رسانه ابزاری مناسب برای تنویر افکار عمومی در عصر حاضر می باشد. این ابزار فرهنگی، باید فضایی را برای برخورد سالم و سازنده اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از طریق ارائه دیدگاه ها و اطلاع رسانی مناسب در بین جامعه جهانی ایجاد نماید،در واقع ارائه این فرایند از سوی رسانه ها، بیانگر توسعه و پویایی تحرک جوامع کنونی محسوب می شود.از سوی دیگر یکی از واقعیت های انکار ناپذیر عصر حاضر رسانه ها ایجاد بحران و بحران سازی می باشد، که از طریق ابزار شایعه و انتشاراطلاعات و اخبار کاذب و نادرست جامعه جهانی و افکار عمومی را با توجه به سیاست های حاکم بر امپریالیسم رسانه ای تحت تأثیر خود قرارمی دهد، در واقع این کارکرد منفی و آشکار مدیریت رسانه،از نظر صاحبنظران ارتباطات اجتماعی و رسانه ای واقعیتی انکار ناپذیر تلقی می گردد. کارکرد منفی شایعه و شایعه پراکنی در دنیایی کنونی رسانه ها بخش گسترده ای از ماهیت افکار عمومی را شکل داده است و باعث ایجاد و افزایش روزافزون بحران های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و افول سرمایه های اجتماعی جامعه می گردد.
افکار عمومی و بحران شایعه در رسانه
چکیده
شایعه یکی از کارکردهای منفی و بحران زای مدیریت رسانه ای است که با کمک گرفتن ابزارها و اهرم های نوین، افکار عمومی جامعه و جهان را می تواند تحت تأثیر قرار دهد. رسانه ها با بهره مندی از راهبردها و فرا راهبردهای جدید در عصر حاضر در ایجاد شرایط بحرانی (شایعه) می توانند در تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، در سطح وسیع و گسترده نقش آفرینی خاصی بکنند. و موجب شکل دهی مناسب و نامناسب بر اساس ساختار نظام سیاسی و اجتماعی، افکار عمومی گردند. امپراتوری رسانه ای، در حال حاضر با بهره مندی از امکانات بسیارتکنولوژیکی و نوین، نوعی استبداد اطلاعاتی بر اساس ابزار شایعه، از طریق گزینش و انحصار اطلاعاتی خاص منتشر می کند؛ بر این اساس، استبداد رسانه ای با تأکید بر ارائه چهره ی مخدوش برخی نظام های مختلف سیاسی و فرهنگی با نظام حاکم بر امپراتوری، افکار عمومی را تحت تاثیر قرار می دهد. رسانه ها با اشکال سامانمند شایعه و شایعه پراکنی به جهت دهی افکار عمومی، گرایش ها، عقاید و نگرش ها و رفتارهای یک ملت می پردازند، که این مسئله امروزه در جهان، یک نوع جنگ جهان فرهنگی و نوعی جنگ نرم تلقی می گردد؛ و این جنگ در واقع اشاره به گزینش اطلاعات، ارائه پیام های شائبه انگیز در عرصه جهان می کند. در این مقاله اشاره به بحران شایعه می کنیم و از طریق مدیریت بحران رسانه ای می توان به واکنش سریع جلوگیری از انتشار اطلاعات غلط پرداخت، و به بازنگری اطلاعات و امید دهی به افکار عمومی توجه می نمائیم. علاوه براین سعی بر این داریم که با تأکید بر مطالعات کتابخانه ای، تبیینی و تفسیری فرایند بحران شایعه را در جهان امروز به عنوان یک قدرت نرم ارتباطی در نظرگیریم، که مدیریت رسانه ای با اعمال شیوه ها و راهبردهایی، می تواند افکار عمومی را در جهت رسیدن به اهداف تعیین شده اش هدایت نماید.
کلید واژه
افکار عمومی، امنیت، رسانه، شایعه، مدیریت بحران
مقدمه
رسانه ابزاری مناسب برای تنویر افکار عمومی در عصر حاضر می باشد. این ابزار فرهنگی، باید فضایی را برای برخورد سالم و سازنده اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از طریق ارائه دیدگاه ها و اطلاع رسانی مناسب در بین جامعه جهانی ایجاد نماید،در واقع ارائه این فرایند از سوی رسانه ها، بیانگر توسعه و پویایی تحرک جوامع کنونی محسوب می شود.از سوی دیگر یکی از واقعیت های انکار ناپذیر عصر حاضر رسانه ها ایجاد بحران و بحران سازی می باشد، که از طریق ابزار شایعه و انتشاراطلاعات و اخبار کاذب و نادرست جامعه جهانی و افکار عمومی را با توجه به سیاست های حاکم بر امپریالیسم رسانه ای تحت تأثیر خود قرارمی دهد، در واقع این کارکرد منفی و آشکار مدیریت رسانه،از نظر صاحبنظران ارتباطات اجتماعی و رسانه ای واقعیتی انکار ناپذیر تلقی می گردد. کارکرد منفی شایعه و شایعه پراکنی در دنیایی کنونی رسانه ها بخش گسترده ای از ماهیت افکار عمومی را شکل داده است و باعث ایجاد و افزایش روزافزون بحران های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و افول سرمایه های اجتماعی جامعه می گردد.
