در طول زندگی روزمره، وسایل و ابزارهای ارتباطی متعدد، به عنوان منابعی برای کسب اطلاعات و معلومات، محسوب می شوند. کافیست سراغ هر یک از این وسیله ها بروید تا با حجم عظیمی از اطلاعات و تئوری های روانشناسی و جامعه شناسی، روبرو شوید که همه آنها در جهت انتقال مبانی فکری و الگوهای رفتاری برای دستیابی به زندگی بهتر، ارایه می شوند. اما به راستی ریزش این حجم عظیم اطلاعات به اذهان عموم مردم جامعه توانسته است تغییر و تحول اساسی در زندگی افراد ایجاد کند.؟؟؟
پاسخ احتمالی می تواند این باشد که اتفاقا در شرایط کنونی با وجود این همه پیشرفت و دسترسی آسان به وسایل ارتباطی و بالاتر رفتن سطح آگاهیها، متاسفانه مشکلات موجود در خانواده ها بیشتر شده، و آمار طلاق به طرز نگران کننده ای رو به افزایش است.
به راستی علت این موضوع چه می تواند باشد؟ اینکه با وجود بالا رفتن سطح رفاه و اطلاعات و آگاهیها، آمار طلاق بالاست و مشکلات متعددی میان والدین و فرزندان وجود دارد، چه دلیلی می تواند داشته باشد؟
موضوعی که قرار است در این نوشتار به آن اشاره شود موضوع پیچیده ای نیست. اما موضوعی است که اگر هر فردی بتواند آنرا برای خود محقق کند، به موفقیت بزرگی دست یافته است.
عنوان موضوع مورد نظر” واقعی کردن انتظارات” است. عبارتی که شاید به ظاهر ساده و معمولی باشد اما معنایی عمیق و وسیع دارد و در تمامی سطوح زندگی جریان دارد. موضوعی که اگر هر فردی بتواند آنرا در جریان زندگی خویش محقق کند، به آرامشی دل انگیز دست پیدا می کند.اما معنای این عبارت چیست؟
همه ما در زندگی با موارد مختلفی روبرو می شویم و در واقع با هر چیزی اعم از انسانها، اشیاء و نباتات در ارتباط و تعامل هستیم. آنچه مهم است اینکه در این تعامل و ارتباط بتوانیم نگاهی واقعی داشته باشیم. به طور مثال در فصل زمستان ممکن است گه گاهی از سرمای شدید هوا گله مند باشیم یا از آلودگی هوا برنجیم. این در حالیست که اگر انتظار خود را واقعی کنیم می توانیم بپذیریم که سرما و مشکل آلودگی موضوعی تکراری و واقعیتی پذیرفتنی است و با این نگاه به دنبال راهکاری برای مواجهه بهتر با این موارد می اندیشیم. در ارتباط با اطرافیانمان این موضوع مصادیق متعددی پیدا می کند. از همه مهمتر موضوع ارتباطات میان زوجین است. خانم و آقایی که با یکدیگر ازدواج می کنند و زندگی مشترک خود را با آمال و آرزوهای زیادی آغاز میکنند و در مسیر تحقق این خواسته ها دچار افت و خیزهای شدیدی می شوند که برایشان آزاردهنده است.
در بحث واقعی کردن انتظارات چه در زمان قبل از ازدواج و چه بعد از آن، نکته مهم این است که بپذیریم دنیا پر از مشکلات است و هر کس به نوعی با مشکلات خودش روبروست. مهم این است که یاد بگیریم چگونه خود را مدیریت کنیم. یاد بگیریم از هر چیزی به طور واقعی انتظار داشته باشیم.
در آغاز و در طول یک زندگی مشترک، هرگز به دنبال تغییر طرف مقابل خود نباشیم. انتظار واقعی ناشی از یک نگرش واقع بینانه است. اگر خانم و آقایی که به واسطه ازدواج به عقد یکدیگر در می آیند، نگاه واقع بینانه را از همان ابتدای زندگی نسبت به هم، داشته باشند، با آرامش بیشتر و تنش کمتری روبرو خواهند شد. این بدان معنا نیست که همواره با خوش بینی اغراق آمیز با یکدیگر برخورد کنیم و همه چیز را نادیده بگیریم. بلکه به معنای پذیرش تفاوتهاست. تفاوتی که میان یک زن و مرد وجود دارد. زن و مردی که در مراسم خواستگاری هر یک به گونه ای در پی شناخت یکدیگر بودند و بعد از طی کردن مسیر آشنایی، به نقطه ای رسیده اند که پیوند زناشویی پذیرفته اند.
پذیرش این پیوند با اهداف مختلفی می تواند صورت گیرد که به نظر می رسد بسیاری از زوجین در امر ازدواج، به تکمیل یکدیگر می اندیشند. یعنی قرار است در مواقعی برای یکدیگر نقش پرکننده نقاط خالی را داشته باشند. همین مساله به نوعی می تواند نشان دهنده این باشد که هیچ انسانی کامل نیست و هر کسی در زمینه ای قوت دارد و در زمینه دیگر نقص، اما در صورتی این قابل قبول است که به گونه ای افراطی و بیمارگونه نباشد. یعنی برخی از خصلت ها و حالات روحی و رفتاری، وقتی شکل بیمارگونه پیدا می کنند نمیتوان به سادگی از کنارشان گذشت و اینجا نمی توان گفت که زوجین باید بپذیرند که اتفاقا باید به یکدیگر کمک کنند برای حل این موضوع که این هم از اتفاقات خوب و سازنده ای است که در زندگی زناشویی رخ می دهد.
آنچه در این نوشتار بیشتر مورد نظر است اینکه در مواجهه با هر چیزی، خود را اذیت نکنیم. مثلا ممکن است یک خانم برای شرکت در یک مهمانی عجله داشته باشد و خیلی سریعتر از همسرش آماده رفتن، باشد. دقیقا در همین زمان بر حسب اتفاق، کار آقا بیشتر طول می کشد و باعث می شود که او کمی دیرتر به منزل برسد. ممکن است در طول زمان آماده شدن آقا، خانم مدام حرص بخورد که دیر شده و زمان از دست رفته و این موضوع را با جملات مکرر، به همسرش بیان کند. نتیجه این اقدامات چه می تواند باشد؟ اینکه استرس و فشار عصبی برای دیر رسیدن به مهمانی، موجب خودخوری در خانم می شود و این احساس به صورت رفتاری ناراحت کننده در برابر همسرش بروز پیدا می کند و احتمالا صدای اعتراض آقا را هم بلند می کند. در صورتی که اگر این خانم انتظار خود را از همسرش واقعی می کرد، به راحتی می توانست بپذیرد که شرایط کاری دارای اقتضاهایی است و همین امر سبب می شود که بابت دیر رسیدن به منزل، معترض نباشد و با روی خوش با همسرش برخورد کند که در این صورت آرامش زوجین در شرایط و محیطی آرام و شاد، حفظ شده است.
فراموش نکنیم که هر یک از ما با واقعی دیدن انتظاراتمان، به اکسیری ارزشمند دست یافته ایم که نامش آرامش است.