حسین چیتگری:
بارها و بارها مصائب و مشکلات خانوادهها برای ثبت نام در مدارس در ابتدای فصل تابستان مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است؛ از دریافت اجباری شهریه به صورت غیر قانونی توسط مدارس گرفته تا سردرگمی دانش آموزان در هدایت تحصیلی و قرار دادن برخی شروط خاص توسط مدیران مدارس مانند امتحان ورودی! و مهمترین مشکل یعنی محدودیت ثبت نام بر اساس محدوده جغرافیایی.
اما این مصائب که گاه برای دانش آموزان و والدینشان تبدیل به یک بحران شده و با توجه به طبقه اجتماعی و اقتصادی خانوادهها معضلاتی را به وجود آورده است، تنها از عدم سازماندهی مناسب و سازوکار قانونی منطبق با اصول عدالت آموزشی نشات نمیگیرد، بلکه بخش اعظمی از این قضایا مورد توجه و تأسف بیش از این مصائب و مشکلات و بر پایه یک برنامه دقیق و هوشمند میباشد.
اما قبل از آنکه به مقصود کلام در بند بالا اشاره کنیم، لازم است مروری بر امر تعلیم و تربیت در قانون اساسی ج.ا.ا داشته باشیم:
بند دوم اصل سوم مقرر میدارد: دولت موظف است همه امکانات خود را در مورد آموزش و پرورش رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعلیم آموزش عالی به کار برد. همچنین اصل سیام قانون اساسی میگوید: دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت، تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خود کفایی کشور به صورت رایگان گسترش دهد.
بدون شک، قانونگذار هنگام تدوین قانون اساسی برای امر تعلیم و تربیت اهتمام ویژهای به این موضوع داشته است اما آیا واقعاً امروزه این اصول حیاتی قانون اساسی که حکم حیات جامعهی انقلابیِ اسلامی را دارد، به درستی در حال اجراست؟
واقعیت جامعه امروز ما این است که طبقهای با در اختیار داشتن امکانات تحصیلی، رفاهی و سایر امتیازات اجتماعی جای خود را در حکومت باز کرده و چه بسا در حال تثبیت جایگاه خود بهعنوان تصمیم گیرنده حاکم بر مردم میباشد.
طبقه مرفه سرمایه دار دولتی که از هر رانتی برای رسیدن به منافع سود میبرد، نه در مدارس کپری بناشده با حصیر، بدون سقف و دیوار و پنجره (در نقاط محروم کشور) و نه در مدارس دولتی و نیمه دولتی با امکانات آموزشی و رفاهی ناچیز در جنوب و مرکز تهران، بلکه در مدارس شمال شهر تهران با شهریههای بالایی نظیر ۳۰، ۴۰ میلیون تومان ( برای هر سال تحصیلی) آقازادهها را برای تحصیل علم راهی مدرسه میکند.
رشد آقازادهها و فرزندان مدیران و مسئولان ارشد و میانی کشور در این مدارس، با امتیازات و رانتهای آموزش عالی همراه شده و فرد در نهایت در این چرخه بدون توقف! به مدیریت بخشی از دستگاههای دولتی میرسد و به دلیل اینکه سرمایه دار رشد کرده، سرمایه دار زندگی کرده و سرمایه داری فکر میکند، دستگاه تحت نظارتش را نیز به صورت سرمایه داری مدیریت میکند که منتج به رشد قارچی مدیرانی با تفکر سرمایه داریدر جامعه شده و مرگ استعدادهایی که به رانت دسترسی نداشته و رابطه نسبی با مدیران دولتی ندارند، رقم میخورد.
بدون شک با تکثیر تفکر بچه پولداری و تثبیت چرخه قدرت و سرمایه در حلقه مدیران دولتی، اثری از انقلاب با آرمانهای عدالتطلبانه و مقاومت در برابر زر و زور و تزویر و ظلم و همراهی و همگامی با ولایت فقیه باقی نخواهد ماند.
این کاپیتولاسیون تعلیمی که با ظاهری قانونی و مبتنی بر وجهه مورد مقبول جامعه سالهاست به طبقات پایین و میانی جامعه تحمیل می شود، به این ترتیب می باشد که مدارسی در شمال شهر تهران، با هزینه های گزاف و فیلترینگ قوی برای جذب استعدادها، برای حفظ سطح درسی دانش آموزان از معلمین درجه یک و اسم و رسم دار در کادر خود بهره گرفته و از طرفی نیز در ظاهر پرچم اعتقادات و باورهای مذهبی را در اذهان محصلین و خانواده هایشان بالا می گیرند به طوری که بعضا شائبه ترویج تفکرات انجمن حجتیه ای را تقویت می کنند.
عدم ورود طبقات میانی و پایین جامعه به چرخه این مدارس به دلیل نداشتن استطاعت مالی و محرومیت از امتیازات و امکانات تعلیم و تربیت در مدارس شمال شهر تهران به این جا ختم نشده و فرزندان برخی دولتیها، بعد از فراغت از تحصیل در دوران متوسطه، به واسطه ارتباط و پیوند فکری پدرانشان(مدیران کشور) به غرب و یا ارزش دانستن فارغ التحصیلی از دانشگا های اروپا (هرچند دانشگاه های درجه دو و سه) برای تحصیلات تکمیلی راهی اروپا یا کشورهای آسیای شرقی خواهند شد و مابقی آقازاده ها نیز در بدترین شرایط، در مقاطع بالاتر از بورس تحصیلی در خارج از کشور استفاده کرده و با دور زدن قانون، بدون حتی ممهور شدن پاسپورتشان بورس خارج را به داخل تبدیل کرده و در هر دانشگاه و هر رشته مورد علاقه ای که اراده کنند پذیرفته می شوند.
بدین ترتیب خانواده هایی که از نظر اقتصادی قدرتی نداشته و ضعیف هستند، بعد از دست و پنجه نرم کردن با مصائب تحصیلات فرزندان شان تا دوره ی متوسطه، این بار باید در میدان کنکور وارد میدان مبارزه شده و مشقت های فراوانی را متحمل شوند و تا پایان این دومینو، متاثر از نظام آموزشی ارباب و رعیتی برای همیشه رعیت عده ای سرمایه دار حاکم باقی خواهند ماند.
شاید تثبیت موقعیت تحصیلی، اجتماعی و اقتصادی آقازادههای سرمایه دار حاکم، در گرو معطل نگاه داشتن اصول حیاتی قانون اساسی در خصوص تعلیم و تربیت و بی تفاوتی نسبت به مشکلات نظام مندی مدارس و ارائه خدمات آموزشی و پرورشی به مردم باشد وگرنه برای سروسامان دادن به این اوضاع اسفبار، اهتمام یک مدیر کافی است.
رهبر معظم انقلاب در جلسه درس خارج فقه (۳۰/۹/۹۴) شرح روایتی از امیرالمومنین (علیه السلام) را بیان کردند با این مضمون که “ای مردم بدانید هیچ شرافتی بالاتر از اسلام نیست” و سپس فرمودند: «حضرت فرمود اسلام شرف است، قومت هر که میخواهد باشد، کیسه ات (اموالت) هر چقدر می خواهد باشد، دیگر در جامعه این آقا نمی تواند بگوید من آقازاده فلانی هستم اینها حرف مفت است!»