خراسان جنوبی دوباره در میانه دایرهای از خشکسالی و بحران ایستاده است؛ زمینی که دیگر نه تنها تشنه باران، بلکه خسته از تکرار وعدههای ترمیم و جبران است. برآوردها نشان میدهد خسارت خشکسالی در این استان به ۹ هزار و ۱۰۰ میلیارد تومان رسیده؛ رقمی که نه فقط در دفترهای آماری، بلکه در چهره کشاورزان، ترکخورده زمینها و چاههای فرورفته در سکوت دیده میشود.
مدیرکل مدیریت بحران استان میگوید: میزان خسارت بر اساس فرمهای استاندارد به سازمان برنامه و بودجه کشور ارسال شده تا شاید در مسیر تخصیص اعتبار، بخشی از این رنج جبران شود. اما این رقم بزرگ تنها بخشی از داستان است؛ چراکه در همین سال جاری، دو مرحله سیلاب جزئی هم رخ داد که مجموع خسارت آنها به حدود ۲۰۰ میلیارد تومان رسید. حوادثی که نشان میدهد طبیعت، بیقرار و غیرقابل پیشبینیتر از همیشه شده است.
او ادامه میدهد: سیلابهای شدیدی که اردیبهشت سال گذشته در زیرکوه و خوسف رخ داد، با وجود تخریب گسترده، به سرعت وارد مرحله بازسازی شد و استان توانست ۴۶ درصد از اعتبارات ملی بحران را برای جبران خسارت جذب کند. روندی که به گفته او «نتیجه ارائه دقیق مستندات و گزارشهای فنی» بوده است.
میان آتش، سیلاب و زمین لرزه
در کارنامه یک سال گذشته مدیریت بحران استان، از خشکسالی تا آتش و زمینلرزه دیده میشود. پاییز سال ۱۴۰۲، آتشسوزی در مینیپالایشگاه بیرجند حادثهای کمسابقه رقم زد. همان زمان برخی کارشناسان پیشنهاد کردند آتش رها شود تا خود خاموش گردد، اما به گفته مدیرکل بحران استان: نیروهای آتشنشانی و شرکت نفت با تلاشی شبانهروزی آتش را مهار کردند و بیش از نیمی از مخازن نجات یافت.
از چهار میلیون لیتر ذخیره سوخت، ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار لیتر از بین رفت اما ساختمانهای اداری و بخشهای اصلی پالایشگاه حفظ شد؛ تجربهای که بهگفته او، «نقطه عطفی در آمادگی نیروهای عملیاتی استان» بود.
اما تهدیدهای خراسان جنوبی تنها به آتش محدود نمیشود. گسلهای فعال در دل این سرزمین یادآور زلزلههای بزرگ طبس، فردوس و اردکولاند؛ زلزلههایی که هنوز هم در حافظه زمین و مردم زندهاند. همین سابقه باعث شده برنامهریزیهای جدید برای ایمنی در برابر حوادث طبیعی و صنعتی در دستور کار قرار گیرد.
از مقابله تا تابآوری روستاها
سال گذشته ۱۶ طرح برای مقابله با حوادثی همچون سیل، زلزله، آتشسوزیهای صنعتی و حتی بحرانهای هستهای تدوین شد و بهزودی با همکاری پژوهشکده سوانح طبیعی نهایی میشود. به گفته مدیرکل بحران، «هدف این طرحها ارتقای آمادگی استان در برابر تهدیدهای همزمان و پیدرپی است.»
در همین چارچوب، شناسایی روستاهای در معرض خطر نیز آغاز شده است. تاکنون ۱۱۸ روستا در دو مرحله بررسی شدهاند و ۴۱ روستا در اولویت مقاومسازی و اقدامات پیشگیرانه قرار گرفتهاند. به گفته او: به دلیل محدودیت منابع، تمرکز بر مناطقی است که بیشترین خطر را دارند تا پیش از وقوع حادثه، ظرفیت تابآوری آنها افزایش یابد.
در کنار آن، سایتهای اسکان اضطراری برای بیش از ۴۴ هزار نفر در سراسر استان پیشبینی شده است. بیشتر این فضاها شامل پارکها، سالنهای ورزشی و محوطههای باز هستند که در صورت بروز بحران، میتوانند مأمن موقت مردم باشند. در مرکز استان نیز ظرفیت اسکان اضطراری برای ۱۳ هزار نفر فراهم شده است.
