سرمقاله – بیماری گردشگری سلامت

امروز خراسان جنوبی- رجب زاده 
در جهان امروز، کشورها دیگر با صادرات نفت ثروتمند نمی‌شوند؛ آنچه اقتصاد را زنده نگه می‌دارد، «صادرات خدمات» است و در میان آن‌ها، گردشگری سلامت آرام‌ترین و درعین‌حال سودآورترین جریان مالی دوران است. بیماری که از مرز وارد می‌شود، فقط بیمار نیست؛ حامل ارز است، اشتغال می‌سازد و زیرساخت‌ها را تکان می‌دهد. گردشگری سلامت در دنیا بازار بزرگی دارد و کشورهای منطقه و ایران تلاش می‌کنند سهمی از آن کسب کنند؛ ایران در سال‌های اخیر تعداد زیادی گردشگر سلامت جذب کرده که می تواند نشان‌ از ظرفیت بالا برای درآمدزایی و صادرات خدمات پزشکی باشد. در استان های مرزی مثل خراسان‌جنوبی هم، مزیت قوی نزدیکی جغرافیایی و فرهنگی برای این زمینه از گردشگری وجود دارد؛ این یعنی وجود بازارِ هدفِ طبیعی. استان ما، امروز دو چهره دارد: از یک سو بیمارستان‌ها و پزشکان متخصصی که می‌توانند به دروازه‌ای برای جذب بیماران خارجی تبدیل شوند و از سوی دیگر مرزی با افغانستان که هر فرصتی را با ریسک‌های امنیتی و مدیریتی همراه می‌کند. فرصتی که اگر طراحی و مدیریت نشود، «گردشگری سلامت» این استان به جای تبدیل‌شدن به موتور درآمد، به منبع فشار اجتماعی و چالش امنیتی بدل خواهد شد. گاهی یک استان، همه فرصت‌هایش را درست جایی پیدا می‌کند که بیشترین ترس‌ها هم همان‌جا است. خراسان جنوبی امروز دقیقاً روی همین خط باریک قدم می‌زند؛ جایی که مرز، نه فقط مرز جغرافیایی، که مرز میان «فرصت اقتصادی» و «مخاطره امنیتی» است.بر اساس گزارش ها در یک سال اخیر، حدود ۲/۱ میلیون گردشگر سلامت جذب شده است. در خراسان جنوبی اما با وجود ظرفیت بالای درمانی و توان پزشکی به ویژه در زمینه های جراحی قلب، مغز، ناباروری و …، آمار معتبری از تعداد بیماران بین‌المللی یا درآمد گردشگری سلامت در دست نیست و این خلاء فاحش نشان می‌دهد که استان نه برنامه‌ای جدی برای معرفی خود دارد و نه اراده‌ای برای تبدیل توانمندی به درآمد واقعی. در واقع هنوز برنامه‌ای جدی برای معرفی استان دراین حوزه روز میز مسئولان نیست، آنچه هست سخن پراکنی های گاه و بیگاه درباره گرشگری سلامت پشت تریبون هاست. هدف‌گذاری‌هایی مانند ۷ میلیارد یورو درآمد از محل گردشگری سلامت در اهداف ملی و برنامه‌های توسعه‌ای کشور منتشر شده‌اند. اگر این اعداد را مبنای محاسبات قرار دهیم، حتی سهم بسیار کوچک مثلاً ۰.۱٪ تا ۱٪ از هدف ملی برای ایجاد درآمد معنادار در استان کافی است. ۷ میلیون یورو یا ۷۰ میلیون یورو در سال می تواند چاشنی توسعه ای جهشی در استان باشد.البته این ارقام فقط سناریو هستند نه گزارش واقعی اما نشان می‌دهد حتی سهم اندک از بازار ملی می‌تواند برای خراسان‌جنوبی قابل‌توجه باشد. شرطِ تحقق، برنامه‌ریزی، داده‌محوری و سرمایه‌گذاری در زنجیره خدمات است. یکی از مسئولان استان عنوان کرده که نبود هتل پنج‌ستاره و وضعیت نامطلوب پروازها مانع از رونق گردشگری سلامت شده است اما مسئله بسیار پیچیده تر است.وقتی داده، آمار و چشم‌انداز دقیق وجود نداشته باشد، گردشگری سلامت تبدیل به یک شعار می‌شود؛ نه صنعت. کسانی که باید تصمیم بگیرند، هنوز درگیر کلی‌گویی هستند: «پتانسیل داریم». اما پتانسیل اگر نقشه نداشته باشد، مصرف داخلی می‌شود و هیچ‌وقت واقعیت پیدا نمی‌کند. بیمار خارجی بی هدف و بیهوده از مرز وارد نمی شود؛ با برنامه می‌آید. اما در خراسان جنوبی هنوز قیمت ثابت وجود ندارد، شرکت‌های رسمی گردشگری سلامت فعال نیستند، بیمارستان‌ها بسته‌ خدمت و خدمات همراه ندارند و حتی اقامت استاندارد برای همراه بیمار پیش‌بینی نشده است. وقتی این‌ها نباشد، حتی اگر۱۰ هزار پزشک هم داشته باشیم، ‌کسی نمی‌آید.به علاوه نباید ساده‌لوح بود؛ افغانستان امروز ثبات ندارد و مرز، محل عبور قاچاق و جابه‌جایی شبکه‌های غیرقانونی است. اما مدیریت امنیت یعنی تفکیک مسیرها که می تواند شامل مسیر درمانی مشخص، ثبت‌نام و پیش‌تأیید هویتی، بیمه درمانی و امنیتی، ورود فقط با دعوت‌نامه پزشکی و انتقال مستقیم از مرز به بیمارستان باشد.این یعنی تهدید را از «گله‌ جمعیت نامعلوم» به «ورود تکی، شناسنامه‌دار و قابل پیگیری» تبدیل می‌کنیم. این کار در بسیاری از کشورهای دنیا انجام شده و جواب داده است.امروز، خراسان جنوبی یک ظرفیت بی‌نظیر دارد: پزشک دارد، بیمارستان دارد، مرز دارد، تقاضا دارد و بازار آماده است. آنچه ندارد، یک طرح واقعی و اراده‌ای منسجم برای ایجاد جریان است. گردشگری سلامت در این استان نه یک پروژه تفننی، بلکه یک ضرورت اقتصادی است؛ ضرورتی که می‌تواند اشتغال بسازد، درآمد پایدار ایجاد کند و تراز مالی استان را از وابستگی به بودجه دولتی نجات دهد. اما تا زمانی که سیاست‌گذاری همچنان معطل «ابهام» بماند، فرصت‌ها یکی‌یکی از دست می‌روند و استان همچنان روی نقطه صفر می‌چرخد.و اگر امروز، در اوج نیاز اقتصادی و در لحظه‌ای که تمام منطقه به سمت این صنعت می‌رود، ما همچنان دست روی دست بگذاریم، باید بپذیریم که بزرگ‌ترین تهدید برای استان نه مرز افغانستان است و نه خطر ناامنی که تعطیلی ذهن تصمیم‌گیران است.