طرح مسأله
ایده تفکر مهندسی و تنویر افکار عمومی از سوی رسانه ها با تأکید بر نظریات ارتباطی دهه های ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ شکل گرفته است، بر اساس این پاردایم ها، رسانه ها در شکل گیری و تغییر نگرش جنگ روانی، تبلیغات، شایعه سازی و شایعه پراکنی در بین اذهان عمومی تأثیر بسیاری دارند، و رسانه ها نقش موثری در شستشوی افکار عمومی می توانند ایفاء کند. در واقع در اواخر قرن بیستم رسانه ها با توجه به نقش مؤثری که در گفتمان های سیاسی و اجتماعی جوامع ایفاء کرده اند در تلاش بودند که ارتباطات اثر بخشی بر روی شهروندان ایفاء نمایند، که بخشی از این ارتباطات اثر بخش از طریق ایجاد شایعه سازی و رواج شایعه پراکنی در بین شهروندان یک جامعه بوده است، بر این اساس رسانه های جوامع مستقیماً در برابر جنگ و قدرت نرم قرار می گیرند، که از سوی امپریالیسم خبری در حال توسعه و رشد می باشد.بر اساس چنین پیامد رسانه ای،امپراتوری رسانه ای از طریق مدیریت بحران و بحران سازی به هدایت افکار عمومی می پردازد،که به نوعی مهندسی افکار عمومی در قالب ابزارها و فنون مختلف از جمله شایعه در دو قرن اخیر تا به امروز روبه رشد است. از دیدگاه چاکوتین «برای تأثیر بر افکار عمومی باید از طریق رسانه و ارتباطات فراگیر یک یا چند محرکه، از جمله شایعه غریزه اساسی انسان را به شدت تحریک و به سوی هدف های خاص و تسلط بر افکار عمومی هدایت می کند.» ( کازنو،۱۳۶۴: ۵۸).
در واقع بعد از جنگ سرد، سیاست غرب به صورت یک فعالیت تلویزیونی درآمده است و سیاستمداران غربی به بازیگران یا هنرپیشه های سینمایی و تلویزیونی تبدیل شده اند، که توانسته اند مخاطبان بسیاری را در سراسر جهان تحت تأثیر عقاید، نگرش ها، افکار و برنامه های خود قرار دهند، و روند تولید بسته های سیاسی خود را از طریق رسانه در اختیار افکار عمومی قرار دهند تا صفت جدیدی با محوریت متخصصان حرفه ای برای رسانه ها بوجود آورند.در واقع بخشی از این بسته های سیاسی با ایجاد شایعه و شایعه پراکنی در ارتباط با افکار عمومی تحت شرایط و ظرفیت های خاص در چارچوب نظریات ارتباطاتی شکل می گیرد
در این مقاله سعی بر این داریم که بحران سازی رسانه ای را از طریق اثرات و کارکرد منفی شایعه و شایعه پراکنی بر افکارعمومی و نحوه شکل گیری این بحران توسط قدرت هایی که اقدام به بر هم زدن صلح و امنیت بین المللی می کنند با تأکید بر روش مطالعات کتابخانه ای، تبیین و تفسیر، مورد بررسی قرار دهیم. از سویی با تأکید بر کارکرد منفی شایعه اشاره ی به مدیریت جنگ های نوین رسانه ای با توجه بر عملیات جنگ روانی خواهیم کرد. همچنین باید به این نکته هم توجه کنیم که پیدایش رسانه های پیشرفته با بهره گیری از دانشِ نحوه اثرگذاری بر افکار عمومی، سبب افزایش نقش رسانه ها در ایجاد، کاهش و یا گسترش بحران ها از جمله شایعه شده، به گونه ای که این اثرگذاری ماهیتی بسیار متفاوت از گذشته تا به امروز پیدا کرده است.
اهمیت بحران رسانه ای ( شایعه) بر افکار عمومی
در جهان امروز شایعه یکی از موارد وقوع بحران های رسانه ای است، که با قدرت تأثیر بر افکار عمومی شکل می گیرد.بر این اساس ارائه تعریف علمی از بحران رسانه ای در عصر حاضر ضروری به نظر می رسد. در واقع بحران رسانه ای(شایعه) در قرن حاضر در کنار بحران های اقتصادی،سیاسی و اجتماعی حائز اهمیت است. بنا به تعریف، « بحران رسانه ای حالتی است که در نتیجه آن توازن برنامه ها ی رسانه دگرگون شده و مسئولان امور رسانه ای به تناسب حالت به وجود آمده ناچار به ترسیم یا تعویض برنامه های از پیش تعیین شده می گردند. نکته مهم اینجاست که بحران رسانه ای بر خلاف بیشتر بحران ها- که مبتنی بر عامل های درونی و موضوعی مرتبط با خود هستند- بیش از آنکه به مسایل درونی مانند تغییر ناگهانی در مدیریت رسانه- مربوط باشد با سایر بحران های بیرونی مرتبط است.» ( عیوضی،۱۳۸۸: ۲۵۳)
