امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com / موج گرانیهای بی منطق و بی دلیل کماکان ادامه دارد و یک به یک قربانیهای خود را میگیرد، از گرانی زمین و مسکن و اجاره بها تا گرانی گوشت و میوه و پوشک بچه چنان شالوده جامعه را به هم ریخته که گاه تصور می کنی دستهایی در کار است تا با این سیلاب مرگبار گرانی کار را یکسره کنند و فاتحه مردم و خانواده ها را بخوانند…!!
چگونه است که ما آنقدر قدرت داریم که با سیستم های هوشمند و غیر هوشمند تعداد تارهای موی خانم هایی را که از زیر پوشش سرشان بیرون زده بشماریم و رصد کنیم و برای شان پیامک بفرستیم که … چگونه است که در دانشگاه ها هم انواع گشت به نام های غریب و جدید را بر قرار میکنیم …چگونه است که با کوچکترین تخطی در تیتر زدن و عکس و تفسیر درب روزنامهای را گل میگیریم تا از خط قرمزهای من درآوردیمان پا فراتر نگذارند اما این قدرت و توان را نداریم تا ریشههای فسادی را که اینگونه ملت را به ستوه در آوردهاند شناسایی و منهدم کنیم!!
پس نقش سازمان های نظارتی فقط برای فشار بر مردم است یا دادن آرامش و آسایش به آنها؟!!
دائم دراخبارهای رنگارنگ شبکههای مختلف از دلال ها و واسطه ها حرف زده میشود، ظاهراً اینان چون اجنه از نظرها پنهانند و اما تاثیرشان بر زندگی مردم آشکار …چرا نمیتوانیم و یا نمی خواهیم یکبار و برای همیشه شخم بزنیم زمین شوره زار فساد را، هر که و هر ارگانی و سازمانی که میخواهد باشد فرق نمیکند، مهم آرزوهای خاک شده مردم است، مهم بهای سنگینی است که چهار دهه مردم در پای کار برای بهتر شدن زندگیشان دادند و دستشان اینک به هیچ جا بند نیست…!!
مگر میشود از روی شکم سیری فریاد زد که به درک که تحریم ها را بیشتر کردند، این چه حرفی است و باکدام منطق و عقلانیت به زبان آورده میشود، مگر مردم چه گناهی کردهاند که باید تقاصی چنین سنگین و کمرشکنی را بدهند؟!!
تا چه زمانی قرار است از مردم مایه بگذارید و خودتان نفهمید که گرانی و بی پولی و بدبختی یعنی چه..
مطبوعات کشور متأثر از همین باندهای مخوف داخلی که بلاشک ریشه در خیلی جاها دارند و کسی جرات قطع و نابودی آنها را ندارد، نفسشان به شماره افتاده و در حال جان کندن هستند، برخی روزنامهها برای بقا تیراژشان را کم و از تعداد صفحاتشان کاستند، برخی دست به تعدیل نیرو زدند، برخی چون همشهری و ایران صفحاتشان را نصف کردند و برخی نیز قطعشان را کوچکتر…مطبوعات کشور در بحرانی قرار گرفتهاند که چنانچه فکری عاجل نشود تا چندی دیگر یکان یکان آنها بسته خواهند شد و یکی از تراژدی ترین مرگ فرهنگی در این کشور رخ خواهد داد…!!
همانگونه که نان برای مردم حکم مرگ و زندگی را دارد، کاغذ نیز برای روزنامهها نان آنان است..
آقایان نان روزنامهها را قطع کردهاند و حتی با قیمت گران نیز کاغذ یافت می نشود!! باز وقت بگذرانید با اراجیف شعار گونهای که دیگر چیزی ازآن بیرون نمیزند!! کشوری که فرهنگ اش که حاصل اش روزنامه و کتاب است نابود شود، دیگر امیدی به بقایش وجود ندارد…باز بروید و در پشت تریبونها یقه درانی کنید و بر سر و کله هم بکوبید …دشمن در درون کشور است، در بیرون به دنبالش نگردید…!!!