امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir / پست گذاشته بود با تصویری از نقش آفرینی نیروهای نظامی در امدادرسانی به سیل زدگان. عکس حکایت از به کول کشیدن لوازم خانه توسط افسران جوان بود از ارتشی تا پاسدار. ذیل عکس هم “امیر حسین ثابتی” نوشته بود:
“نمی دانم این عکس برای سیل شیراز است یا گلستان، اما بعد از دیدن این تصویر اولین چیزی که به ذهنم رسید جمله معروف محمود رضا بیضایی شهید مدافع حرم بود که می گفت: “برای من میدان انقلاب تهران، شلمچه یا دمشق فرقی ندارد. هر جا حرف انقلاب اسلامی هست ما هستیم.”
اتفاقات این چند روز ثابت کرد در کمک به مردم سیل زده، همان هایی پیشقدم اند که برای کمک به انسان ها “مرز” تعریف نکرده اند و خون مردم ایران و سوریه و فلسطین و لبنان و یمن برایشان فرقی ندارد چون فکرشان آنقدر بزرگ است که انسانیت را محصور در مرزهای جغرافیایی نکرده اند. ” جمله ای که از شهید نقل کرده بود در این پست، زیبا به دل می نشست. به واقع هم هر جا سخن از انسان و کمک و مظلومیت باشد، باید سربازان انقلاب، پای کار باشند. الا قانون هم وظیفه ای چنین برایشان تعریف کرده است که فراتر از حرف های سیاسی و بگو مگوهای فضای مجازی و حتی تک و پاتک کلامی برخی مسئولان، هر جا کشور و مردمش نیاز به کمک داشته باشند، نیروهای نظامی باید به میدان آیند. این تکلیف هم در اصل یکصد و چهل و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی بدان، به این عبارت، تصریح شده است که؛ “دولت باید در زمان صلح از افراد و تجهیزات فنی ارتش در کارهای امدادی، آموزشی، تولیدی و جهاد سازندگی، با رعایت کامل موازین عدل اسلامی استفاده کند در حدی که به آمادگی رزمی آسیبی وارد نیاید.”
اصل یکصد و پنجاهم نیز، مأموریت سپاه را بر مدار همکاری برادرانه با دیگر نیروهای مسلح تعریف می کند به این عبارت که؛ “سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا میماند. حدود وظایف و قلمرو مسئولیت این سپاه در رابطه با وظایف و قلمرو مسئولیت نیروهای مسلح دیگر با تأکید بر همکاری و هماهنگی برادرانه میان آنها به وسیله قانون تعیین میشود.” نگاه به این دو اصل نشان می دهد در حوادث سیل نیز نظامیان با غیرت و امید آفرینی تمام، در جغرافیای وظایف سازمانی خود فعالیت می کردند. این کنش جریان ساز البته وقتی با اخلاص و تعهد دینی هم همراه شود نتیجه می شود این که در دل مردم، عزیزتر شوند سربازانی که پناه مردم اند و حصن حصین کشور. باید هم این رابطه عاطفی افزایش یابد که در همه شرایط، به ویژه سخت هنگامه ای چنین، به رابطه ای این گونه، بسیار نیازمندیم. مردم باید احساس کنند که در شرایط دشوار، نظامیان باز هم صف اول هستند چنان که در جنگ سخت چنین است و بدانند که ارتش و سپاه دوبال دولت و دست اقتدار آن هستند. همه ارکان نقش آفرین در کنار دولت هم می شوند حکومت. این درست که دولت باید در خط مقدم باشد اما دولت در این مطالبه فقط قوه مجریه نیست بلکه همه اجزای حاکمیت است که باید در کنار مردم باشند و چون همه با هم آمدند، تلخی حادثه هم طعم حلاوت همراهی و همدلی را چشید. برای مردم هم بسیار ملموس بود کسانی که به نجات جان مظلومان جهانی، غیرت می ورزند، نسبت به مردم خویش هم غیرتی صدچندان دارند. آنانی که از این غیرت، بی بهره اند، در برابر تلخ کامی مردم خویش هم شهدی به دست نمی دهند. اگر زهری نریزند. این را این روزها بسیار احساس می کنیم.