تهران – ایرنا – شهادت تحفهای است الهی، که مردان خدا در پی دریافت آن عاشقانه میکوشند، همانگونه که بزرگان دین با گذشتن از آمال و آرزوهای دنیوی خود و با فداکاری و ایثار، توانستند توفیق دریافت این موهبت عظیم را از سوی پروردگار نصیب خود کنند. دهم آبان یادآورعروج ملکوتی پیشگام شهدای محراب، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی است.
به گزارش روز پنج شنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، شهادت در دین اسلام به معنی نثار جان و جسم در راه خداوند متعال است. شهدای گرانقدرایران اسلامی همواره برپیروی از ولایتفقیه و امام راحل و رهبر معظم انقلاب تاکید داشته و دارند.
اینک برای آگاهی بخشی به جوانان نسبت به امام و ولایتفقیه وهمچنین نظام دینی که درآن زندگی میکنند باید اهتمام ویژه داشت زیرا پیام شهدا، حفظ ولایتفقیه، نظام، انقلاب اسلامی، ارمانها و دستاوردهای این نظام مقدس است. امروزمردم ما با بصیرت تمام دراین امر به خوبی عمل کرده وباید یکی از مهمترین وظایف امروز خود درقبال شهدا، یعنی پیاده کردن اخلاق آنها در جامعه و نظام اسلامی را نهادینه کنند.
شهادت دردین اسلام بهمعنای کشته شدن در راه خدا، واما شهید محراب ارج و قرب دیگری هم دارد و آن اینکه درمراسم برگزاری نماز به شهادت رسیده باشد. امام علی(ع) نخستین شهید محراب در صدر اسلام است که ابن ملجم مرادی در مسجد کوفه با شمشیر فرق ایشان را شکافت و او با همین زخم به شهادت رسید.
** ایران و شهدای محراب
در سالهای نخست تشکیل جمهوری اسلامی ایران افراد زیادی در ترورهای مخالفان جمهوری اسلامی کشته شدند که برخی از این افراد امامان جمعه شهرها به شمار می رفتند، در ادبیات رسانهای جمهوری اسلامی به شهدای محراب معروف شدند. هرچند ترور برخی ازآنان هنگام نمازجمعه نبود.
۱۰ آبان سالروز شهادت آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی نخستین شهید محراب است. به این مناسبت پایگاه اطلاعرسانی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه طی مطلبی به زندگی و ابعاد شخصیتی این شهید پرداخته است که به شرح ذیل است:
شهادت تحفهای است الهی، که مردان خدا در پی دریافت آن عاشقانه میکوشند، همانگونه که بزرگان دین با گذشتن از آمال و آرزوهای دنیوی خود و با فداکاری و ایثار، توانستند توفیق دریافت این موهبت عظیم را از سوی پروردگار نصیب خود کنند. دهم آبان یادآور عروج پیشگام شهیدان محراب، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی است. مبارزی که در سنگر صیانت از نماز به شهادت رسید و عنوان نخستین شهید محراب انقلاب اسلامی را در پیروی از امام خود مولای متقیان حضرت علی(ع)، از آن خود کرد.
**ولادت: خاستگاه و خانواده
چند ساعتی از طلوع آفتاب روز یکشنبه ششم جمادیالاولی سال ۱۳۳۱ ق نگذشته بود که خورشیدی دیگر از افق شهر تبریز طلوع کرد. نوزادی که با تولد خویش، صفای خانه را دو چندان ساخت و با گشودن چشمان معصوم خود، سرور و شادی را به ارمغان آورد. بعد از گذشت چند روز، پدر و مادر با ایمان نوزاد نام نیک و زیبای «محمدعلی» را برای او انتخاب کردند. پدر سید محمدعلی، حاج سید باقر، مشهور به «میرزا باقر» یکی از ستارگان درخشان و عالمان بزرگ و از سادات اصیل و مشهور به علم و تقوا از دیار عالم پرور آذربایجان بود.
