در روزگاری که صبر مردم برای دیدن نتیجه، کوتاهتر از همیشه شده و خستگی از مدیران کماثر به مرز هشدار رسیده است، خراسان جنوبی بهعنوان نخستین استان کشور، میزبان طرحی شده که میتواند سرنوشت مدیریت اجرایی استان را تغییر دهد؛ یا دستکم این امید را زنده کند که «ارزیابی» فقط یک فرم اداری دیگر نباشد.
خراسان جنوبی این روزها در موقعیتی ایستاده که بیش از آنکه تشریفاتی باشد، نمادین است. استقرار اعضای کانون ارزیابی مرکز آموزش مدیریت دولتی در بیرجند و اجرای فرآیند ارزیابی مدیران کل و معاونان آنها در داخل استان، اتفاقی است که به گفته مسئولان، برای نخستینبار در کشور رخ داده و این استان را به پایلوت ارزیابی مدیران میانی و ارشد دستگاههای اجرایی تبدیل کرده است. اما نتیجه آزمون، چه خواهد بود، اگر اعلام شود: همه مدیران استان کارنامه قبولی گرفتند، آیا مردم می پذیرند؟ چنانچه در واقعیت، مدیران ارزیابی شده هم قد و قواره شاخص های ارزیابی نباشند، اصلاً نتیجه ای به مردم اعلام می شود؟
علی بهدانی، رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی خراسان جنوبی، با اعلام این خبر گفته است: بر اساس بخشنامههای ابلاغی دولت، ارزیابی مدیران میانی باید در تهران انجام میشد، اما برای کاهش هزینهها، جلوگیری از رفتوآمدهای مکرر و صرفهجویی در وقت مدیران، درخواست شد ارزیابان به استان اعزام شوند؛ درخواستی که پس از پیگیریهای متعدد، سرانجام با آن موافقت شد. از چهارم دیماه، ارزیابان کانون ارزیابی مرکز آموزش مدیریت دولتی در سازمان مدیریت و برنامهریزی خراسان جنوبی مستقر شدهاند و طی چهار روز، ۴۸ نفر از مدیران کل و معاونان مدیران کل دستگاههای اجرایی استان، در معرض سنجش قرار گرفتهاند؛ سنجشی که قرار است نه بر اساس روابط، بلکه بر پایه شایستگیهای عمومی مدیریتی انجام شود.
ارزیابی با چه ابزارهایی؟
آنطور که در توضیحات رسمی آمده، کانون ارزیابی برای سنجش توان مدیریتی، از ابزارهایی مانند بحث گروهی، مصاحبه رفتاری، ارائه شفاهی، بازیهای مدیریتی و سایر روشهای تخصصی استفاده میکند. ابزارهایی که در ادبیات مدیریت نوین، برای کشف توان تصمیمگیری، مهارت حل مسئله، قدرت رهبری، تعامل سازمانی و مواجهه مدیر با شرایط بحرانی طراحی شدهاند.
بهدانی نیز با تأکید بر نقش کلیدی مدیران در توسعه استانها گفته است: هیچ سازمانی بدون مدیران توانمند، بهروز و آگاه به روشهای نوین مدیریتی، نمیتواند به موفقیتهای بزرگ دست پیدا کند.
این گزاره، در ظاهر بدیهی است؛ اما در خراسان جنوبی، معنایی عمیقتر دارد.
استانی تشنه «نتیجه»
واقعیت این است که خراسان جنوبی سالهاست زیر بار انباشت برنامهها، طرحها و وعدههایی قرار دارد که بسیاری از آنها یا به سرانجام نرسیدهاند، یا اثر ملموسی در زندگی مردم نگذاشتهاند. برای افکار عمومی، دیگر «برگزاری نشست»، «ابلاغ بخشنامه» و «اجرای طرح پایلوت» جذابیت ندارد؛ مردم نتیجه میخواهند.
در چنین فضایی، اجرای کانون ارزیابی مدیران اگر قرار باشد فقط به پر کردن فرمها، نمره دادنهای بیاثر و بایگانی گزارشها ختم شود، نهتنها کمکی به اعتماد عمومی نمیکند، بلکه به فهرست بلندبالای اقدامات نمایشی اضافه خواهد شد.
ارزیابی بدون فرجام، خطرناک است
مسأله اصلی اینجاست: آیا نتایج این ارزیابیها واقعاً در انتصاب، ارتقا یا کنار گذاشتن مدیران اثر خواهد داشت؟ آیا مدیران ناکارآمد، پس از این فرآیند، همچنان در همان جایگاه باقی میمانند؟ و مهمتر از همه، آیا مردم تغییری در کیفیت تصمیمگیریها، سرعت اجرا و پاسخگویی مدیران خواهند دید؟
اگر پاسخ این پرسشها مبهم بماند، کانون ارزیابی بهجای ابزار اصلاح، به سوپاپ اطمینان موقت برای فشار افکار عمومی تبدیل میشود؛ چیزی که جامعه امروز، بیش از هر زمان دیگر، نسبت به آن حساس و بیاعتماد است.
