سرمقاله – عجیب ولی واقعی

امروز خراسان جنوبی_محمد راعی فرد

شرایط به نوعی پیش رفته است که دیگر بسیاری از اتفاقات مردم را متعجب نمی‌کند و تقریبا بی عکس‌العمل شده‌اند. این حالت سِر شدگی مردم و بی عکس‌العملی آنان را نباید به حساب رضایت آنان گذاشت؛ چرا که ظاهرا قرار نیست هیچ اتفاقی که نشان از تغییر اوضاع  باشد، رخ دهد. برای مردم که مستأصل از اوضاع اقتصادی جامعه شان هستند جای سؤالات بی‌پاسخ فراوانی است که چرا کسی پاسخگو نیست؟ با این همه دستگاه‌های موازی و نظارتی با اسامی دهان پرکن، بازار همچنان سیرصعودی در همه زمینه ها از یک چسب زخم کوچک تا داروهای بیماری های خاص  و انواع گوشت و حبوبات و نان و میوه و البسه و خودرو و اجاره مسکن و خودمسکن و خدمات و قیمت آب و برق و… سیاست خارجی هم فعلاً دچار سکته و کما شده وهیچ تغییری که ما را به جهان متصل کند دیده نمی‌شود و فعلاً با ردوبدل کردن حرف وشعار، زمان را به بازی گرفته‌ایم. سیاست داخلی هم به همین درد مبتلا گردیده و مسئولان عملاً برای رهایی مردم از این اوضاع ناهنجار و بی در و دروازه هنوز نتوانسته‌اند گره ای بگشایند و شادی و امید را به آنان تزریق کنند. هر روز دعواهای سیاسی غریبی را شاهدیم که در یک دوقطبی خودی وغیر خودی چون دو سنگ بزرگ آسیاب، مردم و آرزوهای شان را پودر می‌کنند. فساد همچنان بازارش داغ است و هر روز نان تازه‌ای بر آن چسبانده می‌شود. نمی‌دانیم قرار است چه اتفاقاتی برای مان بیفتد. دهک بندی‌ها غلط از کار در آمده، فقر چون یک غده سرطانی به تمام ارکان جامعه متاستاز داده و درگیرشان کرده است.جامعه کاسه ای دارد به نام صبر که دارد کم کم لبریز می‌شود و این مهم را برخی هنوز متوجه نشده‌اند. هر روز دیرتر می‌شود و التهابات زیر پوست شهرها بیشتر و ما همچنان در بند نقش ایوانیم. اگر آن همبستگی پاره شود دیگر امیدی به حتی روز بعد هم نخواهد ماند.