امروزه بخشی از محتوای اساسی رسانه های جهان به گونه ای است که توجه آن ها به شایعه و جنگ روانی “برخورد”سوق یافته است،در واقع شایعه در رسانه ها یکی از ابزارها و کارکردهای مهم مسئله ” برخورد” از مسائل هفت گانه ارزش خبری در رسانه تلقی می گردد. وجود کارکرد شایعه یکی از دلایل آشکار اثبات ادعای مهم بودن نقش رسانه ها در اعلان جنگ را می تواند بیان کرد. از این رو در هنگام جنگ و بحران در یک جامعه چه به صورت داخلی و خارجی رسانه ها می توانند در بر راه اندازی جنگ روانی و گسترش بحران دامن زنند.گالتونگ(Galtong (معتقد است که وجود بحران شایعه در رسانه در مواردی چند باعث انحراف اذهان عمومی می شود. « ۱- پرداختن به بحران شایعه و جنگ روانی در بین افکار عمومی منجربه خشونت و قطب گرایی و اقدامات غیر منطقی بدون توجه به دلیل ستیزه های حل نشده خواهد شد. ۲- وجود شایعه در رسانه، در بوجود آوردن دوگانگی در اذهان افکار عمومی بسیار موثر است. ۳- وجود شایعه بر این امر منجربه شده که نوعی مانی گرایی در بین افکار عمومی ایجاد شود که طرفی را خوب معرفی کند و طرف دیگر را بد معرفی نماید. ۴- وجود شایعه از طریق رسانه در اذهان افکار عمومی نوعی جنگ اجتناب ناپذیر را بدون راه حل های دیگر بوجود می آورد. ۵- وجود شایعه از طریق رسانه نوعی ابهام را در تنویر افکار عمومی ایجاد می کند، که این مسئله در بروز زمینه های جنگ رسانه ای بسیار مؤثر است. ۶- در واقع شایعه از طریق رسانه نوعی اعلان جنگ روانی است که افکار عمومی را تحت تاثیر قرار می دهد، این تاثیر باعث شکل گیری ضرر و زیان به مخاطبان مورد اثر گذار می شود، در نتیجه مخاطبان داغ دیده حقوق شان بعد از خاتمه شایعه، نادیده گرفته می شود، و رسانه مذکور هیچ گونه توضیحی درباره اقدامات کاهش این ضرر و زیان بعد از خاتمه جنگ روانی ارائه نخواهد داد و همچنین رسانه های درگیر در زمان اجرای جنگ هیچ اقدام مثبتی برای خاموش کردن جنگ روانی نمی کنند. ۷- در واقع رسانه ها هیچگونه توضیحی در باره دلایل شدت یافتن شایعات و جنگ روانی به افکار عمومی ارائه نمی دهند.» ( سلطانی فر،۱۳۸۴: ۳۴)
در واقع وجود شایعه از طریق رسانه های داخلی و خارجی، در یک جامعه منجربه این شده است که افکار عمومی نسبت به یک مسئله و پیامد روز در شرایط استرس و نگرانی قراگیرد، و این اضطراب و پریشانی در بین افکار عمومی از سوی رسانه ناشی از مسائل سیاسی،اقتصادی و اجتماعی داخلی و خارجی می باشد، رسانه های دولتی و حکومتی در یک جامعه پریشان با توجه به گسترش شایعات باید به ناچار، برنامه های عادی و روزمره خود را در جهت تنویر افکار عمومی در مورد مسئله شایعه شده با یک تدبیر علمی و دقیق تغییر دهند. این پیامد از بحران هایی است که در هرجامعه ای از جمله ایران قابل بررسی است. در واقع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شرایط سیاسی آغاز انقلاب، علی الخصوص جنگ تحمیلی و تبلیغاتی که دشمن بر علیه جامعه ایران از داخل و خارج تدوین کرده بود، رسالت رسانه ای جامعه آن زمان ما را دچار تغییرات خاص کرده بود، و رسانه های تصویری و نوشتاری در شرایط بسیار حساس و خاص زمان جنگ، با تدبیر فرهنگی و اجتماعی در طی ۸ سال دفاع مقدس، مردم را برای دفاع از میهن خود آماده و مقاوم در برابر خطرات و شایعات دشمن قرار داند. همچنین بعد از جنگ تا به امروز رسانه های جامعه در شرایط بحرانی ( خصوصاً جریان فتنه اخیر سال ۸۸) به بعد با ارائه تدابیر خاص به تنویر افکار عمومی پرداخته اند.در شرایط فعلی جامعه ما، بحران رسانه ای ( شایعه) گریبانگیر مسائل مختلف، سیاسی( مانند استعفای یک وزیر، عدم توافق نظر مجلس با دولت، جریان فتنه ۸۸)، اقتصادی (سقوط ناگهانی ارزش پول ملی، سقوط بهای نفت، یارانه ها، بنزین و…)، نظامی( جنگ دول غربی با ایران و…)، ورزشی ( مسائل فوتبال- کشتی و…) فرهنگی و حوادث طبیعی ( وجود زلزله در تهران و…) و سایر مسائل می باشد.
در واقع بحران شایعه از سوی برخی رسانه ها به آن دسته از اقدامات و فعالیت های رسانه ای گفته می شود که با بهره گیری از اهرم ها و ابزارهای خاص بتوان به سرعت تعادل، تحمل افراد،گروه های اجتماعی و سازمان های اجتماعی یک جامعه را برهم زنند، بنا براین بحران شایعه پراکنی از سوی رسانه ها در ابعاد مختلف در یک نگاه کلی اثر نظامند بر افکار عمومی را دارد. با توجه به مسائل از سوی رسانه ها، وجود رسانه های نوین کارکردهای نوینی را بوجود آورده است، در این شرایط باید کارکرد رسانه را در دو حوزه ایجاد بحران و مهار بحران تعریف کرد. از این رو بحث بر سر این است که آیا رسانه ها برای کاستن بحران ها و حفظ امنیت جهانی و صلح فعالیت می کنند یا در خدمت بحران از طریق ابزارهای مختلفی چون شایعه، جنگ رسانه ای، تفرقه هستند، با این نگاه می توان کارکرد رسانه را در دو بخش بحران سازی و بحران زدایی مورد مطالعه قرار داد.
