پیش نمازی محض، همان سکولاریسم است
لزوم بیان موضوعات سیاسی در مساجد
نویسنده:حامد سهرابی
دین واژه ایست عمیق و دین داری صفتی است که بار بسیار زیادی را با خود به همراه دارد. دین راه روشن برای رسیدن انسان به سعادت و تعالی حقیقی را در اختیار انسان قرار می دهد. هرکس داعیه دین داری دارد، بایستی بر صراط دین حرکت کند. دین حقیقتی است جاری در تمام لحظات زندگی فرد مومن، به هیچ عنوان نمی توان زندگی و کارهای روزمره بشر را به بخش های گوناگون تقسیم کرد و گفت بخشی یا بخش هایی از امور، ارتباطی به دین ندارد و دین در این حیطه حرفی برای گفتن و یا آموزه ای برای عمل کردن ندارد. ادیان به فراخور زمان برنامه فردی و اجتماعی برای حرکت به سمت تعالی بشر قرار داده و سیر تکاملی ادیان به اسلام ختم می شود که در اسلام برنامه ها، احکام و مقرراتی برای حکومت داری و تشکیل جامعه دینی وجود دارد. درکلام حضرت امیر(علیه السلام) داریم:{اگر خداوند از علما پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را برکوهان آن انداخته، رهایش می ساختم.} «۱» از این سخن برداشت می شود که برای استقرار عدالت عمل به احکام الهی و اسقرار حکومت دینی لازم است.
حال که دین در سیاست هم ایفای نقش دارد لازم است مومنین از بینش سیاسی برخوردار و نسبت به امور سیاسی جاری در کشور مطلع باشند. مسجد به عنوان پایگاه فرهنگی و دینی در ذهن ها نقش بسته ولی کارکردهای بسیار دیگری نیز بایستی داشته باشد که مهمترین آن کارکرد سیاسی و ایجاد بینش سیاسی در مردم می باشد. سنت فعالیت سیاسی در مسجد از زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) وجود داشته و آن حضرت در جریان هجرت پس از ورود به مدینه، زمانی که ناقه پیامبر(صلی الله علیه و آله) در قطعه زمینی که چند درخت خرما در آن کاشته بودند، زانو زد. پیامبر بعد از خرید زمین از صاحبان آن، دستور داد که در آنجا مسجدی را بنا کنند و این اولین کار ایشان در مدینه است و این معنا را میرساند که مسجد، سنگ زیرین بنای حکومتی است. به دلیل رفت و آمد مداوم مردم؛ مسجد بستر مناسبی است برای ایجاد آگاهی و بینش سیاسی صحیح و ضمنا این مسئله بسیار قابل توجه می باشد که سیاستی که از بستر دین شکوفا گردد، از خطا و اشتباه دورتر خواهد بود. مقام معظم رهبری در دیدار با ائمه جماعت در سال جاری می فرمایند: “در دل فرهنگ، سیاست هم هست. این را هم عرض بکنیم که معنای سیاست فقط این نیست که انسان طرفدار زید و مخالف عمرو باشد یا بعکس؛ سیاست یعنی نگاه به حرکت عمومی جامعه که کدام طرف داریم میرویم؛ آیا به سمت هدف ها داریم حرکت می کنیم یا زاویه گرفتهایم و داریم از هدفها دور میشویم؟ معنای واقعی سیاست این است.”
در این میان عده ای از سیاستمداران یا احزاب به شدت با فعالیت های سیاسی در مسجد مخالفت می کنند و می گویند حاضران در مسجد به نماز و دعا و مناجات بپردازند و مسجد جای امور معنوی و مذهبی است، نه چیز دیگر،که این نگاه ریشه در اتفاقات اواخر سده ۱۴ میلادی معروف به” قرون وسطی” که دامن گیر امپراطوری روم شد، دارد .
در آن دوران پیشرفت علوم تجربی باعث تغییر نگاه به دین گردید و دین را مجموعه ای از افکار، عقاید و احکام دست و پاگیر تصور می نمودند. دیگر مردم دغدغه زندگی بر اساس تعالیم مسیح را نداشتند؛ مردم از کار برای کلیسا و برروی زمین های کشاورزی متعلق به کلیساها خسته شده بودند. عده ای از آن ها با فروش محصولات خود در شهرها صاحب ثروت شده بودند،کم کم طبقه تازه ای را ایجاد کردند که “بورژوا” نامیده شد. شغل اصلی این بورژواها تجارت و صنعت بود و بیش ترشان تربیت دینی درستی هم نداشتند ولی از نظر ثروت و مادیات به رشد خوبی دست یافته بودند، مشاهده این افراد بی دین و بی قید و بند که به موفقیت های مادی دست یافتند دلیل دیگری بود برای سستی مردم نسبت به مسیحیت! از طرفی دیگر هر چه گستره و حوزه پیشرفت علم تجربی نمایان تر شد، نظریه «جدایی دین از دنیا» در تفکرات و اندیشه های اندیشمندان قابل پذیرش تر گردید. در طول تاریخ این چالش بین دین داران و بی دینان بسیار وجود داشته است.
