مسائلی که خانواده های تک والد با آن مواجه هستند اثراتی زیادی که بر دختر و پسر خانواده دارد نوع آسیب هایی که ممکن است درگیر آن شوند متفاوت است. فقدان پدر بهعنوان آموزشدهنده اخلاقیات و قراردادهای اجتماعی و مادر به عنوان محور محبت و پرورشدهنده عواطف در فرزندان، میتواند اثرات زیادی را در تربیت او ایفا کند.
نبود مادر برای دختران احتمال بروز افسردگی و در پسران باعث بروز مشکلات عاطفی و روانی شده که خود را به شکل پرخاشگریهای بیشازحد نشان میدهد. گرچه مادران در تربیت مهارت بیشتری دارند اما پدران در تربیت مؤثرترند. بنابراین پدران باید در امر تربیت، نگهداری، رشد و شکوفایی کودکان نقش و مشارکت فعال داشته باشند؛ دختران فاقد پدر اغلب در مواجهه با مشکلات خود بسیار آسیبپذیر و شکننده هستند و در پسران هم باعث اغتشاش و تعارض در نقش جنسیتی شان میشود. همچنین باعث بروز اضطراب در برخوردهای اجتماعیاش خواهد شد. بهعلاوه پسران تمایل بیشتری دارند که قواعد و قالبهای اجتماعی را نقض کنند.
در سرشماری سالهای اخیر کشور ما نشان میدهد که۷.۲درصد از خانوارهای کشور تک والد هستند. از این تعداد خانواده، ۱۷درصد آنها را سرپرست مرد و ۸۳درصد آنها را سرپرست زن مدیریت میکند.
وقتی به دلایلی ناچار میشوید بهتنهایی فرزندانتان را بزرگ کنید، میبایست بار تمام مسئولیتهای مختلف مربوط به فرزندانتان را که میتوانست بین والدین تقسیم بشود را بهتنهایی به دوش بکشید. خانواده های تک والد در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و تربیتی با مسائلی مواجه هستند که در زیر به آنها می پردازیم.
اثرات اقتصادی
بر اساس عواطف مادری و نیازی که کودکان در سنین پایین به مادر دارند، با فروپاشی خانواده اغلب مشاهده می کنیم که فرزندان جدای از بحث های قانونی آن ترجیح می دهند در کنار مادر زندگی خود را ادامه دهند. در خانواده های تک والد مادر سرپرست که به علت طلاق یا فوت این اتفاق می افتد، بالطبع درآمد مرد نیز قطع می شود. گاهی در بین خانواده های از هم جدا شده، مرد از تأمین معاش فرزندان خود دست میکشند و مادران را وامیدارند تا تمام بار مالی خانواده، اعم از خود و فرزندان را بر عهده بگیرند، و این فشار در کنار فرصتهای شغلی محدود برای خانمها با میزان درآمد کمتر از مردها باعث ایجاد فشار اقتصادی میشود. بهعلاوه در صورت پیدا کردن شغل مناسب نیازمند صرف وقت زیاد برای درآمد مطلوب است که درنتیجه این مادران فرصت کمتری برای مراقبت از کودکان خود خواهند داشت.
اغلب فرزندانی که در خانوادههای مادر سرپرست زندگی میکنند، ناگزیرند با چالشهای مالی و درگیریهای آن مواجه شوند. اینگونه فرزندان غالباً اُفت از زندگی نرمال و استاندارد یا درگیری با فقر شدید را تجربه میکنند.
اثرات رفتاری
بر اساس قاعده عقلی این قانون صدق میکند که در شرایط غیرعادی؛ رفتار عادی داشتن، غیرعادی تلقی میشود. فرزند خانواده تک والدینی در شرایط نرمال زندگی نکرده اند (شرایط داشتن پدر و مادر در کنار هم با کارکرد مؤثر. البته در نظر داشته باشید اگر پدر و مادری در کنار هم باشند ولی شرایط مطلوب تربیت فرزند حاکم نباشد همین مشکلات ایجاد خواهد شد). کودکان در چنین خانواده هایی نسبت به خانوادههایی دو والدی زمان کمتری را با پدر و مادر خود میگذرانند و همین موضوع بر مسائلی مثل خودکمبینی، ضعف اعتمادبهنفس و سطح پایین خود پنداره اثرگذار است.
