حتما «تجرد قطعی» را در این یکی دو سال اخیر زیاد شنیده اید. چون مسالهای است که جامعه ایرانی با آن مواجه شده و چون قبلا آن را تجربه نکرده برایش هنوز هم عجیب است. اینکه چرا جوانان به جای ازدواج به تجرد همیشگی فکر میکنند و اینکه حالا این مجردان چگونه قرار است زندگی شان بگذرد.
آمار تجرد
به تازگی آمارهای جهانی درباره ازدواج منتشر شده که نشان میدهد از طرفی سن ازدواج در میان جوانان افزایش پیدا کرده و از طرفی دیگر و آمارهای تجرد قطعی رشد بالا و بی سابقهای داشته است. مدتی قبل سایت «بیزینس اینسایدر» متوسط سن ازدواج در برخی کشورهای جهان را بنا به گزارش سازمان ملل متحد منتشر کرد که ایرانیها با ۲ر۲۵ سال سن در رده هفتم قرار گرفته بودند.
اما آماری که مدیر کل دفتر سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت هفته پیش منتشر کرد نشان میدهد بیش از ۱۳ میلیون جوان مجرد ایرانی که در آستانه ازدواج هستند، سن مناسب ازدواج را سپری کردهاند یا در حال سپری کردن این سن هستند. محمد اسماعیل مطلق گفت: «به علل مختلف متوسط سن ازدواج دختران و پسران ایرانی در یک دهه اخیر در استانهای مختلف بین چهار تا شش سال افزایش یافته و اکنون متوسط سن ازدواج دختران ایرانی ۲۵ سال و متوسط سن پسران ایرانی ۲۷ سال است و البته این آمار در استانهای بزرگ مانند تهران بالاتر و رو به افزایش است.
علاوه بر این کسانی را داریم که به تجرد قطعی رسیدهاند و دیگر نمیخواهند ازدواج کنند. یعنی عدم ازدواج تا سن ۵۰سالگی.
براساس بررسیهای مرکز آمار ایران، تجرد قطعی در سال ۱۳۷۵ برای مردان حدود ۱/۱ درصد و برای زنان ۲/۱درصد بوده است. روند افزایشی تجرد قطعی در زنان خیلی بیشتر از مردان بوده به طوری که طی سالهای ۱۳۷۵تا ۱۳۹۵ این شاخص برای مردان حدود دو برابر شده اما برای زنان بیش از سه برابر شده است. در واقع نسبت تجرد قطعی زنان به حدود ۶/۱ برابر مردان رسیدهاست.
البته باید در نظر گرفت که جمعیتشناسی سن بالای ۴۰سال را برای زنان تجرد قطعی میداند. طبق سرشماری سال ۱۳۹۵، ۱۰درصد زنان ۳۵ تا ۳۹ساله کشور مجردند. این در حالی است که در گروه سنی ۴۰ تا ۴۴ساله ۸/۶ درصد، در گروه سنی ۴۰ تا ۴۴ساله ۸/۶درصد و ۵۰ تا ۵۴سالهها نیز ۱/۳ درصد مجرد هستند.
چرا مجرد میمانیم؟
خیلیها میگویند شرایط ازدواج برای جوانان فراهم نیست و به همین دلیل آنها تجرد را انتخاب میکنند یا حداقل دیر ازدواج میکنند.
اما جامعه شناسی دلایلی غیر از مسائل اقتصادی را در این مساله موثر میداند. شهلا کاظمی پور جامعه شناس میگوید: «سالها آمار تجرد قطعی برای زنان ۲درصد و برای مردان ۸/۱ درصد بود اما پس از انقلاب اسلامی و بعد از افزایش موالید در دهه ۶۰ با توجه به آنکه به لحاظ فرهنگی دختران باید با دهه قبلی خود ازدواج کنند و با توجه به آنکه تعداد پسران دهه ۵۰ بسیار کمتر از دختران دهه ۶۰ بود، برای این گروه مضیقه ازدواج به وجود آمد و مساله تجرد دختران دهه ۶۰ از اواخر دهه ۸۰ خود را نشان داد.
در حال حاضر ۸۱هزار نفر مرد ۴۵سال مجرد در کشور داریم این در حالی است که نرخ زنان بالای ۴۰سال مجرد ۴۲۶هزار نفر است یعنی آمار تجرد قطعی مردان حدود یک پنجم تجرد قطعی زنان است. در دهه ۷۰ با کاهش باروری مواجه شدیم بدین ترتیب دختران دهه ۷۰ کمتر از پسران دهه ۶۰ هستند و این مساله باعث افزایش نرخ ازدواج در میان دختران دهه ۷۰ شده است؛ به طوری که در حال حاضر با افزایش نرخ ازدواج در دختران میان ۱۵ تا ۱۹ساله کشور مواجه هستیم و همین مساله باعث میشود که نرخ تجرد قطعی در آینده کاهش پیدا کند.»
