امروز با صداقت کام خانواده تان را شیرین کنید!

«پنج حرفی است، همه ی آدم های دنیا به آن به چشم یک صفت ارزشمند نگاه می کنند، برای تمام روابط به خصوص رابطه های صمیمانه و نزدیک حکم اکسیژن را دارد، سعی می کنیم فرزندانمان را مزین به این صفت بار بیاوریم و آخر اینکه با همین پنج حرف می توانیم از دنیا جای امن تری بسازیم». درست حدس زدید، پاسخ این معما صداقت است.

فکر نمی کنم کسی در دنیا باشد که از صداقت بدش بیاید. حتی کسانی که اهل دوز و کلکند هم تهِ تهِ تهِ دلشان صداقت را دوست دارند، اما خب چسبیدن به این دنیا به آنها اجازه نمی دهد که آدم های صادقی باشند! فکر می کنید چرا صداقت اینقدر برای انسان ها ارزشمند است؟
اگر بخواهیم صرفاً از دیدگاه روانشناسی به این مسئله پاسخ بدهیم باید خیلی مختصر و مفید بگوییم

که چون صداقت مساوی است با احساس امنیت و احساس امنیت هم یکی از نیازهای اساسی ما انسان ها است. برای مثال اگر در خانواده شما صداقت وجود داشته باشد، شما احساس می کنید که می توانید به همدیگر اعتماد کنید و این حس قابل اعتماد بودن موجب می شود که خانواده تان را امن ترین جای دنیا بشناسید.

یک گلایه همسرانه

یکی از مشکلاتی که خیلی از زن و شوهرهای امروزی در مقیاس های مختلف با همدیگر دارند بر سر همین مسئله صداقت است به این شکل که هر کدام از آنها از این که طرف دیگر با آنها صادق نیست، و یا به اندازه کافی صادق نیست، ناراحت هستند. این مسئله که باعث اختلافات زیادی هم بین همسران می شود، در افراد مختلف با مصداق های مختلف نمود پیدا می کند.
برای مثال بعضی از خانم ها از این که شوهر مبلغ درآمدش را از آنها مخفی می کند و یا هزینه های خانواده را خرج کارهایی می کند که آنها از آن بی خبر نگه داشته می شوند ناراحتند و این کارها را نشانه بی صداقتی او می دانند.
یا بعضی از آقایان، عادت پس اندازهای یواشکی خانم ها یا خریدهایی را که از آنها قایم می کنند را علامت بی صداقتی همسرشان می دانند. از این کارهای به ظاهر کوچک بگیرید تا خدای نکرده بی صداقتی های بزرگتر.

داخل پرانتز: صداقت تا این حد؟!

البته در برابر این گروه، همسرانی هم هستند که از آن طرف بوم افتاده اند. چون فکر می کنند که صداقت یعنی گفتن سیر تا پیاز اتفاقات و کارهای مربوط و نامربوط به همسر و در مقابل همین انتظار را هم از همسر داشتن. در صورتی که این کار هم اشتباه است: چون اولاً که اسمش صداقت نیست و دوماً هم اینکه از لحاظ سلب آسایش، فرق زیادی با مورد قبلی ندارد.

چگونه صداقت را تمرین کنیم؟

همه همسرانی که به زندگی شان علاقمند هستند، دوست دارند که رابطه شان با همسرشان صادقانه تر بشود. اگر شما هم این تمایل را دارید، می توانید شروع کنید به تمرین کردن صداقت آن هم فقط با چند راهکار ساده:

راستش را بگویید

مثل همیشه باید از خودتان شروع کنید، آن هم نه فقط در رابطه با همسرتان و یا دیگران بلکه در درجه اول در رابطه با خودتان. وقتی آدم با خودش رو راست باشد، انگار رو راستی با دیگران برایش آسانتر می شود. چون راست گفتن به خود، از راست گفتن به دیگران سخت تر است. البته نه برای شما که عزمتان را برای بالا بردن دوز صداقت در زندگی مشترکتان جزم کرده اید!

گوش راست شنیدن را داشته باشید

بعضی ها صداقت را فقط تا جایی دوست دارند که به نفع شان باشد، مثلاً اگر همسرشان صادقانه مشکلی را با آنها در میان می گذارد که یک بخش از آن به آنها برمی گردد، سریع گارد می گیرند و همسر بیچاره را از راست گفتن به کل منصرف می کنند. راست شنیدن به اندازه راست گفتن جنبه و جَنَم می خواهد که البته شما هر دوی اینها را دارید!

به صداقت آفرین بگویید

به غیر از اینکه پذیرای صداقت هستید، نیاز دارید که به صداقت خودتان و همسرتان پاداش هم بدهید. می دانم، گاهی به این آسانی ها هم نیست، ولی شما صداقت را انتخاب کرده اید!

عزت نفس تان را بالا ببرید

یکی از دلایلی که بعضی از زن و شوهرها خیلی طرف صداقت نمی روند این است که خودشان را در آن حد نمی بینند و یا می ترسند که انجام این کار موجب بشود از سوی همسرشان سرزنش یا تحقیر

بشوند. پس لازم است که روی احساس خودارزشمندی تان کار کنید تا بتوانید صداقت را وارد سبک زندگی تان کنید.

رازداری را فراموش نکنید

متأسفانه بعضی از همسران به محض اینکه با هم مشکلی پیدا می کنند شروع می کنند به جار زدن و به رخ کشیدن رازهای بگو و مگویی که از همدیگر می دانند. یادتان باشد صداقت متعلق به روزهای خوش زندگی نیست و شما که تصمیم گرفته اید آدم صادق تری باشید، در مقابل حرمت گذاشتن به صداقتی هم که همسرتان قبلاً خرج شما کرده است مسول هستید.