گزارش- جایزه نوبل جنگ

جایزه نوبل جنگ

جایزه نوبل جنگ

تهران- ایرنا- اعطای جایزه صلح نوبل به مخالف ونزوئلایی حامی مداخله نظامی، بار دیگر نشان داد این جایزه ابزاری سیاسی در خدمت مشروعیت‌بخشی به مداخله، سلطه و بازتولید نظم قدرت جهانی است.

بسیاری از ما تصور می‌کردیم نامزدی «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهوری آمریکا برای جایزه صلح نوبل بدترین گزینه ممکن است. اما طبق معمول، واقعیت از ما پیشی گرفت، کمیته نوبل نبوغ و زیرکی خود را نشان داد و جایزه به‌ظاهر بسیار معتبر خود را به «ماریا کورینا ماچادو» رهبر «مخالف» ونزوئلا اعطا کرد؛ عضو اپوزیسیونی که ماموریتش این است تا «خوان گوایدو» دیگری باشد؛ ابزاری دیگر در دست آمریکا در جهت تصاحب و غارت دارنده بزرگ‌ترین ذخایر نفت جهان؛ ونزوئلا.

برای معرفی و شناخت پروژه سیاسی این خانم سیاستمدار، کافی است شماری نقل‌قول‌های اخیر و شاید نه‌چندان دور او را مرور کنیم؛ «برای ایالات متحده، ونزوئلا مسئله‌ای مربوط به امنیت نیم‌کره است».

ماچادو بارها خواستار تحریم‌های بیشتر آمریکا علیه کشور خود شده است، زیرا به گفته او «آزادی ونزوئلا، امنیت ایالات متحده است».

در حالی که ناوهای جنگی آمریکا در برابر سواحل ونزوئلا قد علم کردند، وی گفت «نیکلاس مادورو (رئیس‌جمهوری ونزوئلا) سرکرده گروه تبهکار «ترن د آراگوا» است و دونالد ترامپ این را می‌داند». وی افزود: «ما به حمایت بین‌المللی برای سرنگونی رژیم نیاز داریم؛ هرچند که موضوعی داخلی است، اما ما در حال تحکیم این اتحادها هستیم، ایالات متحده قانون را اجرا خواهد کرد».

ماچادو در موارد متعدد و به‌صراحت کامل، حمایت خود را از استقرار نظامی آمریکا در دریای کارائیب برای شکست دولت ونزوئلا اعلام کرده است. علاوه بر این، او از سازمان مبارزه با مواد مخدر آمریکا، اداره امنیت ملی و سایر نهادهای فدرال آمریکا خواسته است تا «جنایت‌های مادورو را افشا کنند» و «جهان را درباره ماهیت جنایی بحران ونزوئلا آگاه سازند».

ماچادو با گسترش جغرافیای «مبارزه برای دموکراسی» خود، اعلام کرد که «ولادیمیر پوتین (رئیس‌جمهوری روسیه) در رژیم‌های کوبا و بلاروس عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی دارد» و در حمایت از «ولادیمیر زلنسکی» رئیس‌جمهوری اوکراین اعلام کرد: باید با آن‌ها جنگید. باید به اوکراین کمک کرد، چون آن نیز آرمان ماست.

ماچادو به‌محض آگاه‌شدن از دریافت جایزه صلح نوبل، پیامی برای ترامپ فرستاد و گفت: «امروز بیش از هر زمان دیگر روی رئیس‌جمهوری آمریکا حساب می‌کنیم».

این رهبر اپوزیسیون دولت ونزوئلا در مصاحبه با یک شبکه صهیونیستی نیز گفت: قول می‌دهم که روزی ما روابط نزدیک با اسرائیل خواهیم داشت. دولت ما سفارتش را در بیت‌المقدس مستقر خواهد کرد و این بخشی از حمایت ما از دولت (رژیم) اسرائیل خواهد بود.

نکته حائز اهمیت اینکه ماچادو به عنوان «مخالف» دولت ونزوئلا معرفی می‌شود اما این پرسش مطرح می‌شود که وقتی یک عضو اپوزیسیون، از انتقادها و اعتراض‌ها به دلایل درست و نادرست فراتر رفته و دولت‌های خارجی را به حمله به وطن خود دعوت می‌کند، می‌توان او را «مخالف» و نه «مزدور» و «خائن» خواند!؟

با وجود همه این اما و اگرها، شاید شخص ماچادو به عنوان دریافت‌کننده جایزه‌ صلح نوبل چندان اهمیتی نداشته باشد؛ بلکه نکته‌ای که نمی‌توان از کنار آن به سادگی گذشت این است که اعطای این جایزه به او نه‌تنها چراغ سبزی از سوی جامعه بین‌المللی ادعایی برای عملیات نظامی آمریکا علیه ونزوئلاست، بلکه ممکن است پایان نقاب صلح‌طلبی ترامپ را نیز رقم بزند.

بنابراین، فراتر از سیر سقوط و بی‌اعتبار شدن جایزه نوبل صلح از سال ۱۹۰۱ تا امروز، مساله اصلی در جای دیگری نهفته است. ما در جهانی از اسطوره‌ و نمادهای ریشه‌دار زندگی می‌کنیم که به ندرت به چالش کشیده می‌شوند. پوچیِ آنچه «عادی» می‌پنداریم، تنها زمانی آشکار می‌شود که در بحران گرفتار آییم و نمونه بارز آن همین جوایز نوبل است. در این چارچوب، این پرسش مطرح است که با چه مشروعیتی و به نام چه کسی، نهادی خصوصی به نام «کمیته نوبل»، برخاسته از اروپایی که قرن‌هاست خود را مرجع و رهبر نظم جهانی می‌داند، بیش از یک قرن است که سلیقه و ارزش‌های فرهنگی، علمی و سیاسی خود را بر سراسر جهان تحمیل می‌کند؟

چنانچه قطب‌نمای تحلیل خود را به سمت جهت‌گیری سیاسی و جانب‌داری این جایزه معطوف کنیم، از خود خواهیم پرسید که اصلا چه چیزی جهان را واداشت تا نوبل را نماد اعتبار و شرافت جهانی بداند؟ چرا همچنان نگاه اروپامحور، ذهن‌هایی را که ادعای مطالبه‌گری، انتقادگری و ضد امپریالیسم دارند، در بند خود نگه داشته است؟ امروز، ما بیشتر از سازمان ملل متحد، از کمیته نوبل انتقاد نمی‌کنیم؛ در حالی که سازمان ملل، خواه مورد پسندمان باشد یا نه، نهادی بین‌المللی و به‌مراتب مشروع‌تر از یک موسسه خصوصی نروژی است.

در سال‌های اخیر، حتی برخی روسای‌جمهور سیاست داخلی و خارجی کشورشان را چنان تنظیم کرده‌اند که با تصویر «برنده نوبل» هم‌خوان باشد. کمیته نوبل نیز خود را به عنوان نوعی دادگاه جهانی جا زده است؛ دادگاهی که ماموریتش تقدیس سیاست‌مداران یا نویسندگان و فعالانی است که مطابق مد روز یا منافع نخبگان سرمایه‌داری عمل می‌کنند تا از نظر آن کمیته شایسته مدال شناخته شوند.

در جهانی که شرکت‌های بزرگ بر آن حکم می‌رانند، ناممکن است نهادی کوچک و خصوصی، با این سطح از نفوذ جهانی و بار نمادین، بتواند واقعا مستقل و نوع‌دوست باقی بماند. اگر بنیاد نوبل در مسیر شرافت و پاکی گام می‌گذاشت، دهه‌ها پیش احتمالا ورشکسته می‌شد.

از همین رو، دیگر چندان تفاوتی ندارد که برنده بعدی جایزه نوبل صلح چه کسی باشد؛ ترامپ، «خاویر میلی» رئیس‌جمهوری آرژانتین، «ابومحمد الجولانی» رئیس موقت دوره انتقالی سوریه، «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی یا هر نام دیگر.

 

ویژگی‌های کلیدی دختران شاد؛ چگونه به موفقیت برسیم؟

ویژگی‌های کلیدی دختران شاد؛ چگونه به موفقیت برسیم؟

تهران – ایرنا – دختران شاد و موفق کسانی هستند که با اعتماد به نفس، هدفمندی و نگرش مثبت، زندگی‌ متعادل و پرمعنا می‌سازند. اما چه ویژگی‌هایی آن‌ها را از دیگران متمایز می‌کند؟ برایتان خواهیم گفت.

گروه ایرنا زندگی – در دنیای پرسرعت و پرچالش امروز، شادی و موفقیت دو هدف بزرگ برای بسیاری از افراد، به‌ویژه دختران، هستند که در تلاش‌اند تا در جنبه‌های مختلف زندگی خود به تعادل برسند. این گونه دختران نه تنها به اهداف حرفه‌ای و شخصی خود دست می‌یابند، بلکه از مسیر زندگی خود نیز لذت می‌برند.

