سرمقاله – گردشگری و هزار و یک آقا بالاسر

امروز خراسان جنوبی – رجب زاده

گردشگری، اگر مجال بروز پیدا کند، یکی از پاک‌ترین و پربازده‌ترین موتورهای توسعه است؛ صنعتی که نه دود دارد، نه پساب، نه هزینه‌های کمرشکن تولید صنعتی، اما می‌تواند با کمترین سرمایه، بیشترین بازگشت اقتصادی را برای یک منطقه به‌همراه بیاورد. در جهان امروز، شهرها و استان‌ها رقابت می‌کنند تا گردشگر بیشتری جذب کنند، چون می‌دانند هر گردشگر، یک بسته سرمایه سیار است: از هتل و بوم‌گردی گرفته تا صنایع‌دستی، حمل‌ونقل، غذا، سوغات و تجربه‌های محلی را به جریان می‌اندازد؛ تجربه‌هایی که اگر درست مدیریت شوند، از یک مسافر عادی، یک سفیر فرهنگی و یک مشتری دائمی می‌سازند.خراسان جنوبی در این میدان، دست‌کم از سه جهت واجد ظرفیت‌های کم‌نظیر است:نخست، میراث طبیعی که هنوز بکر مانده؛ کویرهای دست‌نخورده، آسمان‌های پرستاره‌ای که در جهان رقیب کم دارند، روستاهای ثبت‌شده جهانی و بناهای تاریخی که روایت‌گر تمدن شرقی این سرزمین‌اند.دوم، مزیت فرهنگی و اقلیمی؛ اقوام مهماندوست، آیین‌های اصیل، سبک زندگی آرام و فرصت‌هایی که برای «گردشگری آرامش» یا همان Slow Tourism فراهم می‌کند.و سوم، امنیت. در دنیایی که خیلی از مقاصد مشهور جهان درگیر بحران‌اند، خراسان جنوبی یکی از امن‌ترین استان‌های ایران است؛ مؤلفه‌ای که برای گردشگر خارجی از هر جاذبه دیگری تعیین‌کننده‌تر است.اما با وجود این مزیت‌ها، گردشگری در استان هنوز به نقطه شکوفایی نرسیده است؛ نه به دلیل نداشتن ظرفیت، بلکه به دلیل تعدد بازیگران و تصمیم‌گیرانی که بدون شناخت کافی از این حوزه، بر آن سایه می‌اندازند. گردشگری امروز به «میدانی عمومی» تبدیل شده که هرکسی از دغدغه‌مند تا بی‌خبر به خود حق می‌دهد درباره آن حکم صادر کند. این واقعیت را نمی‌توان نادیده گرفت که حساسیت‌های فرهنگی بخشی از هویت ما و سرمایه اجتماعی این استان است. کنوانسیون‌های جهانی گردشگری هم تأکید می‌کنند که گردشگر باید به فرهنگ میزبان احترام بگذارد. در این موضوع هیچ تردیدی نیست. اما پرسش اصلی اینجاست: آیا حساسیت، به‌تدریج به محدودیت تبدیل نشده است؟ آیا تفسیرهای غیردقیق و سخت‌گیرانه، به جای صیانت، موجب گریز فرصت‌ها نشده است؟گاهی دیده می‌شود که یک موج کوتاه در فضای مجازی یا یک برداشت شتابزده، فضای تصمیم‌گیری را ملتهب می‌کند به طوریکه در چنین شرایطی، مدیران حوزه گردشگری نیز ناگزیر می‌شوند بیش از آنکه به توسعه فکر کنند، به عبور از مه غلیظ سوءتفاهم‌ها بپردازند؛ نیرویی که باید صرف پیشرفت شود، پشت درهای توضیح و رفع ابهام تلف می‌شود.در کنار این، مسائل امنیتی نیز گاهی با حوزه گردشگری تلاقی پیدا می‌کند. طبیعی است منطقه‌ای که مرز دارد، حساسیت‌های امنیتی‌اش جدی باشد. اما اینکه به عنوان مثال یک گردشگر خارجی بالقوه ، موضوعی امنیتی تلقی گردد، می‌تواند به تردید و در نهایت به چشم‌پوشی از خراسان جنوبی منجر شود؛ به‌ویژه در شرایطی که مقاصد رقیب، با آغوش باز و بسته‌های جذاب، در حال شکار همین گردشگران‌اند.سؤال کلیدی این است:چگونه می‌توان میان امنیت، فرهنگ و اقتصاد پلی ساخت که هیچ‌کدام قربانی دیگری نشود؟پاسخ این پرسش، در حکمرانی حرفه‌ای گردشگری نهفته است. اگر قواعد روشن، سیاست‌های یکپارچه و گفت‌وگوی مستمر میان مدیریت فرهنگی، امنیتی، مذهبی و اقتصادی شکل بگیرد، نه تنها تعارضی میان گردشگری و ارزش‌های اجتماعی به‌وجود نمی‌آید، بلکه گردشگری می‌تواند به ابزاری فرهنگی بدل شود؛ ابزاری برای روایت اصالت‌ها، نه تهدید آن‌ها.اما تا زمانی که این حوزه تصمیم گیران متعدد داشته باشد نه تنها جذب گردشگر دشوار می‌شود، بلکه فعالان این عرصه هم در فضای مبهم و فرساینده‌ای حرکت می‌کنند؛ فضایی که نه متولی واحد دارد، نه مرزهای روشن و نه اعتماد پایدار.گردشگری، اگر به‌درستی مدیریت شود، می‌تواند برای خراسان جنوبی همان نقشی را ایفا کند که نفت برای برخی کشورها کرده است: منبع درآمدی پایدار، بدون تخریب، بدون هزینه و با اثرات اجتماعی مثبت. اما این مسیر، فقط زمانی گشوده می‌شود که همه بپذیریم توسعه پایدار، نتیجه تصمیم‌های تخصصی است، نه واکنش‌های لحظه‌ای.به نظر می رسد ضرورت دارد که با هدف استفاده حداکثری از ظرفیت های گردشگری به استراتژی مشترک برسیم؛ یک استراتژیک امنیت را تقویت کند، فرهنگ را پاس بدارد و اقتصاد را جانی تازه ببخشد. خراسان جنوبی بیش از آنکه نیازمند محدودیت باشد، محتاج فهمی عمیق از فرصت‌های نهفته در دل گردشگری است؛ فرصتی که اگر از دست برود، بازگشتش شاید سال‌ها طول بکشد.