دونالد ترامپ برخلاف دو رئیس جمهوری دیگری که تاکنون آمریکای قرن بیست و یکم را هدایت کرده اند، جنگ نظامی تازه یا تمام عیاری آغاز نکرد اما تا جایی که توانست سال ۲۰۱۸ را با حمله به حقوق بین الملل و سنت های سیاسی مرسوم و مقبول در جامعه جهانی سپری کرد.
به گزارش چهارشنبه ایرنا، سلبریتی پرحاشیه ای که افسوس در مقام فرمانده کل قوای آمریکا قرار گرفته اضطراب و تنش را به چهارگوشه دنیا تزریق کرده است. این جهانی نیست که انسان برایش تلاش می کند. دنیا امید چندانی به مشاهده عقلانیت در رفتار سیاسی ترامپ ندارد اما از صمیم قلب برای رسیدن به صلح و آرامش در سال ۲۰۱۹ آرزو می کند.
بازخوانی عملکرد ترامپ در سالی که رو به پایان است درس های آموزنده ای درباره تبعات اعتنا و اعتماد به آمریکا یاد می دهد. رفاقت قدیمی اروپایی ها آنان را از زخم زبان های ترامپ مصون نداشت؛ قدرت اقتصادی چین ، این کشور را از اعلان جنگ تجاری کاخ سفید در امان نگذاشت و عهدشکنی واشنگتن در برجام به دنیا آموخت که باید طرحی نو بدون آمریکا درانداخت.
شعار «آمریکا اول» ترامپ مانیفست یک دولت جدید در ایالات متحده است اما بیانگر تفاوتی ویژه در نگرش آمریکایی ها نیست، چه آنکه آنها بعد از جنگ جهانی دوم عادت کرده اند که خود را تافته جدابافته و پلیس جهانی معرفی کنند. ابرقدرتی که از سده بیستم به قرن حاضر پاگذشته است، به روال سابق، توان خود را با وسعت تخریبی که در سرزمین ها و میان ملل گوناگون ایجاد می کند، می سنجد؛ که اگر غیر از این بود دستکم اقدامی کوچک برای حل بحران انسانی در یمن، یافتن سه هزار زن ایزدی دربند داعش یا نجات مسلمانان روهینگیا از مقابل سرنیزه و تیر تفنگ نظامیان میانماری انجام می داد.
**درس های برجام
همگان از همان ماه های مبارزات انتخاباتی ۲۰۱۶ می دانستند که ترامپ برای اصلاح رفتار آمریکا در برابر ایران، چین، روسیه، کوبا، یمن و ونزوئلا و یا استقرار امنیت و آرامش عزم رفتن به کاخ سفید ندارد. اما عملکرد بی منطق وی در خروج از برجام که سندی مورد قبول و تحسین همه جهان بود خود را در انزوای بی سابقه ای قرار داد.
آمریکای ۲۰۱۸ برای همیشه یک عذرخواهی بزرگ به جامعه جهانی بدهکار است زیرا رئیس جمهوری آن هشتم ماه می (۱۸ اردیبهشت) از توافقی خارج شد که در عرصه هسته ای بی نظیر و الگویی نوین است. برجام به حیات خود ادامه داد تا ثابت کند که آمریکا به عهدی که خود بر بستن آن اصرار دارد، پایبند نخواهد بود و بدون واشنگتن نیز می توان پرونده های حساس را به سرانجام رساند.
معاهده آب و هوایی پاریس، نفتا و پیمان منع موشک های هسته ای میان برد (INF) از جمله پیمان هایی بود که ترامپ در سال ۲۰۱۷ یا ۲۰۱۸ آنها را ترک یا تهدید به فسخ کرده است. با داشتن چنین تجارب و نشانه های آشکاری از بدعهدی آمریکا، «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی ۱۲ ژوئن امسال (۲۲ خرداد) در سنگاپور دیدار کرد.
پیونگ یانگ هنوز از برنامه هسته ای خود دست برنداشته و چنین قصدی هم ندارد زیرا می داند که هدف اصلی ترامپ فقط گرفتن عکس یادگاری با رهبر یک کشور غیرهمسو است و هرگز نمی توان به قول های یک تاجر دمدمی مزاج تکیه کرد. همه تهدیدهای ترامپ علیه کره شمالی ثمری جز یک بیانیه کوتاه شعاری نداشته است.