خانههایی که باید تاب بیاورند
با وجود پیشرفتهای انجامشده، هنوز نیمی از منازل روستایی خراسان جنوبی از ایمنی کافی برخوردار نیستند. مدیرکل بحران استان تأکید میکند: مقاومسازی منازل مهمترین عامل در کاهش آسیبهاست. بر اساس آخرین آمار، حدود ۵۹ درصد از خانههای روستایی مقاومسازی شدهاند؛ رقمی بالاتر از میانگین کشوری، اما هنوز فاصله تا نقطه امن زیاد است.
در کنار این چالش، فرسودگی تجهیزات امدادی نیز دغدغه جدی دیگری است. برای رفع این مشکل، حدود ۷۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای نوسازی خودروها و خرید ماشینآلات جدید در سال جاری پیشبینی شده است.
همزمان، مانورهای عملیاتی در حوزههای مختلف از جمله آب و فاضلاب برگزار میشود تا میزان آمادگی نیروهای اجرایی سنجیده شود.
پایانی باز برای بحرانی بیپایان
در پایان، مدیرکل مدیریت بحران استان به موضوعی اشاره میکند که شاید فراتر از یک اقدام اداری، نشانهای از تلاش برای تابآوری باشد: پیگیری دریافت متمم اعتبارات سیل سال گذشته. اقدامی که اگر به نتیجه برسد، برای نخستین بار، یک حادثه در استان دوبار اعتبار تکمیلی جذب خواهد کرد؛ رخدادی بیسابقه در نظام مدیریت بحران کشور.
اما پشت این تلاشها پرسشی اساسیتر پنهان است؛ آیا تزریق بودجه، بدون تغییر نگاه به الگوی توسعه و بهرهبرداری از منابع، میتواند آیندهای ایمنتر برای این سرزمین رقم بزند؟ خشکسالی در خراسان جنوبی دیگر حادثهای مقطعی نیست؛ تبدیل به زیست روزمره مردم شده، به بخشی از حافظه جمعی و حتی فرهنگ زندگی در این اقلیم خشک بدل گشته است.
در چنین شرایطی، هر میلیمتر باران حکم معجزه دارد، اما معجزه هم بدون تدبیر دوام ندارد. کارشناسان میگویند: مدیریت بحران اگر تنها در مرحله امداد و بازسازی باقی بماند، خود به بخشی از چرخه بحران تبدیل میشود. آنچه امروز خراسان جنوبی نیاز دارد، گذار از «مدیریت بحران» به «مدیریت ریسک» است؛ یعنی برنامهریزی پیشدستانه برای پیشگیری از فاجعه، نه صرفاً واکنش به آن.
فرسودگی زیرساختهای روستایی، تخلیه تدریجی سفرههای آب زیرزمینی، مهاجرت آرام روستاییان به حاشیه شهرها و تداوم تغییرات اقلیمی، همه نشانههایی هستند از آنچه کارشناسان «خشکسالی تمدنی» مینامند؛ خشکیای که نه فقط زمین، که ذهن و ساختار اقتصادی را نیز دربر میگیرد.
با وجود همه این تهدیدها، هنوز روزنههایی از امید در این خاک دیده میشود. تابآوری مردم، نقشآفرینی دستگاههای محلی، و تجربههای موفق در مهار سیلابها یا جذب اعتبارات بحران، همه نشانههایی است از اینکه این استان میتواند از دل تهدید، فرصت بسازد. اما این امید شکننده است؛ مثل خاک ترکخوردهای که تنها با رطوبتی پیوسته جان میگیرد.
اکنون پرسش اصلی پیش روی استان باقی است: آیا ساختارهای تصمیمگیری و بودجهریزی کشور، بهاندازهای انعطافپذیر هستند که با بحرانهای اقلیمی سازگار شوند؟ یا همچنان باید شاهد تکرار چرخهای باشیم که هر سال با گزارش خسارت آغاز میشود و با وعده جبران به پایان میرسد؟
خراسان جنوبی در آستانه انتخابی تاریخی ایستاده است: ادامه زیستن در دایره بحران، یا بازتعریف رابطه خود با طبیعت، توسعه و آینده.زمین هنوز تشنه است، اما شاید این بار پیش از آنکه بارانی ببارد، باید اندیشهای تازه بر این خاک ببارد.