بازیِ قالیباف در ۴ «زمین و موقعیت ویژه»

 

فرصت امروز برای قالیباف، زمانی برای بازسازی چهره‌ای است که هم خود او و هم نیروهای تندرو اصولگرا در مجلس گذشته و بیرون از مجلس در برچسب زدن به آن نقش داشتند. این که او چه اندازه از این فرصت استفاده کرده و چگونه یک برندسازی جدید از «محمدباقر قالیباف» انجام می‌دهد به مولفه‌های مختلفی بستگی دارد.

وقتی علی اکبر ناطق نوری رییس اصولگرای مجلس پنجم در خرداد سال ۱۳۷۶ بعد از شکست مقابل کاندیدای اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری به مجلس بازگشت و بر صندلی ریاست مجلس تکیه زد، موقعیت مشخصی داشت؛ در یک رقابت شکست خورده بود و حالا در رأس نهادی بود که باید بر دولت رقیب پیروزش نظارت می‌کرد.

ناطق نوری اما می‌خواست نماد «بزرگ منشی» باشد؛ پیروزی رقیب را تبریک گفت و روایتی هم هست که تیم حفاظت خود را به صورت نمادین به او واگذار کرد. ناطق نوری نماد رییس مجلس شکست خورده در انتخابات ریاست جمهوری شد که به تقابل با دولت و رییس آن برنخواست و حتی احساسات مجلس پنجم را در رفتار با دولت خاتمی کنترل کرد.

موقعیت قالیباف

حدود سی سال بعد از آن زمان، حالا محمدباقر قالیباف، رییس مجلس دوازدهم در این موقعیت قرار گرفته است. در انتخابات ریاست جمهوری مغلوب شد و به صندلی ریاستش بر مجلس دوازدهم بازگشت. رویه او اما باب تازه‌ای در این الگو است.

او در حال بازی در زمین های مختلفی است. مختصات سیاسی محمدباقر قالیباف بسیار متفاوت از علی اکبر ناطق نوری است. تفاوت روحیات این دو چهره سیاسی هم قابل توجه است. همه این موارد باعث می‌شود «موقعیت قالیباف» در این شرایط ویژه باشد.  او در این موقعیت ویژه در حال ایفای نقشی است که می‌توان برای آن چند انگیزه مختلف در نظر گرفت.

انگیزه اول: تسویه حساب با پایداری، جلیلی و پیاده نظام‌شان در مجلس

قالیباف از صبح روز بازگشت به مجلس که مسعود پزشکیان هنوز عنوان «رئیس جمهوری منتخب» را داشت با روی خوش و صورت خندان در بالاترین صندلی بهارستان تکیه زد. با پزشکیان شوخی کرد. درست مثل روزهای اخیر که سعی می کند با حمید رسایی که در ایام انتخابات مجلس و ریاست جمهوری از طلوع تا غروب آفتاب علیه قالیباف فعالیت می‌کرد، شوخی کند. استراتژی «لبخند بر لب و شمشیر در دست» می‌تواند یک فرض قالیباف برای این روزها باشد. حافظه قالیباف قوی‌تر از آن است که فراموش کرده باشد در نیمه دوم سال گذشته امثال حمید رسایی و نزدیکان سعید جلیلی و برخی نیروهای پایداری برای زمین زدن وی در انتخابات مجلس دوازدهم چه کردند و بعد هم برای نرسیدن او به صندلی ریاست مجلس دوازدهم از هیچ کوششی فروگذار نکردند. شاه بیت تنش‌ها بین این دو طیف اصولگرا همان زمانی بود که سعید جلیلی از گردونه رقابت‌ها کنار نرفت و به روایت نزدیکان و حامیان قالیباف، باعث شد تا کار به دور دوم بکشد و در رقابت جلیلی-پزشکیان نتیجه به اردوگاه رقیب واگذار شود.

بنا بر این انگیزه، قالیباف حالا فرصت تسویه حساب با این جریان را دارد که شمایل مختلفی نیز در مجلس دارند. قالیباف از این جریان چندبار صدمه دیده و حالا باید با رویه‌ای متفاوت وارد میدان شود. نخست این که بعد از تنش‌های فراوان بر سر لیست اصولگرایان در مجلس یازدهم جریان‌های تندرو در مجلس برای قالیباف هزینه‌های زیادی تراشیدند. مصوبه حجاب و مواردی از این دست که باعث تنش در مجلس شد و شکل بندی تصویر عمومی از مجلس یازدهم در اذهان عمومی اینگونه شد که فاکتور همه و همه روی میز قالیباف قرار گرفت.

در دولت سیزدهم نیز نحوه کنش‌های مجلس برای قالیباف هزینه‌ساز بود. چه آن زمان که آش حمایت از دولت را شور کردند و چه بعد از آن که بعضا مجلس را در تقابل با دولت قرار دادند و رسانه‌های نزدیک به جبهه پایداری و دولت، قالیباف را مقابله‌کننده با رییس دولت سیزدهم معرفی کردند.

داستان‌های نیروهای جلیلی و پایداری و حلقه مقداد برای قالیباف در انتخابات مجلس دوازدهم و بعد از آن ریاست جمهوری چهاردهم هم که مثنوی هفتاد من کاغذ بود. حالا با عبور از همه اینها قالیباف در صدر مجلس نشسته و اگرچه هم قبیله‌ای او یعنی سعید جلیلی مغلوب پزشکیان شد و دولت به اصلاح طلبان رسید اما چه کسی از دل دیگری خبر دارد که قالیباف از این شکست اصولگرایان چه حسی دارد.

