نویسنده: محدثه انسینژاد
مقدمه:
ازدواج یکی از مهمترین مراحل زندگی هر فرد است. همه افراد در زندگی خود نیازمند دوست داشتن و دوست داشته شدن هستند. محبتی که موقتی و گذرا نباشد و آنها را دوباره به سمت تنهایی سوق ندهد. علاوه بر این نیازهای درونی و بیرونی، کشش به سمت جنس مخالف را بیشتر میکند و بهترین راه حل برای جوابگویی به این نیازها ازدواج است.
ازدواج درست و به موقع باعث تربیت درست نسلهای بعدی، سلامت و امنیت جامعه است و در مقابل ازدواج نادرست و یا تاخیر از آن تبعات جبران ناپذیری برای یک جامعه به همراه دارد.
نگاهی به دلایل تاخیر در ازدواج:
روابط دوستانه دختر و پسر
بیشک یکی از دلایل مهم تاخیر در ازدواج در جوانان امروز ارتباط آزادانه با جنس مخالف است. این ارتباط موجب میشود که بخشی از نیازهای آنها برطرف شده و از میل آنها به ازدواج کاسته شود. همچنین محافظه کار شدن نسبت به ازدواج، شکلگیری تصورات منفی از ازدواج و جایگزینی این روابط به جای ازدواج -به عنوان مثال در ازدواج سفید- به لحاظ ریسک پذیری کمتر روی دیگر این ماجراست که نمیتوان از آن غافل شد.
بیکاری جوانان
از دلایل دیگری که باعث تاخیر در ازدواج شده و در جامعه فعلی ما بسیار فراگیر است میتوان به بیکاری اشاره کرد. افراد بیکار فاقد اعتماد به نفس و پشتوانه مالی هستند و ترجیح میدهند فرد دیگری را درگیر شرایط بد اقتصادی خود نکنند و باعث بلاتکلیفی او نشوند.
سخت گیریها و رسم و رسومات غلط
از عواملی که موجب وحشت جوانان از ازدواج میشود میتوان به رسم و رسومات غلط، سختگیریهای بی مورد و پررنگ شدن موضوع تجملات در ازدواج اشاره کرد. مهریههای بالا، جهیزیههای گران قیمت و غیرضروری، مراسم عروسی تجملاتی و به طور کلی لای منگنه قرار دادن دختر و پسر شروع زندگی مشترک را به حدی برای آنان سخت میکند که ترجیح میدهند تا جایی که میتوانند ازدواجشان را به تاخیر بیندازند.
تاثیر تاخیر در ازدواج و آسیبهای شخصی و اجتماعی:
وقتی جامعه به سمت پیر شدن پیش میرود
با زیاد شدن سن ازدواج در جامعه و به دنبال آن سیاستهای غلط که از اواخر دهه شصت آغاز شده، میل به فرزندآوری در زنان کاهش یافته و زوجها به تک فرزندی یا داشتن دو فرزند اکتفا کردهاند. موضوعی که باعث شده نگرانی برای پیر شدن جمعیت ایران تا پنجاه سال آینده افزایش یابد.
جمعیتی که به مرور انرژی آنها کم شده و دچار کهولت میشوند، نمیتوانند تاثیر مثبتی بر جامعه گذاشته و با کم شدن نیروی جوان، نیروی کار و انگیزه برای ایجاد اشتغال کم شده و از نظر اقتصادی ضربه سنگینی بر پیکر جامعه وارد میشود. همچنین میل به آموختن و کسب دانشهای جدید در افراد کهنسال کمتر از جوانان است و همین باعث پسرفت کشور از نظر علمی خواهد شد. از نظر اجتماعی نیز شاهد جامعهای بدون نشاط و با افراد سالخورده خواهیم بود.
تنها در خانه
البته در این بین نباید از آسیبهای تک فرزندی بودن بر جامعه به سادگی عبور کرد. موضوعی که در دین اسلام بسیار بر آن تاکید شده و حتی با تک فرزندی مخالفت نیز شده چرا که یکی از دلایل اصلی ذکر شده در ازدواج در قرآن کریم تکثیر نسل عنوان شده است.
