امروز خراسان جنوبی_محمد راعی فرد
هم خوانی سیستم فوتبال کشورمان با برخی شرایط موجود اجتماعی و مدیریت آن بسیار نزدیک و مماس است.عدم شفافیت، فساد، زد و بندهای پشت پرده، عدم پاسخگویی، هدر دادن میلیاردها تومان و میلیونها دلار برای کم کیفیتترین فوتبالیستهای مازاد و بی تیم و نداشتن کمترین بسترهای لازم برای فوتبال روبه رشد کمکم ما را تبدیل به کشوری درجه چندم در فوتبال کرده است. مدیریتهای رانتی و رابطهای و ضعیف، همان درد بی درمانی است که جامعه ما از آن در رنج است تا نمونه زنده آن را ورزش و به خصوص فوتبال مان ببینیم و به خوبی لمس اش کنیم. ما فوتبالی داریم که هیچ تیمی حتی یک زمین اختصاصی برای خود ندارند؛ از تیمها امتیاز کم میشود به دلیل نداشتن زمین و ورزشگاه. سالهایی بود که تعدادی از فوتبالیستهای کشورمان در تیمهای اروپایی بزرگ بازی میکردند اما اینک فقط جذب تیمهای حاشیه خلیج فارس میشوند و این نشانگر افت شدید کیفیت فوتبال کشوراست. ورزشگاه آزادی که طی دو یا سه سال با تمام امکانات و مجموعههای استاندارد ساخته شد و تبدیل به یک مجموعه بیبدیل بود، اینک فقط برای بازسازی استادیوم فوتبالش با هزینه های هزاران میلیاد تومانی حدود سه سال باید درانتظار بازگشایی اش باشیم و شاید دیگر شاهد حضور صد تا صدو بیست هزار تماشاگر نباشیم. حال با هر بهانهای که میخواهد باشد. در سایر امور نیز وضعیت همین گونه است. زیرساختها ناقص و از رده خارج هستند و در زیر آوار روشهای منسوخ شده فرو رفتهاند. مدیریتهای سالهای قبل هیچ سنخیتی با شرایط روز جهانی ندارد و همچنان به صورت باری به هر جهت اداره میشود. ما به دلیل نداشتن نگاهی وسیع و جهانی و به روز نبودن، از قافله توسعه منطقهای هم عقب ماندهایم و حاضر نیستیم تن به دلایل بوجود آمدن چنین وضعی دهیم. حاضر نیستیم با مردم بدون واسطه و شفاف حرف بزنیم. فوتبال ما با دردهای لاعلاج زیادی مواجه است از داوری بگیرید تا زمینهایی که شبیه زمین کشاورزیست. اینجنت ها و دلالان باشگاه ها و سرمایه کشور را میبلعند و خروجی اش همین اوضاع ناهنجاریست که میبینیم. دلیل عقب ماندگی فوتبال مان را باید در پیشرفت کشورهای حوزه خلیج فارس و سرمایه گذاری وسیع آنان در این امر دانست. تا فوتبال ما در برابر آنان حرفی برای گفتن نداشته باشد و با ترس از باختن در برابرآنان بازی کنند. تا واقعیتهای خودمان و جامعه مان و مدیریت های مان را به ارزیابی و آسیبشناسی وارد نکنیم اوضاع را شاید دیگر نتوان کنترل کرد و سامان بخشید. باز تکرار میکنیم که زمان با سرعت در حال از دست رفتن است.