این موفقیت و شادی نتیجه ترکیبی از ویژگی‌های درونی مانند اعتماد به نفس، انعطاف‌پذیری و مثبت‌اندیشی، و مهارت‌های عملی مانند مدیریت زمان و ارتباطات قوی است. در این مطلب، به‌صورت مفصل به ویژگی‌هایی می‌پردازیم که به دختران کمک می‌کند تا زندگی‌ای سرشار از رضایت، معنا و پیشرفت داشته باشند، و نشان می‌دهیم چگونه این ویژگی‌ها می‌توانند الهام‌بخش دیگران نیز باشند.

ویژگی‌های کلیدی دختران شاد؛ چگونه به موفقیت برسیم؟

اعتماد به نفس و خودباوری

دختران شاد و موفق به توانایی‌ها، ارزش‌ها و هویت خود ایمان دارند. آن‌ها خود را به خوبی می‌شناسند و به جای مقایسه خود با دیگران، روی نقاط قوت خود تمرکز می‌کنند. این اعتماد به نفس به آن‌ها اجازه می‌دهد تا با شجاعت تصمیم‌گیری کنند و در برابر انتقادها یا شکست‌ها مقاوم بوده و در موقعیت‌های چالش‌برانگیز با اطمینان عمل کنند. برای مثال، یک دختر موفق ممکن است در محیط کاری با اعتماد به نفس ایده‌های خود را مطرح کند، حتی اگر با مقاومت مواجه شود.

هدفمندی و انگیزه درونی

این دختران اهداف واضح و معناداری برای زندگی خود تعیین می‌کنند، چه در زمینه حرفه‌ای، تحصیلی یا شخصی. آن‌ها  انگیزه درونی قوی دارند که ناشی از علایق و ارزش‌های شخصی آن‌هاست. همچنین برنامه‌ریزی منظمی برای رسیدن به اهدافشان دارند از موانع به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده می‌کنند. نمونه اینکه یک دختر موفق ممکن است هدفش راه‌اندازی کسب‌وکار خود باشد و با تلاش مداوم و یادگیری مهارت‌های جدید به این هدف دست یابد.

مثبت‌اندیشی و خوش‌بینی

نگرش مثبت یکی از بارزترین ویژگی‌های دختران شاد است. آن‌ها در موقعیت‌های دشوار به دنبال درس‌ها و فرصت‌ها هستند و به جای تمرکز بر مشکلات، روی راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند. این دختران همچنین از قدردانی و شکرگزاری برای افزایش رضایت از زندگی استفاده می‌کنند. این خوش‌بینی به آن‌ها کمک می‌کند تا در برابر استرس و ناکامی‌ها مقاوم‌تر باشند و از زندگی لذت بیشتری ببرند.

ویژگی‌های کلیدی دختران شاد؛ چگونه به موفقیت برسیم؟

همدلی و مهارت‌های ارتباطی

دختران شاد و موفق معمولاً روابط اجتماعی قوی و سالمی دارند. آن‌ها  توانایی گوش دادن فعال و درک احساسات دیگران را دارند و با احترام و مهربانی با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند. از طرفی شبکه‌ای از روابط حمایتی با دوستان، خانواده یا همکاران ایجاد می‌کنند. این مهارت‌ها نه تنها به آن‌ها در ایجاد ارتباطات عمیق کمک می‌کند، بلکه در محیط‌های حرفه‌ای نیز به موفقیتشان منجر می‌شود.

انعطاف‌پذیری و تاب‌آوری

زندگی پر از تغییرات و چالش‌هاست، و دختران موفق با انعطاف‌پذیری خود می‌توانند با شرایط جدید سازگار شوند. آن‌ها در برابر شکست‌ها ناامید نمی‌شوند و از آن‌ها درس می‌گیرند و با تغییرات غیرمنتظره کنار می‌آیند و راه‌های جدیدی برای پیشرفت پیدا می‌کنند. همچنین توانایی مدیریت استرس و حفظ آرامش در شرایط دشوار را دارند. برای مثال، اگر یک پروژه کاری با شکست مواجه شود، آن‌ها به جای تسلیم شدن، استراتژی جدیدی طراحی می‌کنند.

خودآگاهی و رشد فردی

دختران شاد و موفق خود را به خوبی می‌شناسند و روی رشد شخصی خود سرمایه‌گذاری می‌کنند. آن‌ها نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی می‌کنند و بازخوردهای سازنده را می‌پذیرند و از آن‌ها برای بهبود استفاده می‌کنند. ایضا  به طور مداوم به دنبال یادگیری و توسعه مهارت‌های جدید هستند. این خودآگاهی به آن‌ها کمک می‌کند تا انتخاب‌های بهتری در زندگی داشته باشند و از اشتباهات گذشته درس بگیرند.

ویژگی‌های کلیدی دختران شاد؛ چگونه به موفقیت برسیم؟

مدیریت زمان و نظم

مدیریت موثر زمان یکی از عوامل کلیدی موفقیت است. این دختران  اولویت‌های خود را مشخص می‌کنند و روی کارهای مهم تمرکز می‌کنند.  برنامه‌ریزی روزانه یا هفتگی دارند و از هدررفتن زمان جلوگیری می‌کنند و – تعادل بین کار، زندگی شخصی و استراحت را حفظ می‌کنند. برای مثال، یک دختر موفق ممکن است همزمان به تحصیل، کار پاره‌وقت و فعالیت‌های ورزشی بپردازد و با مدیریت زمان، همه این‌ها را به خوبی انجام دهد.

شجاعت و ریسک‌پذیری

دختران موفق از چالش‌ها و فرصت‌های جدید نمی‌ترسند. آن‌ها از منطقه امن خود خارج می‌شوند تا به اهداف بزرگ‌تر برسند و با شجاعت تصمیم‌های دشوار می‌گیرند، حتی اگر نتیجه نامشخص باشد. همچنین در برابر ترس از شکست یا قضاوت دیگران مقاوم هستند. برای مثال، ممکن است یک دختر شاد و موفق تصمیم بگیرد به شهری دیگر مهاجرت کند تا فرصت‌های شغلی بهتری را دنبال کند.

 

ویژگی‌های کلیدی دختران شاد؛ چگونه به موفقیت برسیم؟

مهربانی با خود و مراقبت از سلامت روان

شادی و موفقیت بدون توجه به سلامت جسمی و روانی ممکن نیست. دختران این چنینی به خودشان زمان استراحت و تفریح می‌دهند. همچنین با خودشان با مهربانی رفتار می‌کنند و از انتقاد بیش از حد از خود پرهیز می‌کنند. در کنار فعالیت‌هایی مانند ورزش، سرگرمی‌های خلاقانه را در برنامه خود دارند. بعنوان نمونه آن‌ها ممکن است یوگا یا نوشتن روزانه را برای کاهش استرس و افزایش تمرکز انجام دهند.

کنجکاوی و یادگیری مداوم

دختران شاد و موفق عاشق یادگیری هستند و از فرصت‌های جدید استقبال می‌کنند. آن‌ها به دنبال کسب دانش و مهارت‌های جدید هستند، چه از طریق مطالعه، چه شرکت در دوره‌های آموزشی. از طرفی از اشتباهات خود و دیگران درس می‌گیرند. همچنین  کنجکاوی آن‌ها باعث می‌شود در حرفه و زندگی شخصی خلاق‌تر و نوآورتر باشند. برای مثال، یک دختر موفق ممکن است یک زبان جدید یاد بگیرد یا در زمینه‌ای کاملاً متفاوت از رشته تحصیلی خود مهارت کسب کند.

استقلال و خودکفایی

این دختران به توانایی خود برای اداره زندگی‌شان اعتماد دارند. آن‌ها از نظر مالی و عاطفی تا حد ممکن مستقل هستند و تصمیم‌های خود را با اطمینان می‌گیرند و به دیگران وابسته نمی‌شوند. در عین حال، از درخواست کمک در مواقع نیاز نمی‌ترسند.

ویژگی‌های کلیدی دختران شاد؛ چگونه به موفقیت برسیم؟

احساس هدف و معنا در زندگی

این جنس از دختران معمولاً حس عمیقی از معنا و هدف در زندگی خود دارند. این حس ممکن است از کمک به دیگران و مشارکت در فعالیت‌های خیرخواهانه گرفته تا  دنبال کردن علایق شخصی یا حرفه‌ای که به آن‌ها احساس رضایت می‌دهد. آنها معمولا ایجاد تأثیر مثبت در جامعه یا محیط اطرافشان هستند. این احساس هدف به آن‌ها انگیزه می‌دهد تا با انرژی و اشتیاق به زندگی ادامه دهند.