در خانوادههایی که صاحب یک فرزند هستند به خواستهها و مطالبات فرزند بسیار توجه شده و سعی در برآورده کردن خواستههای نامعقول فرزند نیز میشود. حمایت همیشگی والدین از فرزند و توجه به او باعث میشود که وی در جامعه قدرت مقابله با مشکلات را از دست بدهد و نتواند بعد از هر شکستی به مسیر خود ادامه دهد. بچههایی که خواهر و برادر ندارند نمیتوانند بسیاری از مهارتهای اجتماعی شدن را بیاموزند، آنها مجبور هستند که دوران کودکی خود را در خانه، نه در کنار هم سن و سالان خود که در کنار بزرگسالان طی کنند.
به همین دلیل آنها کودکی و نوجوانی خوبی را تجربه نخواهند کرد و یک باره به بلوغ زودرس خواهند رسید. همچنین در چنین بچههایی میل به انزا، افسردگی، فرار از ارتباط برقرار کردن با همسالان و پناه آوردن به تنهایی بیشتر است. در خانوادههای دارای یک فرزند میزان علاقه و ارتباط والدین با فرزند در حد افراط یا تفریط قرار دارد. در این خانوادهها یا وابستگی به فرزند در حد بسیار افراطی خیلی بالا است یا اینکه بنا به توجه به شغل خود برای برآوردن نیازهای وی، بسیار پایین است. زیاد شدن خانوادههای تک فرزندی سبب از بین رفتن خاله، دایی، عمه و عمو برای نسلهای بعدی میشود و همین باعث انزوای بیشتر و کمرنگ شدن نقش خانواده در روابط حاکم بر جامعه خواهد شد.
عقب افتادگی جسمی یا روحی فرزندان در ازدواج دیرهنگام
به دنیا آمدن فرزندان دارای معلولیت و عقب افتادگی یکی از خطرات جدی ازدواج دیرهنگام است. زیرا جنین با وجود سن بالای مادر و بیماریهای احتمالی وی امکان رشد مناسب نخواهند یافت. تولد چنین فرزندانی به خصوص در مادرانی با سن بالا سلامت خانوادههای ایرانی را به شدت تهدید میکند.
البته نباید از این نکته غافل شد که به دنیا آمدن فرزندان سالم در خانوادههایی با سن بالای پدر و مادر نیز مشکلات زیادی از جمله عدم رسیدگی مناسب به فرزند، بیحوصلگی پدر و مادر در برخورد با وی، نداشتن توانایی جسمی برای هم پا شدن با فرزند را در پی خواهد داشت. به وجود آمدن شکاف عمیق میان فرزندان و والدین از دیگر ثمرات ازدواج دیرهنگام است. معمولا تنشها در چنین خانوادههایی زیاد و نبود آرامش در فضای خانواده احساس میشود.
زوجهایی که هرگز پدر یا مادر نمیشوند
بهترین سن برای فرزندآوری در بانوان ۱۸ تا ۲۵ سال است. این در حالی است که امروزه ازدواجها در سنین ۳۰ تا ۳۵ سالگی اتفاق میافتد. ناباروری را همان طور که از معنی آن پیداست با صرف هزینههایی میتوان درمان کرد اما نازایی که به معنی عدم توانایی در باردار شدن است، غیرقابل درمان است.
احتمال بارداری در زنان بالای ۳۵ سال به دلیل محدود شدن تخمکها، به زیر ۵۰ درصد خواهد رسید. این مشکل نه تنها برای بانوان که در مردان نیز وجود دارد و مردانی که سنشان به بالای ۳۵ سال رسیده است شانس باروری کمتری دارند. با توجه به اینکه در کشور ما شیوع ناباروری حدود ۲۰ درصد است که در مقایسه با آمار سازمان جهانی بهداشت قابل توجه به نظر میرسد و سن یکی از فاکتورهای مهم در بچهدار شدن زوجین به شمار میرود بنابراین مردان و زنانی که دوست دارند در آینده بچههایی آنها را پدر و مادر صدا بزنند باید به این نکته توجه داشته باشند که تاخیر در ازدواج باعث میشود که این آرزوی آنها به رویایی دست نیافتنی تبدیل شود.