** تحصیلات: درس و مدرسه
سیدمحمدعلی قاضی از همان دوران نوجوانی به ماهیت ضد مذهبی رژیم پهلوی پیبرد و از نزدیک شاهد ستم این رژیم بود که همچون تازیانه بر سر مردم فرود میآمد. او از این بیداد رنج فراوان میبرد، این بود که برای مبارزه جدّی کمر همّت بست و در پی این تصمیم در سال ۱۳۵۹ ق برای تکمیل مبانی علمی و دینی و مسلح شدن به سلاح علم و ایمان برای مبارزه با رژیم پهلوی، راهی شهر مقدس قم شد؛ چرا که در آن زمان، تنها حوزه علمیه قم بود که با تابش نور امید، دلهای پرسوز سلحشوران را به روز روشن نوید میداد.
دراین راستا سید محمدعلی قاضی با امام خمینی (ره) و جلسات درس ایشان آشنا شد و از همان اوایل آشنایی، شیفته شخصیت برجسته حضرت امام گردیده و با ایشان ارتباط نزدیک برقرار کرد، در این باره نوشتهاند: «بعضی از شاگردان بودند که از جمیع جهات از محضر حضرت امام استفاده کردهاند و به درجه عالی نائل شدند. یکی از آنها آیتاللّه قاضی طباطبایی تبریزی میباشد».
او در قم از محضر مراجع عظام، آیتالله حجت، صدر، بروجردی، گلپایگانی و امام خمینی (ره) کسب علم نمود. آیتالله قاضی طباطبایی پس از ده سال تحصیل علوم دینی در قم و کسب فیض از محضر مراجع و علمای بزرگ، راهی نجف اشرف شد و در آنجا به محضر علمای بزرگی چون آیتالله حکیم، آیتالله عبدالحسین رشتی، میرزا باقر زنجانی، آیتالله بجنوردی و علامه محمدحسین کاشفالغطاء شتافته و از کوثر زلال حوزه علمیه نجف جرعهها نوشیده و ذخیرهها اندوخت و پس از رسیدن به مراتبی از علم و معنویت در سال ۱۳۷۲ ق به ایران بازگشت و در تبریز اقامت گزید.
آن شهید بزرگوار به دلیل تسلطی که به زبان عربی داشت، مقالاتی به زبان عربی برای مجلات کشورهای عربی نیز مینگاشت. مقالات زیادی از ایشان در مجلات مصر چاپ شده است. مطالعات تبلیغاتی ایشان به تصریح دوستان و آشنایان کمنظیر و اطلاعات ادبی ایشان بسیار وسیع بود. آثار قلمی با ارزشی از ایشان به یادگار مانده است.
**مبارزات و فعالیت ها:
با اوجگیری نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (رحمهالله) در سال ۱۳۴۲، شهید قاضی طباطبایی با حضور فعال خویش در صحنه های مبارزه با رژیم پهلوی، در جهت تحقق اهداف متعالی رهبر انقلاب حضرت امام گامهای مؤثری برداشت. همین فعالیتها باعث شد که رژیم شاه او را دستگیر کرده و در زندان قزل قلعه محبوس و سپس به شهرهای بافت کرمان و زنجان تبعید نماید. فشارهای روحی و جسمی رژیم بر ایشان باعث شد که شدیداً بیمار شده و به مدت سه ماه در بیمارستان بستری گردد. او پس از بهبودی به عراق تبعید شد و پس از پایان دوران تبعید به ایران بازگشت و دوباره در تبریز سکونت اختیار کرد و هرگز دست از مبارزه و فعالیت نکشید.
