امیر سرتیپ دوم غفور قجاوند فرمانده سابق تیپ پشتیبانی شهید لشکری، سرهنگ جواد سلیمانی، سرهنگ محمد باقر ندری، سرهنگ محمد عبدلی، سرهنگ دوم عزیز علیزاده، سروان داود ذوالفقاری، سروان علی افروغ، ستوانیکم محمد رضا طاهری، ستوانیکم مصطفی محمودی، ستوانیکم سعید قاسمی، ستوانیکم جواد مرادی، ستوانیکم حمید رضا لطفیان و کارمند فریدون شیخی، (شاکر آجرلو و مریم زارعی نژاد از شهدای غیر نظامی) به فیض شهادت رسیدند و سرهنگ فرشاد مهدوی قلعه مجروح شده است
رئیس پلیس فتای تهران از دستگیری پسر جوانی که با فریب دادن یک دختر نوجوان با فیلمبرداری از یک رابطه شوم اقدام به اخاذی میلیونی کرده بود، خبر داد.
به گزارش خبرگزاری مهر، سرهنگ تورج کاظمی رییس پلیس فتا تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: چندی قبل دختر ۱۷ سالهای با حضور در اداره پلیس فتای تهران بزرگ از گرفتار شدن در دام سیاه جوان شیطان صفتی خبر داد و تیمی از ماموران برای تحقیقات پلیسی وارد عمل شدند.
دختر نوجوان در تحقیقات پلیسی به ماموران گفت: چندی قبل با پسر جوانی که دانیال نام دارد در شبکه اینترنتی اینستاگرام آشنا شدم و هر روز با هم از طریق همین کانال اجتماعی در ارتباط بودم تا اینکه او پس اعتماد سازی پیشنهاد داد تا همدیگر را ملاقات کنیم.
وی افزود: دانیال ابتدا خواست تا برای دیدنش به خانهشان بروم که نپذیرفتم اما اصرارها و چربزبانیهای پسر جوان باعث شد تا پیشنهادش را بپذیرم و پای در خانه دانیال گذاشتم.
ناهید ادامه داد: پس از اینکه وارد خانه دانیال شدم همه چیز آرام به نظر میرسید اما ناگهان پسر جوان شروع به کتک کاری من کرد و با تهدید نقشه شومش را به اجرا گذاشت. وقتی به خانه بازگشتم از ترس آبرویم به کسی حرفی نزدم تا اینکه پسر جوان یک فیلم از صحنههای شومی که با من داشت را برایم ارسال کرد و تهدید کرد اگر برایش پول تهیه نکنم اقدام به انتشار فیلم در شبکه های مجازی میکند.
دختر نوجوان گفت: میترسیدم به پلیس مراجعه کنم چون دانیال مرا تهدید کرده بود اگر شکایت کنم فیلم را پخش می کند به همین خاطر مجبور شدم النگوی طلایم را به قیمت ۷ میلیون تومان بفروشم و در اختیار پسر جوان قرار دادم. چند روزی گذشت اما پسر جوان دوباره با تهدید به انتشار فیلم سیاه از من خواست تا برایش پول تهیه کنم و میخواست به این رابطه شیطانی ادامه دهم که دیگر راهی جز کمک از پلیس پیش روی خودم ندیدم.
سرهنگ تورج کاظمی رییس پلیس فتا تهران در ادامه گفت: ماموران پلیس فتای تهران با توجه به حساسیت موضوع به صورت ویژه عملیات ردیابی پسر جوان را در دستور کار خود قرار دادند و خیلی زود مخفیگاه این جوان ۲۵ ساله شناسایی شد.
وی ادامه داد: ماموران روز ۱۹ دی ماه در عملیاتی غافلگیرانه موفق به دستگیری دانیال در مخفیگاهش شدند و پسر جوان در اعترافاتش عنوان کرد که روز حادثه، گوشی موبایل را برای اخاذی و ادامه رابطه در خانه جاسازی کرده بود و از همه اتفاقات فیلمبرداری کرده.
سرهنگ کاظمی در پایان گفت: متهم برای سیر مراحل قانونی در اختیار مقام قضایی قرار گرفته است.
دو همکلاسی دوران کودکی پس از ۵۷ سال در سن ۷۰ سالگی با هم ازدواج کردند.
«باربارا و کورتیس» درسال ۱۹۶۱ با هم در دبیرستان کانکتیکات امریکا همکلاسی بوده و قصد داشتند تا با یکدیگر ازدواج کنند اما سرنوشت آنها را از هم جدا کرده بود.
کورتیس بهدلیل مرگ پدرش مجبور به پذیرفتن سرپرستی برادرانش شده و کانکتیکات را ترک کرده و نیروهای قویتر باعث جدایی این زوج عاشق شده است. اکنون این دو پس از سالها جدایی یکدیگر را ملاقات و تصمیم گرفتند باقی عمر را با یکدیگر سپری کنند.
