اگر چه هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه آغاز فصلی جدید در تاریخ اسلام است ولی سوال این است که آیا ما نیز می توانیم با خالی کردن دل از دلبستگی های دنیایی یک مهاجر واقعی باشیم؟
امروز (پنجشنبه) اولین روز از ماه ربیع الاول مصادف با سالروز هجرت حضرت رسول اعظم(ص) از مکه به مدینه و یادآور لیله المبیت است که امیرمومنان(ع) با ایثار جان خود، در بستر پیامبر(ص) خوابید.
پس از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه، بلافاصله دولت اسلامی تشکیل شد و با سرعت فراوانی در تمام بخش ها پیشرفت کرد و هجرت پیامبر(ص) و دیگر مسلمانان به مدینه، موجب شد که اسلام از خطر نابودی در محیط خفقان آور مکه نجات یابد.
پس از اینکه گروهی از مردم مدینه در پیمان عقبه دوم با پیامبر(ص) عهد بستند که از جان ایشان حفاظت کنند، آزارها و فشارهای مشرکان بر مسلمانان مکه افزایش یافت. به همین علت پیامبر(ص) آنان را به هجرت به مدینه فرمان داد.
آنان در گروه های چند نفره و برخی به صورت فردی، مخفیانه و آشکارا به مدینه هجرت کردند. قریش احساس خطر کرد و منافع خویش را در معرض تهدید مسلمانان دید. به همین دلیل ۴۰ نفر از بزرگان قریش در محلی به نام «دارالندوه» (محل برپایی جلسات مشورتی بزرگان مکه) گردهم آمدند و پیشنهادهایی را مطرح کردند که در نهایت این پیشنهاد پذیرفته شد که از هر قبیله، مردی دلاور انتخاب شود و سپس به اتفاق، با شمشیرهایشان شبانه بر پیامبر(ص) حمله کنند و او را در بستر، به قتل برسانند و زمان اجرای نقشه، شب اول ربیع الاول مقرر شد.
حضرت علی(ع) درباره چگونگی اطلاع یافتن پیامبر(ص) از نقشه مشرکان فرمود: جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و او را از نقشه، آگاه کرد. همچنین او را از شبی که آنان گردهم می آیند و از ساعتی که بر بسترش هجوم می آورند، خبر داد. سپس جبرئیل پیامبر(ص) را به بیرون رفتن از خانه به سوی غار در وقت معین، فرمان داد.
حجت الاسلام سید هاشم رسولی محلاتی در کتاب زندگانی حضرت محمد(ص) می نویسد: در همان شبی که ۱۰ نفر یا به نقلی ۱۵ نفر از قبیله های مختلف شمشیرهای خود را برای کشتن رسول خدا(ص) در پشت خانه پیامبر آماده کرده بودند؛ جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و توطئه مشرکان را به اطلاع پیامبر (ص) رساند.
آیه ۳۰ سوره انفال در این ارتباط می فرماید: (به خاطر بیاور) هنگامی را که کافران نقشه میکشیدند که تو را به زندان بیافکنند یا به قتل برسانند و یا (از مکه) خارج کنند. آنها چاره میاندیشیدند (و نقشه میکشیدند) و خداوند هم تدبیر میکرد و خدا بهترین چاره جو و تدبیرکننده است.
از طرف دیگر با توجه به اینکه خانههای مکه در آن زمان عموما دیوارهای بلند نداشته و مردم از خارج خانه میتوانستند رفت و آمد افراد خانه را زیر نظر بگیرند، رسول خدا(ص) باید مردی را به جای خود در بستر بخواباند تا مشرکان نفهمند او در بستر مخصوص خود نیست و کار به تعویق نیفتد، البته انتخاب چنین فردی آسان نبود. زیرا این مرد باید شخصی فداکار و از جان گذشته و مؤمن و از نظر خلقیات و حرکات نیز همانند رسول خدا(ص) باشد و تمام خطرهای این کار را بپذیرد.
پیغمبر به فرمان خدا، علی(ع) را برای این کار انتخاب کرد و حضرت علی(ع) حاضر شد تا این ماموریت خطیر را انجام دهد و تا این حد به خدا و پیغمبرش ایمان داشته و در این راه فداکار باشد.