طیبه سیاوشی نماینده مجلس درباره دلایل ازدواج نکردن جوانان میگوید: «موضوع مسئولیتپذیری است. این مسئله بیشتر در کلانشهرها دیده میشود. اگر از دلایل غیراخلاقی بی رغبتی جوانان برای ازدواج چشم پوشی کنیم باید گفت مباحثی وجود دارد که مربوط به حوزه «مسئولیتپذیری» آنان میشود که در نهایت ازدواج را برای آنان «خطیر و دشوار» میکند. این مسئله به حدی سخت و دشوار دیده میشود که جرأت نمیکنند وارد آن شوند.»
امانالله قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه میگوید: «جوانان به دلیل عوامل متعددی مخصوصاً مسائل اقتصادی نمیتوانند به ازدواج تن دهند، در حالی که برای برطرف کردن مسائل عاطفی و جنسی خود نیازمند رابطه با یکدیگر هستند. این در حالیست که بر اساس پژوهشهایی که در ایران انجام شده است درصد بالایی از پسرانی که روابط آزاد دارند، حاضر به ازدواج با دخترانی که با آنها در ارتباط عاطفی و جنسی هستند، نخواهندشد. درحالی که دختران تصور میکنند این روابط در نهایت به ازدواج منجر میشود تصوراتی مبنی بر ازدواج با دختران «آفتاب و مهتاب» ندیده هنوز هم در میان جوانان وجود دارد. اما همچنان مسائل اقتصادی مشکلات ازدواج را چندین برابر میکند. در حالی که در گذشته، خانوادهها توانایی کمک به فرزندانشان برای ازدواج را داشتهاند، امروز اما نه تنها توانایی کمک به فرزندان خود را ندارند، اداره زندگی برای خودشان هم بسیار دشوار است. در حالی که جوانان آینده روشنی برای زندگی خود و مسائل شغلیشان متصور نیستند نمیتوانند ریسک ازدواج را بپذیرند و در پی آن مسائل پرخطری مثل کاهش امید به زندگی و انزوا و تنهایی در جامعه بهوجود میآید.»
عواقب تنهایی
حالا با همه این دلایل و آمار نتیجههای این مجرد ماندن چیست؟ به گفته محمد اسماعیل مطلق رئیس مرکز سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت بررسیهای این وزارتخانه نشان میدهد که ازدواج آسان و در سن مناسب آثار بسیار مهمی در حفظ سلامت و رشد جسمانی، روانی و عاطفی افراد دارد و در صورتی که افراد در سن مناسب ازدواج کنند، میتوانند در زمان مناسب مسئولیت زندگی را شروع کنند و در زندگی خانوادگی موفق باشند. در واقع ازدواج نکردن یعنی جای خالی همه اینها در زندگی. بررسی مقایسهای وزارت بهداشت بین افرادی که ازدواج کردهاند و ازدواج نکردهاند، نشان میدهد، افرادی که در سن مناسب ازدواج میکنند، طول عمر بیشتری دارند،کیفیت زندگی آنها بهتر است،به طور میانگین از سلامت روانی بهتری برخوردار هستند، شادتر زندگی میکنند و ارتباطات اجتماعی مناسب تری برقرار میکنند.
افزایش احساس تنهایی به خصوص در میان دختران مجرد بالاتر از ۳۵سال بسیار دیده میشود که باعث میشود آسیبپذیری زنان بیشتر شود. از سوی دیگر این احساس تنهایی باعث میشود آمار ازدواج سفید بالاتر رود. ازدواجی بدون ثبت رسمی که مشکلات بسیاری برای هر دو طرف و به خصوص زنان دارد. مشکلاتی مثل شکستهای عاطفی و آسیبهای روحی.
محسن معروفی جامعه شناس در «تنهایی» به سر بردن افراد را نتیجه شهرنشینی میداند و میگوید: عواقب تنهازیستی هم بیهویتی و دور شدن انسان از دیگر افراد است. نهایت چنین اتفاقی هم افزایش خودکشی، اعتیاد، روسپیگری، روابط نامشروع و بسیاری از آسیبهای اجتماعی دیگر است. بالا رفتن آمار خودکشی نتیجه فردگرایی مفرط است. از سوی دیگر، بیحسی و بیتفاوتی افراد نسبت به همنوع خود نیز از دیگر پیامدهای تمایل به تنهایی افراد است.
تحقیقات دانشگاه شیکاگو نشان میدهد احساس تنهایی به شیوههای غیرمنتظرهای سلامت را مختل میکند و باعث ایجاد فرآیندهای آسیبزننده متعددی میشود که به آهستگی اثر خود را به جای میگذارند. درمجموع، تجربه تنهایی و تنهازیستی موجب فرسودگی بدنی و روانی میشود.