نامه ای از پدر معنوی و آسمانی
اگر ۶۰ ساله باشی و سایه پدر بالای سرت باشد باز هم فرزند هستی و اطاعت و احترامش واجب است و در روایات سفارش شده اگر مشکلی داشتی به نزد مادر و پدرت برو و از آنان بخواه که برایت دعا کنند و چنانچه در قید حیات نیستند بر سر مزار آنان برو و آنجا دعا کن.
در برخی روایات آمده که حضرت علی(ع) پدر تمام مومنان هستند و چنین نسبت معنوی باعث وظایفی برای هر انسانی می شود.
حجت الاسلام محمدجواد حاج علی اکبری با بیان روایتی به نقل از پیامبر اکرم(ص) مبنی بر اینکه حضرت علی(ع) پدر مومنان و فاطمه زهرا(س) مادر تمام زنان مومن است، اظهار داشت: مومنان باید به این پدر و مادر آسمانی خود شباهت و نسبت هایی هم داشته باشند.
وی افزود: داشتن این پدرو مادر برای هر مومن نعمتی است و در روز قیامت از مومنان درباره نسبت ها و شباهت های موجود بین پدر و مادر آسمانی خود پرسیده خواهد شد.
این پژوهشگر دینی اضافه کرد: امیرمومنان(ع) در جمعی درباره شباهت بین خود به عنوان پدر معنوی مومنان فرمود، «آن کسی در این جهان به من شبیه تر است که دارای حسن خلق باشد.»
از این دیدگاه سیره و زندگی حضرت علی(ع) برای همه ما سرمشق و الگوست و وظیفه داریم وصیت ها و سفارش های آن حضرت را نصب العین و آویزه گوشمان قرار دهیم.
در یکی از وصیت های مهم حضرت علی(ع) در نامه ۳۱ نهج البلاغه آمده که آن حضرت خطاب به امام حسن(ع) فرمود: این نامه از سوی پدری است که عمرش رو به پایان است، او به سخت گیری زمان معترف و آفتاب زندگی اش رو به غروب (و خواه ناخواه) تسلیم گذشت دنیاست.
آن حضرت تاکید می کنند که این نامه خطاب به فرزندی است آرزومند، آرزومند چیزهایی که هرگز دست یافتنی نیست و در راهی گام نهاده که دیگران در آن گام نهادند و چشم از جهان فرو بستند.
«همانا گذشت عمر و چیرگی روزگار و روی آوردن آخرت، مرا از یاد غیر خودم باز داشته و تمام توجه مرا به آخرت کشانده که به خویشتن فکر می کنم و از غیر خودم روی گردان شدم که نظرم را از دیگران گرفت، و از پیروی خواهش ها باز گرداند، و حقیقت کار مرا نمایاند و مرا به راهی کشاند که شوخی بردار نیست و به حقیقتی رساند که دروغی در آن راه ندارد.»
آن حضرت از فرزند خود به عنوان پاره تن و همه جان خود یاد می کند، آنگونه که اگر آسیبی به فرزندش برسد، گویی به او رسیده و اگر مرگ به سراغ فرزندش بیاید، در واقع زندگی امیرمومنان(ع) را گرفته و امیرمومنان در ادامه فرمود: پس کار تو را کار خود شمردم و نامه ای برای تو نوشتم، تا تو را در سختی های زندگی رهنمون باشد، من زنده باشم یا نباشم.
آنگاه حضرت مراحل خودسازی را برای فرزندش بیان کرده و فرمود: پسرم! همانا تو را به ترس از خدا سفارش می کنم که پیوسته در فرمان او باشی و دلت را با یاد خدا زنده کنی و به ریسمان او چنگ زنی و چه وسیله ای مطمئن تر از رابطه تو با خداست اگر سررشته آن را در دست گیری.