در چنین شرایطی بود که آیه ۲۰۷ سوره بقره در باره ایثار امیرمومنان(ع) نازل شد که اشاره دارد: بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی(ع) در لیله المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر) جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
کفار قریش برای اجرای نقشه قتل پیامبر(ص) شبانه خانه او را محاصره کردند و صبح دم یورش بردند اما حضرت علی(ع) را در بستر رسول خدا(ص) یافتند و آن زمان بود که از هجرت پیامبر مطلع شدند. لذا تمام توان و امکانات خود را برای یافتن پیامبر (ص) به کار گرفتند.
ابوجهل صد شتر با ارزش را به عنوان جایزه یابنده پیامبر (ص) یا خبردهنده از مخفیگاه ایشان، قرار داد.
قریشیان از بهترین ره یاب آن ناحیه که «ابوکرزه» نام داشت استفاده کردند. او رد پای پیامبر (ص ) را تا غاری که آن بزرگوار در آن بود، دنبال کرد اما کفار با دیدن تار تنیده بر دهانه های غار و لانه کبوتر در پایین آن، از رفتن به درون آن صرفنظر کردند و این چنین جان پیامبر(ص) از خطر مصون ماند. کفار سه روز در پی آن حضرت بودند و چون او را نیافتند، از جست وجو دست کشیدند.
از جمله دلایلی که موجب شد تا پیامبر اسلام(ص) مدینه را هجرتگاه خویش برگزیند؛ می توان به مواردی چون پیوند فامیلی آن حضرت با برخی از قبیله های مدینه، موقعیت جغرافیایی مدینه، آبادانی و ثروت شهر مدینه و آمادگی ذهنی مردم مدینه برای پذیرش رسالت ایشان اشاره کرد.
در حدود سال هفدهم هجری بنا به دلایل مختلف، خلیفه دوم تصمیم گرفت تا برای تاریخ اسلام مبدایی قرار دهد . وقتی این موضوع در میان افراد مختلف مطرح شد هر یک پیشنهادی دادند، عده ای تولد پیامبر(ص)، گروهی بعثت و گروهی دیگر وفات آن حضرت را به عنوان مبدا تاریخ پیشنهاد دادند، در این میان حضرت علی(ع) پیشنهاد داد که تاریخ هجرت رسول اکرم (ص) به مدینه مبنا قرار گیرد که همین نظر نیز مورد پذیرش قرار گرفت.
** هجرت در قرآن
هجرت در لغت به معنای جدا شدن از چیزی است و به ترک وطن و کاشانه نیز به این جهت هجرت گویند که جدا شدن از خانه و سرزمین است.
عوامل مختلفی می تواند موجب هجرت شود اما قرآن کریم از هجرتی به نیکی یاد می کند که برای رضای خداوند و به سوی سرزمینی باشد که بتوان در آن، دین خویش را حفظ و آموزه های آن را اجرا کرد.
در آیه ۱۰۰ از سوره نساء و دیگر آیات مربوط به هجرت، قرآن کریم به مسلمانان دستور می دهد که اگر در جامعه ای، نمی توانند وظیفه خویش را انجام دهند، باید به منطقه امن دیگر هجرت کنند، زیرا اسلام محدود به مکان و محیطی معین نیست.
بدین ترتیب، آشکار می شود که علاقه به زادگاه و امثال آن، نمی تواند عذری برای هجرت نکردن باشد.
هدف آفرینش انسان، بندگی خداوند است، بندگی ای که رمز آزادگی، سرفرازی و پیروزی انسان در تمام امور است. بنابراین هرگاه این هدف اساسی در مکانی دست یافتنی نباشد، باید از آن جا هجرت کرد زیرا زمین خدا وسیع است و باید به نقطه ای قدم نهاد که امکان دسترسی به این هدف میسر باشد و انسان هرگز نباید اسیر علایقی از جمله وطن و خانه و کاشانه شود.
امیرمومنان علی(ع) در این باره فرمود: بهترین شهرها، شهری است که تو را پذیرا شود و وسائل پیشرفت تو را فراهم کنند.
