طلاق به عنوان بحرانی اجتماعی، بنیان جامعه را به خطر می اندازد و زمینهساز آسیبهایی گوناگون می شود. در این میان رشد صعودی نمودار طلاق در سال های اخیر ضرورت اجرای برنامه های کاربردی برای ارتقای مهارت های زندگی افراد را گوشزد می کند تا اینگونه از روند رو به رشد گسترش این معضل جلوگیری کرد و سبب پویایی و نشاط اجتماع شد.
به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ طلاق در زمره غم انگیزترین پدیده های اجتماعی محسوب می شود که نمود عینی بحران در خانواده ها است زیرا به عنوان بستری آسیب ساز علاوه بر لطمه عاطفی به زن و مرد و ایجاد زیان احساسی به خانواده ها آثار منفی مانند انحراف، اختلاف و کج روی در فرزندان و … ایجاد می کند. بدین شکل این پدیده را نمی توان مساله ای فردی دانست بلکه به عنوان معضلی اجتماعی افراد مختلف خانواده به ویژه فرزندان را با آثار سویی همراه می سازد.
پژوهشگران زیادی در دهه های گذشته بر روی پدیده طلاق کار کرده اند؛ موضوعی که برخی از افزایش آن دچار ترس و واهمه شده اند و عده ای معتقدند به دلیل افزایش جمعیت سنین ۲۵ تا ۳۵ سال این پدیده افزایش یافته است و افزایش طلاق را ناشی از ساختار جمعیت کشور می دانند. هر چند تغییر نگرش افراد نسبت به طلاق، ازدواج های احساسی، پایین آمدن آستانه تحمل افراد و جایگزین کردن طلاق به عنوان نخستین راه حل، نرخ این پدیده را بالا برده است.
مطالعه و پژوهش یک دهه گذشته در حوزه ازدواج و طلاق و نگاهی به دوام زندگی های مشترک نشان میدهد خانواده ایرانی که روزگاری اصیلترین ساختار اجتماعی در جامعه بود امروزه در معرض بحران طلاق قرار دارد.
گسترش این معضل در جامعه باعث شد تا پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا برای آسیب شناسی آن «امیرمحمود حریرچی» جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی به گفت وگو بپردازد.
**نقش عوامل مختلف در طلاق
مولفه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نقش مهمی در افزایش طلاق دارند که در طبقه های مختلف جامعه این عوامل به شیوه های مختلف خودنمایی می کند؛ یعنی نمی توان یک عامل را مختص رواج طلاق در تمامی قشرهای جامعه قلمداد کرد در صورتی که در بخش متوسط و پایین اجتماع، مسایل اقتصادی تاثیرگذار هستند و در طبقه مرفه جامعه عوامل دیگری موثرند. طلاق بیشترین آسیب را متوجه کودکان می کند و آنان پس از جدایی والدین دچار ناراحتی های روحی از جمله افسردگی و سرخوردگی می شوند.
**دوام کوتاه مدت زندگی مشترک
با توجه به آمارها، نسبت طلاق به ازدواج زیاد شده است که عوامل مختلفی در آن تاثیر دارند. یکی از این علت ها کوتاه شدن دوره زندگی مشترک به شمار می رود به این صورت که میانگین طول زندگی مشترک در افرادی که طلاق می گیرند هشت سال شده است. در گذشته و جامعه سنتی توان تحمل افراد به ویژه زنان بسیار بالا بود و در شرایط دشوار نیز به زندگی مشترک ادامه می دادند و قادر به تحمل سختی های ناشی از آن بودند اما امروزه این ویژگی کمتر مشاهده می شود و زوج ها به جای شناخت از یکدیگر و همدلی توقع دارند که با تمام امکانات و هزینه ها زندگی خود را شروع کنند و اینگونه در ادامه زندگی با مشکل هایی روبرو می شوند که راهی به جز جدایی پیش روی خود نمی بینند.
**فضای مجازی و طلاق عاطفی
فضای مجازی در برخی مواقع پیامدهایی از جمله دور کردن افراد از یکدیگر، طلاق عاطفی، ایجاد اعتیاد روانی، به خطر افتادن امنیت شخصی، ایجاد روابط خارج از چارچوب مشخص، تزلزل محیط خانواده و کاهش روابط اجتماعی دارد. فضای مجازی باعث تشکیل خانواده های دروغین برای فرد مجرد میشود و به ظاهر نیازهای عاطفی شخص را برطرف می سازد. همچنین برای افراد متأهل فضایی معکوس را ایجاد می کند که همانند افراد مجرد رفتار میکند. در چنین شرایطی احساس مسوولیت در برابر خانواده ندارد و باعث ایجاد فاصله گرفتن اخلاق در جامعه می شود. از این رو دوستی های نادرست و غیراخلاقی شکل می گیرد و زمینه ساز طلاق عاطفی خواهد شد.
طلاق عاطفی به این معنی است که ۲ تن در زیر یک سقف با یکدیگر زندگی میکنند اما ارتباط عاطفی زوج ها بهمرور زمان به حداقل می رسد و پس از اینکه ارتباط عاطفی آنها کاهش یافت، امکان طلاق حقیقی وجود دارد. بنابراین طلاق عاطفی زمانی شکل میگیرد که توقع ها و نیازهای افراد با استفاده از شبکههای مجازی افزایش پیدا می کند و به جای اینکه فرد عواطف و محبت را از همسر خود بدست بیاورد، از طریق فضای مجازی دریافت میکند. در چنین شرایطی زوج ها یکدیگر را برای مدتی تحمل و سپس با یکدیگر توافق میکنند که از هم جدا شوند.
بنابراین برای ایجاد زندگی بادوام میان زوج ها باید آموزش و مهارتهای لازم کسب شود. از این رو یکی از راهکارهایی که میتواند در زندگی مشترک به کمک زوج ها بیاید مساله آموزش پیش از ازدواج است.
**کاهش طلاق با افزایش سواد همسرداری و مشورت با والدین
طلاق علت های مختلفی دارد. از یک طرف در طبقه متوسط رو به پایین می توان نام این موضوع را یک معامله گذاشت، به ویژه اینکه مردان سن بالا، دختران کم سن و سال را انتخاب می کنند و برای تضمین آن مهریه های بالا قرار می دهند. این اتفاق در قسمت های حاشیه نشین افزایش یافته است اما در طبقه متوسط و بالا این پدیده بیشتر در میان دختران بالای ۳۰ سال اتفاق می افتد که در بیشتر آنها هم زندگی موفقی دارند زیرا زن از نظر مالی تامین می شود و محبت بیشتری هم دریافت می کند.
سواد همسرداری و مسوولیت پذیری در جامعه کاهش پیدا کرده است. از این رو خانواده و نهادهای آموزشی باید این امر را بر عهده بگیرند و با آموزش صحیح افراد را برای زندگی آینده مهیا سازند. همچنین دختران و پسران جوان برای ازدواج، کمتر با والدین مشورت می کنند. از طرفی نیز والدین خود را از زندگی آنها کنار کشیده اند که این مساله باید با پادرمیانی و مشورت خانواده حل شود در چنین حالتی زندگی آنها کمتر به جدایی می انجامد.