با تمامشدن سال تحصیلی و فصل امتحانات، دلخوشی و شور و نشاط دانشآموزان برای داشتن ۳ماه تعطیلی تابستان و داشتن ایامی فارغ از درس و مشق و کتاب هم شروع میشود. اما این روزها والدین بیش از گذشته نگران این هستند که اوقات فراغت فرزندانشان مفید سپری بشود و به بطالت نگذرد که گاهی در این راه به بیراهه هم میروند.
به کجا اینقدر با عجله؟
امروزه، بهخصوص بین والدین نسل جدید در برنامهریزیهایی که برای ایام تابستان فرزندان انجام میگیرد مفهوم فراغت وجود ندارد و این امر خود یک علامت سؤال معنادار ایجاد میکند. این از اینجا نشأت میگیرد که والدین میخواهند فصل تابستان و ایام فراغت فرزندانشان پربار باشد و غالبا اقدام برای پربارکردن این ایام، آن را از مفهوم فراغت خارج میکند. از طرفی مجموعههای آموزشی اقتصادمحور، پیش از فصل تابستان با انتشار تبلیغاتی از این دست که «تابستان را جدی بگیرید»، «در فصل تابستان هم همراه شما هستیم»، «درس را رها نکنید»، «برای سال آینده فرزندانتان برنامهریزی کنید» و… والدین را ترغیب میکنند که برای فصل تابستان فرزندانشان برنامه آموزشی و تکلیفی سنگینی را تدارک ببینند. متأسفانه همه این عوامل دستبهدست هم میدهند تا مفهوم واژه فراغت در فصل تابستان زیر سؤال برود.
این عملکرد در مواردی ریشه در وجود خود والدین دارد. درواقع بعضی از والدین مضطربند که مبادا فرزندانشان از اوقاتشان استفاده بهینه نکنند و استفاده بهینه هم برای والدین به این معنا نیست که فرزندانشان از اوقاتشان لذت ببرند و به فعالیتهایی که دوست دارند بپردازند و رشد کنند، بلکه استفاده بهینه اینگونه برایشان معنا شده است که حتما کاری که از نظر والدینشان مفید است را بهصورت تکلیفگونه انجام دهند.
برنامه ای مفید و جمع و جور
والدین باید از بچهها دراینباره نظرسنجی کنند. بهاین شکل که وقتی تعطیلات تابستان شروع شد در زمانی مناسب فرزندان را دور هم جمع کنند و گفتوگویی چندنفره انجام دهند. از هر فرزندی بپرسند: «دوست داری در تابستان به چه فعالیتی بپردازی؟» و «در چه صورتی از ایام فراغتات در فصل تابستان لذت میبری؟» و با اولویت قرار دادن نظر و میل فرزندان بسته به اینکه کدامیک از امیال بچه میتواند قابلیت تحقق پیدا کند به یک جمعبندی نهایی رسیده و طبق آن برنامهریزی کنند. ممکن است بچهای در پاسخ به این پرسش بگوید که من دلم نمیخواهد هیچ کاری انجام ندهم فقط دلم میخواهد بازی کنم. اینجا
کمیت بودن با بچهها اثر تربیتی ندارد بلکه کیفیت بودن والدین با بچههاست که اثر تربیتی دارد. اینکه در ساعاتی که والدین و فرزندان در کنار هم حضور دارند چه بین آن میگذرد اهمیت دارد. حتی در سنین نوجوانی هیچ ابزاری بهتر و اثربخشتر از بازی برای ارتباط با کودک نیست
این سؤال پیش میآید که آیا در این صورت باز هم باید با کودک همراهی کرد؟ خیر، گاهی اوقات واقعیتهایی در دنیای بیرون وجود دارد که ناچاریم بچه را با ناکامیهایی مواجه کنیم. در این صورت باید به او اینگونه بگوییم: «عزیزم میدانم که تو نیاز داری تمام تابستان را بازی کنی چون در طول سال نتوانستهای خوب بازی کنی ولی خب باید از کلاسهایی هم استفاده کنی. ولی اینکه چه کلاسی بروی را خودت میتوانی انتخاب کنی». بنابراین تصمیمگیری و برنامهریزی درباره اوقات فراغت فرزندان تصمیمگیریای است که والدین و فرزندان به طور مشترک آن را انجام میدهند ولی درنهایت بهتر است میل بچه تأمین شود. اگر میل فرزندمان نامناسب یا آسیبزننده باشد طبیعتا ما با آن همراهی نمیکنیم؛ مثلا فرزند دبستانی ما دوست دارد که صبح تا شب را با افراد ناباب بازی کند. در این صورت باید برایش توضیح دهیم که این تمایل و خواسته او فلان آسیبها را به همراه خواهد داشت. در چنین مواردی بهتر است والدین به جای محرومکردن و مجبورکردن فرزندان تعادل برقرار کنند.