در جریان قیام سال ۱۳۴۲ ش، آیتاللّه قاضی طباطبایی با سخنرانیهای آتشین و پخش اعلامیههای ضد رژیم، مردم تبریز را به صحنه کارزار انقلاب کشاند و با این عمل شجاعانه خود، بر خرمن وجود دشمن شعله انداخت. در پی جوش و خروش امت مسلمان ایران، مرکزنشینان سازمان ضد امنیت با هماهنگی استاندار وقت آذربایجان و رئیس ساواک تبریز، آیتاللّه قاضی را در تاریخ ۱۳ آذر ۱۳۴۲ دستگیر و به پادگان زرهی تهران منتقل کردند و بعد از آن به زندان «قزل قلعه» تحویل دادند. بعد از ۷۵ روز زندان، در ماه مبارک رمضان ایشان را از زندان «قزل قلعه» به سلطنتآباد تهران بردند و با ضمانت برادر ایشان مبنی بر عدم خروج از حوزه قضایی تهران، آیتاللّه قاضی طباطبایی را آزاد ساختند.
** مسئولیتها:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیتالله قاضی طباطبایی در مقام نمایندگی امام خمینی (ره) درآذربایجان و امامت جمعه تبریز به خدمات ارزنده خویش ادامه داد و زحمات بسیاری را در جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی متحمل شد.
** اولین نماز جمعه
زنده یادشهید قاضی طباطبایی بلافاصله بعداز پیروزی انقلاب از طرف امام به سمت امام جمعه تبریز منصوب شدند و اولین نماز جمعه را در این شهر بزرگ برپا کردن د . ایشان همچنین کمیته های انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی و غربی را تشکیل دادند و نقش زیادی در را ه اندازی استانداریها، فرمانداریها و ادارات استان ایفا نمودند . مرحوم قاضی همچنین زحمات زیادی برای رسیدگی به محرومان و مستضعفین متحمل شدند.
** ویژگیهای اخلاقی و رفتاری:
۱٫درسی از عاشورا
شهید آیتالله قاضی طباطبایی در رابطه با نماز ظهر حضرت سیدالشهدا (ع) مطالبی را بیان داشتهاند که اهمیت نماز اول وقت را میرساند. در تفسیری که ایشان از نماز ظهر امام حسین (ع) نموده، آمده است:
سید مظلومان در آن موقع که شمشیرهای دشمن از هر طرف از غلاف کشیده شده و تیرها مثل قطرات باران او را هدف قرار داده بود، نماز را در اول وقت ترک نفرموده و با جماعت ادا فرمود … اگر واقعاً علاقهمند به آن حضرت هستید و محبت به آن بزرگوار دارید و میخواهید تبعیت از سید مظلومان کنید و در دین خودتان از روی فهم و عقل قدم برمیدارید، باید بدانید که سیدالشهداء (ع) روز عاشورا، در آن موقع گرمای هوا و تشنه لب و هجوم دشمن که لشکر کفر و ضلالت برای از بین بردن آن حضرت و یاران باوفایش جمع شده بودند، نماز را فراموش نکرد و برکسی که عرض کرد: یابن رسولالله، وقت نماز است – با اینکه آن شخصِ تذکردهنده از شهدای کربلاست – فرمودند: نماز را به یاد آوردی، خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد. نفرموده خدا تو را از شهدا قرار بدهد. پس مقام نمازگزاران واقعی، مقامی است که آن حضرت دعا میکند که آن شخص را که از شهدای کربلاست، خداوند از نمازگزاران قراردهد و از فرمایش امام (علیهالسلام) عظمت و اهمیت نماز واضح و نمایان است.
۲٫ آرزوی وصال
نقل کرده اند که آیتاللّه قاضی وقتی خبر شهادت مظلومانه استاد مطهری رحمهالله را شنیدند، بسیار متاثر شدند و همواره به اطرافیان خود میفرمودند: «کاش بنده هم مثل استاد مطهری، روزی به فیض شهادت برسم».