این دو میگویند هرگز همدیگر را فراموش نکرده و از عشقشان کم نشده است.
زن معتاد که از زندگی با شوهر شیشهای خسته شده بود برای آنکه دختر کوچکش به سرنوشت او دچار نشود دست به اقدامی جنونآمیز زد.
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، زن جوان هنوز باورش نشده دستبند آهنی که دور دستانش گره خورده مجازات خطای جبرانناپذیری است که مرتکب شده، ترلان نگاه سرد و بیروحش را به دیوار دوخت و گفت: «زودتر مرا اعدام کنید. میخواهم پیش دخترم بروم.» آنقدر در مرگ دخترش بر سر و صورت کوبیده و گریه و زاری کرده بود که چهره و چشمانش به رنگ خون شده بود.
سن شناسنامهاش عدد ۳۰ را نشان میدهد. اما چهره در هم شکستهاش نشان از مصیبتهایی داشت که در این سالهای نه چندان طولانی بر سرش آوار شده بود.
از یادآوری گذشته فراری بود. اما چارهای نداشت و باید داستان تلخ زندگیاش را بار دیگر مرور میکرد: «تا وقتی پدر و مادر بالای سرمان بودند، من و برادر بزرگترم خوشبختترین آدمهای روی زمین بودیم. اما اوضاع از آن روزی که پدرم ناگهان جان باخت و مادرم نیز بیمار شد و در کمتر از چند ماه از دنیا رفت برای ما هر روز بدتر شد. برادرم فقط ۱۰ سال داشت، اما با همان قد و قامت کوچکش همه جا پشتیبانم بود و لحظهای تنهایم نمیگذاشت.
قول داده بود نگذارد آب در دلم تکان بخورد. ولی حرف و حدیث مردم باعث شد عمویم ما را به زور پیش خودش ببرد. شاید همان روز که پا به خانه عمویم گذاشتم، بدبختی روی زندگیام سایه انداخت. عمویم معتاد و مواد فروش بود. وقتی خمار میشد همه را به باد کتک میگرفت و مدام منت جای خواب و خرده غذایی را که به ما میداد، سرمان میگذاشت. چند ماهی از حضور ما در خانه عمویم گذشته بود که او با جاسازی مواد مخدر داخل کیف مدرسه برادرم، او را وادار به خرید و فروش میکرد و پول زیادی درمی آورد. برادرم از عواقب کارش میترسید، اما از ترس عمویم دم نمیزد.
همان موقع با هم قرار گذاشتیم که از هر راهی میتوانیم پول جمع کنیم تا از آن خانه نفرین شده فرار کنیم. شوق رهایی آنقدر در من زیاد بود که با همان سن کم کنار دست زن مهربان همسایه خیاطی را یاد گرفتم. آنقدر انگیزه داشتم که با همان سن و سال کم، لباس مجلسی میدوختم. نه علاقهای به درس خواندن داشتم و نه انگیزهای برای ادامه تحصیل به همین خاطر بیشتر ساعتها را در خانه همسایه خیاطی میکردم. بعد از سه سال هم من و هم برادرم پسانداز خوبی جمع کرده و در تصور خودمان به هدفمان نزدیکتر شده بودیم. اما با اینکه این راز تنها بین خودمان بود عمویم از موضوع باخبر شد و با یک نقشه کینه توزانه کاری کرد که برادرم درگیر مواد شد و بعد هم به خاطر مصرف بیش از حد مواد مخدر ایست قلبی کرد و مرد. با مرگ او، آخرین امیدم به ادامه زندگی از بین رفت.
بعد از برادرم حتی دیگر نمیخواستم زنده بمانم. اما همسایه مهربان که مانند یک مادر دلسوز برای من بود، مرا آنقدر تحت حمایت خودش گرفت که توانستم به زندگی برگردم. هر روز تنفرم از عمویم بیشتر میشد و بهدنبال راهی برای خلاصی از خانهاش بودم. در رفت و آمد به خانه زن همسایه با بهزاد آشنا شدم. کمکم به او علاقهمند و عاشقش شدم. او، مرا از عمویم خواستگاری کرد. عمویم هم که دنبال فرصتی بود تا یک نان خور از خانهاش کم کند، بدون معطلی پذیرفت. مراسم ازدواجمان ساده برگزار شد و من با همان پولی که از خیاطی جمع کرده بودم جهیزیه مختصری گرفتم و زندگیمان را شروع کردیم.