مدیریت رسانه و بحران سازی شایعه
تسلط بر رسانه و خبرگزاری ها، ناشی از قدرت بسیار زیاد بازیگران صحنه های سیاسی و دولتی می باشد. به گونه ای که با بکارگیری اهرم های خبری و اطلاعاتی و ایجاد شایعه پراکنی در زمینه کارکردهای مختلف رسانه ای، می توان نسبت به تغییر باورها و نگرش های جمعی و یا شکل دهی به افکار عمومی، ملی و فراملی اقداماتی را انجام داد. در واقع در راستای فعالیت های جهانی و ملی برخی از گروه ها با بهره گیری از نظرات و پارامترهای امپراتوری رسانه ای نسبت به شکل گیری استبداد اطلاعاتی در ساختار جهانی و ملی اقداماتی را توانمند می سازند، که ابزار شایعه و شایعه پراکنی در جهت استبداد اطلاعاتی در عصر حاضر نقش بسیار عمده ای در این زمینه دارد. رسانه های جهانی و ملی از طریق چنین مدیریتی امکاناتی را فراهم می سازنند تا سیاستمداران به رسانه ها دسترسی پیدا کنند و زمینه ای ایجاد نمایندکه نمایش حضور عمل آنها در رسانه ها به حداکثر رسانده شود. در واقع سیاستمداران با کنترل بر رسانه می توانند از طریق ابزار شایعه و شایعه سازی با توجه به دیدگاه احزابی خود به تنویر افکار عمومی در جهت مسائل سیاسی و حزبی بپردازند. «در واقع امروزه در فرایند جهانی شدن رسانه، شایعه در جهت دهی خواسته ها به افکار عمومی جهانی و ملی و شکل گیری عقاید،گرایش ها و رفتارها کمک بسیاری می کند، به همین علت بعضی از اندیشمندان ارتباطات اجتماعی به صورت جدی اشاره به پیامدهای خطرناک شایعات رسانه ای ناشی از شکل گیری امپراتوری فرهنگی- رسانه ای از رهگذر فرایند جهانی شدن می کنند. این امپراتوری از طریق یکی از ابزارهای خود به نام شایعه می تواند هویت های ملی، محلی، فرهنگی، دینی، اعتقادی ملت ها را مورد تهدید جدی قرار دهد. برخی نیز خطر بروز یک جنگ جهانی فرهنگی- اطلاعاتی را گوش زد کرده اند. احتمال چنبن جنگی در پی گسترش فناوری های رسانه ای در سرتاسر جهان و مقاومت ملت ها، فرهنگ ها و دین های گوناگون در برابر هجوم رسانه های جهانی، روز به روز نزدیک تر می شود.» ( اسمیت،۱۳۶۴: ۱۴۰)
در واقع وجود شایعات متنوع در رسانه ها بیشتر در جهت تهدید به هتک حیثیت، ترویج خشونت و انحرافات اخلاقی، براندازی نظام سیاسی حاکم، هضم خرده فرهنگ ها و نابودی آنها، به راه انداختن جنگ روانی در بین اذهان عمومی، می باشد.در واقع چنین نگرانی در عصر حاضر نوعی سوءاستفاده از قدرت رسانه ای است که امپریالیسم رسانه ای و فرهنگی زمینه های بحران را در برخی کشورها از جمله منطقه خاورمیانه از ۱۹۸۰ تا به امروز به این سمت افزایش داده است. وجود شایعه پراکنی در بین افکار عمومی ملت ها چه به صورت داخلی و خارجی بیانگر وجود نوعی نگرانی از سوء استفاده از قدرت رسانه ای را بیان می کند. و این سوء استفاده از طریق تهیه و انتشار مجلات رایانه ای با محتوای گوناگون امنیت روانی و ذهنی افکار عمومی ملت ها را نشانه رفته و با تلقین احساس نا امنی از طریق اخبار شایعه اذهان عمومی را آشفته می کند. چنین فعالیت هایی سرانجام با تغییر بینش ها و جابجا کردن ارزش ها، زیر ساخت های فرهنگی جوامع را لرزان و سپس متلاشی می کند.
در واقع شایعات در رسانه ها برای تخریب افکار عمومی به صورت روش های غیر مستقیم دنبال می شود. این نتیجه منجربه ایجاد بحران های ذهنی، عینی، فردی، عمومی، ملی و فراملی می باشد. شاید به همین دلیل است که برخی نسبت به کارکرد بحران زدایی(شایعه) رسانه و کمک به استقراء صلح و امنیت از سوی رسانه ها به دیده تردید نگاه می کنند.« پیتر براک(P.Brack) از برجسته ترین اندیشمندان اتریشی در حوزه مسائل مربوط به صلح می نویسد: ” فعالان امنیت و صلح می دانند که رسانه ها نقش بسیار مهم و حساسی در کار آنها دارند، اما متأسفانه می بینند موضوع های مربوط به صلح، موضوع های مسلط در رسانه ها نیست. گرایش رسانه ها، گزینش رویدادهای جنجالی، مهیج فجیع و خطرناک است. این امر سبب شده است منادیان صلح و امنیت جهانی به عملکرد رسانه ها با تردید نگاه کنند و رسانه ها را اگر نه اصلی ترین، حداقل یکی از عامل های اثر گذار در ایجاد بحران و از مانع های اصلی فرهنگ صلح در جالمعه های معاصر تلقی کنند.”» ( محسنیان راد،۱۳۸۱: ۷۴)
در واقع در کنار شکل گیری چنین بحرانی از سوی رسانه، بحران اطلاعات هم از سوی رسانه ها بسیار مهم است. در واقع رسانه ها از طریق شایعه سازی به صورت آشکار و پنهان به دستکاری اطلاعات می پردازند، که این دستکاری از سوی کنشگران سیاسی صاحب قدرت انجام می گیرد. وجود شایعه برخی از اطلاعات به عنوان یک سلاح سیاسی قدرتمند، عنصر مهمی در گزینش، اشاعه، تحریف اذهان عمومی است و یک عنصر مهم در شکل دهی بحران در میان افکار عمومی می باشد.
جنگ رسانه ای و شایعه سازی افکار عمومی
شایعه یکی از ابزارهای مهم شکل گیری جنگ نرم رسانه ای در بین افکار عمومی است. در واقع جنگ رسانه ای از طریق شایعه در عصر حاضر جزء جنگ های بین المللی ده های اخیر می باشد؛که در شرایط صلح و آرامش در داخل و خارج جامعه به صورت غیر رسمی ادامه می یابد. در واقع شایعه در داخل و خارج هر کشوری که می باشد از سوی رسانه های آن جامعه که در اختیار احزاب و گروه های مختلف سیاسی حاکمیت و غیر حاکمیت است، برای پیشبرد اهداف سیاسی، توسعه و اشاعه می یابد.