حتی رهبران بیست کشور صنعتی موسوم به «جی ۲۰» که ۲۷-۲۶ ژوئن (۶-۵ تیر) در «اونتاریو» کانادا گردهم آمده بودند به چشم خود دیدند که سخنان ترامپ قابل اعتماد نیست. رئیس جمهوری آمریکا بیانیه پایانی را ابتدا پذیرفت اما زمانی که محل اجلاس را ترک کرد و سوار بر هواپیما بود، گفت که آن را امضا نمی کند.
شانزدهم ژوئیه (۲۵ تیر) ترامپ به آرزوی چندماهه خود برای ملاقات طولانی و کاملا خصوصی با ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه رسید. دو طرف در هلسینکی پایتخت فنلاند و تنها در حضور دو مترجم دیدار کردند. از جزئیات گفت وگوها و معامله های احتمالی دو طرف خبری منتشر نشد اما کنفرانس خبری بعد از این دیدار چیزهای بیشتری را در مورد ترامپ روشن کرد.
او در کنفرانس خبری با پوتین گزارش دستگاه های اطلاعاتی آمریکا در مورد دخالت روس ها در انتخابات ۲۰۱۶ و کمک به پیروزی خود را نپذیرفت. ترامپ گویی بابت لذتی که از معاشرت با رهبر یک کشور رقیب برده بود، از نظام اطلاعاتی کشور خودش جدا شد و آن را زیر سئوال برد.
او یک بار دیگر این کار را تکرار کرد؛ البته این بار در قضیه مربوط به قتل «جمال خاشقچی» روزنامه نگار منتقد آل سعود. آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) به این نتیجه رسید که «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی مسئول مستقیم قتل این روزنامه نگار در محل کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه است. ترامپ این گزارش را با دلارهای نفتی عربستان عوض کرد و به امید ادامه سرمایه گذاری سعودی ها در آمریکا، به ویژه تدوام سودرسانی های آنها به شرکت های وابسته به خود، داماد و دخترش، نقش بن سلمان در قتل فجیع خاشقچی را انکار کرد.
ترامپ عادت دارد خود را از واقعیت نهان کند. او چشم به روی کشتار یمنی ها به دست سعودی ها و اماراتی ها بسته است. وی پس از تصمیم به خروج از سوریه که آن را جنگی غیرآمریکایی می داند، بابت خرابکاری ها و کشتار غیرنظامیان و حضور غیرقانونی در آن کشور عذرخواهی نکرد.
رئیس جمهوری آمریکا حتی کشتار هفتگی فلسطینی ها به دست صهیونیست ها را که تقریبا در اکثر ماه های سال در مرز غزه جریان دارد، نادیده گرفته است. طنز تلخ ماجرا آنجاست که فردی که قدس را پایتخت رژیم صهیونیستی اعلام کرده و کشتار فلسطینی ها را محکوم نمی کند، قصد دارد با ارائه طرح «معامله قرن» این مناقشه بزرگ و تاریخی را حل و فصل کند.
ترامپ اصولا علاقه راستینی به حل مناقشه یا دوری از آن ندارد که اگر داشت با دومین قدرت اقتصادی جهان وارد جنگ تجاری نمی شد، آنهم جنگی که به دلیل درهم تنیدگی بازرگانی با چینی ها قطعا برنده ای به نام آمریکا نخواهد داشت. او از ماه ژانویه ۲۰۱۸ پروژه وضع تعرفه بر کالاهای چینی را کلید زد. پکن هم بیکار ننشست و دست به اقدام متقابل زد.
شرکت های بزرگی همچون اپل که به خاطر نیرو و تولید ارزان به چین رفته اند ترامپ را بابت این جنگ سرزنش کرده اند زیرا ترکش های اصلی به چنین شرکت هایی خورده که آمریکا آنها را مایه مباهات خود می داند. فعلا دو کشور درباره یک آتش بس سه ماهه توافق کرده اند و قرار است از وضع تعرفه های جدید یا افزایش تعرفه های قدیمی پرهیز کنند. اما کیست که تضمین کند زیاده خواهی های ترامپ حدودی دارد و به هر گونه توافق احتمالی با چین پشت نمی کند؟
**آینده روابط کاخ و کنگره
شدیدترین نیرویی که امید می رود ترامپ را تا حدی مهار کند، دموکرات هایی هستند که ششم نوامبر (۱۵ آبان) اکثریت کرسی های مجلس نمایندگان را از همکاران وی در حزب جمهوریخواه پس گرفتند. هفته آینده دموکرات های پیروز لباس های رسمی خود را می پوشند و اولین جلسه مجلس نمایندگان را آغاز می کنند.