عوامل محیطی و فرهنگی

علاوه بر ویژگی‌های فردی، عوامل محیطی نیز در شادی و موفقیت دختران نقش دارند. حمایت اجتماعی از جمله داشتن خانواده، دوستان یا مربیانی که آن‌ها را تشویق می‌کنند و نیز دسترسی به فرصت‌ها در این موضوع نقش حیاتی دارند.

بخش پایانی

دختران شاد و موفق ترکیبی از ویژگی‌های درونی مانند اعتماد به نفس، مثبت‌اندیشی و انعطاف‌پذیری را با مهارت‌های عملی مانند مدیریت زمان و ارتباطات قوی ادغام می‌کنند. آن‌ها با خودآگاهی و تمرکز بر رشد شخصی، نه تنها به اهداف خود می‌رسند، بلکه از مسیر زندگی خود لذت می‌برند. این ویژگی‌ها به آن‌ها کمک می‌کند تا در برابر چالش‌ها مقاوم باشند، روابط معناداری بسازند و زندگی‌ای سرشار از رضایت و موفقیت داشته باشند.

تحول در تکالیف ابتدایی و گذر از مشق‌های بی‌هدف

تهران- ایرنا- در روزگاری که تکالیف طولانی و بی‌هدف، کودکان را از مدرسه گریزان کرده، رویکرد تازه‌ای در آموزش ابتدایی در حال شکل‌گیری است، نگاهی که یادگیری را به تجربه‌ای لذت‌بخش، مهارتی و انسانی تبدیل می‌کند، این تحول نه تنها آینده تحصیلی کودکان را روشن‌تر می‌سازد بلکه آرامش را به خانه‌ها باز می‌گرداند.

چندی پیش «رضوان حکیم‌زاده» معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش درباره ضرورت کوتاه شدن تکالیف دانش‌آموزان ابتدایی با رویکرد هدفمند و مهارتی سخن گفت؛ تکالیفی که منجر به خستگی و دلزدگی دانش‌آموز می‌شود این سخنان مورد استقبال طیف وسیعی از خانواده آموزش و پرورش و والدین قرار گرفت و بازتاب رسانه‌ای بسیاری داشت.

تکالیف طولانی و تکراری سال‌ها است به بخشی از روزمرگی کودکان تبدیل شده‌ است اما روان‌شناسان و متخصصان آموزشی بارها هشدار داده‌اند که حجم بالای تمرین‌ها نه‌تنها یادگیری را تقویت نمی‌کند بلکه انگیزه، تمرکز و سلامت روان دانش‌آموزان را به خطر می‌اندازد؛ حالا نگاه تازه‌ای در حال شکل‌گیری است؛ اینکه تکالیف باید کوتاه، هدفمند و متناسب با سن کودک باشند. در سال‌های ابتدایی تحصیل، کودکان در حساس‌ترین مرحله رشد ذهنی و عاطفی خود قرار دارند هر تجربه آموزشی، می‌تواند نگرش آنان را نسبت به یادگیری برای سال‌ها شکل دهد. در این میان، تکالیف درسی نقش مهمی ایفا می‌کنند اما نه به هر قیمتی.

تکالیف طولانی، تکراری و بی‌هدف، اغلب باعث خستگی، دلزدگی و اضطراب در کودکان می‌شوند. این تمرین‌ها نه‌تنها یادگیری را عمیق‌تر نمی‌کنند، بلکه موجب می‌شوند کودک، درس را به‌عنوان یک وظیفه سنگین و آزاردهنده ببیند، نه فرصتی برای رشد و کشف. روان‌شناسان تربیتی تأکید می‌کنند که تمرین‌های درسی باید با توان شناختی و عاطفی کودک هم‌خوانی داشته باشند. کودکان در سنین ۶ تا ۱۲ سال، نیازمند فعالیت‌هایی هستند که کوتاه، جذاب و قابل فهم باشند. تمرین‌هایی که بتوانند در مدت زمان محدود، مهارتی خاص را تقویت کنند و حس موفقیت را در کودک ایجاد کند.

از سوی دیگر، خانواده‌ها نیز تحت فشار تکالیف سنگین قرار می‌گیرند. تنش‌های ناشی از اجبار به انجام تمرین‌های طولانی، روابط والد و فرزند را خدشه‌دار کرده و فضای خانه را به محیطی پرتنش تبدیل می‌کند در مقابل، تکالیف کوتاه و هدفمند نه‌تنها زمان خانواده را حفظ می‌کند بلکه فرصت تعامل مثبت میان والدین و کودک را فراهم می‌سازد. در رویکردهای نوین آموزشی، تأکید بر یادگیری فعال و مشارکتی است. به جای تمرین‌های انفرادی در خانه، دانش‌آموزان باید در کلاس درس، از طریق فعالیت‌های گروهی، بازی‌های آموزشی و پروژه‌های مهارتی، مفاهیم را تجربه کنند. در این چارچوب، تکالیف خارج از مدرسه تنها زمانی معنا دارند که مکمل یادگیری باشند، نه جایگزین آن.

کوتاه بودن تکالیف، به معنای سطحی بودن آنها نیست؛ بلکه به معنای طراحی هوشمندانه تمرین‌هایی است که در زمان محدود، بیشترین اثر آموزشی را داشته باشند. این تمرین‌ها باید متناسب با سن، توانایی و نیازهای واقعی دانش‌آموزان طراحی شوند و به جای تکرار بی‌هدف، مهارت‌هایی چون تفکر، خلاقیت، حل مسئله و همکاری را تقویت کنند.

 

تحول در تکالیف ابتدایی و گذر از مشق‌های بی‌هدف

 

مهارت‌محوری در آموزش ابتدایی: پلی میان یادگیری و آمادگی برای آینده

نسل آینده با تکالیف خسته‌کننده فاصله گرفته‌اند؛ حالا نگاه نوین مهارت‌محور در آموزش ابتدایی، با کوتاه، هدفمند و کاربردی کردن تمرین‌ها، کودکان را برای یادگیری فعال و ورود موفق به زندگی و بازار کار آماده می‌کند.

در بسیاری از خانه‌ها، غروب‌ها با صحنه‌ای آشنا همراه است: کودکی خسته که ساعت‌ها پای تکالیف درسی نشسته، والدینی نگران که تلاش می‌کنند فرزندشان را برای انجام تکالیف بیشتر ترغیب کنند، و فضایی پر از تنش که کم‌کم انگیزه یادگیری را از بین می‌برد. این تصویر، بازتاب واقعیتی است که سال‌هاست در نظام آموزشی ما وجود داشته: رویکردی که گاه بیش از حد بر تکالیف طولانی و تکراری تأکید داشته و فاصله‌ای عمیق میان آموزش و یادگیری واقعی ایجاد کرده است.

اما امروز، نگاهی تازه در حال شکل‌گیری است؛ نگاهی که به جای تمرکز صرف بر حجم تکالیف، بر کیفیت، هدفمندی و مهارت‌محور بودن آنها تأکید دارد. این تحول، نه‌تنها می‌تواند چهره آموزش ابتدایی را تغییر دهد، بلکه پایه‌گذار نسلی خواهد بود که با اعتماد به نفس، مهارت و انگیزه وارد مراحل بعدی تحصیل و در نهایت بازار کار می‌شوند.

دوران ابتدایی تحصیل، حساس‌ترین مقطع شکل‌گیری نگرش دانش‌آموزان نسبت به یادگیری است. رضوان حکیم‌زاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، با صراحت به این مسئله اشاره می‌کند و می‌گوید: «در صورت طولانی، تکراری و خسته‌کننده بودن تکالیف، اثر معکوس خواهد داشت و موجب دلزدگی دانش‌آموز از درس و مدرسه می‌شود.»

این جمله، واقعیتی مهم را بیان می‌کند. کودکانی که در سن ۶ تا ۱۲ سالگی با تکالیف سنگین و بی‌هدف روبه‌رو می‌شوند، نه‌تنها چیز خاصی یاد نمی‌گیرند، بلکه به تدریج از مدرسه و فرایند یادگیری فاصله می‌گیرند. آنها درس را نه یک فرصت برای کشف و رشد، بلکه یک تکلیف خسته‌کننده می‌بینند که باید به هر قیمتی از پس آن برآیند.

حکیم‌زاده تأکید می‌کند: «ضروری است از تکالیف خسته‌کننده، طولانی‌مدت و تکراری که موجب ایجاد تنش میان خانواده‌ها و دانش‌آموزان می‌شود پرهیز شود» این تنش‌ها نه‌تنها روابط خانوادگی را تحت تأثیر قرار می‌دهند، بلکه به تدریج سلامت روانی کودکان را نیز به مخاطره می‌اندازند. فشار مداوم برای انجام تکالیف بی‌پایان، اضطراب، کاهش اعتماد به نفس و در نهایت فرار از یادگیری را به همراه دارد.