این اتفاقات و توجه بیش از حد به علوم تجربی زمینه ساز پدیده ای به نام رنسانس گردید. رنسانس یک تحول سیصد ساله ایست که از فلورانس آغاز شد و در انگلستان پایان یافت. رنسانس در لغت به معنی تولد دوباره می باشد اما قصد اروپاییان از طرح این مفهوم بازگشت به دوران روم و یونان نیز می باشد که تا حدود زیادی موفق شدند . درواقع باطرح رنسانس علم رویکرد تجربی به خود گرفت و علوم در این جوامع باید ویژگی های تجربی یعنی ۱)ازمایش پذیر بودن ۲)تکرار پذیر بودن ۳)قابلیت اندازه گیری شدن را نیز داشته باشند در غیر اینصورت علم نیستند مثلا در این دوران علومی که از طریق وحی و شهود به دست می آمد را جزو علوم به حساب نمی آوردند.
یکی ازنتایج رنسانس سکولاریسم است. سکولاریسم به معنی جدایی دین از سیاست و دنیا مداری و اصالت دادن به دنیا می باشد.
حامیان سکولاریسم معتقدند در دنیای مدرن امروز، اصالت با علم است و قائل به حکمرانی علم و عقل بدون هیچ محدودیتی می باشند و هیچ مانعی بر سر راه خود نمی پذیرد. آنان معتقدند سیاست نیز نوعی علم است و بدون هیچ چهارچوبی بایستی قوانین اجتماعی و حقوقی بر مبنای خواسته ها و نیازهای انسان وضع گردد در این وضعیت خدا کنار زده می شود و انسان محور قرار می گیرد. سکولاریسم از نظر اسلام یک امر رد شده است. همانطور که در قبل اشاره گردید دین، منشا سیاست، تمام افعال، اعمال و موضع گیری ها می باشد. در کشور خودمان افراد متعددی از جمله عبدالکریم سروش و یا مصطفی ملکیان در مقالات و کتاب هایشان به وفور نسبت به لزوم بازنگری حکومت اسلامی اشاره شده و به نوعی به ترویج سکولاریسم می پردازند. بنا بر اعتقاد این گونه افراد مسجد یک مامن عبادی بوده و حضور سیاسی آن به منزله خدشه دار شدن عبودیت عامه مردم است، امری که با آموزه های روحانیون ما در تضاد است.
همان طور که شهید مدرس می گوید: سیاست ما عین دیانت ماست، پسر برای فعالیت های سیاسی و همچنین آگاهی دادن به عموم مردم درباره مسائل سیاسی می توان از اصلی ترین محل دینی و عبادی مردم یعنی مساجد استفاده کرد. بیانات ائمه جماعت در بین دو نماز و اشارات مستدل آنها به مسائل روز سیاسی و بصیرت افزایی موجب تقویت ریشه های نظام دینی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران خواهد شد امری که به هیچ وجه نباید حتی یک روز در اقامه نمازی مورد فراموشی قرار بگیرد. در پایان رهبر معظم انقلاب پیرامون تاکید بر عدم بروز سکولاریسم در مساجد، به ائمه جماعت تذکر می دهند که: “یک نکتهی دیگر این است که بعضیها مسجد را -برخلاف آنچه ما حالا عرض کردیم- از مسائل سیاسی میخواهند بکلّی برکنار بدارند. [میگویند] آقا شما وارد سیاست نشوید، کار خودتان را بکنید. کار خودتان یعنی چه؟ یعنی بیایید همان نمازتان را بخوانید و بروید؛ فقط پیشنمازی محض. این همان سکولاریسم است. سکولاریسم بهمعنای بیدینی نیست، سکولاریسم بهمعنای این است که دین در غیر عمل شخصی، هیچ بُروزوظهوری نداشته باشد. نظام اجتماعی کاری به دین ندارد. بله، هرکسی در داخل نظام اجتماعیِ متنوّعِ غربی و شرقی و امثال اینها خودش برای خودش، در دل خودش، در عمل خودش یک ارتباطی با خدا داشته باشد؛ سکولاریسم یعنی این. این همان چیزی است که دشمنان میخواهند؛ دشمنان همین را میخواهند. آن دینی که با آن مخالفند، آن ایمانی که با آن میجنگند، آن ایمانی است که به ایجاد نظام اسلامی میانجامد و اسلام را قدرتمند میکند؛ با آن مخالفند. از اسلام میترسند؛ کدام اسلام؟ اسلامی که دارای قدرت است، دارای نظامات است، دارای سیاست است، دارای حکومت است، دارای ارتش است، دارای نیروی مسلّح است، دارای تواناییهای علمی است، دارای تواناییهای بینالمللی [است].”
………………………..
۱٫بخشی از خطبه سوم نهج البلاغه معروف به شقشقیه