هرچند جمهوریخواهان اکثریت در سنا را تقویت کردند و او در مسائل مربوط به سیاست خارجی و دفاعی حامی کافی خواهد داشت اما دموکرات ها بر آنند تا در موضوعات داخلی ترامپ را وادار به عقب نشینی کنند و با گروکشی در این مسائل، برخی سیاست های وی در عرصه خارجی را تعدیل و اصلاح کنند.
تقریبا همه آنانی که امید می رفت ترامپ را از داخل دولت مهار کنند، از تیم او جدا شده اند. رکس تیلرسون وزارت خارجه را ترک کرد و به زودی جان کلی از مقام ریاست ستاد کارکنان کاخ سفید و جیمز متیس از وزارت دفاع خواهند رفت. شمار مقام های بلندپایه ای که دولت ترامپ را ترک کرده اند بیش از سی نفر است. اغلب این استعفاها یا برکناری ها در سال جاری رخ داده و حاکی از سرایت بحران ناسازگاری ترامپ به همه ارکان دولت است. تیمی که رئیس جمهوری آمریکا خواهد چید به طور حتم متشکل از بله قربان گویان خواهد بود.
اما دموکرات ها برای ضدحمله به ترامپ آماده شده اند و «رابرت مولر» نیز. مولر بازپرس ویژه پرونده دخالت روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکاست که تاکنون ۲۵ میلیون دلار صرف تیم و تحقیقات او شده است تا سرنخی از تبانی ترامپ و ستاد انتخاباتی اش با روس ها پیدا کند. پای بسیاری از همکاران سابق وی به این پرونده باز شده است. اگر تخلف آشکار خود وی در رابطه با روس ها ثابت شود، رئیس جمهوری آمریکا در آستانه استیضاح قرار خواهد گرفت.
رئیس جمهوری آمریکا با وقوف به این تهدیدهایی که از جانب مولر و دموکرات ها احساس می کند، از چند روز پیش دولت را به تعطیلی کشانده است تا آنان را از تبعات رویارویی با خود بترساند. او در انتخابات ۲۰۱۶ از این تاکتیک استفاده کرده و گفته بود اگر در انتخابات پیروز نشود، نارضایتی و ناآرامی رخ خواهد داد.
ترامپ خواهان تامین بودجه ساخت دیوار در مرز مکزیک است تا مهاجران آمریکایی لاتین را پشت این حصار بزرگ نگه دارد. او گفته تا زمانی که این بودجه تامین نشود یک چهارم از بخش های تعطیل شده دولت بازگشایی نشده و همچنان هشتصد هزار کارمند دولت فدرال بدون حقوق یا در مرخصی اجباری خواهند ماند.
خروج غیرعقلانی از برجام، جنگ تعرفه ها و تجاری با رقبا و متحدان، جداکردن هزاران کودک مهاجر از والدین شان، توئیت های خشونت آمیز علیه رهبران جهان و مقام های ارشد داخلی تنها گوشه ای از فهرست بلندبالایی است که باعث شده دموکرات ها و بخش عظیم جامعه آمریکا بخواهد خشم خود را به رئیس جمهوری نشان دهد. این خشم در رای به دموکرات ها تبلور یافت.
۲۰۱۸ سال جنون سیاسی ترامپ بود، اگر مجلس نمایندگان آمریکا در سال ۲۰۱۹ درمانی برای آن پیدا نکند، جایگاه کاخ سفید به خانه ارواح خبیث و موقعیت کنگره به محلی برای کری خوانی های بی نتیجه تنزل خواهد یافت. تا زمانی که ترامپ از عنصر غافلگیری و تهدید استفاده می کند حتی کنگره هم نمی تواند نقشه راه نسبتا درستی برای یک روز خود داشته باشد و روابط کاخ و کنگره در هاله ای از ابهام جریان خواهد یافت.
گزارش از : هرمز برادران