مدیران ضعیف؛ خط قرمز نانوشته مردم
جامعه خراسان جنوبی دیگر با «مدیران کماثر اما پر جلسه» کنار نمیآید. مردمی که با مشکلات معیشتی، کمبود زیرساخت، بحران آب، مهاجرت نخبگان و توسعهنیافتگی دستوپنجه نرم میکنند، انتظار دارند خروجی چنین طرحهایی، تصمیمهای شجاعانه باشد؛ حتی اگر این تصمیمها به تغییر مدیران منجر شود.
ارزیابی اگر به ابزاری برای حفظ وضع موجود بدل شود، نهتنها بیفایده، بلکه ضد هدف توسعه خواهد بود.
فرصتی که نباید بسوزد
میزبانی خراسان جنوبی از این طرح ملی، یک فرصت است؛ فرصتی برای اینکه استان نشان دهد میتواند پیشگام مدیریت شایستهسالار باشد، نه صرفاً میزبان یک رویداد اداری. اما این فرصت، تنها زمانی به سرمایه اجتماعی تبدیل میشود که نتایج ارزیابیها شفاف باشد، در تصمیمسازیها اثر واقعی بگذارد و به بهبود ملموس عملکرد دستگاهها منجر شود.
در غیر این صورت، این هم یکی دیگر از طرحهایی خواهد بود که آمد، اجرا شد، گزارشش نوشته شد و رفت؛ بیآنکه زندگی مردم ذرهای تغییر کند.
در جهان امروز، «ارزیابی مدیران» دیگر یک اقدام اداری یا آموزشی نیست؛ در بسیاری از کشورها، خروجی کانونهای ارزیابی مستقیماً به تمدید مأموریت، جابهجایی، تنزل یا حذف مدیران گره خورده است. شاخصها فقط به مهارتهای فردی محدود نمیشوند، بلکه توان مدیر در خلق ارزش عمومی، پاسخگویی اجتماعی، تابآوری سازمانی و حل مسائل پیچیده منطقهای سنجیده میشود. مدیری که نتواند مسأله را بفهمد، حتی اگر فرآیند را بلد باشد، در نهایت کنار گذاشته میشود.
خراسان جنوبی اما در نقطهای ایستاده که این الگوها، دیگر یک انتخاب لوکس نیستند؛ یک ضرورت تاریخیاند. استانی که با شکاف توسعه، کمبرخورداری مزمن، مهاجرت نیروهای انسانی و فرسایش سرمایه اجتماعی روبهروست، بیش از هر چیز به مدیرانی نیاز دارد که جرأت تصمیمهای سخت داشته باشند، نه فقط مهارت ارائه پاورپوینت و عبور بیحاشیه از جلسات.
اگر نتایج این ارزیابیها بهطور واقعی وارد چرخه تصمیمسازی نشود، پیام خطرناکی به بدنه جامعه مخابره خواهد شد: اینکه حتی ابزارهای علمی مدیریت هم در نهایت به دیوار مصلحتسنجیهای غیررسمی میخورند. چنین پیامی، اعتماد عمومی را بیش از پیش فرسوده میکند؛ اعتمادی که ترمیم آن، بهمراتب دشوارتر از اصلاح یک ساختار اداری است. در مقابل، اگر این فرآیند به شفافیت، شجاعت و پیوست اجرایی برسد، میتواند آغاز بازتعریف مفهوم مدیریت در استان باشد؛ جایی که مدیر نه بهدلیل بقا در ساختار، بلکه بهدلیل کارآمدی در میدان، باقی میماند. جایی که ناکارآمدی، حتی اگر آرام و بیحاشیه باشد، قابل تحمل تلقی نمیشود. اکنون مسأله، خودِ ارزیابی نیست؛ مسأله این است که آیا نظام اداری استان، توان پذیرش نتایج آن را دارد یا نه.
مردم خراسان جنوبی دیگر منتظر شنیدن خبر «برگزاری طرح» نیستند؛ آنها تغییر را در سرعت خدمات، کیفیت تصمیمها و صداقت مدیران میسنجند.
این کانون ارزیابی، اگر به نقطه پایان گزارشها محدود بماند، فراموش خواهد شد؛ اما اگر به نقطه آغاز اصلاحات واقعی بدل شود، شاید یکی از معدود لحظاتی باشد که مدیریت استان، یک گام جلوتر از بحران حرکت کرده است. حالا توپ در زمین تصمیمگیران است. خراسان جنوبی نخستین استان میزبان کانون ارزیابی مدیران شد؛ اما آیا نخستین استانی خواهد بود که جرأت عبور از مدیران ناکارآمد را هم پیدا میکند؟
قضاوت نهایی را نه مدیران، که زمان و زندگی روزمره مردم انجام خواهد داد.
وبسایت روزنامه امروز خراسان جنوبی