دلایل وجود مناطق محروم به رغم اجرای پنج برنامه توسعه چیست؟

 

در بخشهایی از این یادداشت می خوانیم:

در طی سال های گذشته توسعه کمی مناسبی در بسیاری از استان های حتی به اصطلاح محروم کشور ایجاد شده که از جمله می توان به تخصیص دو درصد از کل درآمدهای نفتی کشور به مناطق محروم یا اختصاص چند میلیارد دلاری از منابع صندوق توسعه ملی در راستای پیشرفت و آبادانی این مناطق اشاره کرد. از سوی دیگر گسترش دانشگاه های دولتی و غیردولتی، که یکی از موارد مورد تاکید برنامه های توسعه ای کشور در سه دهه گذشته بوده است باعث شده تا در کنار حضور متخصصین و تحصیل کردگان غیر بومی برای کار در این استان ها، جمعیت قابل توجهی از افراد تحصیل کرده جامعه نیز برای کسب مدارک دانشگاهی به این استان ها سفر کنند. این وضعیت که بدون ایجاد زیر ساخت های فرهنگی و اجتماعی استان ها شکل گرفت علاوه بر ابعاد منفی اقتصادی بر استان که در بند الف به آن اشاره شد. باعث ایجاد مشکلات فرهنگی در آن شهرها شده و به مرور زمان بخشی از فرهنگ شهرهای مختلف مانند: نوع پوشش، گفتار، سبک زندگی، دوری ازتوجه به مشاغل سنتی و… در دل جوامع محروم رسوخ کرده است. این در حالی است که ساکنین آن شهرها هنوز به دلیل عدم برنامه ریزی مناسب برای تربیت نیروهای متخصص بومی و یا مهاجرت متخصصان بومی این مناطق به شهرهای بزرگ به دلیل عدم حمایت های کافی دولت ها از نخبگان، تخصص لازم برای ورود به مشاغل تخصصی را نداشته و از این رو به شهروندانی بیکار و به تبع آن بدون درآمد تبدیل می شوند که خود این موضوع یعنی ورود تکنولوژی ها و تاسیس و راه اندازی کارخانه های مدرن بدون تربیت نیروی انسانی متخصص بومی در آن شهرها به یکی از مشکلات این مناطق تبدیل شده است. بنابراین شاهدیم به رغم گسترش فعالیت های عمرانی و توسعه ای دولت ها در طی ۳ دهه اخیر در این شهرها همچنان مشکلاتی مانند: فقر، بیکاری، مهاجرت به شهرها و احساس ناامنی شغلی در این مناطق کاملا مشهود است.

 

متن کامل یادداشت:

 

اقتصاد ایران را با داشتن تجربه ای ۶۰ ساله در امر برنامه ریزی باید در زمره با سابقه ترین کشورهای در حال توسعه در این زمینه دانست. اگرچه برنامه های گسترده ای در راستای محرومیت زدایی برخی از استان ها چه در متن لوایح برنامه های توسعه و چه از طریق نهادها و سازمان های انقلابی در سطح کشور صورت گرفته است. اما  متاسفانه هنوز بسیاری از استان های ما به رغم اجرای پنج برنامه میان مدت توسعه از نبود امکانات و عدم توسعه شهری رنج می برند. در این گزارش  به بررسی دلایل عدم توسعه یافتگی و محرومیت زدایی از برخی از استان های ایران خواهیم پرداخت. اگر چه درطول ۲۰ سال اخیر، چه از طریق برنامه های توسعه پنج ساله و چه سایر اقدامات دولت ها، توسعه فیزیکی استان های محروم و شهرهای کوچک و روستاها، مانند راه و جاده سازی، ایجاد زیر ساخت های لازم برای ارائه امکانات رفاهی مانند آب، برق و گاز مطلوب بوده است. اما اگر هنوز هم به برخی از شهرهای مرزی ایران سری بزنیم خواهیم دید شهروندان بومی آن شهرها از امکانات و تسهیلات مناسبی چون مدرسه، شغل مناسب، وجود بنگاه های تولیدی و… بهره مند نبوده و به محض فراهم شدن اسباب مهاجرت، از این شهرها خارج شده و سکونت در شهرهای بزرگ را به اقامت در شهر آبا اجدادی خود ترجیح می دهند.

اگر چه در برنامه های توسعه عمرانی قبل از انقلاب توجهی به توسعه همه جانبه مناطق محروم ودور افتاده کشور صورت نگرفته  و برنامه های توسعه در آن سال ها صرفا در قالب پروژه های عمرانی در کلان شهرها و بدون ایجاد زیرساخت های مورد نیاز پیگیری می شد. اما با پیروزی انقلاب اسلامی و بسط شعار عدالت اجتماعی و حمایت از مستضعفین که از اهداف متعالی انقلاب اسلامی به شمار می رفت. تلاش برای محرومیت زدایی و توسعه مناطق محروم و دور افتاده کشور در دستور کار نظام نوپای اسلامی قرار گرفت، که تاسیس و تشکیل وزارت جهاد سازندگی، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و بنیادهایی مانند بنیاد برکت که در راستای اهداف ستاد اجرایی فرمان امام (ره) است را می توان اقداماتی در این راستا دانست. متاسفانه در سال های گذشته به رغم توجه برنامه های توسعه و بودجه های سالیانه به برنامه ریزی منطقه ای و محرومیت زدایی در استان های کشور همچنان شاهد وجود عدم توسعه یافتگی و وجود محرومیت در برخی از استان های کشور هستیم . در این مقال به بررسی دلایل این امر و چرایی عدم بهره مندی ساکنین بومی این استان ها از توسعه این مناطق می پردازیم:

الف) با افزایش فعالیت های عمرانی مانند ساخت پالایشگاه ها، نیروگاه ها، سدسازی و… در برخی از استان های محروم  و مرزی کشور، اگرچه این شهرها در ظاهر پیشرفت هایی نیز داشتند اما به نظر می رسد هنوز به توسعه مناسبی نرسیده و جزء استان های محروم کشور به حساب می آیند. با بررسی میدانی این شهرها و دقت در این موضوع متوجه خواهیم شد که اگر چه به ظاهر امکانات این شهرها گسترش یافته و زیرساخت های شهری آن ها بهبود یافته است اما به دلیل مهاجرت مدیران و کارکنان شهرهای توسعه یافته به این استان ها برای اداره امور جاری این شهرها، هزینه های زندگی ساکنان بومی این شهرها مانند قیمت زمین و مسکن در این مناطق بدون افزایش درآمد سرانه ساکنین بومی به شدت افزایش داشته و باعث افزایش شکاف طبقاتی مشهودی میان افراد بومی این مناطق و متخصصان غیربومی که به این شهرها مهاجرت کرده بودند شده است. در واقع بخش مهمی از آن نارضایتی و عدم توسعه یافتگی در این مناطق مربوط به ساکنین این مناطق و عدم افزایش درآمدهای مردم بومی این مناطق است. یعنی در کنار توسعه زیرساخت های عمرانی و افزایش امکانات زندگی، توسعه نیروی انسانی در این مناطق رخ نداده و بخش عمده ای از افراد بومی این مناطق نسبت به افراد غیربومی در سطح رفاه پایین تری زندگی می کنند.

ب) توسعه بدون ایجاد زیرساخت های لازم ممکن نیست: همان طور که گفته شد در طی سال های گذشته توسعه کمی مناسبی در بسیاری از استان های حتی به اصطلاح محروم کشور ایجاد شده که از جمله می توان به تخصیص دو درصد از کل درآمدهای نفتی کشور به مناطق محروم یا اختصاص چند میلیارد دلاری از منابع صندوق توسعه ملی در راستای پیشرفت و آبادانی این مناطق اشاره کرد. از سوی دیگر گسترش دانشگاه های دولتی و غیردولتی، که یکی از موارد مورد تاکید برنامه های توسعه ای کشور در سه دهه گذشته بوده است باعث شده تا در کنار حضور متخصصین و تحصیل کردگان غیر بومی برای کار در این استان ها، جمعیت قابل توجهی از افراد تحصیل کرده جامعه نیز برای کسب مدارک دانشگاهی به این استان ها سفر کنند. این وضعیت که بدون ایجاد زیر ساخت های فرهنگی و اجتماعی استان ها شکل گرفت علاوه بر ابعاد منفی اقتصادی بر استان که در بند الف به آن اشاره شد. باعث ایجاد مشکلات فرهنگی در آن شهرها شده و به مرور زمان بخشی از فرهنگ شهرهای مختلف مانند: نوع پوشش، گفتار، سبک زندگی، دوری ازتوجه به مشاغل سنتی و… در دل جوامع محروم رسوخ کرده است. این در حالی است که ساکنین آن شهرها هنوز به دلیل عدم برنامه ریزی مناسب برای تربیت نیروهای متخصص بومی و یا مهاجرت متخصصان بومی این مناطق به شهرهای بزرگ به دلیل عدم حمایت های کافی دولت ها از نخبگان، تخصص لازم برای ورود به مشاغل تخصصی را نداشته و از این رو به شهروندانی بیکار و به تبع آن بدون درآمد تبدیل می شوند که خود این موضوع یعنی ورود تکنولوژی ها و تاسیس و راه اندازی کارخانه های مدرن بدون تربیت نیروی انسانی متخصص بومی در آن شهرها به یکی از مشکلات این مناطق تبدیل شده است. بنابراین شاهدیم به رغم گسترش فعالیت های عمرانی و توسعه ای دولت ها در طی ۳ دهه اخیر در این شهرها همچنان مشکلاتی مانند: فقر، بیکاری، مهاجرت به شهرها و احساس ناامنی شغلی در این مناطق کاملا مشهود است.

پ) برنامه های توسعه، از شعار تا واقع نگری: متاسفانه  در طول سه دهه گذشته هیچ کدام از پنج برنامه توسعه ای که در کشور تدوین و اجرا شده اند به طور کامل به اهداف و پیش بینی های خود نرسیده اند. برای مثال در برنامه های توسعه دیده شده است که به رغم وجود طرح ها و پروژه های آغاز نشده یا نیمه تمام از برنامه قبلی ، برنامه های جدیدی بدون توجه به این موضوع و اتمام پروژه های نیمه تمام قبلی، مصوب می شود که خود این موضوع تبدیل به یکی از دلایل تلنبار شدن و عدم تحقق برنامه های ذکر شده است. ضمن اینکه گاها برخی از نمایندگان محترم مجلس صرفا با یک نگاه بخشی و منطقه ای به برخی از موضوعات نگاه کرده و با اصرار و تاکید فراوان خود باعث تصویب طرح یا پروژه ای می شوند که به دلیل عدم وجود زیرساخت ها و قابلیت های مورد نیاز برای اجرای آن طرح، با شکست مواجه شده و باعث هدررفت منابع ملی می شود.

در خاتمه امید است دولتمردان و نمایندگان محترم مجلس علاوه بر توسعه زیرساخت های شهری در استان های محروم کشور، با نگاهی جامع به فکر ایجاد زیرساخت های فرهنگی و اقتصادی این شهرها نیز باشند تا در آینده شاهد مناطقی دارای توسعه صرفا فیزیکی نبوده و توسعه شهرهای کشور فراگیر و همه جانبه باشد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*