در واقع جنگ رسانه ای از طریق یکی از کارکردهای خود به نام شایعه در ظاهر در میان رادیوها، تلویزیون ها، تفسیر گران مطبوعاتی، خبرنگاران، خبرگزاری ها، شبکه های خبری، پایگاه های اینترنتی جریان دارد. اما واقعیت آن است که در پشت این جدال مطبوعاتی چیزی به نام “سیاست رسانه ای” به صورت مستقیم با بودجه های رسمی و غیر رسمی که مصوب مجالس ملی و سازمان های اطلاعاتی امنیتی است، پشتیبانی و حمایت می شود. در واقع کارشناسان تبلیغاتی، برنامه ریزان تبلیغاتی (بین الملی و ملی) کارگزاران رسانه ها و… همگی از سربازان چنین جنگ رسانه ای هستند که از طریق یکی از کارکردهای چنین جنگی به نام شایعه و شایعه پراکنی به تنویر افکار عمومی می پردازند.
در واقع « پیچیدگی های جنبه ها گوناگون رسانه ای موجب شده است تا تصمیم گیری درباره ” طراحی و نوین استراتژی”، ” چارچوب بندی”، ” روش های کاربردی”، ” نحوه عملیاتی کردن اهداف و مأموریت های تعریف شده” و ” استفاده پیشینه توان هر رسانه، با توجه به امکانات انتشار چاپی، صوتی، تصویری، چند رسانه ای و پیوسته” تنها به تیمسارهای نظامی واگذار نشود. جنگ رسانه ای مقوله ای است که همکاری هماهنگ و نزدیک بخش های نظامی، سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی، رسانه ای و تبلیغاتی یک کشور را می طلبد» ( ضیایی پرور،۱۳۸۳: ۱۲-۱۱)
افکار عمومی که زیر بمباران شایعات جنگ رسانه ای قرار دارد، چه بسا ممکن است دامنه و شدت حملات سنگین را درک نکرده و حتی از وجود آن بی خبر باشد. آنچه که به عنوان جنگ روانی از آن نام برده می شود می تواند به دو شیوه ایجاد شود: ۱٫ انگاره سازی رسانه ای۲٫کنترل توسط رسانه های بحران ساز.
۱٫انگاره سازی
یکی از شیوه های جنگ روانی در ایجاد و یا تشدید بحران رسانه ای( شایعه سازی) انگاره سازی در رسانه می باشد. در واقع برنامه ها، اطلاعات و اخبار شایعه ساز می تواند در شکل گیری انگاره سازی با تأثیر بلند مدت بر افکار عمومی اثر گذارد. در واقع رسانه ها با همین تأثیرات بلند مدت، موفقیت آمیز، نقش بسیار بزرگی در جهت دادن به افکار عمومی می توانند در جهت منافع و مصالح سیاسی و اجتماعی خود راهبردها و راهکارهایی را برنامه ریزی و اجرا کنند. «انگاره را می توان به عنوان یک سازه تعریف کرد که مضمون آن به خود خود مجموعه ای از تصویرهایی است که از جنبه های گوناگون واقعیت در ذهن فرد وجود دارد» ( عیوضی،۱۳۸۸: ۲۵۸) کارکرد انگاره سازی در رسانه ها در عصر حاضر از طریق ابزار شایعه تغییر در نگاه مردم می تواند باشد. این تغییر نخست احساس و تخیل افراد را تحت تأثیر قرار می دهد و سپس برخی انگاره های قدیمی را در ذهن آنها مخدوش می کند.
۲٫کنترل افکار عمومی توسط رسانه های بحران ساز
کنترل و هدایت افکار عمومی یکی از کار ویژه های مهم رسانه است. به طور کلی رسانه در جهت بحران زدایی یا بحران سازی نیاز به مدیریت بر افکار عمومی دارد. شایعه از سوی رسانه ها می تواند با استفاده از اثر بخشی افکار عمومی افراد علاقمند و بیزار در مورد یک مسأله در جامعه تحت تاثیر قرار دهد. مدیریت رسانه ای حاکم بر افکار عمومی جهان، می تواند با بهره مندی از قدرت رهبران بزرگ و عملیات روانی شایعه تجاوز به حریم خصوصی ملت ها را مورد هجوم قرار دهد.در واقع رهبران مدیریت رسانه ای در جهت منافع خود با استفاده از فریب مخاطبان ( شهروندان یک ملت) را با ایجاد اخبار شایع نوعی تهییج عاطفی را با شکل گیری موضوعات دروغین برانگیخته کنند. از جمله استرتژی ها ی که اثر گذار بر افکار عمومی است می توان « از راهبر حذف ( خارج کردن و پنهان کردن برخی از واقعیت ها از دید مخاطب)، راهبرد قطره چکانی، راهبرد موجی، ( بمباران اطلاعاتی)، راهبرد دروغ بزرگ ( ادعای حمله هسته ای به یک کشور)، راهبرد وارونه سازی ( معکوس نشان دادن عمودی واقعیات و اخبار و مانند آن نام برد.» (مسعودی،۱۳۸۲: ۲۱۸) بنابراین امروزه رسانه ها با بهره گیری از ابزار شایعه و با بکارگیری فناوری های در حال رشد و پیروی از اصول شش گانه کنش پذیری، تحرک،تبدیل پذیری،اتصال پذیری،حضور همه جانبه و جهانی شدن، بیش از گذشته می تواند ذهن جهانیان را تحت تأثیر خود قرار دهند.
