به بهانه عدم موفقیت فیلم «جشن دلتنگی»؛ فضای مجازی؛ من در میان جمع و دلم جای دیگر است

 جشن دلتنگی فیلمی عاشقانه و درام با نگاهی آسیب شناسانه به فضای مجازی، به کارگردانی پوریا آذربایجانی محصول سال ۱۳۹۶ است. این فیلم که از اردیبهشت ۱۳۹۷ به روی پرده رفته در اکران عمومی خیلی موفق نبوده و در بیش از ۶ ماه گذشته فروش چشمگیری نداشته است.

به گزارش واحد تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، جشن دلتنگی نمایش آسیب های فضای مجازی در زندگی امروز است. این که ما در کنار هم هستیم اما با هم نیستیم. حضور فیزیکی داریم اما روح و روان و ذهنمان جای دیگری است. و به همین دلیل روز به روز بیشتر از هم فاصله می گیریم و منزوی می شویم.

**اقبال فناوری های جدید
پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات در جهان و به موازات آن در ایران، همه جوانب عمومی زندگی اجتماعی و جنبه های خصوصی زندگی فردی را بشدت تحت تاثیر خود قرار داده و دگرگون ساخته است. پس از افزایش اپلیکیشن ها و برنامه های اجتماعی، آنان به دلایل متعددی چون دسترسی همگانی به تلفن های همراه هوشمند، جذابیت و جدید بودن این برنامه ها و امکانات و سهولت هایی که از این طریق شامل حال زندگی ها می شد، عدم خلاقیت و بعضأ بی محتوا شدن برنامه های تلویزیون و سینما در داخل ایران و همچنین کاهش اعتماد عمومی نسبت به اطلاع رسانی های داخلی و نیاز به دسترسی به سایر منابع به عنوان منبعی جایگزین یا مکمل برای دستیابی به اطلاعات و اخبار، بشدت با اقبال و استقبال و در نتیجه کاربرد مواجهه شدند.

**اینستاگرام جذاب اما دچار تاخر فرهنگی
نرم افزار «اینستاگرام» یکی از برنامه های اجتمای مختص انتتشار عکس های خصوصی افراد بود که در مدت کوتاهی به دلیل خلاقیت و جذابیت های که در طراحی و کارکرد خود داشت به برنامه ای محبوب و پرمخاطب به ویژه در ایران بدل گردید.
همانند هر پدیده و وسیله دیگر در ایران، استفاده روز افزون و فراگیر از برنامه ای چون اینستاگرام، هم می تواند مفید و هم مضر باشد. علاوه بر مشکل تاخر فرهنگی که به معنی رسیدن فناوری جلوتر از فرهنگ استفاده از آن است، اینستاگرام در ایران با نمایش نوکیسه گی، حقارت، خشونت فرافکنی و عقده گشایی ها و افزایش آسیب ها و معضلاتی همراه شد که شاید در ابتدا اصلا به نظر نمی رسیدند.
مضمون اصلی فیلم جشن دلتنگی تمرکز بر بدکارکردهایی این چنینی است که این گونه فناوری هایی می توانند، در جامعه ایجاد کنند. زندگی هایی که هرچه پوچ تر و خالی تر، ویترینی رنگارنگ تر در اینستاگرام چیده تا دیگرانی را که از حقیقت زندگی آنان خبر ندارند، تحت تأثیر قرار دهند. آدمهایی که به وسعت عقده ها و کمبودهایشان شرایط رنگین تری را در این صفحات و حباب های شیشه ای برای خود ایجاد کرده اند و دیگرانی که با دیدن این ویترین حسرت نداشته های خود و توامان داشته های اینان را می خورند.
آدم هایی شاخص و به اصطلاح عوام شاخ های اینستاگرام که اگرچه در زندگی خود درگیر هزاران درد و مشکل و اشتباه و تصمیمات غلط و در یک کلام بدبخت هستند اما تلاش دارند تا خوشبختی با جزئیات بیشتری را به دیگران نمایش دهند. متاسفانه زندگی امروز ما به دلیل فرهنگ غلط چشم و همچشمی که از طریق این چنین برنامه هایی، شکل نوینی به خود گرفته و در قالبی نو خود را بازتولید کرده اند چنان ریشه دوانده و محکم گردیده است که همه هم و غم و تلاش افراد در این راستاست که بدبختی واقعی را به قیمت خوشبختی مجازی به جان بخرند.