 

تحول در تکالیف ابتدایی و گذر از مشق‌های بی‌هدف

 

چرا نمی‌توانیم صرفاً بر تئوری تکیه کنیم؟

آموزش سنتی اغلب بر حفظ کردن مطالب، تکرار مکانیکی تمرین‌ها و آزمون‌های کتبی متمرکز بوده است. این رویکرد، اگرچه ممکن است در کوتاه‌مدت نتایجی داشته باشد، اما در بلندمدت ضعف‌های جدی دارد. دانش‌آموزانی که فقط با مباحث تئوریک سروکار دارند، غالباً قادر نیستند دانسته‌های خود را در موقعیت‌های واقعی به کار بگیرند. آنها ممکن است بتوانند فرمول‌ها را حفظ کنند، اما نمی‌دانند چگونه از آنها برای حل مسائل روزمره استفاده کنند.

اینجاست که مهارت‌محوری اهمیت پیدا می‌کند. کسب مهارت در کنار مباحث تئوریک، یادگیری را زنده و معنادار می‌کند. دانش‌آموزان نه‌تنها می‌آموزند، بلکه یاد می‌گیرند چگونه بیاموزند. آنها توانایی تفکر انتقادی، حل مسئله، همکاری و خلاقیت را پرورش می‌دهند؛ مهارت‌هایی که نه‌تنها در مدرسه، بلکه در تمام زندگی‌شان به آنها کمک خواهد کرد.

حکیم‌زاده این دیدگاه را با بیان می‌کند: «قائل به تکالیف مهارت‌محور هستیم. فعالیت‌ها و تمرین‌هایی که به دانش‌آموزان داده می‌شود باید به گونه‌ای طراحی شود که علاوه بر افزایش مهارت‌های آنان، موجب خستگی و دلزدگی نشود.»

طرح این دیدگاه رویکردی تازه را ترسیم می‌کند: تکالیف نباید فقط برای تکلیف باشند. آنها باید ابزاری برای رشد مهارت‌های خاص باشند. او ادامه می‌دهداین تأکید بر کوتاهی و هدفمندی تکالیف، نکته کلیدی است. به جای اینکه کودکان ساعت‌ها پای تمرین‌های تکراری بنشینند، باید با فعالیت‌های کوتاه اما هدفمند روبه‌رو شوند که مهارتی خاص را تقویت کند. این رویکرد نه‌تنها زمان را بهینه می‌کند، بلکه انگیزه و تمرکز دانش‌آموزان را نیز حفظ می‌کند.

از دیگر سو تأکید بر یادگیری فعال و مشارکتی نگاهی تازه در مقایسه با آموزش و یادگیری سنتی ارائه می‌دهد. این نگاه، تحولی بنیادین در فلسفه آموزش است. به جای اینکه یادگیری فقط در خانه و به صورت انفرادی اتفاق بیفتد، باید در کلاس، از طریق تعامل، بحث، همکاری و تجربه عملی شکل بگیرد. کودکان از یکدیگر می‌آموزند، مهارت‌های اجتماعی پرورش می‌دهند و یادگیری برای آنها تجربه‌ای لذت‌بخش و به یادماندنی می‌شود.

از کلاس درس تا بازار کار

یکی از مهم‌ترین دلایل تأکید بر مهارت‌محوری، آماده‌سازی دانش‌آموزان برای آینده است. دنیای امروز، دنیای مهارت است. بازار کار دیگر به دنبال افرادی نیست که فقط اطلاعات حفظ کرده باشند؛ بلکه به افرادی نیاز دارد که بتوانند فکر کنند، مسئله حل کنند، همکاری کنند، خلاق باشند و سریع یاد بگیرند.

مصطفی آذرکیش، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش، با اشاره به اهمیت آموزش‌های فنی و حرفه‌ای می‌گوید: «باید جایگاه و ارزش کار را و تلاش را و کسب و کار حلال را به دانش‌آموزان منتقل کنیم.»

این جمله، پیامی عمیق دارد. کار و مهارت، ارزش ذاتی دارند. دانش‌آموزانی که از دوران ابتدایی با مهارت‌آموزی آشنا می‌شوند، نه‌تنها در مقاطع بعدی موفق‌تر خواهند بود، بلکه درک بهتری از دنیای واقعی کار و تلاش خواهند داشت.

رویکرد مهارت‌محور، مسیر ورود به بازار کار را هموار می‌کند. وقتی دانش‌آموزی از کلاس اول ابتدایی یاد می‌گیرد که چگونه مسئله‌ای را حل کند، چگونه با دیگران همکاری کنه، چگونه خلاقانه فکر کند و چگونه دانش تئوریک را در عمل به کار ببرد، او در واقع دارد برای آینده‌اش آماده می‌شود.

این آمادگی در مقطع متوسطه با آموزش‌های فنی و حرفه‌ای تکمیل می‌شود. آذرکیش اشاره می‌کند که ۳۹ درصد دانش‌آموزان در هنرستان‌های فنی‌حرفه‌ای و کاردانش تحصیل می‌کنند. این آمار نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از نسل آینده، مسیر مهارتی را انتخاب کرده‌اند. اگر این دانش‌آموزان از همان ابتدا با مهارت‌محوری آشنا شده باشند، انتقال به آموزش‌های فنی و حرفه‌ای برای آنها بسیار آسان‌تر خواهد بود.

علاوه بر این، مهارت‌های کسب‌شده در دوران تحصیل، به دانش‌آموزان این امکان را می‌دهد که زودتر و با اعتماد به نفس بیشتری وارد بازار کار شوند. آنها نه‌تنها دانش تئوریک دارند، بلکه می‌دانند چگونه آن را در عمل پیاده کنند. این توانایی، ارزش واقعی آنها را در بازار کار چند برابر می‌کند.

 

تحول در تکالیف ابتدایی و گذر از مشق‌های بی‌هدف

 

در فرهنگی که گاه تحصیلات آکادمیک بیش از حد ارزش‌گذاری می‌شود و کار عملی کمتر دیده می‌شود، مهارت‌محوری می‌تواند تعادل ایجاد کند. دانش‌آموزانی که مهارت یاد می‌گیرند، متوجه می‌شوند که کار با دست، ساختن، تولید کردن و حل مسائل عملی، ارزشی معادل و گاه بیشتر از حفظ کردن مطالب دارد.

به گفته حکیم‌زاده ؛ «چارچوب تکالیف مهارت‌محور به مدارس ابلاغ شده و این تکالیف باید کوتاه، هدفمند و در راستای تقویت مهارت‌های درسی طراحی شود.»

این امر اگر عملیاتی شود نقطه شروع تحولی مهم است. اما اجرای موفق آن، نیازمند همکاری همه اجزای نظام آموزشی است: معلمان باید آموزش ببینند، والدین باید آگاه شوند، و دانش‌آموزان باید فرصت تجربه این رویکرد نوین را داشته باشند.

معلمان، کلید اجرای موفق این رویکرد هستند. آنها باید از طراحی تکالیف سنتی و تکراری فاصله بگیرند و به سمت فعالیت‌های خلاقانه، تعاملی و مهارت‌محور حرکت کنند. کارگاه‌های آموزشی که حکیم‌زاده به آن اشاره می‌کند، گام مهمی در این مسیر است.

والدین نیز نقش بسیار مهمی دارند. آنها باید درک کنند که کیفیت یادگیری از کمیت تکالیف مهم‌تر است. یک تکلیف کوتاه و هدفمند که کودک را به فکر کردن و تجربه کردن وادار می‌کند، بسیار ارزشمندتر از ساعت‌ها تمرین تکراری است.

اگر این رویکرد به درستی اجرا شود، می‌توانیم انتظار داشته باشیم نسلی پرورش دهیم که از یادگیری لذت می‌برند نه اینکه از آن بترسند و علاوه بر این مهارت‌های عملی دارند نه فقط دانش تئوریک. ضمن آنکه می‌توانند مسائل را حل کنند نه فقط حفظ کنند و برای ورود به بازار کار آماده‌اند و خلاق، منتقد و همکار، آموزش ابتدایی، فرصتی طلایی برای کاشتن بذر علاقه به یادگیری است.

 

 

راهکارهای طلایی برای شادابی و غلبه بر افسردگی در پاییز

راهکارهای طلایی برای شادابی و غلبه بر افسردگی در پاییز

تهران- ایرنا- با کوتاه شدن روزها و کاهش نور خورشید در پاییز، بسیاری از افراد با احساس غمگینی و بی‌انرژی بودن دست‌وپنجه نرم می‌کنند. افسردگی پاییزی می‌تواند زندگی روزمره را تحت تأثیر قرار دهد، اما نگران نباشید. با راهکارهای ساده می‌توانید این فصل رنگارنگ را با روحیه‌ای شاد و پرانرژی سپری کنید.