«بهزاد» به من قول داده بود که بعد از ازدواج، اعتیادش را ترک کند، بارها هم سعی کرد، اما نه تنها اعتیادش را ترک نکرد بلکه من هم گرفتار شیشه شدم. چند سالی از زندگیمان میگذشت که دخترم «دنیا» متولد شد. از یک سو فشار اقتصادی و از سویی دیگر مواد مخدر باعث شد خانهمان تبدیل به میدان جنگ شود.
گاهی وقتها آنقدر در خماری «بهزاد»، کتک میخوردم که نای راه رفتن نداشتم. اما با همه این خشونتها، «بهزاد» نازکتر از گل به «دنیا» نمیگفت.
همه آرزوهایم بر باد رفته بود. هرچه دخترم بزرگتر میشد ترس از آینده مبهمش بیشتر آزارم میداد. اما «بهزاد» عاشقش بود و همیشه با رویاپردازی از بزرگ شدنش صحبت میکرد. داد و فریاد و دعوا و کتک کاری موضوع هر روزمان بود، اما آن صبح نفرین شده انگار همه چیز فرق داشت.
دعوایمان سر نداری و بیپولی شروع شد. مثل همیشه به کتک کاری رسید. دیگر حتی توان گریه کردن هم نداشتم. مشغول خیاطی شدم که «بهزاد» بالای سر من آمد و به شوخی و خنده پارچههایم را به هم ریخت. «دنیا» با سر و صدای ما از خواب بیدار شد و، چون با تصور کودکانه اش، ما را در حال بازی و شوخی دیده بود، او هم با پدرش همراه شد. عصبی شده بودم و فریاد میکشیدم. دخترم ترسید و شروع به گریه کرد. «بهزاد» با دیدن گریههای دخترم، مرا دوباره به باد کتک گرفت. حالم را نمیفهمیدم. بدنم درد میکرد. خواستم خیاطی کنم، اما قیچی را پیدا نمیکردم. در همان سرگردانی چشمم به چاقوی آشپزخانه افتاد. با سرعت به سمت آن خیز برداشتم و بهسمت اتاق آمدم. «دنیا» پایم را گرفته بود و گریه میکرد. روی زمین نشستم.
چند لحظهای به چشمانش خیره شدم. مطمئن بودم دختر ۵ سالهام آیندهای بهتر از من ندارد و نمیخواستم مثل من بدبخت شود. مغزم کار نمیکرد انگار نیرویی اسرارآمیز دستم را گرفت و چاقو را در شکم دخترم فرو کرد. چاقو دستم بود و نگاهم در چشمان پر از اشکش. گریه میکردم و گلویش را میفشردم تا از نفس افتاد. چاقو را برداشتم چند ضربه به خودم زدم که «بهزاد» بالای سرم رسید و نگذاشت خودم را خلاص کنم…
زن ضجه میزد و میگفت: هر چه زودتر اعدامم کنید. میخواهم بمیرم تا به «دنیا» یم بگویم بهخاطر خودش این کار را کردم و مرا ببخشد…
نیروهای ویژه ارتش آمریکا با حمله به یک زندان تحت سیطره طالبان افغانستان ۴۰ تن از عناصر گروه تروریستی وهابی داعش را فراری دادند.
به گزارش «تابناک» به نقل از فارس، گروه طالبان ادعا کرد نیروهای ویژه ارتش آمریکا صبح امروز به زندان این گروه در شمال غرب افغانستان حمله کرده و ۴۰ زندانی داعش را آزاد و به مکان نامعلومی منتقل کرده اند.
به نوشته خبرگزاری آناتولی، «ذبیح الله مجاهد» سخنگوی طالبان در بیانیهای اعلام کرد که کماندوهای آمریکایی و نیروهای ارتش افغانستان به زندان این گروه در منطقه «جواند» بادغیس حمله کرده و ۴۰ زندان گروه داعش را آزاد کردند.
وی اضافه کرد: نیروهای ویژه مشترک آمریکا و افغانستان به زندان طالبان حمله کرده و ضمن کشتن دو نگهبان این زندان، ۴۰ عضو داعش را آزاد کردند که به نظر می رسد که نیروهای آمریکا تنها به دلیل آزاد کردن این افراد این عملیات را طراحی کرده بودند.
ذبیح الله مجاهد خاطر نشان کرد: هر زمان که طالبان با گروه داعش وارد مبارزه شده، نیروهای آمریکایی به حمایت از آنها پرداخته و مواضع طالبان را بمباران هوایی و گلوله باران شدید توپخانه ای کردهاند.
مجاهد ادعا کرد زمانی که طالبان گروه داعش را در منطقه جوزجان محاصره کرده بود نیروهای آمریکا از طریق بالگرد ۲۰۰ داعشی را از میدان نبرد خارج و به منطقه نامعلوم منتقل کردند.