هجرت، قانونی همیشگی برای همه مکان هاست. یعنی هرگاه در جایی، آزادی مسلمانان به طور کامل سلب شود و ماندن در آن جا نتیجه ای جز زبونی و ترک وظایف الهی نداشته باشد، وظیفه مسلمانان است که به مکان هایی هجرت کنند که در آنها آزادانه به آیین خویش بپردازند.
خداوند در آیه ۵۶ سوره عنکبوت بندگان خود را چنین راهنمایی می کند: ای بندگان من که ایمان آورده اید و هم اکنون برای وظایف دینی خود، تحت فشار دشمن هستید، زمین من وسیع است. به جای دیگر هجرت کنید و تنها مرا بپرستید.
از جمله نکاتی که می توان از آیه ۴۱ سوره نحل درباره هجرت برداشت کرد، این است که شخص مسلمان نباید میدان را خالی کند بلکه باید تا آنجا که ممکن است در مقابل سختی ها ایستادگی کند و هرگاه که تحملِ آزار دشمن، ثمری جز جرات یافتن و جسارت او و نیز تضعیف مسلمانان نداشت، باید هجرت کرد و با هجرت قدرت بیشتر به دست آورد و حق را برپا کند.
از نظر اسلام، هجرت تنها به هجرت مکانی خلاصه نمی شود بلکه قبل از آن باید هجرتی روحی داشت، هجرتی از تاریکی به سوی نور و دوری جستن از آنچه با کمالات انسانی مغایر است.
حضرت علی (ع) درباره مهاجر واقعی فرمود: مهاجران واقعی، آنانند که از گناهان، هجرت می کنند و مرتکب آن نمی شوند.
بررسی تاریخ اسلام نشان می دهد که دو موضوع هجرت و جهاد، عامل پیروزی اسلام در برابر دشمنان نیرومند، بوده است و لذا هجرت سبب بقای اسلام و جهانی شدن آن و جهاد موجب بالندگی آن است.
هم اکنون نیز هجرت در بسیاری از جوامع که امکان اجرای احکام اسلامی در آنها نیست می تواند در رساندن پیام اسلام به گوش جهانیان، رهگشا باشد.
مهمترین نتیجه هجرت، دستیابی به مکانی است که بتوان در آن، خداوند را بندگی و به وظایف خویش عمل کرد.
هجرت در سرنوشت جوامع چنان جایگاهی دارد که درباره آن گفته اند در پسِ چهره هر مدنیتی، مهاجرتی پنهان است و به سخن هر جامعه بزرگی که گوش می دهیم، به زبان تاریخ یا اساطیر خود از هجرتی حکایت می کند.
آنچه انسان را در انجام دادن یک کار به تردید می اندازد، هراس از نرسیدن به نتیجه است و چه بسا این هراس، فرد را از انجام دادن کار، منصرف کند اما در مورد هجرت چنین نیست. زیرا مهاجر در هر صورت پیروز و رستگار است چون اگر به هجرتگاه خود برسد، به مقصود خویش یعنی بندگیِ پروردگار و گزاردن وظایف خویش رسیده و اگر در راه هجرت جان دهد، خداوند وعده کرده است که به او پاداش شایسته دهد.
هجرت همانند هر کاری نیاز به آمادگی ها و توان هایی دارد. همان طور که در آیه ۴۲ سوره نحل آمده، مهاجران باید به دو صفت صبر و توکل مجهز باشند که صبر در برابر خواسته های نفس برای آغاز هجرت و توکل برای به پایان بردن آن است.
هر کسی که می خواهد به هجرتی دست زند، باید نخست از علایق پست مادی دل خالی کند و سپس با توکل به خدا از پیش آمدها هراسی به دل راه ندهد.
در قرآن، مسلمانانی که در صف کافران باقی مانده و تن به ذلت داده اند، مورد نکوهش قرار گرفته اما درباره مهاجرانِی که برای خدا هجرت می کنند، زندگی بهتر نوید داده شده و می فرماید کسی که برای خدا هجرت کند، مکان امن فراوان و گسترده ای در زمین می یابد. همچنین در قرآن هجرت از جمله سبب های آمرزش گناهان شمرده شده است.