گروه ایرنا زندگی – افسردگی پاییزی، که به طور علمی به عنوان اختلال عاطفی فصلی شناخته می‌شود، نوعی افسردگی است که با تغییرات فصلی، به‌ویژه در ماه‌های پاییز و زمستان، مرتبط است. این اختلال معمولاً با کاهش نور خورشید، کوتاه شدن روزها و تغییرات آب‌وهوایی تشدید می‌شود. در این مطلب، به بررسی علل، علائم، تأثیرات افسردگی پاییزی و راهکارهای مؤثر برای پیشگیری و مدیریت آن خواهیم پرداخت.

علل افسردگی پاییزی

افسردگی پاییزی عمدتاً به کاهش نور خورشید مرتبط است که بر ریتم‌های زیستی بدن (ساعت بیولوژیکی) تأثیر می‌گذارد. نور خورشید نقش مهمی در تنظیم هورمون‌هایی مانند سروتونین و ملاتونین دارد که بر خلق‌وخو و خواب اثر می‌گذارند. در پاییز و زمستان، کاهش نور خورشید می‌تواند باعث کاهش سطح سروتونین (هورمون شادی) و افزایش تولید ملاتونین (هورمون خواب) شود، که منجر به احساس خستگی، بی‌انگیزگی و افسردگی می‌شود.

عوامل دیگری نیز در بروز افسردگی پاییزی نقش دارند، از جمله:

تغییرات آب‌وهوایی: روزهای سرد و ابری پاییز می‌توانند احساس انزوا و کاهش انرژی را تقویت کنند.

عوامل ژنتیکی: افرادی که سابقه خانوادگی افسردگی یا اختلالات خلقی دارند، بیشتر در معرض خطر هستند.

استرس فصلی: تغییر برنامه‌های روزمره، مانند شروع سال تحصیلی یا افزایش فشار کاری، می‌تواند به تشدید علائم کمک کند.

کمبود ویتامین D: کاهش قرار گرفتن در معرض نور خورشید باعث کاهش سطح ویتامین D در بدن می‌شود، که با خلق‌وخوی پایین مرتبط است.

 

راهکارهای طلایی برای شادابی و غلبه بر افسردگی در پاییز

علائم افسردگی پاییزی

علائم افسردگی پاییزی مشابه علائم افسردگی بالینی است، اما معمولاً به صورت فصلی ظاهر می‌شود. این علائم شامل احساس غمگینی مداوم یا خلق‌وخوی پایین، احساس خستگی بیش از حد، افزایش نیاز به خواب، افزایش اشتها، کاهش علاقه به فعالیت‌های روزمره، مشکل در تمرکز و تصمیم‌گیری، احساس ناامیدی و انزوای اجتماعی و کاهش تعاملات اجتماعی است. این علائم معمولاً در اواخر پاییز یا اوایل زمستان ظاهر می‌شوند و با آمدن بهار و افزایش نور خورشید کاهش می‌یابند.

تأثیرات افسردگی پاییزی

افسردگی پاییزی می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای بر زندگی فردی و اجتماعی داشته باشد. از نظر شخصی، افراد مبتلا ممکن است در انجام وظایف روزمره، حفظ روابط و دستیابی به اهداف خود دچار مشکل شوند. کاهش انرژی و انگیزه می‌تواند بهره‌وری کاری یا تحصیلی را کاهش دهد. همچنین، انزوای اجتماعی ناشی از این اختلال می‌تواند روابط خانوادگی و دوستانه را تحت تأثیر قرار دهد.

راهکارهای طلایی برای شادابی و غلبه بر افسردگی در پاییز

راه‌های پیشگیری و مدیریت افسردگی پاییزی

برای پیشگیری و مدیریت افسردگی پاییزی، ترکیبی از رویکردهای پزشکی، روان‌شناختی و تغییر سبک زندگی توصیه می‌شود. در ادامه، راهکارهای مؤثر برای مقابله با این اختلال ارائه شده است:

۱. نوردرمانی (فتوتراپی)

نوردرمانی یکی از مؤثرترین روش‌ها برای درمان افسردگی پاییزی است. این روش شامل استفاده از لامپ‌های مخصوصی است که نور مشابه نور خورشید تولید می‌کنند. قرار گرفتن در معرض این نور به مدت ۲۰ تا ۳۰ دقیقه در روز، به‌ویژه صبح‌ها، می‌تواند به تنظیم ریتم زیستی و افزایش سطح سروتونین کمک کند.

۲. افزایش فعالیت بدنی

ورزش منظم یکی از بهترین روش‌ها برای بهبود خلق‌وخو و کاهش علائم افسردگی است. فعالیت‌هایی مانند پیاده‌روی، یوگا، دویدن یا تمرینات مقاومتی می‌توانند سطح اندورفین (هورمون شادی) را افزایش دهند. توصیه می‌شود:

۳. تغذیه سالم

رژیم غذایی متعادل می‌تواند به بهبود علائم افسردگی کمک کند. مصرف غذاهای غنی از ویتامین D، مانند ماهی‌های چرب (سالمون، ساردین)، زرده تخم‌مرغ و محصولات غنی‌شده، گردو و کاهش مصرف غذاهای فرآوری‌شده و قندهای ساده  از جمله رژیم‌های غذایی در این فصل است.

۴. مدیریت خواب

خواب منظم و کافی برای مدیریت افسردگی پاییزی ضروری است. برای بهبود کیفیت خواب برنامه خواب منظمی تنظیم کنید و هر روز در ساعت مشخصی بخوابید و بیدار شوید. همچنین از قرار گرفتن در معرض نور آبی (مانند نور صفحه نمایش گوشی) قبل از خواب خودداری کنید و تلاش کنید محیط خواب را آرام و تاریک نگه دارید.

۵. روان‌درمانی

روان‌درمانی می‌تواند به افراد کمک کند تا الگوهای فکری منفی را شناسایی و تغییر دهند. جلسات منظم با یک روان‌شناس یا مشاور می‌تواند ابزارهای لازم برای مقابله با افسردگی را فراهم کند.

راهکارهای طلایی برای شادابی و غلبه بر افسردگی در پاییز

۶. مصرف مکمل‌ها

در برخی موارد، مصرف مکمل‌های ویتامین D یا مکمل‌های گیاهی مانند زعفران یا گیاه سنت‌جونز (با مشورت پزشک) می‌تواند به بهبود خلق‌وخو کمک کند. کمبود ویتامین D در پاییز شایع است و مکمل‌ها می‌توانند این کمبود را جبران کنند.

۷. حفظ ارتباطات اجتماعی

انزوای اجتماعی می‌تواند علائم افسردگی را تشدید کند. برقراری ارتباط با دوستان، خانواده یا شرکت در فعالیت‌های گروهی می‌تواند احساس حمایت و تعلق را تقویت کند.

۸. مدیریت استرس

تکنیک‌های کاهش استرس، مانند مدیتیشن، تنفس عمیق و تمرینات ذهن‌آگاهی می‌توانند به کاهش اضطراب و بهبود خلق‌وخو کمک کنند.

۹. مشاوره پزشکی

در مواردی که علائم افسردگی شدید است، مشاوره با پزشک یا روان‌پزشک ضروری است. گاهی اوقات، تجویز داروهای ضدافسردگی (مانند مهارکننده‌های بازجذب سروتونین) برای مدیریت علائم توصیه می‌شود. هرگز بدون مشورت پزشک دارو مصرف نکنید.

نتیجه‌گیری

افسردگی پاییزی یک چالش قابل‌مدیریت است که با آگاهی و اقدامات پیشگیرانه می‌توان تأثیرات آن را به حداقل رساند. ترکیبی از نوردرمانی، ورزش، تغذیه سالم، روان‌درمانی و حمایت اجتماعی می‌تواند به افراد کمک کند تا این فصل را با انرژی و روحیه مثبت‌تری سپری کنند. آگاهی از علائم و اقدام به‌موقع برای دریافت کمک حرفه‌ای نیز نقش کلیدی در مدیریت این اختلال دارد. با توجه به تأثیرات گسترده افسردگی پاییزی، توجه به سلامت روان در این فصل نه‌تنها به بهبود کیفیت زندگی فردی کمک می‌کند، بلکه می‌تواند تأثیرات مثبتی بر جامعه داشته باشد.

 

 

حلقه‌ انحصار واردات نهاده‌های دامی در دستان ۱۰ نفر/ ارسال گزارش نهایی تحقیق و تفحص به دستگاه قضایی

عضو کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی معتقد است که حلقه ی انحصار واردات نهاده های دامی در دست کمتر از ۱۰ نفر است که همواره مورد نقد کارشناسان، تولیدکنندگان و بازرگانان این حوزه قرار داشته که مجلس به دنبال شفاف سازی در این زمینه است.