به گزارش فارس، همچنین در آگوست سال ۲۰۱۸ بعد از درگیری سنگین میان داعش و طالبان در منطقه جوزجان ۲۰۰ عضو داعش خود را تسلیم نیروهای افغان کرده و از مهلکه گریختند. این در حالی است که پیش از این تصاویر و اسناد متعددی از حمایت های مشابه ارتش آمریکا از گروه تروریستی وهابی داعش در عراق و سوریه در جریان عملیات مشترک نظامی ارتش های این کشورها منتشر شده است.
لازم بذکر است که گروه تروریستی وهابی داعش بس از شکست سنگین نظامی در عراق و سوریه از نیروهای محور مقاومت، با همکاری آمریکا و برخی کشورهای عربی اقدام به انتقال سازمان رزم خود به افغانستان کرده است. بنابر آخرین ارزیابی های اطلاعاتی، تمرکز فعالیت های داعش در مناطق شمالی و شرزقی افغانستان قرار گرفته است. سازمانهای اطلاعاتی بین المللی طی گزارش هایی هدف آمریکا از انتقال داعش به این مناطق را انتقال بحران و نا امنی به افغانستان، چین، کشورهای حوزه” CIS ” و همچنین مناطق شرقی جمهوری اسلامی ایران عنوان کرده اند.
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی اعلام کرد مکزیکیها با ۲۲۵۷ ساعت کار در سال، بیشتر از مردم سایر کشورها کار میکنند.
به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری یونهاپ، ساعت کاری در کره جنوبی که سال گذشته یکی از بیشترین ساعت کاری در بین کشورهای جهان را داشت با ۱.۳ ساعت در هفته کاهش در سال ۲۰۱۸ به ۵۲ ساعت کار در هر هفته رسید تا این کشور امسال در رده سومین کشور از نظر بیشترین ساعت کاری در جهان قرار گیرد. هم چنین دولت این کشور حداکثر ساعت مجاز برای اضافه کار در طول هفته را نیز ۲ ساعت کاهش داد.
قانون کاهش ساعت کاری در کره جنوبی به دنبال افزایش مشکلات ناشی از کار بیش از حد و کم شدن ارتباط اعضای خانوادههای کرهای با یکدیگر سال گذشته ابلاغ شد و ابتدا برای شرکتهای دارای بیش از ۳۰۰ کارمند و به تدریج برای کل بنگاههای کرهای اعمال خواهد شد.
به گفته سازمان توسعه و همکاری اقتصادی، مکزیکیها با متوسط ۲۲۵۷ ساعت کار در سال، بیش از سایر مردم جهان کار میکنند و پس از آنها یونانیها با ۲۰۱۸ ساعت در جایگاه دوم و کره جنوبی با ۱۹۶۳ ساعت کار در سال در جایگاه سوم قرار دارد.
ساعت کاری زیاد به یکی از معضلات بزرگ در کشورهای توسعه یافته تبدیل شده است به گونه ای که انجمن کار و جامعه کره جنوبی هشدار داده است کار کردن بیش از حد مردم این کشور را در معرض مشکلات جدی سلامت جسمی و روحی قرار داده است.
در بین کشورهای دیگر عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی، کاستاریکا، شیلی و روسیه نیز جز کشورهای با ساعت کاری بالا معرفی شدهاند.
چزاره باتیستی تروریست ایتالیایی پس از ۳۸ سال فرار، سرانجام در بولیوی دستگیر شد.
به گزارش ایرنا، در پی صدور حکم ‘لوئیز فوکس’ قاضی دیوان عالی برزیل، باتیستی تروریست سابق ایتالیایی که به جرم ۴ قتل در دهه ۷۰ میلادی در ایتالیا به حبس ابد محکوم شده بود، در کشور بولیوی دستگیر و به این کشور بازگرداننده خواهد شد.
این قاضی برزیلی حکمی را که سال گذشته مانع بازگردانندن باستیتی از برزیل به ایتالیا می شد را رد کرد و تصمیم گرفت که شخص رئیس جمهوری جدید برزیل باید در خصوص سرنوشت این تروریست ایتالیایی تصمیم بگیرد.
ایتالیا از مدت ها در حال تلاش برای بازگردانندن باتیستی است. وی در دهه ۷۰ میلادی در مبارزات مسلحانه گروه های چپگرای کمونیستی، به اتهام ۴ قتل به حبس ابد محکوم شد اما در سال ۱۹۸۱ از زندان فرار کرد. او قبل از پناهندگی در برزیل برای جلوگیری از استرداد، سال ها در مکانی در فرانسه زندگی کرد.
دولت ایتالیا در سال ۲۰۱۰ موفق به اخذ حکم استرداد وی از برزیل شده بود اما رئیس جمهوری وقت برزیل ( لولا دا سیلوا) با اعطای حق پناهندگی به وی مانع بازگشت او به ایتالیا شد