اکثـر تحقیقات، در مـورد اثـرات عدم حضور پـدر در انـجام کارهای خردمندانـه و عاقلانه کودکان است. تعدادی از مطالعات نشان میدهد که کودکان در خانوادههایی که پـدر در آن حضـور ندارد، پایینتری برخوردارند، همچنین بیان و گفتار آنها در سطح پائینی است. تأثیر عدم حضور پدر بر تکلم و نوع بیان دختران نسبت به پسران بیشتر است. بیان عاقلانه اغلب پسران با عدم حضور پدر صدمه میبیند.(۱)
پرخاشگری پسـران در خانوادههای بـدون پـدر بیشتر است و علت آن ناتوانی مادر بهعنوان سرپرست خانواده در پرورش حالات مردانه در پسران اسـت. امـر کـردن بیشازحد پسـران را مـوجب ایجاد حالت پرخاشگری در آنها میداند.
این اثرات رفتاری ایجادشده زنگ هشداری برای پیشنهاد راهکارهایی در جلوگیری از اثرات ناشی از تک والدی خواهد بود.
اثرات تربیتی
در شرایطی که سرپرست خانواده اعم از مرد یا زن شریک زندگیاش را از دست میدهد غم بزرگی را متحمل میشود و حالا باید بهتنهایی تربیت فرزند یا فرزندانش را به عهده بگیرد. همچنین باید تسلیدهنده برای فقدان یک عضو مهم خانواده را نیز باشد؛ یعنی چندین نقش را در کنار هم باید مدیریت کند. این شرایط سخت، فرآیند تربیت فرزند را که باید متناسب با شرایط و احساسات و نیازهای فرزندان همراه باشد را با مشکلاتی مواجه می سازد.
فرض کنید مردی که بهتنهایی مجبور میشود علاوه بر نقش پدری که مظهر قدرت و تربیت کننده نظامهای اخلاقی به فرزندان است، نقش مهرورزی و گسترشدهنده عاطفی را هم باید ایفا کند، احتمال موفقیت کامل در هر دو نقش که یکی همسو با خلقتش و دیگری با خلقت ذاتی او سازگاری چندانی ندارد بسیار پایین است. این تضاد نقشی که باید ایفا کند نه تنها آسیب ها و فشارهای زیادی را برای خود فرد بوجود می آورد بلکه فرزندان نیز از این آسیب ها در امان نخواهند ماند.
اثرات آموزشی
احتمال بروز افت تحصیلی در فرزندان تک والد شایعتر از فرزندان دو والد است. طبق تحقیق مک لاناهان و سندفور دو جامعهشناس محقق درزمینه کودکان تک والد، به این نتیجه رسیدند که دانش آموزان دوره دبیرستانی که خانواده تک والدی دارند، نسبت به دانشآموزانی که در یک خانواده هستهای زندگی میکنند، در امتحانات نمراتی پایینتر از حد متعارف کسب میکنند، معدل پایینتری دارند و میزان شرکت آنها در کارهای مدرسه نیز در این گروه از دانش آموزان کمتر است. این دو جامعهشناس پس از بررسی موارد اختلاف در نمرات آزمونها دریافتند که فرزندان خانوادههای تک والد هنوز به گرفتن بدترین نمرات در معدل نهایی ادامه میدهند و همچنین در مورد شرکت در امور گروهی نیز در سطح پایینتری قرار دارند.(۲)
فرزندان در خانوادههایی که مادر سرپرست خانواده است و مشکلات اقتصادی هم داشته باشند انگیزه داشتن شغل در آنها بیشتر از درس خواندن میشود و همین امر همت آنها را برای مطالعه درس کاهش می دهد. در خانواده که پدر والد سرپرست است بیشتر شاهد خلأهای روحی و عدم تأمین نیاز عاطفی و پیگیری مستمر درسی والد هستیم و همین شوق درسی را در فرزندان این خانواده کمتر میکند. البته اگر این شرایط توأم با امید و انگیزه باشد اتفاقا میتواند تلنگر و علت موفقیت و تلاش بیشتر فرد برای مطالعه شود.