آیا نو جوانی واقعا دوره ی آشوب و فشار است؟
از قدیم دیدگاه نسبت به نوجوانی دیدگاهی مبتنی بر سختی و فشار بوده. آیا واقعا نوجوانی دوره ی صعبی ست که افراد دائما با خانواده هایشان در تعارض اند؟ در این مقاله این دیدگاه را به چالش کشیده ایم.
محمد حسین اطهاری نیکوروان-بخش خانواده ی تبیان
نوجوانی از بلوغ جسمانی فرد آغاز می شود و بنا به تعریفی تا مستقل شدن فرد از خانواده ادامه می یابد. این استقلال با ازدواج یا استقلال شغلی آغاز می شود که از آن دوره با عنوان جوانی یاد می شود. در منابع کلاسیک نوجوانی را با نام Teenage می شناسند.
آینه ای به نام خانواده
“او اصلا حرف مرا نمی فهمد!”،” با من لج بازی می کند!”،” اصلا درکی از من و شرایطم ندارد” و هزاران جمله شبیه این موارد. اما به نظر شما این جملات را بیشتر والدین می گویند یا نوجوانان؟ اگر از من بپرسید می گویم: مراجعین من برای مشاوره ی دوران نوجوانی هم والدین هم نوجوانان این قبیل جملات استفاده می کنند. پس به راستی چه کسی آن دیگری را درک نمی کند؟
بگذارید با حدیثی از امیر مومنان این بحث را آغاز کنیم: حضرت می فرمایند لاتقسراولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم؛ فرزندانتان را برآداب خود تربیت نکنید؛ چرا که آنها برای – آینده و – زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند. شاید بتوان از این حدیث چنین برداشت کرد که فهم متقابل زمانی ببه وجود می آید که هم والدین هم نوجوانان تفاوت شرایط زمانی همدیگر را بفهمند.
بنابر آنچه گفته شد اگر والدین نوجوان را نفهمند نباید و نمی توانند توقع داشته باشند که نوجوانان ایشان را درک کند.
من کیستم؟
شاید اساسی ترین و مهم ترین پرسش هر ن جوان این باشد. بگذارید پا را از این فراتر ببرم: شاید با یکی از اصلی ترین پرسش های زندگی روبه رو شدید. فهمیدن این که من کیستم و کجای عالمم زندگی فرد را می تواند از سویی به سوی دیگر ببرد. انسان بر اساس پاسخ این پرسش رفتار می کند و رفتار او آینده ی او را می سازد.
والدین باید به نوجوان آزادی دهند تا خود را بشناسد، اما این آزادی باید در قواعد و سنن خانوادگی باشد و برای ممنوعیت های خانواده نیز دلیلی عقلانی و منطقی داشته باشند زیرا قوه ی شناخت، تجزیه و تحلیل منطقی در این دوره رشد می کند. به طور مثال داشتن دوست از جنس مخالف در برخی از خانواده ها ممنوع می باشد. والدین ضمن توضیح این مورد باید دلایلی که این مخالفت را می کنند بیان دارند.
از طرف دیگر نوجوانان باید این را بیاموزند که زندگی همیشه مطابق میل آنان نیست و گاهی ریز و درشت بسیار دارد. مراجعی داشتم که به بهانه ی محبت به فرزندش هر چه او می خواست به طرفه العینی تهیه اش می کرد،- از وسایل الکتریکی پیچیده که شاید در عمرش یک بار مصرف کند تا لباس های مارک دار خارجی- نوجوان او هرگز صبر را فرا نگرفته بود. او طعم تلخ شکست را نچشیده بود تا پیروزی برایش گوارا شود، از این رو وقتی اولین بار در زندگی با شکست مواجه شد، به شدت افسردگی گرفت. او فکر می کرد همیشه نیرویی قوی همچون پدر می تواند او را حمایت کند.
رشد شناخت و فرا شناخت
شناخت معنی دشوار و غامضی دارد. در علم روان شناسی شناخت به توصیف، اکتساب، ذخیره سازی، تبدیل، و مورد مصرف قرار دادن دانش میپردازد. عوامل مختلفی همچون ادراک، حافظه، زبان، استدلال، و تصمیم گیری از جمله فرایندهای ذهنی هستند که در مراحل گوناگون شناخت دخالت دارند. نوجوانان دیگر از کودکی به در آمده اند و تفکر انتزاعی را شکل داده اند، می توانند انتقادی فکر کنند و به وضع موجود محکم نه بگویند.
شناختنِ شناختن را فرا شناخت می نامند. ممکن است در بادی امر این تعریف مقداری گیج کننده باشد. املی که انسان بر روی فرایندهای ذهنی خود میکند، و اندیشیدن درباره تفکر را فراشناخت مینامند. یعنی فرد فرایند یادگیری و شناخت خود را می تواند نظاره گر باشد و آن را تحلیل نماید. فرا شناخت معمولا در گذار از نوجوانی به جوانی شکل می گیرد. بنابراین بهترین زمان برای یاد دادن اصول یادگیری در این دوره است.
سخنی با نوجوانان
در روز های آغازین سال هستیم. هنوز سن روز های امسال دو رقمی نشده، تغییر را از همین الان آغاز کنید. اگر بگویید از شنبه شروع می کنم مطمئن باشید این شنبه هرگز نخواهد آمد…