سرمقاله – از رنجی که خراسان‌جنوبی می‌برد

امروز خراسان جنوبی_محمد راعی‌فرد
این روزها شاهد اتفاقاتی در سطح استان هستیم که ما را متقاعد می‌کند که قرار نیست اتفاق و معجزه‌ای خاص در این دیار شکل گیرد.البته شاید منطقی نباشد که بدون در نظرگرفتن شرایط اقتصادی و فرهنگی و سیاسی حاکم برکشور خواسته باشیم این دیار را به چالش بکشیم؛ اما واقعیت این است که تا زمینه و بستر لازم و تغییر نگاه مدیریتی در استان از حالت فریز خارج نشود در بهترین شرایط کشور هم اتفاقی خاص را نباید برای این دیار انتظار کشید.استان خراسان جنوبی در گذشته خودش گیر کرده است و قرار نیست از آن خارج شود. محافظه‌کاری مطلق آنچنان گلوی این استان را فشرده است که بسیاری از مدیران آن خوف و فوبیای تحرک و به روز بودن دارند. روزنامه‌های استان را با دقت مرور کنید تا متوجه این حجم از بسته بودن شرایط حاکم برآن شوید؛ تیترها را، تحلیل‌ها را، اخبار را در یک الک با سوراخ‌های ریز بریزید و تکانش دهید. خواهید دید چیزی در درون آن باقی نمی‌ماند. ترس از رفت و آمدهای خسته کننده به دادگاه‌ها برای پیش پاافتاده‌ترین نقدها و تحلیلها دو نوع سانسور را بر آنان تحمیل کرده است؛ اول خود روزنامه و دوم نویسندگان سرمقالات یا یادداشت ها… .من به عنوان کسی که متجاوز از سی‌سال در این حیطه قلم صد تا یک غاز زده‌ام، اعتراف می‌کنم که تاکنون با صخره‌ای چنین سنگین و سخت در هیچ یک از استان‌ها برخورد نکرده‌ام. انگاری عادتی روزمره شده است. نه اینکه در این استان کاری انجام نیافته است. اتفاقاً کارهایی هم شده اما نه درحد تغییر بافت توسعه نیافته استان. درک ما از واقعیات بیرون استان بسیار محدود و اندک مینماید. نوعی ترس تاریخی اجازه بروز و ظهور چهره‌های قوی با سری نترس و ایمانی راسخ در جهت خدمت به مردم و برنامه‌ریز و مدیر به مفهوم واقعی را نداده و نمی‌دهد.آماری جالب منتشر شد که استان خراسان جنوبی را به عنوان دومین استان جوان کشور معرفی کرد. این خبر یعنی یک معدن الماس و میلیاردها بشکه نفت. چرا مسئولین ذیربط به آن اعتنایی نکردند. این حجم از نیروی انسانی جوان آرزوی بسیاری از استان‌ها و کشورهای جهان است که با توجه به پیشینه‌ای که عرض شد، آبی هم برای مردم گرم نخواهد شد. پس از چندسال دیگر اثری از آنان در این وادی نخواهد بود. آن قدر که به پیران و آنانی که مویی سپید کرده اند، اهمیت داده می‌شود به این بستر آماده تغییر، توجهی نشده و نمی‌شود؛ چرا که اصولاً نقشه راهی نداریم. اگر یک روز فقط یک روز مطالب روزنامه‌های مرکز ایران و در قالب خواسته‌های این استان به زیور چاپ آراسته شود نه از تاک خبری خواهد ماند و نه از تاک نشان.این راه‌ها و روش‌ها باعث عدم توسعه یافتگی استان در تمام زمینه‌ها خواهد شد.

بازدیدها: ۱۲