//

در ماه‌های اخیر، موضوع تحقیق و تفحص از نحوه تخصیص ارز و روند واردات نهاده‌های دامی به یکی از بحث‌های جدی در مجلس شورای اسلامی تبدیل شده است. طرحی که با رأی بالای نمایندگان تصویب شد و هدف آن شفاف‌سازی یکی از پرابهام‌ترین حوزه‌های اقتصادی کشور است؛ حوزه‌ای که سال‌هاست محل انتقاد تولیدکنندگان، کارشناسان و فعالان بخش کشاورزی بوده است.

برای بررسی دقیق‌تر ابعاد این موضوع، خبرنگار «تابناک» در گفت‌وگو با حامد یزیدیان، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی، به بررسی محورهای اصلی این تحقیق و تفحص، دلایل طرح آن و انتظارات از نتایج نهایی پرداخته که در ادامه می خوانید:

محور اصلی تحقیق و تفحص دقیقاً بر چه مسائلی متمرکز است و چه عواملی موجب شد چنین طرحی مطرح شود؟
این موضوع صرفاً مربوط به سال اخیر نیست. طراحان تحقیق و تفحص و ما معتقدیم که این بحث در واقع ناشی از ابهاماتی است که بیش از یک دهه در این حوزه وجود داشته است. از جمله این ابهامات، نحوه تخصیص ارزهای مربوط به واردات نهاده‌های دامی است؛ اینکه چه میزان از این ارزها تخصیص یافته، چه حجمی از نهاده‌ها وارد شده، این واردات توسط چه اشخاص یا مجموعه‌هایی انجام گرفته و نسبت‌ها و نوع ارتباطات این افراد چگونه بوده است. معمولاً بخش عمده واردات نهاده‌های دامی در کشور توسط کمتر از ده نفر از واردکنندگان اصلی انجام می‌شود و این موضوع با حجم بالای واردات، همواره مورد نقد کارشناسان، تولیدکنندگان و بازرگانان قرار داشته است. این موارد از محورهای اصلی تحقیق و تفحص محسوب می‌شود و این طرح نیز با رأی بالایی به تصویب رسیده است.

پس دغدغه ی اصلی نمایندگان این دوره حل مشکلات این حوزه بوده است؟

تاکید و دغدغه بسیاری از نمایندگان مجلس این بوده که روشن شود واردات نهاده‌های دامی توسط چه کسانی و به چه شیوه‌ای انجام می‌شود؛ موضوعی که در نهایت در صحن مطرح شد و رأی موافق اکثریت را به دست آورد.

انتظار دارید این تحقیق و تفحص چه مشکلاتی را شفاف کند؟
در نهایت، زمانی که مشخص شود آیا در این حوزه تخلفی صورت گرفته یا خیر، نتایج می‌تواند بسیار اثرگذار باشد. چراکه سالانه حجم قابل توجهی از ارز ترجیحی کشور به نهاده‌های دامی اختصاص داده می‌شود. اگر این موضوع به‌صورت دقیق مشخص شود، می‌تواند در شفاف‌سازی فرآیندهای اقتصادی دولت و در اجرای صحیح برنامه‌ها و قوانین بودجه تأثیرگذار باشد. در صورتی که تخلف یا انحصاری در این روند شکل گرفته باشد، بعد از به نتیجه رسیدن تحقیق و تفحص می‌توان با ارسال گزارش نهایی به دستگاه قضایی، زمینه برخورد قانونی با متخلفان را فراهم کند.

لازم به ذکر است که ۸۰ درصد از نمایندگان حاضر در جلسه، یعنی ۱۹۲ نفر، به انجام این تحقیق و تفحص رأی مثبت داده‌اند.

قانون‌گذاری برای اتباع در اتاق ۲۳ نفره!/ مجوز مالکیتِ مهاجران در ایران

قانون‌گذاری برای اتباع بیگانه _که در ایران عمدتا به افغانستانی‌ها و نیز معدودی از کشورهایی همچون عراق مربوط می‌شود_ به جای صحن مجلس، در یک کمیسیون در حال بررسی و انجام است.

 قانون‌گذاری برای اتباع در اتاق ۲۳ نفره!/ مجوز مالکیتِ مهاجران در ایران

 

در حالی که چالش حضور گسترده اتباع خارجی در ایران مسائل امنیتی و اقتصادی را تشدید کرده، پیش‌نویس لایحه «ساماندهی اتباع خارجی و تشکیل سازمان ملی مهاجرت» در مجلس شورای اسلامی به صورت اصل ۸۵ قانون اساسی در حال بررسی است.

به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، این لایحه، که به اتباع خارجی اجازه خرید خانه و زمین می‌دهد، با قانون مدنی مصوب ۱۳۱۰ که تملک اموال غیرمنقول توسط خارجیان را ممنوع کرده، در تضاد آشکار قرار دارد. این تناقض، انتقادات تند نمایندگانی همچون حسینعلی حاجی‌دلیگانی، نماینده شاهین‌شهر، را برانگیخته که آن را «تشکیل دولت ویژه اتباع در دل دولت ایران» توصیف کرده و نسبت به تهدید هویت ملی و امنیت کشور هشدار داده است.

لایحه‌ای از آخرین روزهای دولت سابق با مجوز مالکیت اتباع

لایحه مذکور، که توسط وزارت کشور تدوین و در بهمن ۱۴۰۳ به مجلس ارائه شد، سازمان ملی مهاجرت را برای مدیریت ورود و خروج اتباع و برخورد با مهاجرت غیرقانونی تأسیس می‌کند. این سازمان شامل شورای سیاست‌گذاری با حضور وزرای کشور، اطلاعات، خارجه، آموزش و پرورش، تعاون و فرماندهان سپاه و نیروی انتظامی است.

اما بخش جنجالی لایحه، اجازه تملک اموال غیرمنقول توسط اتباع است که با ماده ۹۶۱ قانون مدنی و قانون تملک اموال غیرمنقول اتباع خارجی (۱۳۱۰) مغایرت دارد. این قانون، تملک زمین یا ملک توسط خارجیان را ممنوع کرده و آیین‌نامه ۱۳۷۴ هیئت وزیران نیز تنها تملک محدود با مجوز دولت را مجاز می‌داند.

کارشناسان حقوقی هشدار می‌دهند که این لایحه می‌تواند به سلطه اقتصادی خارجیان منجر شود. گزارش‌ها نشان می‌دهد در شهرهایی مانند مشهد، تهران و قم، اتباع با استفاده از قولنامه‌های عادی، املاک را تملک کرده‌اند، اما سند رسمی دریافت نمی‌کنند. ذبیح‌الله خداییان، رئیس سازمان ثبت اسناد، این معاملات را غیرقانونی و فاقد اعتبار برای صدور سند رسمی دانسته است. این خلأ قانونی، با صدور بیش از ۱.۳ میلیون روادید در سال ۱۴۰۳، فشار بر بازار مسکن و اشتغال را افزایش داده و نگرانی‌های امنیتی را تشدید کرده است.

قانون‌گذاری برای اتباع در اتاق ۲۳ نفره!/ مجوز مالکیتِ مهاجران در ایران

چرا صحن نه؟!

اصل ۸۵ قانون اساسی، که بررسی لایحه را به کمیسیون مشترک امنیت ملی و امور داخلی سپرده، امکان تصویب قوانین آزمایشی را بدون بحث در صحن علنی فراهم می‌کند. مجلس در تیر ۱۴۰۴ با ۱۷۳ رأی موافق، این شیوه را تأیید کرد. موافقان، مانند محمدصالح جوکار، رئیس کمیسیون شوراها، لایحه را برای جلوگیری از «پیامدهای مخرب تأخیر در ساماندهی» ضروری می‌دانند. اما مخالفان، از جمله احمد بیگدلی، نماینده خدابنده، ضرورت اصل ۸۵ را زیر سؤال برده و خواستار بررسی شفاف‌تر شده‌اند.

حسینعلی حاجی‌دلیگانی، در گفت‌وگویی با تابناک، این لایحه را به شدت مورد انتقاد قرار داده و اظهار داشت: «قوانین موجود برای مدیریت اتباع کافی است. این لایحه به جای طرد مهاجران غیرقانونی، اقامت دائم آنها را تسهیل می‌کند و ساختار عریض و طویلی برای رسمیت‌بخشی به حضورشان ایجاد می‌نماید.» وی با اشاره به جابجایی‌های جمعیتی، آن را تهدیدی برای هویت ملی و حتی تجزیه سرزمینی دانست و تأکید کرد: «اجازه خرید ملک به اتباع، حاکمیت ملی را نقض می‌کند و باید متوقف شود.»

هر چند که این اولین باری است مجلس دوازدهمی ها به یک لایحه با قید اصل هشتاد و پنج موافقت می کنند اما تجربه قوانین که به صورت محرمانه و اصل هشتاد و پنجی در مجلس یازدهم به تصویب رسید، حکایت از آن دارد که هر با قوانینی مشمول قید محرمانه می شود، انتقادات و اعتراضات زیادی را در سطح جامعه بر می انگیزد. شاهد این ادعا نیز قانون عفاف و حجاب بود که در پستوهای مجلس تصویب شد و در نهایت به دستور شورایعالی امنیت ملی متوقف شد.