در این سناریو حالا دست برتر با قالیباف است. هم به امثال ثابتی و رسایی و نیروهای نزدیک به جلیلی و پایداری یادآوری می‌کند که چه کسی رییس مجلس است، هم با تجربه مجلس یازدهم و انتخابات چهاردهم روابط خود را با آن ها تنظیم می‌کند.

انگیزه دوم؛ قالیبافِ حزب‌اللهی و انقلابی در خدمت اجرای برنامه هفتم

دومین انگیزه‌ای که این روزها قالیباف می‌تواند داشته باشد و احتمالا در ذهن دارد، ایفای نقش «رییس مجلسِ در حال تعامل با دولت جدید» است. او در این ایام بررسی رای اعتمادها بارها در مجلس نشان داد که می‌خواهد حامی وزرای پیشنهادی باشد. از تک و پاتک مقابل اظهارات امیرحسین ثابتی و رسایی درباره وزرای دولت تا تذکر به برخی نمایندگان در مورد استعلام‌های مثبت وزرای معرفی‌شده و البته برخورد ضربتی با پخش شبنامه علیه یکی از وزرای پیشنهادی.

او که خیری از اصولگرایان نسل دوم و جوانان تندخوی آنها ندیده، می‌خواهد یک حلقه سیاسی جدید با دولت پزشکیان و خود او را تعریف کند. حلقه‌ای که در آن نقش رییس مجلسِ همراه با دولت را داشته باشد تا اگر و اگر گامی هم از جانب دولت برداشته شد با همراهی مجلسی باشد که قالیباف رییس آن بوده است. قالیباف در این سناریو تاکید برای تعامل با دولت و موضوع اجرای برنامه هفتم را سرفصل نقش آفرینی خود قرار داده است.

انگیزه سوم؛ اتحاد با دولت پزشکیان و ساخت سد دفاعی در برابر جلیلیون و پایداری‌ها

انگیزه سوم اما به روحیات محاسبه‌گر قالیباف باز می‌گردد. او توانسته تا امروز با همین دست فرمان تعامل، سهم هایی را در کابینه پزشکیان با گوشه چشمی از آن خود کند.

در این شرایط قالیباف می‌تواند در یک چارچوب تعامل و البته حمایت از وزرای پزشکیان سهمی هرچند حداقلی در سطوح دیگر کابینه داشته باشد. او می‌داند پزشکیان هم مردی نیست که بعد از گذشتن قطار وزرای پیشنهادی از ریل مجلس دوازدهم او را فراموش کند. همین انگیزه‌ها می‌تواند اخبار غیررسمی مبنی بر تشکیل جلساتی برای تاکید به نمایندگان برای رای اعتماد کامل به وزرای پزشکیان را صحت ببخشد.

یک محاسبه ساده به قالیباف می‌گوید که در اردوگاه اصلی خودش، تنها حدادعادل و شانا با او همراه هستند و تعداد طیف‌ها و چهره‌هایی که مخالف تند و تیز او باشند بسیار بیشتر از تعداد حامیانش است. در انتخابات نیز نیروهای نواصولگرایش حتی با استقبال بدنه رای مردمی اصولگرایان و طبقات مذهبی روبه‌رو نشدند بنابراین با یک تیر دو نشان می‌زند؛ با ایجاد حلقه ائتلاف و وفاق با پزشکیان و دولتش هم سد دفاعی برای خود در مقابل نیروهای جلیلی و پایداری ایجاد می‌کند و هم سهم خود را از دولت جدید می‌گیرد.

انگیزه چهارم؛ بازسازی چهره و ری‌برندینگ محمدباقر قالیباف

قالیباف در طی عمر سیاسی خود در چند نقش و برند حضور داشته است؛ از مدیر جهادی تا خلبان. از چهره انقلابی با لباس خاکی تا رییس مجلس با کت و شلوار اتو کشیده. او در سال‌های اخیر نیز سعی کرد با ابداع لغاتی همچون حکمرانی نو و نواصولگرایی در ایدئولوژی‌سازی نیز سری در میان سرها در بیاورد.

شرایط امروز قالیباف از آن جهت اهمیت دارد که بهترین فرصت برای یک ری‌برندینگ است. تکلیفش با چند طیف در نیروهای اصولگرا یکسره شده است. پزشکیان تا امروز سر ناسازگاری با او برنداشته و حرمتش را نگه می‌دارد. در نهایت هم او رییس مجلس است و اختیار و قدرت زیادی در این نهاد دارد.

فرصت امروز زمانی برای بازسازی چهره‌ای است که هم خود او و هم نیروهای تندرو اصولگرا در مجلس گذشته و بیرون از مجلس در برچسب زدن به آن نقش داشتند. این که او چه اندازه از این فرصت استفاده کرده و چگونه یک برندسازی جدید از محمدباقر قالیباف انجام می‌دهد البته به مولفه‌های مختلفی بستگی دارد. هر چه هست قالیباف راه تازه‌ای در پیش دارد. راهی آمیخته از ۴ انگیزه که شاید نقش اول همه آنها خود قالیباف نباشد اما بدون شک نقش مکمل اصلی است.