۳٫ محبت و ولایت اهلبیت
زندگی این شهید بزرگوار با ولایت و محبت ائمه اطهار(علیهمالسلام) عجین بود. او همواره دوستدار اهلبیت بود. چنین است که میگویند در شهر تبریز تنها یک عالم بود که در روزهای شهادت تمام ائمه معصومین(علیهمالسلام) دستور تعطیلی بازار را صادر میکرد و خود در مسجد مقبره به عزا مینشست و او کسی نبود جز آیت الله قاضی طباطبایی! این کار همیشگی ایشان بود و در مقابل سرزنش بدخواهان میگفت: این به هیچ مقامی مربوط نیست، برای امامان معصوم خود ختم گرفتهام.
از آیت الله حاج میرزا باقر مدرس بستانآبادی نیز چنین نقل شده که ایشان در ملجس عزاداری شخصیتش را کنار میگذاشت و به حالت حزن دم در مینشست و عزاداری میکرد. اصلاً در مجلس عزاداری به شکل یک عزادار میآمد مثل اینکه اصلاً روحانی و آقای تبریز نیست اینها همه به دلیل فوقالعادگی او در شناخت و معرفت ائمه بود.
۴٫ ادب
مهمترین ویژگی اخلاقی آیت الله قاضی، تادب به آداب الهی بود. ادب در تمام امور و مراحل زندگی ایشان به وضوح وجود داشت. آیت الله سید محمدتقی آل هاشم در اینباره میگوید: ایشان بسیار مؤدب بودند. علمش هرقدر بود، ادب و تواضعش بیشتر از آن بود. حتی حالت نشستنشان همیشه مثل حالت تشهد نماز روی ساقها و زانوها بود. تعریف و تمجید از آیت الله شهید قاضی طباطبایی آب دریا را وزن کردن است. همه افراد جامعه ما اعم از بزرگسالان و خردسالان، در نظر ایشان یکسان بوده و به همه احترام میکردند. هر وقت کسی میآمد به مجلس ایشان، تمامقدر بلند میشدند و به او احترام میکردند.
چهره آیت الله قاضی همیشه با لبخند بود. تواضع، متانت و آراستگی در ایشان موج میزد. تبلوری از اوصاف ممدوح و سجایای اخلاقی جدشان بودند. آنقدر عشق به خدا و ائمه وجودش را احاطه کرده بود که دیگر خلای نداشت که رذیله در آن جای داشته باشد.
۵٫ خلوص نیت
شهید قاضی مصداق کامل رعایت اخلاق در همه امور بودند. اخلاصی که در تمام زندگی و مجاهدتشان مشخص و بارز بود به شکلی که یکی از نزدیکان ایشان میگوید: جمعیتی را به دعوت آقا در میدان مقصودیه تبریز جمع کرده بودیم. وقتی ایشان آمدند، گفتند متفرق شویم. گویا حس کرده بودند این تجمع آنگونه که انتظار داشتند قربه الی الله و برای نشر حقایق نیست. سؤال کردم: چرا؟ گفتند: آنطوری که باید میشد، نشد. به خاطر الله جمع شدیم، حالا به خاطر الله متفرق میشویم. هر کسی چنین جسارتی ندارد که بعد از گرد آمدن آن همه جمعیت به دعوت خویش به آنها بگوید متفرق شوید. شاید اگر هر کدام از ما بودیم مصلحت را در نظر میگرفتیم و هر طور که بود مراسمی را برگزار میکردیم، اما تقوا و اخلاص ایشان چنین کاری نمود.
شهید قاضی چنین بود. در تمام عمر نه طوفان بیاعتنایی او را از پای درآورد و خسته کرد و نه نسیم توجه و تحسین دیگران او را از راه به در برد. نقل شده است که در سفر تبعیدی شهید قاضی به زنجان با توجه به وجود تهدیدهایی که از سوی عوامل رژیم در رابطه با تماس مردم با ایشان صورت گرفته بود، روز بعد از ورودشان، عده زیادی از اقشار مختلف مردم اعم از روحانی، طلبه، بازاری و… برای دیدن او راهی شدند. از طرفی تنی چند از علمای بزرگ با تلگرامها و نامههای مکرر از ایشان دلجویی و احوالپرسی نمودند.