امکانات موجود
در برنامهریزى اوقات فراغت، باید از امکانات موجود استفاده بهینه را به عمل آورد. هر نوجوانى و یا هر خانوادهاى در برنامهریزى اوقات فراغت، چنانچه امکانات موجود را در نظر نگیرد و بخواهد به بلند پروازىهاى جاهطلبانه جامه عمل بپوشاند در واقع به بروز توقعات نابهجا کمک کرده است.
اما این بدان معنى نیست که والدین توجهى به اوقات فراغت و خواستههاى معقول فرزندان خود نداشته باشند بلکه همانطورى که قبلاً اشاره شد بهتر است والدین سرگرمى را جزء نیازهاى فرزندان تلقى نموده، برنامهریزىهاى شایستهاى در این زمینه انجام دهند.
لذت باهم بودن
در طول سال تحصیلی اصولا به فرزندان این فرصت داده نمیشود که بودن و بازی با والدین را تجربه کنند. کودک به محض اینکه تقاضا میکند که با والدین وقت بگذراند و با آنها بازی کند والدین اضطراب تکلیف را به رخ او میکشند؛ «الان درساتو خوندی؟»، «الان وقت بازیه؟»
کمیت بودن با بچهها اثر تربیتی ندارد بلکه کیفیت بودن والدین با بچههاست که اثر تربیتی دارد. اینکه در ساعاتی که والدین و فرزندان در کنار هم حضور دارند چه بین آن میگذرد اهمیت دارد. حتی در سنین نوجوانی هیچ ابزاری بهتر و اثربخشتر از بازی برای ارتباط با کودک نیست. گفتوگو، نصیحت کردن، گپ زدن و… بهتنهایی مفهوم ارتباط مؤثر والد با کودک را برآورده نمیکند. در بازی والد و فرزند یک تجربه مشترک حسی بسیار ناب و نزدیک، بین والد و کودک اتفاق میافتد. تنها در بازی است که والدین و فرزندان یاد میگیرند، همفکری میکنند، یکدیگر را میشنوند و به یکدیگر نزدیک میشوند. متأسفانه بعضی از والدین آنطور که باید برای فرزندانشان وقت نمیگذارند. تصور عدهای از والدین از وقت گذاشتن برای فرزندان، بردن آنها از یک کلاس به کلاسی دیگر است. بنابراین مفهوم وقت گذاشتن و بودن با بچهها در فصل تابستان اشتباه ادراک میشود. حتما در برنامهریزی برای اوقات فراغت فرزندانتان ترتیب دادن فعالیتهای تفریحی و لذتبخش مشترک و بودن با فرزندانتان را در اولویت قرار دهید. مطمئن باشید که داشتن تجربههای اینچنینی بهمراتب اثر حسی و تربیتی مؤثرتری دارد. بنابراین در این فرصت برای بودن با فرزندانتان جولان دهید. برای برنامهریزی با هم بودن، بهتر است هم نظر و صلاحدید والدین و هم میل و نیاز کودکان درنظر گرفته شود و توافق حاصل شود. در ۳ماه تابستان، حتی روزی یک ساعت، تبادل و به اشتراک گذاشتن یک عالمه حس خوب متناسب با نیاز والد و کودک میتواند بهترین برنامهریزی برای اوقات فراغت فرزندان باشد؛ چون تنها تجربه با هم بودن است که هم والدین و هم فرزندان را بهمعنای واقعی از تمام اضطرابها و خستگیها فارغ میکند.