زنده نگه داشتن دل با اندرز نیکو، از بین بردن هوای نفس با بی اعتنایی به حرام، نیرومند کردن جان با یقین، روشنایی بخشیدن به جان با نور حکمت، آرام کردن دل با یاد مرگ و ترساندن آن با یادآوری دگرگونی روزگار و زشتی های گردش شب و روز از جمله اندرزهای حضرت به فرزندش است.
حجت الاسلام حاج علی اکبری از این نامه امیرمومنان(ع) به عنوان بهترین منشور تربیت اسلامی یاد کرده و گفت: حضرت علی(ع) اندیشه تربیتی خود را در قالب نامه ای از پدر به فرزندش امام حسن(ع) تبیین می کند و در این نامه مجموعه ای از نیازهای تربیتی نسل جدید از نگاه حضرت علی(ع) بیان می شود و می توان اصول تربیت اسلامی را به وضوح در آن یافت.
رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد معتقد است که حضرت علی(ع) همچون یک مهندس عالی رتبه، پایه های تربیتی را در این نامه طراحی می کنند به گونه ای که هدایتگر بشریت در عالی ترین سطح ممکن به شمار می روند.
وی افزود: در واقع امیرمومنان(ع) هنگام بازگشت از صفین با نوشتن این نامه تمام تجربیات خود را به فرزندش امام حسن(ع) ارائه کرده و خط اصلی تربیت را در محور برقراری ارتباط با نشاط و فعال انسان با پروردگار ترسیم می کنند.
امیرمومنان(ع) مساله مرگ را اینگونه برای فرزند خود بیان می کنند که «در دیار و آثار ویران رفتگان گردش کن و بیندیش که آنها چه کرده اند. از کجا کوچ کرده و در کجا فرود آمدند. از جمع دوستان جداشده و به دیار غربت سفر کردند، گویا زمانی نمی گذرد که تو هم یکی از آنانی!»
آنگاه فرمود: پس جایگاه آینده را آباد کن، آخرت را به دنیا مفروش، و آنچه نمی دانی مگو، و آنچه بر تو لازم نیست بر زبان نیاور، و در جاده ای که از گمراهی آن می ترسی قدم مگذار. زیرا خودداری به هنگام سرگردانی و گمراهی، بهتر از سقوط در تباهی هاست.
به گفته علی اکبری، در این نامه همچنین چشم انداز زندگی انسان ترسیم شده و از موضوع هایی همچون ابدیت گرایی، فهم آخرت، یاد قیامت و اینکه مسافر چه مقصدی هستیم، پرده برداری شده و مسائلی همچون سیر آگاهی نسبت به مرگ و غفلت زدایی از مرگ تا عاشق مرگ شدن در این نامه آمده است.
حاج علی اکبری گفت: حضرت علی(ع) در این نامه قواعد و اصول رفتار و برخورد صحیح با سایر انسان ها را هنرمندانه ارائه کرده و در بخشی از آن حضرت سفارش می کنند که «در ارتباط خود و دیگران، خودت را میزان قرار بده.» یعنی آنچه را برای خود می خواهیم برای دیگران نیز بخواهیم.
بخشی از این نامه مربوط به اخلاق اجتماعی است و حضرت علی(ع) اینگونه به فرزند خود سفارش می کنند که «به نیکی ها امر کن و خود نیکوکار باش و با دست و زبان، بدی ها را انکار کن و بکوش تا از بدکاران دور باشی، و در راه خدا آنگونه که شایسته است تلاش کن و هرگز سرزنش ملامتگران تو را از تلاش در راه خدا باز ندارد.»
آن حضرت از فرزند خود می خواهند تا به خاطر حق، در مشکلات و سختی ها شنا کند، شناخت خود را در دین به کمال برساند، خود را برای استقامت در برابر مشکلات عادت بدهد که شکیبایی در راه حق عادتی پسندیده است و در تمام کارها خود را به خدا واگذارد که به پناهگاه مطمئن و نیرومندی رسیده است.
پس از این سفارش ها، امیرمومنان(ع) به امام حسن(ع) فرمود: وصیت مرا به درستی دریاب و به سادگی از آن نگذر. چون بهترین سخن آن است که سودمند باشد و بدان علمی که سودمند نباشد، فایده ای نخواهد داشت.