بحران زدایی شایعه ومدیریت رسانه
در واقع امکان بحران زدایی شایعه از سوی رسانه ها از طرق خاصی امکانپذیر است. بحران زدایی شایعه از سوی رسانه ها بخشی از فعالیت های مدیریت بحران در رسانه ها می باشد. مدیریت بحران تدبیری است که یک جامعه یا دولت برای بهره مندی از کلیه منابع موجود و قابل تصور به منظور حفظ ثبات مورد نظر خود در پیش می گیرد. یکی از منابعی که در این حوزه همواره مورد توجه سیاستگذاران جامعه می باشد، در صورت بحران برای مهار اوضاع از آن بهره مند می شوند، رسانه ها هستند. در واقع وجود شایعه در مورد یک موضوع مهم روز در جامعه، امکان این را می طلبد که دولت و دستگاه مورد نظر با استفاده از کلیه منابع تدابیر و برنامه هایی را جهت کنترل و خنثی نمودن شایعه از طریق همان رسانه به خورد افکار عمومی قرار دهد. در واقع رسانه ها می توانند افکار عمومی را از طریق انتقال اطلاعات صحیح و ناسب مدیریت کنند و جلوی انتشار شایعات بی اصل اساس را بگیرند و به تنویر افکار عمومی در این زمینه از طریق برنامه ها و راهبردهای کوتاه مدت و بلند مدت بپردازند. در واقع استراتژی های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کارشناسان و برنامه سازان رسانه ای می تواند علاوه بر شایعه سوزی، مخالفان را وادار به تسلیم کند.
رسانه و راهبردهای آن در جهت خنثی نمودن شایعات در بین اذهان عمومی علاوه بر تهدید و ایجاد محدودیت برای طرف مقابل که امری بسیار ساده در مدیریت بحران و شایعه سازی است باید از راهبرد پیچیده و بسیار عمیق نفوذ در دلها و افکار را مورد توجه قرار دهد. در چنین شرایطی« رسانه وارد عمل می شود و جایگاه مهمی در این زمینه پیدا می کند. اگر بپذیریم که ثبات و امنیت ملی، تابع مستقیمی از رویکرد افکار عمومی، رضایت یا نارضایتی مردم و واکنش آنها در هنگام بحران است، به میزان نزدیک بودن رابطه رسانه ها با مدیریت بحران پی خواهیم برد. رسانه موتور محرک افکار و باورهای مردم هستند و کلید جهت دهی و سرعت حرکت این موتور را را به میزان زیادی در اختیار دارند.» ( عیوضی،۱۳۸۸: ۲۶۴) رسانه ها در هنگام انتشارشایعه برای اینکه اثرات آن را بر افکار عمومی کاهش دهند باید به ارائه راهکارهای امنیتی در بخش های مختلف رسانه ای چون ” تکامل تدریجی”، ” تقویت ضریب مقاومت و آسیب پذیری”،” خود ترمیمی”، ” صرفه جویی”، همزیستی”، ” عدالت”، ” پیوستگی منافع”، “مشارکت”، ” آینده نگری” و “برنامه ریزی” را در جهت تنویر افکار عمومی ضروری بپردازند.
واکنش سریع به شایعات
یکی از کارکردهای اساسی مدیریت بحران در برابر شایعه با توجه به انتقال سریع اطلاعات غلط و تأثیر آن بر افکار عمومی، باید با همان شتاب و سرعت انجام گیرد، پاسخ سریع، به موقع و حساب شده به شایعه رواج یافته است.در واقع اگر رسانه مذکور به موقع واکنش سریع نشان ندهد، شگفت زدگی و غافلگیری اولین عامل مخربی می باشد که شایعه بر افکار عمومی می تواند اثرگذارد، در برخی از مواقع برای دست به کار شدن، پاسخ گفتن و عمل کردن، فقط چند ساعت یا کمترین زمان وجود دارد،که رسانه با تدابیر خاص باید سریعاً واکنش مناسب را نشان دهد. در صورتی که واکنش مناسب شکل نگیرد، افکار عمومی سریعاً تحت تأثیر اخبار و مطالب شایعه قرار می گیرند، بر این اساس رسانه باید در هر شرایطی آمادگی لازم برای غلبه را داشته باشد. افکار عمومی به ویژه وقتی در بحران هایی چون مشروعیت،بی اعتمادی،سوانح،بلایای طبیعی، نا آرامی های شهری،رسوایی های مدیران و کارگزارن دولت، اعتصاب ها و… شکل می گیرد، مدیریت رسانه نسبت به چنین بحران هایی حساسیت بیشتری باید نشان دهد، و سریعاً دست به کار شود.در مواجه با چنین بحران هایی اولین اقدام لازم و حیاتی دسته بندی حقیقت و واقعیت می باشد،رسانه باید با دقت و ظرافت ویژه ای نسبت به جداسازی و اطلاع رسانی واقعیت های موجود، شایعات و همچنین مواردی که به عنوان جنگ روانی به کار گرفته می شود اقدام نماید. بیشتر تصمیمات حساس بدون شتابزدگی باید به صورت منطقی و واقعی در همان ساعت ها و روز های اول ایجاد بحران گرفته شود. همچنین باید بی درنگ عامل های چندگانه که در شدت گرفتن یا ادامه یافتن بحران دخالت دارد را شناسایی کرد، و تصمیم مناسب را به کار بست. مخاطبان اصلی پیام نیز باید شناسایی شوند که امری ضروری است،باید برنامه ریزی و انتقال پیام متناسب با خواسته آنها شکل گیرد.گرچه هیچ بحرانی به طور کامل مشابه بحران های دیگر نیست ولی شباهت های قابل توجهی بین آنها وجود دارد. از این جمله می توان به تصمیم گیری سریع، وجود راه حل های محدود، برخورد با گروه هایی باهدف متضاد،لزوم واکنش سریع، وخیم بودن پیامدهای تصمیمات اشتباه، و غیره اشاره کرد.«بنابراین هرگاه جامعه های دیگری دچار مشکل می شوند باید از خود بپرسند” آیا ممکن است این مشکل برای ما نیز به وجود آید؟” به همین دلیل باید مراقب تغییر رفتارها،دیدگاه ها و رویدادهای غیر منتظره بود و آنها را پیش بینی نمود. به این منظور باید به به کارکنان سطوح میانی و حتی پایین رسانه ها نیز آموزش داد که نشانه های بحران را شناسایی کرده و اتفاق هایی که ممکن است از دید مدیران ارشد پنهان بماند،گوشزد کنند. چرا که نقش رسانه ها در این مرحله نقش مهم، حیاتی و قابل توجه است. از سوی دیگر رسانه ها با پیگیری و گوشزد کردن ضعف ها می توانند تا حدود زیادی از رشد بحران آمیز آنها جلوگیری کنند.» ( زارعیان،۱۳۸۶: ۲۴)