در همین راستا، احمد بخشایش اردستانی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، ، درباره بررسی لایحه سازمان ملی مهاجرت بر اساس اصل ۸۵ قانون اساسی بیان کرد: من خودم با سازمان ملی مهاجرین به چند دلیل مخالف بودم. اولین دلیل مخالفت من این بود که این لایحه ۱۰ ماده داشت، اما کمیسیون شوراها آن را به ۵۷ ماده افزایش داد، یعنی یک نوع استحاله‌ای در آن صورت گرفته است.

وی ادامه داد: دوم اینکه به نظر من، اساساً این سازمانی که قرار است ایجاد شود، نباید نامش «مهاجرین» باشد، بلکه باید «افغان‌ها» باشد، چون ما غیر از اتباع افغان، مهاجر دیگری در ایران نداریم. نکته سوم اینکه دولت قبل وقتی دید افرادی مثل دانشگاهیان، پزشکان، پرستاران و دانشجوها از کشور رفتند، از نظر نظری، «ملت-دولت» را با «امت-دولت» جایگزین کرد؛ یعنی گفت حالا که می‌روید، خب بروید، ما از کشورهای دیگر و از امت اسلامی جای شما را پُر می‌کنیم.

قانون‌گذاری برای اتباع در اتاق ۲۳ نفره!/ مجوز مالکیتِ مهاجران در ایران

نمایندگان، حتما معنای عبارات را می‌دانند

اخیراً، پس از حملات رژیم صهیونیستی که بخشی از دستگیرشدگان عامل، اتباع غیرقانونی افغان بودند، فشار برای ساماندهی افزایش یافته است. اما محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس، و سایر نمایندگان حتما تفاوت میان ساماند‌هی اتباع با سر و سامان دادن به حضور آنها و اعطای مجوز مالکیت در ایران را می‌دانند.

کارشناسان حقوقی تأکید می‌کنند که بدون اصلاح قوانین مدنی، این لایحه می‌تواند چالش‌های قضایی ایجاد کند. حتی زنان ایرانی متأهل با تابعیت خارجی نیز از تملک اموال غیرمنقول منع شده‌اند تا از سلطه اقتصادی خارجی جلوگیری شود. حال پرسش این است که آیا مجلس به هشدارهای امثال بخشایش اردستانی، حاجی‌دلیگانی توجه خواهد کرد یا این لایحه به صورت آزمایشی تصویب می‌شود؟ پاسخ در جلسات کمیسیون مشترک نهفته است، جایی که آینده این قانون جنجالی رقم خواهد خورد. جایی که برای تصمیم‌گیری برای چنین مساله‌ای، از نگاه کارشناسان، حائز شرایط کامل در بحث شفافیت در قانونگذاری نخواهد بود و باید تصمیم در صحن مجلس گرفته شود.

 

 

 

 

استارت افزایش قیمت نان زده شد / زنگ خطر کمبود گندم به صدا درآمد

تعلل بیش از حد دولت در اعلام نرخ خرید تضمینی گندم هم صدای کشاورزان را درآورده است و هم موجی از نگرانی و ناامیدی برای آنان به همراه داشته است این درحالی است که دولت باید طبق قانون، تا آخر تیرماه این نرخ را اعلام می‌کرد.

 استارت افزایش قیمت نان زده شد / زنگ خطر کمبود گندم به صدا درآمد

چند ماه است که از مهلت اعلام نرخ خرید تضمینی گندم از سوی دولت می گذرد و همچنان خبری از تعیین قیمت ها نیست ؛ این درحالی است که باتوجه به خشکسالی های مداوم و فشار تحریم ها دور از ذهن نیست که سال جاری با مشکل کمبود گندم هم دست به گریبان باشیم.

به گزارش سرویس اقتصادی تابناک، آخرین جلسه دولت با گندمکاران برای تعیین نرخ خرید تضمینی گندم هم مجددا بی نتیجه ماند و همچنان کشاورزان معطل از اعلام نهایی نرخ گندم هستند؛ درحالیکه مطابق قانون دولت موظف است تا پیش از آغاز سال زراعی (تا پایان تیرماه) این نرخ را اعلام کند.

عطاء الله هاشمی، رئیس بنیاد ملی گندمکاران درباره قیمت خرید تضمینی گندم گفت: جلسه شورای استراتژیک قیمت گذاری محصولات اساسی برگزار شد، اما در نهایت درباره قیمت گندم به نتیجه نرسیدیم؛ چراکه قیمت پیشنهادی ما برای نرخ خرید تضمینی گندم ۳۲ هزار و ۶۰۰ تومان بود که دولت آن را نپذیرفت.

دود تعلل دولت به چشم کشاورزان رفت

نوک تیز پیکان تبعات تاخیر در تعیین قیمت نرخ خرید تضمینی گندم اول از همه کشاورزان را نشانه می‌گیرد ؛ به طوری که کشاورزان برای برنامه‌ریزی کشت (کشت پاییزه) و تعیین الگوی کشت خود به نرخ تضمینی نیاز دارند که این بلاتکلیفی باعث می‌شود تا نتوانند با اطمینان از بازگشت سرمایه و سود مناسب، وارد فصل تولید شوند.

ضمن اینکه این وضعیت، انگیزه لازم برای کشت گندم (به‌عنوان یک محصول استراتژیک) از سوی کشاورزان را کاهش می‌دهد و این مساله تهدیدی برای امنیت غذایی و کاهش تولید ملی است. حتی ممکن است که کشاورزان به سوی کشت محصولات جایگزین که قیمت تضمینی مشخص و سود بیشتری دارند مانند جو روی بیاورند و یا رغبتی به سوی کشت آن نداشته باشند که ادامه این چرخه تولید داخلی گندم را به طرز چشمگیری کاهش داده و مقدمات وابستگی به واردات گندم را استارت می‌زند.

مقدمه افزایش قیمت آرد و نان استارت خورد

ازآنجایی که قیمت تضمینی گندم یک پایه مهم برای قیمت‌گذاری ده‌ها قلم کالای اساسی دیگر مانند آرد، نان، جو و فرآورده‌های وابسته است به همین جهت تأخیر در تعیین قیمت می‌تواند در یک زنجیره، موجی از سردرگمی و عدم شفافیت در قیمت‌گذاری سایر محصولات غذایی ایجاد کند.

حتی اصرار دولت بر تأخیر و عدم پذیرش قیمت پیشنهادی که بر اساس هزینه‌های واقعی تولید و تورم محاسبه شده است، به اعتماد کشاورزان به سیاست‌های حمایتی دولت آسیب جدی زده و باعث می‌شود که با رقم‌های پیشنهادی دولت موافقت نکنند. 

وقتی دولت پا روی قانون می گذارد

این تاخیر در حالی صورت گرفته است که قانون خرید تضمینی محصولات اساسی کشاورزی دولت را موظف کرده است که نرخ خرید تضمینی را قبل از آغاز سال زراعی (حداکثر تا پایان تیرماه) اعلام کند که تأخیر چند ماهه، به معنای کوتاهی در اجرای وظایف قانونی است.

اما بخش خصوصی مانند بنیاد ملی گندمکاران نیز نرخ پیشنهادی خود را بر اساس هزینه‌های واقعی نهاده‌ها (بذر، کود، سم)، تورم سالانه، نرخ ارز و سود متعارف محاسبه و ارائه می‌دهد که امسال نرخ پیشنهادی آنها ۳۲،۶۰۰ تومان بود ؛ درحالیکه انتقاد براین است که نرخ مورد نظر دولت با هزینه‌های واقعی تولید کشاورزان همخوانی ندارد و صرفاً بر محدودیت‌های بودجه‌ای متمرکز است .

منافع چه کسانی در میان است؟

همین مساله باعث شده است که کشاورزان مجبور شوند نهاده‌های گران را با قیمت آزاد تهیه کنند، اما محصول خود را با نرخی غیرواقعی بفروشند و متحمل ضرر شوند؛ البته برخی شنیده‌ها حاکی از آن است که تأخیر و تلاش برای تعیین قیمت پایین‌تر از نرخ واقعی، این شائبه را تقویت می‌کند که وزارت جهاد کشاورزی و دولت در مسیری حرکت می‌کند که منافع واردکنندگان گندم را تأمین کند؛ به‌ویژه اگر گندم وارداتی با هزینه‌ای بالاتر (حدود ۳۰ هزار تومان یا بیشتر) خریداری شود.

 

 

 

 

آیا تلویزیون به آمار خودش اعتماد دارد؟!