حجت الاسلام حاج علی اکبری نتیجه تربیتی نامه ۳۱ نهج البلاغه را ساختن شخصیتی فعال و تاثیرگذار دانست و افزود: کسی که در مکتب علوی و حسینی تربیت شده باشد، یک عنصر حاشیه نشین نیست بلکه شخصیتی بصیر و شجاع است که انگیزه برای اصلاح و امر به معروف و نهی از منکر را دارد.
وی افزود: حضرت علی(ع) در این نامه به امام حسن(ع) سفارش می کند که امر به معروف کن تا خود اهل معروف باشی. یعنی تاثیرگذاری اجتماعی داشته باش و در اینجا انسان نه تنها خود را می سازد بلکه انگیزه ای برای ساختن دیگران دارد.
حضرت علی(ع) در بخشی از نامه خود به فرزندش از ضرورت شتاب در تربیت سخن گفته و افزود: پسرم! هنگامی که دیدم سالیانی از من گذشت و توانایی رو به کاستی رفت، به نوشتن وصیت برای تو شتاب کردم و ارزش های اخلاقی را برای تو برشمردم، پیش از آنکه اجل فرارسد و رازهای درونم را به تو منتقل نکرده باشم.
آن حضرت دل نوجوان را به زمین کاشته نشده ای تشبیه کرد که آماده پذیرش هر بذری است و فرمود: پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آنکه دل تو سخت شود، و عقل تو به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال از کارهایی بروی که صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را کشیده اند و تو را از تلاش و یافتن بی نیاز ساخته اند، و آنچه از تجربیات آنها نصیب ما شد، به تو هم رسیده، و برخی از تجربیاتی که بر ما پنهان مانده بود برای شما روشن گردد.
آنگاه فرمود: پسرم! درست است که من به اندازه پیشینیان عمر نکرده ام، اما در کردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکی از آنان شده ام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اول تا پایان عمرشان با آنان بوده ام.
یکی از بخش های مهم نامه ۳۱ مربوط به روش تربیت فرزند است که آن حضرت به وظایف هر پدری اشاره کرده و فرمود: در آغاز تربیت، تصمیم گرفتم تا کتاب خدای توانا و بزرگ را همراه با تفسیر آیات به تو بیاموزم و شریعت اسلام و احکام آن از حلال و حرام را به تو آموزش دهم و به چیز دیگری نپردازم.
البته آن حضرت از یک آسیب اجتماعی یاد کرده و افزودند: از آن ترسیدم که مبادا رای و هوایی که مردم را دچار اختلاف کرد و کار را بر آنان شبهه ناک ساخت، به تو نیز هجوم آورد و اگرچه آگاه کردن تو را نسبت به این امور خوش نداشتم، اما آگاه شدن و استوار ماندنت را ترجیح دادم تا تسلیم هلاکت های اجتماعی نشوی و امیدوارم خدا تو را در رستگاری پیروز گرداند و به راه راست هدایت فرماید.
آنگاه فرمود: بنابراین وصیت خود را اینگونه تنظیم کردم، پسرم! بدان آنچه بیشتر دوست دارم از وصیت من بکارگیری، ترس از خدا، و انجام واجبات، و پیمودن راهی که پدرانت و صالحان خاندانت پیموده اند، می باشد.
مطالب فراوانی در نامه ۳۱ نهج البلاغه وجود دارد که هر کدام ره توشه و پندی برای تمام فرزندان معنوی حضرت امیر(ع) است و این نامه را می توان یکی از الگوهای مهم تربیتی بر اساس سبک زندگی اسلامی برای خانواده های ایرانی دانست که بر هر دوستدار و ارادتمند حضرت علی(ع) فرض است تا با مطالعه و به کارگیری این سخنان، رفتار خود را بر اساس رهنمودهای پدر معنوی خود مطابقت دهد.