سرمقاله / جنگ نان…!!!

امروز خراسان جنوبی / محمدراعی فرد
زمانی که اعلام میشود حدود ۳۰ میلیون ایرانی زیر خط فقرهستند، زمانی که همه میدانند قوت قالب مردم نان است، زمانی که بدانیم زیر خط فقرمطلق یعنی نداشتن همان قوت قالب، کسی که دردنان ندارد، کسی که درد مسکن ندارد، کسی که درد شغل وکار ندارد، کسی که نمیداند کیسه بیماربودن یعنی چه، چگونه توان تشخیص به وقت آژیر خطر فقر را دارد، فقر که آمد ایمان می رود، فقر که آمد شخصیتت نابود میشود، فقر که آمد عزت نفس ات را جاروب میکند، فقر که آمد این توان را دارد تا تو را برای نجات از وضع موجود وادار به انجام انواع بزه ها بکند تا توجیهی باشد برای ادامه آن، جامعه ای که درآن کلمه عدالت مهجور مانده باشد کم کم فقر را به درون خود راه میدهد و برایش قربانی های زیادی را فراهم می آورد. زمانی برای خانواده های فقیر خوراک ماکارونی یک مائده ارزشمندی بود، گرانی که سفره اش را در شهرها گستراند و ناداران را به دور خود جمع کرد، ماکارونی را هم حذف کرد، تخم مرغ هم کم کم از سفره فقرا به دلیل گرانی حذف شد، پنیر و لبنیات نیز تحمل حضور در سفره فقرا را از دست دادند. ماند نان و رب که نان را هم بین ۴۰ تا۶۰ درصد به دلیل گرانی از این سفره خالی پراند. مانده ایم که تصمیم گیران گرانی نان با چه مصلحت و عقلانیتی اینگونه بر فقر شمشیرکشیدند، مانده ایم چگونه است که این همه ثروت و مکنت که در اختیار حدود ۱۰ درصد جامعه است بنفع دهکهای ۱تا۳ چرا درنزد آنان بلوکه شده و پس ماندهای آن هم به سمت فقرا راه نمی یابد، نجومی بگیران وکسانی که ازجیب مردم بدبخت برای خودشان چکهای دو ونیم میلیارد تومانی میکشند اصولا مفهوم فقر را هم نمی چشند و نمی فهمند، پول خرد ته جیب بچه های شان باندازه یک ماه حقوق یک کارگر با چند سرعائله است. ملتی که فقیرشد دیگر نباید ازاو انتظار یاری و همکاری داشت ، آنان با هرترفندی برای زنده ماندن حتی باکار خلاف تلاش میکنند که زنده بمانند، فقط درهمین حد، آنان دیگر از اعتقادات خود تخلیه میشوند و نصیحت و روایت را بیشر به یک شوخی تلخ تعبیر میکنند. اینگونه عدالت محوری به ضدخودش تبدیل میشود. شمشیر تورم قیمت نان از رو بسته شده و باید منتظر جنگ نان هم بود…!!!