در روز یک‌بار، کنترل را در دست بگیرید، کرنومتری کنارتان بگذارید و تلویزیون را روشن کنید. روی هر شبکه ۴۳ ثانیه توقف کنید، نگران نباشید نیازی نیست آن برنامه را تا آخر ببینید. پس از تمام شدن همین عدد ۴۳ ثانیه، دکمه بالای تلویزیون را بزنید و کانال بعدی را دوباره ۴۳ ثانیه ببینید و به همین ترتیب ۲۱ کانال اصلی تلویزیون (۲۰ شبکه + یک کانال استانی) را یک دور نگاه کنید.

 آیا تلویزیون به آمار خودش اعتماد دارد؟! به گزارش فرهیختگان؛ پس از پایان این گردش چهل و چند ثانیه‌ای در شبکه‌های سیما – بر اساس معیار سازمان – شما جزء ۷۰ درصد مخاطب تلویزیون می‌شوید. البته اگر از طریق ماهواره باقی شبکه‌های استانی را هم ببینید می‌توانید کمتر از ۴۳ ثانیه روی هر شبکه زمان گذاشته و حدود ۱۷ ثانیه روی هر شبکه توقف کنید.

این یعنی حتی اگر شما مانند بخش مهمی از جمعیت خانواده‌های ایرانی صرفاً تلویزیون را در خانه روشن بگذارید، باز از مخاطبان تلویزیون محسوب می‌شوید حتی اگر هیچ برنامه‌ای را «دنبال» نکنید. آن‌طور که شاکری‌نژاد، رئیس مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما می‌گوید ۷۰ درصد مردم مخاطبان تلویزیون هستند، البته با همین مدل آمارگیری که بالاتر شرح داده شد. شاکری‌نژاد می‌گوید هر کسی که ۱۵ دقیقه تلویزیون را در روز تماشا کند، مخاطب تلویزیون به حساب می‌آید و برای این حساب و کتاب هم، به آفکام (سازمان تنظیم‌کننده مقررات رسانه‌ای انگلیس) استناد می‌کند.

چه میزان از مخاطبان گردشگران ۱۵ دقیقه‌ای نیستند؟ 

بر اساس همین اعداد و ارقام اعلامی صداوسیما یعنی ۳۰ درصد مردم حتی این گردش ۱۵ دقیقه‌ای را هم در تلویزیون نمی‌کنند، یعنی اگر جمعیت ایران را همان عدد بیش از ۸۶ میلیون (آمار پایان سال ۱۴۰۳) و جمعیت صفر تا ۴ سال را هم از محاسبه‌مان خارج کنیم (بنابر مقررات آفکام) چیزی بیش از ۲۵ میلیون نفر در ایران حتی ۱۵ دقیقه هم تلویزیون تماشا نمی‌کنند، حتی اگر فقط جمعیت بالای ۱۲ سال را هم محاسبه کنیم – بنابر آخرین معیارهای مرکز تحقیقات سازمان – چیزی بیش از ۲۰ میلیون نفر پای تولیدات تلویزیون نمی‌نشینند.

این در حالی است که آخرین آماری که رئیس مرکز تحقیقات در فروردین‌ماه داده بود مخاطب تلویزیون ۷۲.۲ بوده که حالا حدود ۲.۲ از مخاطبانش در ۶ ماه گذشته کاهش پیدا کرده است. بااین‌همه صداوسیما اگر می‌خواهد روی ریل استاندار جهانی حرکت کند، جدای توسل به ۱۵ دقیقه‌ها باید آمار مخاطبان برنامه‌ها و شبکه‌ها را اعلام و مسئله «تداوم» را در آمارهایش لحاظ کند. مسئله اصلی‌ که برای برنامه‌سازی و در دادن آمار از سمت تلویزیون اهمیت دارد نه ۴۳ثانیه مخاطب برای هر شبکه، بلکه تداوم بازدید برنامه‌هاست.

اینکه چه مقدار از برنامه‌های سازمان مخاطب ثابت دارد و چند درصد از همین ۴۶.۹ میلیون نفر – ۷۰ درصد از ۶۷ میلیون جمعیت بالای ۱۲ سال ۴۶.۹ میلیون نفر است – پای ثابت برنامه‌های تلویزیون هستند. راهکار این موضوع هم ساده است؛ مرکز تحقیقات سازمان اعلام کند چه مقدار از مخاطبان تلویزیون، ۱۵ دقیقه یا یک‌چهارمِ نیمی (یا حتی یک‌چهارم) از قسمت‌های یک برنامه در تلویزیون را دیده‌اند؟ بر این اساس می‌شود مخاطب برنامه‌های تلویزیون را به درستی متوجه شد. یا حتی چرا کار را پیچیده کنیم؟ تلویزیون بیاید و میزان واچ‌تایم را پس از پایان پخش هر برنامه و سریال منتشر کند تا مخاطب برآیندی از میزان مخاطبان برنامه‌های تلویزیون داشته باشد.

اعلام ۷۰ درصد موفقیت است؟ 

اینکه سازمان بیاید و بر اساس معیارهای حداقلی هر ۶ ماه یک‌بار همین عدد ۶۵ تا ۷۵ درصدی را اعلام کند، نه دید روشنی به مدیران سازمان داده می‌شود و نه برآیند اینکه کدام برنامه موفق بوده و کدام ناموفق معلوم می‌شود. با این تفاصیل باز هم معیار روشن می‌شود، همین آمار واچ‌تایم در تلوبیون که در بیش از ۹۰ درصد برنامه‌های سازمان، میزان واچ‌تایم از ۵ قسمت ابتدایی تا ۵ قسمت پایانی آن، آمار کاهشی‌ است.

سوای این‌ها، آمارها و داده‌های مراکز تحقیقات بیرون از سازمان (همچون متا) نشان می‌دهد تعداد برنامه‌هایی که مخاطب پیگیر و نیمه‌پیگیر دارند کمتر از تعداد انگشتان یک‌دست است و این موضوع نشان می‌دهد آمار ۷۰ درصد با ۱۵ دقیقه تماشا نمی‌تواند داده روشنی را به مخاطبان و مدیران بدهد. بهتر آن است که تقسیم‌بندی مفصل‌تر و با جزئیات بیش‌تر از میزان مصرف مخاطبان ایرانی از تلویزیون، داده شود تا به‌طور واضح میزان مخاطبانی که تنها چند ثانیه وقت برای شبکه‌های تلویزیون می‌گذارند مشخص شود.

صرفاً جهت توجه! 

در این گیرودار یک سؤال واضح پیدا می‌شود؛ انتشار چندباره آمار ۷۰ درصد و مانور دادن روی آن دقیقاً به چه دلیل است؟ رئیس مرکز تحقیقات سازمان در آخرین مصاحبه خود چرا صرفاً رتبه‌بندی شبکه‌ها را اعلام می‌کند و صحبتی از درصد مخاطبان نمی‌کند؟

بر اساس آخرین گفته‌های شاکری‌نژاد، رتبه اول و دوم پر مخاطب‌ترین شبکه‌های تلویزیون دوباره بین آی‌فیلم و شبکه سه سیما قرار می‌گیرد که بنا بر آمارهای گذشته عمده دلیل قرارگیری این دو شبکه در صدر جدول پرمخاطب‌های سازمان پخش مسابقات فوتبال و برنامه‌های آرشیوی گذشته تلویزیون است. برای آنکه عیار برنامه‌های تولیدی سازمان در آمار بیشتر عیان شود بد نیست تلویزیون بدون در نظر گرفتن مخاطبان فوتبال و آی‌فیلم رتبه‌بندی شبکه‌ها را به صورت دقیق و با درصد اعلام کند تا معلوم شود آن آمار ۷۰ درصد به چه رقمی می‌رسد و رتبه‌بندی شبکه‌ها به چه صورت است؟

آیا تلویزیون برنامه‌ای دارد که مخاطب بیش از یک میلیون‌نفر و ثابت داشته باشد؟ اگر برنامه‌ای وجود دارد آیا با نگفتن نام آن اجحافی در حق سازندگانش نمی‌شود؟ چرا اعلام واچ‌تایم بدل به راز مگویی در تلویزیون و نمایش خانگی شده است؟ حتی اگر ان‌قلت‌های واردشده به آمار ۷۰ درصد هم نپذیریم باز هم یک مسئله در اعداد و ارقام سازمان خودش را به وضوح نشان می‌دهد؛ صداوسیما برنامه‌ای برای جذب باقی سی درصد مخاطبانی که حتی حاضر نیستند ۱۵ دقیقه پای تلویزیون بنشینند ندارد و تکرار این عدد ۷۰ درصد نشان می‌دهد، به‌مرور زمان همان‌هایی که در روز شبکه‌های تلویزیون را بالا و پایین و سپس خاموش می‌کنند رو به افزایش است؛ مخاطبانی که تا همین چند سال قبل بخشی از مخاطبان رسانه ملی محسوب می‌شدند و همین حالا هم اگر قرار باشد تلویزیون را نگاه کنند، سراغ آی‌فیلم ‌می‌روند.