۶٫ تواضع:
ایشان با همه کمالات و مقاماتی که داشتند، برای خود مقام و منزل خاصی قائل نبودند و نهایت تواضع را رعایت میکردند به شکلی که یکی از دوستان ایشان نقل میکند که:
بنده یک بار به کربلا مشرف شده بودم. وقتی آمدم پدرم ولیمه داد و آقای قاضی را هم دعوت کرده بود. ما چون فکر میکردیم آقای قاضی نماز را میخوانند و میآیند از حاج میرزا احمد منیری که یکی از افراد هیئت ما بود خواستیم تا آمد ایشان نماز را بخواند. بعد از شروع شدن نماز، آقای قاضی تشریف آوردند و پرسیدند: امام کیست؟ گفتم: آقای منیری؛ ایشان زود مهر خود را گذاشتند و اقتدا کردند، خیلی متواضع بودند.
نقل شده است که وقتی واعظ دیگری صحبت میکرد، چنان با نوحه و تواضع او را نگاه میکرد و دقت میکرد که انگار یک عامی است اصلاً خودنمایی نداشت.
تواضع به خرج دادن ایشان در قبل از انقلاب، در زمانی که هنوز قدرتی در دست نداشتند، مورد اعجاب نیست، اما انسانها در مقابل قدرت و مقام خیلی زود کم میآورند. تواضع بعد از رسیدن به قدرت مهم است و شهید قاضی بعد از پیروزی انقلاب متواضعتر و شکستهتر شدند، او در مقابل عظمت کاری که انجام داده بود، خودش را کوچک کرده بود. ایشان هیچ پستی را قبول نکردند و حتی پیشنهاد عضویت در مجلس خبرگان را نیز نپذیرفتند و گفتند: دیگران هستند که نسبت به من اولویت دارند.
۷٫ خوان کرم
خانواده آیت الله قاضی از زمانهای دور جزء خانوادههای متمول و متمکن تبریز به حساب میآیند، شهید قاضی و همسرش نیز املاک زیادی در بستانآباد، شادآباد و سردرود دارند، اما ثروت آنها ثروتی است که در زندگی هر یک از نیازمندان شهر، ردپایی از آن به چشم میخورد و رمز برکت اموالشان نیز در همین است. شهید قاضی به گونهای رفتار میکردند که گویی تمام شهر خویشاوند او هستند و زیبایی این کار در این است که اثری از این ثروت در زندگی خودش دیده نمیشد. لباس پوشیدنشان بسیار ساده بود، وقتی به خانه ایشان وارد میشدیم سادگی از همه جا میبارید.
شیوه زندگیاش ساده بود. خیلی ساده یعنی انسان میگفت کسی که آن مقدار بیتالمال به دستش میآمد، سهم امام میآمد، بالاخره کسانی که مقلد حضرت امام بودند، مقلد آیت الله حکیم بودند و بیشتر مقلدین آیت الله خویی به ایشان وجوهات میدادند ولی از وجوهات استفاده نمیکردند. یا برای طلبهها میفرستادند یا به مراجع و خودش ابداً استفاده نمیکرد در حالی که وکیل تامالاختیار بود و میتوانست استفاده کند.
آیت الله قاضی از خوبانی بود که عبادت، مطالعه، تحقیق و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، وی را از توجه به بندگان نیازمند خدا غافل نکرده و در کنار آن همه فعالیت، برنامههای جامعی نیز برای رفع مشکلات شهر دارد. به طوری که اکثر مؤسسات خیریه و مراکز رسیدگی به نیازمندان در تبریز به همت ایشان پایهگذاری شده است.
** شهادت:
آیتالله قاضی سرانجام در دهم آبان سال ۱۳۵۸ ش در روز عید قربان، قربانی اسلام و قرآن شد. وی در دهم آبان ۱۳۵۸ مصادف با عید سعید قربان، نماز عید را اقامه کرد و در خطبه نماز گفت: مرا تهدید به قتل میکنند، من از شهادت نمیترسم و آمادهام.