جلوگیری از اطلاعات کنترل نشده ( شایعه پراکنی)
اگر چه ارائه اطلاعات غلط در جهت تخریب نظام سیاسی و اجتماعی حاکمیت جامعه از مخرب ترین عوامل برهم زننده آرامش جامعه می باشد، و منجربه ایجاد بحران می گردد،کنترل اطلاعات نیز یکی از وظایف رسانه ها برای مقابله با بحران رسانه ای و مهندسی افکار عمومی است. در برخی از بحران های اجتماعی و سیاسی نباید رسانه ها اجازه به اطلاع رسانی غلط و دروغ بدهند، و برخی از رسانه ها و گروه های معاضد با نظام سیاسی و اجتماعی وقت به صورت افسار گسیخته، دست به هرگونه اطلاع رسانی می کنند. نهادهایی که در این موارد دچار بحران هستند باید توالی و سلسله مراتب پاسخگویی به رسانه ها را تعریف کنند و در گام اول، هر رسانه ای باید یک سخنگو برای دستگاه خود معرفی کند، شرایط نباید به گونه ای باشد که اطلاعات بین تمام کارکنان یک مجموعه منتشر گردد. «در چنین مواردی که اگر اطلاعات کنترل نشود زمینه های پراکندگی شایعه در جامعه به خوبی فراهم می شود که آثار مخرب زیادی دارد. شایعه یکی از مهمترین دستاویزهای برای جنگ روانی و تشدید بحران است. نباید فراموش کرد که در صورت پاسخگویی در مورد شایعه باید نسبت به تشریح ساختار و نحوه عملکرد و کنترل شایعه توجه داشت. برای نمونه در صورت پاسخگویی در مورد شایعه،باید به خود شایعه نیز اشاره شود، ارائه اطلاعات بدون بیان شایعه نمی تواند مفید باشد. در بسیاری از موارد مشاهده شده است رسانه های گروهی خارجی برای ارائه اطلاعات در مورد یک شایعه به صورت سربسته و مبهم وارد موضوع می شوند و خود شایعه را بیان نمی کنند. این شایعه
نمی تواند اثرش را از ذهن مردم پاک کند.» ( دادگران،۱۳۸۴: ۱۳۷) ضرورت دارد برای مقابله با زمینه های بحران، کشف و کنترل شایعات راهکارهایی اندیشیده شود تا به محض ورود به شایعه به عرصه جامعه راه درمان آن نیز مورد بررسی و عمل قرار گیرد. در این مسیر رسانه ها به عنوان یکی از مهمترین عوامل مقابله با شایعه و به منظور جلوگیری از انتشار اطلاعات اشتباه و کنترل نشده می توانند نقش آفرینی کنند.
بازنگری در امید دهی
هنگامی که شایعات بر اساس یک برنامه ریزی دقیق در سطح افکار عمومی پخش می گردد، رسانه باید دست به تدابیری بزنند و عوامل و اسباب بی اعتمادی را در جامعه کمرنگ و حذف کند. این مسئله از طریق بازنگری در مفهوم از دست رفته اعتماد سازی و ایجاد امید بخشی شکل می گیرد. در واقع یکی از کارکردهای رسانه نگهبانی از حقوق افکار عمومی است،که از طریق شایعه پراکنی این این حقوق مورد خدشه واقع می گردد.در اجرای این کارکرد،رسانه با سایر نهادهای اجتماعی و سایر دستگاه های ارتباطی درونی و بیرونی از جامعه باید به رقابت و تأثیر گذاری عمیق بپردازد. بر اساس این فرایند کارکردی رسانه تحت فشار می باشد؛ تا به نحوی خود را با وضع مورد نظر جامعه تطبیق دهد. در صورت شکل گیری این وضع، رسانه عاملی مهم برای ایجاد اعتماد افکار عمومی می باشد که تحت تأثیر شایعات قرار گرفته است. در برخی از موارد به ویژه هنگامی که سیاست های رسانه ای به طور دقیق تعریف عملیاتی نشده اند نوعی چندگانگی در عملکرد عوامل رسانه ای دیده می شود. چرا که هریک از این عوامل بنابرتعریف خاصی که از سیاست دارد به شکل خود محور عمل می کند. یکی از این سیاست های رسانه ای” آرامش بخشی، امید دهی و اعتماد سازی” است. گرچه این سیاست از دغدغه اصلی بیشتر رسانه ها محسوب می شود، ولی با تعاریف متناقضی مواجه است. گاه اینگونه تعبیر می شود که راه تحقق ” آرامش بخشی” نمایش داشته ها و عملکرد مثبت است. به عبارتی نارسایی ها را نباید گفت و قوت ها را باید برجسته کرد؛ این تعابیر یکی از آسیب های رسانه های داخلی محسوب می شود. « از سوی دیگر باید توجه داشت که آرامش بخشی به معنی سکوت رسانه نیست بلکه باید میان ” آرامش جامعه” و ” آرامش فضای خبری” تفاوت هایی را در نظر داشت. ” آرامش جامعه” هدف نهایی هر حکومتی است که در سایه تحقق برنامه های آن صورت می گیرد. اما” آرامش فضای خبری” در صورتی که کاذب باشد موجب بروز بی اعتمادی می شود. بنابراین نباید تصور کرد که اگر در خبرها، فقط به بیان داشته ها اکتفا شود، آرامش بخشی به وجود می آید. بر اساس کارکرد رسانه می توان گفت آرامش بخشی به معنی ” پرداختن به مسائلی است که جامعه به آن دچار می باشد و از سوی دیگر نزدیک شدن به زبان اجتماع و هدایت جامعه به ارزش های ثابت است”. در واقع بین آرامش بخشی و پرسشگری رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد. اصل مهم برای آرامش بخشی ” پرسشگری” و ” هدف آن” ” پاسخ طلبی” است.» ( رفیع پور،۱۳۸۷: ۱۱۶)
