امروز خراسان جنوبی_محمدراعی فرد
آن چه باید ساخته می شد و نشد، ازکدام اندیشه ویرانگر جان گرفت که شیره کشور را مکید و حسرت زندگی را بر دل بسیاری از ایرانیان پاک نهاد، نهاد. آن ها که گره برگره زدند که کارها به پیش نرود، اسباب هزینه های بسیار برای کشور شده ولی هم چنان دست از شعار برنمی دارند. پاسخ نمی دهند که چرا کشور را به چنین حال و روزی انداخته اند؟ اما سوی دیگر داستان هم ماجراجویی های غربی هاست که تجاوز وحشیانه اسراییل و آمریکا به ایران را محکوم نکردند. به ایران که هواپیماهای پیشرفته نظامی نمی دهند. برای درهم کوبیدن پدافند کشور و نابودی زیر ساخت های ایران همه امکانات و تجهیزات را در اختیار اسراییل میگذارند. در همین حال گستاخانه میخواهند که ایران توان موشکی برای مقابله با تجاوزهای دشمن هم نداشته باشد. این درخواست یعنی تسلیم شدن در برابر زیاده خواهی ها. هم تغییر سیاستهای منطقه ای کشور و هم سیاست های داخلی، امری اساسی و پایه ای است و هم تقویت سیستم پدافندی کشور. تغییر سیاستهای ایران به معنای تسلیم شدن و توان دفاعی کشور را به دشمن واگذار کردن نیست. نقدهای جدی ما به مسئولان و درخواست آزادیهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی هم به معنای اعتماد داشتن به غرب نبوده و نیست. این هم کار نفوذی ها بود که هر اعتراضی را به بیگانگان و نفوذیهایی نسبت دادند تا نفوذی های واقعی در امن و امان باشند و بتوانند کارهای خود را به پیش ببرند. آمریکا با حمله به ایران، بزرگترین اشتباه راهبردی را انجام داد و گسترش همکاری های نظامی ایران با روسیه و چین را به عنوان نیاز اولیه کشور مورد توجه بخش قابل توجهی از جامعه ایرانی قرار داد. داستان جنگ ۱۲روزه بسیاری از معادلات منطقه ای و بین المللی را تغییر خواهد داد.برای دستیابی به کمترین وابستگی به قدرتهای بزرگ باید در طرحی نو و اندیشه ای پویا و همه جانبه نگر و رهایی از دگماتیسم و یخ زدگی و شعار درمانی باید از حاشیه به متن کوچ کرد. با اقتصادی آزاد و بالابردن سطح زندگی مردم هم میتوان میدانی قوی داشت و هم دیپلماسی قدرتمند و برگهای بازی زیادی را در دست داشت و راه چانه زنی را باز نگاه داشت اما برای رسیدن به این مرحله نیازمند تغییراتی ریشه ای در تمامی شئون جامعه داریم و افرادی خوشفکر و شجاع و آزاداندیش و بدون وابستگی گروهی و گعده ای داریم.