آن شهید بزرگوار، آن روز هنگامیکه نماز مغرب و عشاء را در مسجد شعبان بجا آورد و عازم منزل بود، به دست گروهک منحرف «فرقان » به شهادت رسید و نامش به عنوان اولین شهید محراب در کنار نام شهدای انقلاب اسلامی به ثبت رسید و با شهادت خود دنیایی افتخار نصیب اسلام و روحانیت کرد و یک جهان رسوایی برای دشمنان خویش به جای گذاشت.
** دیگر شهدای محراب در یک نگاه:
* دومین شهید محراب
دومین شهید محراب آیت الله مدَنی تبریزی، وی به سال ۱۲۹۲ شمسی در شهر آذر شهر به دنیا آمد، نام پدرش میرعلی بود، در دوران بلوغ به قم عزیمت کرد و پس از گذراندن درسهای مقدماتی حدود چهار سال به تحصیل دروس منقول در محضر امام مشغول شد، پنج سال بعد به نجف اشرف عزیمت و تدریس و تحصیل خود را در آنجا شروع کرد. وی اولین کسی بودکه در جریان انقلاب سال ۱۳۴۲ شمسی در نجف از امام تبعیت کرد و در انتشار تلگرام آیت الله حکیم به همین مناسبت نقش بسزایی داشت. در زمان حکومت عبدالناصر تحت نظر ایشان عده ای از علماء نجف برای افشاگری چهره طاغوت در ایران به امر امام جهت تدریس علوم دینی به خرم آباد رفت و حوزه علمیه کمالیه در آنجا با تلاش وی تأسیس شد. وی در این مدت به مبارزات سیاسی خود ادامه داد و در این راه بارها، دستگیر و تبعید شد. بعد از پیروزی انقلاب، آیت الله مدنی از سوی مردم همدان به نمایندگی مجلس خبرگان انتخاب شد و بعد از شهادت آیت الله قاضی طباطبائی از سوی امام خمینی به سمت امام جمعه و نماینده امام در تبریز منصوب شد. شهید مدنی بعداز ظهر روز جمعه، بیستم شهریور سال ۱۳۶۰ش پس از آنکه خطبههای نماز جمعه به پایان رسید در سن ۶۷ سالگی توسط منافقین به شهادت رسید.
* سومین شهید محراب
سومین شهید محراب آیت الله محمد علی قاضی طباطبائی فرزند حاج سید باقر در سال ۱۲۹۳ش در شهر تبریز متولد شد. وی تحصیلات مقدماتی را در تبریز خواند و در سال ۱۳۵۹ ق راهی حوزه علمیه قم شد و از دروس آیات عظام؛ سید حجت کوه کمره ای، بروجردی و امام خمینی کسب علم کرد. در سال ۱۳۶۹ق از قم عازم حوزه علمیه نجف شد و در نزد فقهای نامی چون آیت الله «کاشف الغطاء» مشغول کسب علم و دانش شد.با آغاز نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی، آیت الله قاضی رهبری و هدایت نهضت را در آذربایجان بر عهده گرفت، وی در این مدّت چندین نوبت دستگیر، زندانی و تبعید شد.سرانجام شهید سید محمدعلی قاضی طباطبائی در شامگاه عید قربان و پس از اقامه آخرین نماز مغرب و عشاء در مسجد شعبان، در تاریخ ۱۰/۸/۵۸ به شهادت رسید.