**ایده ای جذاب اما فاقد المان های جذابیت
این فیلم اگرچه بر اساس مضامین و محتوای به روز و قابل بحثی نگاشته شده اما به دلیل نداشتن سایر عوامل جذابیت بسیار ضعیف عمل کرده است و اگر از بینندگانی که در نیمه فیلم سالن را ترک می کنند صرف نظر کنیم، باقی و عمده بینندگان که تا انتهای آن در انتظار نقطه عطف و گره گشایی فیلم و فیلمنامه و کارگردان هستند، نا امید رها می شوند .
در عین حال و به لحاظ فنی ضرب آهنگ کند و خسته کننده فیلم به اضافه روایت گنگ و مبهمی که در گره افکنی ها دچار ناتوانی و در گره گشایی از آن هم ناتوان تر است باعث شده تا روایت داستان بسیتر ملال آور و دافع به نظر برسد.
در واقع جشن دلتنگی به رغم ایده جذاب اولیه، فیلمنامه ای ضعیف دارد و به همین دلیل شخصیت پردازی هایش آن طور که باید و شاید ساخته و پرداخته نشده اند. در نتیجه این فیلم قدرت مخاطب سازی و برقراری ارتباط با افکار مختلف را ندارد و به رغم استفاده از بازیگران مطرحی چون بابک حمیدیان، مینا ساداتی یا بهنام تشکر حوصله مخاطب را سر می برد چرا که عملا این شخصیت ها نه توان ارتباط گیری با مخاطب که حتی توان ارتباطگیری با خودشان را هم ندارند. مشکل اساسی این فیلم در موردنقش ها نداشتن یک خط داستانی مشخص و کثرت و بی ربطی آنان در بطن داستان و حوادث با یکدیگر است. از این نظر فیلم مخاطب را از این منظر که رابطه افراد چیست و چه پیامی در روایت دارند، دچار سردرگمی می سازد.
در واقع اصل و هدف کارگردان و داستان مزمت و مصائب تنهایی انسان مدرن به دلیل وابستگی به فناوری است که ذات آن انزوای اجتماعی را ایجاب می کند. اما نکته اینجاست که اگر کارگردان یا خط داستان به جای روایت های متعدد و تنوع شخصیت ها، صرفا به یکی از آنها بصورت کامل و عمیق می پرداخت، احتمالا نتیجه بهتری می گرفت و فیلم را دچار سردرگمی و مخاطب را ناتوان از دنبال کردن داستان نمی کرد.

**شمشیر دو لبه فضای مجازی
پدیده فضای مجازی و معضلات و مشکلاتی که از این باب بر زندگی امروز ایرانیان سایه افکنده به یکی از دغدغه های مهم جامعه شناسان و روانشناسان و به طورکلی صاحبنظران بدل شده است که نیازمند بررسی و واکاوی های دقیق علمی و فرهنگی است. در نتیجه همانطور که پیش تر گفته شد ایده اولیه و پایه ای این فیلم بسیار مهم و جذاب است و قطعا نیاز به بازنمایی و پرداخت در فیلم های دیگر و آثار دیگر دارد چراکه متاسفانه در این فیلم و به دلیل فاصله نگرفتن از سطح و عدم بررسی دقیق عمق، آنچنان که باید و شاید و با این هدف که منشا اثر و تاثیرگذار باشد، مورد مداقه و بررسی قرار نگرفته است.
البته ذکر این نکته ضروری است که هیچ فناوری و جلوه ای از مدرنیته و زندگی مدرن نیست که سرتاسر بد و منفی و فاقد ارزش باشد بلکه این ما هستیم که با نوع استفاده و کیفیت آگاه سازی مان می توانیم از آنها بهره برداری و استفاده کنیم. بر این اساس اینستاگرام و سایر برنامه های اجتماعی مانند آن می توانند باعث پیدا کردن دوستان گذشته که به دلایل مختلف امروز از آنها بی خبر هستیم شوند ضمن این که با فراهم کردن فضایی که باعث نزدیکی افراد می شود دوستی ها و ارتباطات اجتماعی واقعی را شکل داده و یا تقویت کند.
همه چیز بسته به شکل و نوع استفاده ما دارد که مساله اساسی در این باره آگاه سازی و نوع مواجهه ما است.
پژوهشم**س-ب**۱۵۵۲

انتهای پیام /*

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*