نتیجه گیری
در این مقاله سعی بر این داشته ایم که بر اساس مدیریت راهبردی با تأکید بر هنرعلم و طراحی، تدوین و اجرای روش ها و شیوه های رسیدن به چشم انداز و اهداف بلند مدت، بر اساس مزایایی متنوع که سازمان یافته، عرصه بحران زدایی و بحران زایی رسانه را از طریق اثراتی که شایعه بر افکار عمومی می گذارد، بررسی نمائیم.در واقع شایعات ارائه شده از سوی رسانه های داخلی و بیرونی در ضعیف کردن پایه های امنیتی یک جامعه اثر گذار است، و می تواند نقش موثری در تقویت بی اعتمادی و عدم کارایی یک سیستم اجتماعی و سیاسی، سهم قابل توجهی داشته باشد.رسانه ها می توانند با دور کردن احساس نا امنی، بی اعتمادی و نامیدی از فضای افکار عمومی جامعه، به گونه ای عمل کنند که ضمن بازتاب واقعیت ها و جلوگیری از بزرگ نمایی، ناهنجاری و کاستی ها خودداری کنند و به جای بحران نمایی و بحران افزایی به مهار بحران و کنترل شایعه پراکنی که اثر گذار بر افکار عمومی است، بپرازند. در واقع کنترل شایعه از سوی رسانه ها، ثبات و امنیت ملی، که تابعی از وضعیت افکار عمومی و نحوه مدیریت بحران است را بوجود می آورد. این امر تعیین کننده رضایت و نارضایتی مردم و واکنش آنها در هنگام بحران شایعه می باشد.
از سوی دیگر، رسانه ها به عنوان موتور محرکه باورهای مردم، نقش مهمی در رویکرد افکار عمومی به حاکمیت دارند. این نقش منجربه پیدایش تصاویر اولیه از حکومت یا نهاد مشخصی نزد افکار عمومی می شود که با گذشت زمان در قالب رفتار جمعی و فردی شکل می گیرد و در مقام جبهه افکار عمومی در برابر یا همراه با دولت و سیاستمداران ظهور می کنند. بنابراین رسانه ها به اتکاء به این قدرت خود، نقش مهمی در مدیریت بحران خصوصاً کنترل شایعه و شایعه پراکنی دارند.
باید توجه داشت یکی از مولفه های مهم بحران زدایی شایعه از سوی رسانه جلب اعتماد افکار عمومی و تقویت سرمایه های اجتماعی مردم به رسانه می باشد؛ که این مسئله رابطه مستقیمی با پاسخگویی رسانه با مخاطبان و مردم جامعه دارد. پاسخگویی به شایعات و ارائه واقعیت ها به شکل فزاینده ای با اعتماد سازی، اطمینان بخشی، و تقویت سرمایه های اجتماعی افکار عمومی در تعامل است. پاسخگویی نقش کلیدی در امید دهی و اعتماد سازی در جامعه بازی می کند؛ این مسئله به شکلی مستقیمی در آرامش بخشی به جامعه اثر گذار است. مدیریت راهبردی و بحران رسانه نقش هدایت، کنترل و جهت دهی رسانه را در این زمینه بر عهده دارد.
ارتباط و هنر رسانه برای جذب مخاطب یکی از ویژگی های مهم جامعه انسانی در تمام دوره هاست.رشد و گسترش آن در دوره اخیر به قدری سریع بوده است که، صاحب نظران آن را فصل جداکننده جامعه معاصر از زمان های گذشته دانسته اند؛ و به همین دلیل نیز عصر حاضر را عصر ارتباطات نامیده اند. دلیل دیگر نیز آن است که هرگونه ارتباط بر ارکان چهارگانه ” فرستنده- گیرنده- پیام و ابزار انتقال پیام” استوار است. از میان این موارد شاید بتوان گیرنده پیام یا مخاطب را مهم ترین رکن دانست. چرا که هرگونه ارتباط، با هدف تأثیرگذاری بر مخاطب صورت می گیرد و لازمه دستیابی به هر هدفی- که از طریق ایجاد، گسترش، تنوع و تکثیر رسانه ها در دنیا دنبال می شود-برقراری ارتباط با مخاطب است. از این رو یکی از جنبه های مدیریت راهبردی و بحرانی رسانه تأکید بر گیرنده پیام و افکار عمومی است. به همین دلیل شناخت مخاطب برای دستیابی به اهداف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خاص ضروری است. صاحبان و سیاستگذاران رسانه ها نیز در راهبردهای کلان و چشم اندازهای بلند مدت به دنبال دستیابی به همین هدف هستند. افکار عمومی و مخاطب پیام انتخاب گر هستند. گستره وسیع شبکه های وسیع مختلف رسانه ای نیز قدرت انتخاب آنها بالا برده و در چنین شرایطی اعتماد رسانه ها به ویژه در زمان بحران، تا حدود زیادی به میزان رضایت مخاطبان وابسته است. برای رسیدن به این مهم، شناخت محیط داخلی، پیرامونی و بین المللی و همچنین زمان و نحوه اطلاع رسانی ویژگی های مخاطبان و اجزاءآن از جمله عواملی هستند که نباید آنها را نادیده گرفت. زیرا با شناخت این ویژگی ها است که رسانه می تواند بحران ساز یا بحران زدا باشد.