* چهارمین شهید محراب
چهارمین شهید محراب، آیه الله محمد صدوقی، در سال ۱۳۲۷ هـ. ق دیده به جهان گشود. وی در سال ۱۳۴۹ق به حوزه علمیه قم عزیمت نمود و به تحصیل و تدریس علوم پرداختند، از همان ابتداء، آشنائی وی با امام خمینی آغاز شد. وی در دورانی که فدائیان اسلام مبارزات مسلحانه خود را بر علیه رژیم دیکتاتور شاه آغاز نمودند، حمایتهای بسیار نمود. شهید صدوقی، کسی بود که وقتی رضاخان قلدر در شهریور ۱۳۲۰ با ماشین مخصوص خود از ایران فرار میکند و در سر راه خود در یکی از دهات اطراف قم، به باغی که آیه الله صدوقی در آن اقامت داشتهاند برای استراحت وارد میشود که این شهید، آن خائن را با خفت و خواری از باغ بیرون میکند. شهید صدوقی در حدود۱۳۷۰هـ.ق، بنا به خواهش مراجع عظام قم، برای رهبری مردم خطه کویر و جنوب به استان یزد میرود و با شروع نهضت عظیم در سالهای ۴۱ و ۴۲ بعد از آن، مبارزات سیاسی خود را ادامه میدهند. شهید صدوقی را به جرأت میتوان سرسختترین و پر قدرتترین مخالفان خطوط انحراف، ارتجاعی و ملی گرائی و لیبرالیسم و امثال اینها دانست. سرانجام شهید صدوقی در دهم ماه مبارک رمضان مطابق با یازدهم تیرماه ۱۳۶۱ پس از ادای نماز جمعه بدست منافقین به شهادت رسید.
* پنجمین شهید محراب
پنجمین شهید محراب، آیت الله عبدالحسین دستغیب، وی به سال ۱۲۸۸ش در شیراز در خانواده آیه الله سید محمدتقی عالم بزرگ فارس متولد شد. در ۱۲ سالگی پدرش را از دست داد و از آن تاریخ به بعد سرپرستی خانواده را به عهده گرفت. وی پس از اتمام دروس سطح به منظور ادامه تحصیلات راهی نجف اشرف شد و پس از هفت سال موفق به کسب درجه اجتهاد از مراجعی چون؛ آیت الله آقا ضیاء عراقی، و آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی گردید. سپس به شیراز مراجعت کرده و در مدت اقامتش به سرپرستی حوزه علمیه و تربیت طلاب و ارشاد مردم اشتغال داشت و در کنار تعلیم و تربیت از مبارزه سیاسی با رژیم دست نشانده پهلوی غافل نبود و در این راه از سال ۴۲ تا ۵۷ چندین نوبت دستگیر، زندانی و تبعید شد. این مجتهد مجاهد در حرکت دادن به مبارزات مردم مسلمان فارس علیه رژیم شاه نقش بسیار مهم و مؤثری داشت، افشاگریهای بیپروا و بموقع او، حرکتهای اسلامی مردم فارس را عمق بیشتری میبخشید. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف امام خمینی به سمت نماینده ایشان و امام جمعه شیراز منصوب شد تا اینکه در روز بیستم آذر ماه سال ۱۳۶۰ هنگام رفتن به نماز جمعه به شهادت رسید.
* ششمین شهید محراب
ششمین شهید محراب، آیت الله عطاء الله اشرفی اصفهانی در سال ۱۲۷۹ش در خمینی شهر، اصفهان متولد شد. وی مقدمات را در اصفهان و بعد رهسپار قم گردید و از محضر آیات عظام؛ خوانساری، حجت و صدر کسب علم نمود. وی در سال ۱۳۳۴ش برای نشر معارف اسلامی به باختران هجرت نمود. و مبارزات سیاسی خود را بر علیه رژیم شاه شروع کرد، و بارها در این راه دستگیر و زندانی شد. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امام خمینی در سال ۱۳۵۸ش به امامت جمعه شهر باختران (کرمانشاه) منصوب شدند. وی در سال ۱۳۶۰ روز ۲۲ ماه مبارک رمضان در حال رفتن به مسجد جهت اقامه نماز ظهر توسط منافقین به شهادت رسیدند.