سرمقاله – اقتصادی را که رو به قبله کردیم!

امروز خراسان جنوبی _ محمد راعی فرد

اقتصاد ایران سال‌هاست در مسیری فرسایشی و نگران‌کننده حرکت می‌کند. مسیری که نشانه‌های آن در تورم افسارگسیخته، کاهش مداوم قدرت خرید، رکود تولید و گسترش نابرابری اجتماعی به‌وضوح قابل مشاهده است. آن چه امروز بیش از هر زمان دیگری نگران‌کننده شده، نه‌فقط شدت بحران اقتصادی، بلکه ناتوانی دولت است. ستاد اقتصادی ناهماهنگ و ضعیف دولت در ارائه راهکارهای عملی و مؤثر برای مهار این وضعیت مشکل را دو چندان کرده است.. ستادی که عملاً میان فشارهای سیاسی، سهم‌خواهی جریان‌های کم‌اقبال اجتماعی و فقدان جسارت اصلاحات بنیادین گرفتار شده است. تورم، به‌عنوان مهم‌ترین نشانه بیماری اقتصاد، دیگر صرفاً یک عدد در گزارش‌های رسمی نیست بلکه به واقعیتی روزمره در زندگی مردم تبدیل شده است. افزایش مداوم قیمت کالاهای اساسی، مسکن، درمان و آموزش، طبقه متوسط را به حاشیه رانده و اقشار ضعیف را به مرز فروپاشی معیشتی رسانده است. در چنین شرایطی انتظار می‌رفت ستاد اقتصادی دولت با تکیه بر اجماع ملی، که در انتخابات از پزشکیان حمایت نموده، به امید شفافیت و اقتدار در به کارگیری مدیران شجاع، متخصص و پاک دست، تصمیم‌گیری و حذف رانت‌های ساختاری، مسیرمتفاوتی را در پیش بگیرد. اما آن چه در عمل دیده می‌شود، تداوم سیاست‌های مقطعی، واکنشی و فاقد چشم‌انداز بلندمدت است. نقش برخی گروههای سیاسی در این میان قابل تأمل است. این گروه‌های کم‌پایگاه اجتماعی اما پرنفوذ سیاسی، با استفاده از ابزارهای رسانه‌ای و فشارهای پشت‌پرده و سیاست کوتوله پروری، هرگونه اصلاح واقعی را به بهانه‌های مختلف متوقف می‌کنند. نتیجه آن، قفل شدن تصمیمات اقتصادی و ترجیح منافع کوتاه‌مدت گروهی بر منافع ملی است. دلواپسی این اقلیت، نه برای سفره مردم، بلکه برای حفظ امتیازها، رانت‌ها و ساختارهای ناکارآمدی است که سال‌ها از آن بهره برده‌اند. ستاد اقتصادی دولت  پزشکیان، اگرچه با شعار همگرایی و عقلانیت روی کار آمد، اما در عمل نتوانسته آن را محقق کند. وفاق بدون اصلاح، به سازش با ناکارآمدی ‌و رانت خواری تبدیل می‌شود و سازش، اقتصاد بیمار را به مرگ تدریجی نزدیک‌تر می‌کند. نبود شفافیت در سیاست‌های پولی و مالی، استمرار کسری بودجه، بی‌اعتمادی سرمایه‌گذاران و بلاتکلیفی در روابط اقتصادی خارجی، همگی نشانه‌های این بن‌بست هستند. اگر این روند ادامه یابد، اقتصاد ایران نه با یک شوک ناگهانی، بلکه با فرسایش آرام و مستمر از درون تهی و نابود خواهد شد. نجات اقتصاد، نیازمند تصمیمات سخت، شجاعانه، عبور از فشار اقلیت‌های پرنفوذ و بازگرداندن سیاست اقتصادی به منطق علم، منافع عمومی و پاسخگویی است. در غیر این صورت، تورم افسارگسیخته نه‌تنها اقتصاد، بلکه سرمایه اجتماعی و امید جمعی را نیز به خاکستر خواهد نشاند!