سرمقاله – افکار دایی جان ناپلئونیسمی

امروز خراسان جنوبی _ محمد راعی فرد

فرزین رئیس کل بانک مرکزی کشورمان بالا رفتن قیمت دلار را کار دشمن می داند. دشمن کارش همین است. شما کارتان چیست؟ پس تمایز شما با دشمن چیست؟ ناتوانی در اداره امور، نداشتن تحلیل و درک درست از واقعیت ها و… بی‌تدبیری های ویرانگر به دشمن توان می‌بخشد. کشورهای گوناگون شرق و غرب  و منطقه همه در پی دستیابی به هدف های خود هستند و همه می‌خواهند از نمد این بحران برای خود کلاهی بدوزند. ما برای منافع ملی و گذر‌ از بحران ها چه می کنیم؟ رییس‌جمهور از سپردن کار به دست کارشناسان، بسیار می‌گوید ولی در مقام عمل گامی برنمی‌دارد و یا نمی‌تواند بردارد. سخنان آقای پزشکیان درجایگاه یک منتقد خوب است ولی در موقعیت‌ رییس جمهور نه. آقای پزشکیان در هرمزگان از الزام به انتقال پایتخت سخن به میان آورده است. تکیه ایشان بر کارشناسی چنان محکم می‌نمود که گمان می‌رفت کارشناسان دست برتر درهر طرح و برنامه‌ای خواهند داشت. پرسش این است که طرح انتقال پایتخت بر کدام کار کارشناسی استوار است؟ بودجه لازم برای این طرح چه میزان است؟ درحالی که تاکید پزشکیان برناتوانی تأمین یک میلیارد دلار هم در همین سخنرانی برجسته است چگونه به بودجه کلان و غیرقابل تأمین طرحی چنین بزرگ بی‌توجهی‌ نشان داده می‌شود؟ آقای فرزین قیمت دلار را به اراده دشمن گره می زند و آقای پزشکیان هم از کارشناسی دم می زند و باز هم سخنان خود را بیان می کنند و انتقال پایتخت را رها از بررسی کارشناسی به میان می آورد. این رهاشدگی فاجعه ای است که درکشور رقم خورده است. دکتر لاریجانی کار عراقچی را می‌کند. دستاورد سیاست خارجی چه بوده است. از هر طرف هر کس نغمه دلخواه خود را سر می دهد. ورشکستگی آبی از همه طرف رخ نموده است و درهم شکستگی اقتصادی هم در راه است. فرصت ها تند و شتابان از دست می رود و آقایان همچنان اسیر در تارهای درهم تنیده ذهنی خود هستند. پرونده کرسنت به دادگاه‌های بین‌المللی رفته است و مصادره دارایی های خارج از کشور ایران تیتر خبرهاست. آقای پورمحمدی در‌ مناظره های انتخاباتی همین موضوع را فریاد زد و کسی نخواست بشنود. آقای پزشکیان بهتر نیست به جای انتقال پایتخت که به جایی هم نخواهد رسید و سرگرمی تازه ای خواهد شد، دغدغه به تاراج رفتن اموال بیت‌المال را داشته باشید!